امروز :جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
نکته‌های یک روایت؛

گزیده‌هایی از گفت‌وگوی مجلۀ ندای اسلام با مولانا شهاب‌الدین شهیدی رحمه‌الله

گزیده‌هایی از گفت‌وگوی مجلۀ ندای اسلام با مولانا شهاب‌الدین شهیدی رحمه‌الله

اشاره: مولانا شهاب‌الدین شهیدی رحمه‌الله هم از جمع ما رفت. درست 17 روز پس از ارتحال شیخ بزرگوارش، مولانا سلیم‌الله‌خان رحمه‌الله.
مولانا شهیدی رحمه‌الله را در دوران طلبگی شناختم و به یُمن فعالیت در عرصۀ روزنامه‌نگاری، خدای مهربان افتخار هم‌صحبتی و حضور در منزل آکنده از آرامش ایشان را هم نصیبم کرد؛ سال 1391 مسئولان بزرگوار مجلۀ ندای اسلام به این بنده ماموریتی مبارک دادند. باید به خواف می‌رفتم و با مولانا شهیدی به گفت‌وگو می‌نشستم. عزم خراسان زمین کردم، یکه و تنها. به خواف رسیدم و مولانا شهاب‌الدین شهیدی رحمه‌الله با چهرۀ باز از این بنده استقبال کرد. مفصل سخن گفت و هیچ یک از سوال‌هایم را بی‌پاسخ نگذاشت، دو روز در خدمت مولانا شهیدی بودم و ایشان به همه سوالاتم آنگونه که یک مصاحبه‌کننده تمنا دارد، پاسخ گفت، مفصل و با جزئیات، با همان لهجۀ شیرین خوافی.
متن آن مصاحبه در شمارۀ 49/50 مجلۀ ندای اسلام چاپ شد و به لطف توجه و مهربانی مرحوم مولانا شهیدی به یکی از بهترین و خاطره‌انگیزترین گفت‌وگوهای طول دوران کاری‌ام تبدیل شد. امروز برای تسلای دلم نشستم و متن آن گفت‌وگو را چند بار مرور کرده‌ام. آنچه در پی می‌آید گزیده‌هایی از همان گفت‌وگو است که برای شما انتخاب کرده‌ام:

آرزوی قلبی مرحوم مولانا شهاب‌الدین شهیدی برای همۀ طلاب و دانشجویان
«آرزو و خواستۀ قلبی علما و اساتيد و بنده این است كه دانش و معلومات طلاب و دانش‌آموختگان ما به‌قدری گسترده باشد كه بار ديگر دوران باشكوه قرن‌هاي سوم و چهارم، و پنجم و ششم كه دانشگاه نظاميۀ نيشابور و مدرسۀ غياثيۀ خردگرد خواف و امثال اينها در اين مناطق رونق داشتند و عالمان برجسته و آثار ماندگار علمی به جامعۀ اسلامی تحويل می‌دادند، تكرار شود. اگر برای ما اين امر ميسر نشده است، آرزوی ما اين است كه فرزندان و شاگردان ما، نه تنها در مدارس دينی، بلكه در دانشگاه‌ها نيز بتوانند به سطح مطلوبی از علم و آگاهی برسند. دانشجويان و دانشگاهيان ما نيز تلاش كنند با علم و دانش خود نيازهای مناطق خود را برآورده كنند. اگر ما به مدرّس و استاد حوزه، به مبلّغ و سخنران و دعوتگر، و به نويسنده و مترجم نياز داريم، به همين شكل به پزشك متخصص، مهندس و معمار كاردان و كاربلد، و به ديگر متخصصين نياز داريم.»

سخن ماندگار مرحوم مولانا شهاب‌الدین شهیدی با علما، دانشگاهیان و نخبگان جامعه
«علما و نخبگان جامعه در هر دور و زمانی مسئوليتی بر عهده دارند و بايد به اندازهای که توان دارند به وظيفة دينی، شرعی، اجتماعی و ملّی خود عمل كنند. چنانچه در برههای از زمان با مشکلاتی مواجه شدند نباید دست از تلاش و فعالیت بکشند، بلکه بايد در حد توان خود برای اعتلا و پيشرفت جامعه در عرصههای دينی، مذهبی، اجتماعی و سياسی تلاش كنند. انتظار ما از علما، نخبگان، معتمدان و افراد بانفوذ جامعۀ اهل سنّت اين است كه نهايت تلاش خود را برای اعتلای جامعهای كه به آن تعلق دارند، از خود نشان دهند. بزرگان و فرهيختگان ما بايد با دلسوزی جوانان را بهسوی دانشاندوزی و تحصيلات عالی تشويق كنند و بستر مناسبی را در اين زمينه برای آنان فراهم كنند. ثروتمندان جامعۀ ما بايد به جوانان نخبه و بااستعدادی كه می‌خواهند علم و دانش بياموزند، اما از بضاعت مالی مناسبی برخوردار نيستند، كمك كنند تا آنان بتوانند به ادامۀ تحصيل بپردازند. اين يکی از بهترين راههايی است كه آنان میتوانند مال و ثروت خود را در آن صرف کنند و برای آخرت خود ذخیرهای فراهم نمایند.
بههرحال در يک جامعۀ اسلامي همه بايد با هم متحد و منسجم و به فکر يکديگر باشند. علما نبايد جايگاه خاصی به خود اختصاص دهند و خود را از تودۀ مردم جدا کنند. بههمين شكل فرهنگيان و دانشگاهيان ما نيز نبايد از علما و مدارس دینی فاصله بگيرند. علما، نخبگان و دانشگاهيان ما بايد با هم در ارتباط باشند و با همفكری کارها را پيش ببرند.»

وصف حال رادمرد فقید خراسان زمین، مولانا شمس‌الدین مطهری رحمه‌الله به روایت مرحوم مولانا شهیدی
«زبان من از توصيف شخصيت آن بزرگوار قاصر است. مولانا مطهری، رحمهالله، به تمام معنی يک انسان كامل بودند. خيلی به تبليغ و وعظ و سخنرانی علاقه نشان نمیدادند؛ به عبارتی كم سخن می‌گفتند، اما چنان وقار و متانت و سكونی داشتند كه همگان را شيفتۀ خود میكردند. مولانا هرگاه از علمای ديوبند، بهويژه استادشان مولانا سيد حسيناحمد مدنی، رحمهالله، ياد می‌كردند، اشك در چشمانشان حلقه میزد. انسانی بسيار آرام و فهميده بودند. رفتارشان با عموم مردم، بهويژه با کوچکترها بسيار مشفقانه و دلسوزانه بود. نسبت به شاگردان خود بهگونهای رفتار میكردند كه هر يك از آنان گمان می‌كرد از ديگران نزد ايشان محبوبتر است. نگاهشان بسيار وسيع و آيندهنگریشان تحسينبرانگيز بود. مولانا شخصيتی بهتمام معنا وارسته بودند و از نظر اخلاق، زهد و تقوا و اخلاص سرآمد بودند.»

خراسان دیروز و امروز از نگاه مولانا شهاب‌الدین شهیدی رحمه‌الله
«ما گذشتۀ خراسان را با رونق علم و دين، و وفور علما و دانشمندان میشناسيم. توفيقی كه رجال علمی اين سرزمين در گذشته داشتهاند، شگفتانگيز بوده است. علمای اهلسنّت در آن زمان بهعنوان حاكم، قاضی و مفتی فعاليت كردهاند؛ يعنی آزادی دينی، مذهبی و فكری در آن زمان در حد وسيعی وجود داشته و علما می‌توانستهاند به راحتی به مردم آگاهی بدهند. امروز به نظر من تفاوت مهمی كه خراسان كنونی با خراسان گذشته دارد، اين است كه آن فضا برای اهلسنّت خراسان وجود ندارد. همچنين بستری برای اينكه علمای اهلسنّت بتوانند به صورت كامل و وسيع با هركس و هرجا ارتباط برقرار كنند و رفتوآمد داشته باشند، فراهم نيست. با اينحال نمیتوان گفت خراسان بهطور كلی آن خاصيت و ويژگی‌های گذشته خود را از دست داده است. خراسان هميشه سرزمينی پربار و سرشار از علم و دانش بوده و از فرهنگی بسيار غنی و قوی بهره برده است. البته تحولاتی با گذشت زمان در اين منطقه رخ داده است كه نمیتوان گفت در اين زمينه بی‌تأثير بودهاند. بههرحال خراسان بزرگ تكهتكه شده است. به مدت 70 سال بخش عمدهای از پارههای اين سرزمين تحت سيطره و استعمار اتحاد جماهير شوروی و نظام الحادی آن بوده، و ظرف اين مدت تمام آثار و مراکز اسلامی آن از بين رفته است. ضمن اينكه از پيامدهای حملات خانمانبرافكن مغولها و صفوی‌ها نبايد به سادگی صرفنظر كرد.
اما خراسان امروز كه مركز آن شهر مشهد است، نسبت به گذشته پيشرفت قابل توجهی داشته است؛ بهگونهای كه امروز مشهد به سبب وجود مرقد حضرت علیبنموسیالرضا، رضیاللهعنه، در اين شهر، به دومين كلانشهر ايران تبديل شده است.»

نگاه متفاوت مرحوم مولانا شهیدی به سرزمین شبه‌قارۀهند
«به‌گمان من سرزمين شبهقارۀ هند به بركت اخلاص و للّهيت علما و دينداری مردمان آن، از جاذبۀ بهخصوصی برخوردار است. درواقع اين جاذبه، نتيجۀ اخلاص علما و خادمان دين در اين سرزمين است. من معتقدم ايمان و اعتقاد مثالزدنی و روحيۀ خاص دینی علما و مردم اين سرزمين، اين جذابيتها را برای آن به ارمغان آورده است.
در هند و پاكستان روحيۀ دينمداری در ميان مردم مسلمان نيز بسيار پررنگ است. مردم آن جا زندگی بسيار ساده و بی‌آلايشی دارند و بهطور عموم متدين، مخلص و باخدا هستند. اخلاص، للهيّت، قناعت و سادهزيستی جاذبۀ بسيار دارد و سرزمين هند نيز سرشار از خير و بركت است. من معتقدم كسانی كه به اين سرزمين ميروند و در آنجا به تحصيل علم میپردازند، بركت و نوری در علم آنان پديد می‌آيد كه شايد در جای ديگری حاصل نشود.»


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید