همسفری با شخصیتهای کمنظیر، اهل علم و عمل و نکتهگو چیزی برتر از یک فرصت طلایی برای یادگیری و خودسازی است. چنین فرصتی چند روز پیش نصیب نگارنده و برخی از دوستان صمیمی شد.
ظهر پنجشنبه 21 آبانماه (29 محرم 1437هـ) زاهدان را به مقصد ایرانشهر ترک کردیم. هوا ابری و بارانی بود؛ باران از نزدیکی شهر زاهدان تا خود ایرانشهر ما را همراهی کرد. درمیان راه، استاد قاسمی حدیثِ روایتشده در سنن ابوداود و ترمذی را یادآوری فرمود که صبح و شام سورههای اخلاص و معوذتین را سه بار بخوانید که از هر چیزی خواننده را کفایت میکند. همچنین استاد یادآور شد بارش باران یکی از مواقع اجابت دعا است، این فرصت را از دست ندهیم و برای خود و دیگر مسلمانان دعا کنیم. در میان راه شاهد دستکم چهار مورد سانحه رانندگی بودیم که ظاهرا بر اثر لغزندگی جاده رخ داده بود. حضرت استاد برای عافیت حادثهدیدگان دعا کرد.
همراه فعالان جماعت تبلیغ ایرانشهر
وقتی پا در مرکز جماعت دعوت و تبلیغ ایرانشهر گذاشتیم، جماعت نماز مغرب به پایان رسیده بود. در اتاق نگهبانی به جماعت ایستادیم. سپس بدون استراحت مستقیم وارد مسجد شدیم. استاد قاسمی نیز فورا سر منبر رفت و سخنرانیاش را برای اعضای جماعت تبلیغ و شهروندانی که برای بیان شب جمعه گردهم آمده بودند، آغاز کرد.
ایشان در سخنرانی بلوچی خود دعوت و تبلیغ را کار انبیا علیهمالسلام دانست و اظهار داشت: کار دعوت ما را با پیامبران پیوند میدهد. برای ملحق شدن به پیامبران باید پیرو آنان باشیم و همراهی، همسویی، همگامی و همفکری آنان را از یاد نبریم. اخلاق نیکو و پایبندی به اصول و مقررات در دعوت و تبلیغ بسیار حیاتی است. کار دعوت با اخلاق، افتادگی و تواضع، اخلاص و للهیت پیش میرود. افرادی که خدمت عمومی انجام میدهند باید به زیور “اخلاق” و “اخلاص” آراسته باشند.
استاد مفتی قاسمی بر محبت و همدلی با یکدیگر تاکید فراوان داشت و در این زمینه خاطرنشان کرد: محبت بین مسلمانان در اتباع رسولالله صلیاللهعلیهوسلم است. با پیروی از شریعت میتوان محبت را عام کرد؛ چنین فردی را خداوند، سپس حضرت جبرئیل، و بعد از آن سایر فرشتگان دوست میدارند. سپس خداوند او را روی زمین محبوبیت و مقبولیت نصیب میفرماید. این نکته در حدیث ذکر شده است.
در مراکز جماعت تبلیغ رسم بر این نیست که اطلاعرسانی شود چه کسی در چه زمانی سخنرانی دارد، اما با وجود این افرادی از اقشار مختلف –از جمله علمای شهرــ برای گوش فرا دادن به سخنان حضرت استاد در مسجد بزرگ واقع در مرکز تبلیغ جمع شده بودند. اشکهای جاری بسیاری از حضار نشان از تاثیرپذیری آنان داشت که با عشق و توجه فراوان پای صحبتهای حکیمانهی استاد مفتی قاسمی نشسته بودند.
علمای منطقه در مجلس استاد قاسمی
پس از اقامهی نماز عشا، میهمانان زاهدانی و علمای شهر به اتاقی نسبتا بزرگ در محوطه مرکز راهنمایی شدند. مولانا دوستمحمد رئیسی، یکی از اساتید مدرسهی “شمسالعلوم” ایرانشهر و مولانا عبدالرشید ربّانیپناه –که هر دو از دانشآموختگان قدیمی دارالعلوم کراچی هستندــ و همچنین مولانا محمدحسین قاسمزایی از جمله علمای مطرح شهر در مجلس استاد قاسمی بودند.
پیش از “اکرام شدن” و صرف شام، استاد مفتی قاسمی صحبت مختصری با اهل علم موجود کرد و اظهار داشت: علمای کرام بهنحوی باید با سلسله دعوتوتبلیغ مرتبط باشند. این سلسله مورد تائید و حمایت بزرگانی همچون مولانا حسیناحمد مدنی، قاری محمدطیب، مولانا اشرفعلی تهانوی و سایر بزرگان است. مولانا الیاس رحمهالله فرموده است مادامیکه کار جماعت دعوتوتبلیغ از همراهی و حمایت علما برخوردار بود، این کار را ادامه دهید؛ اگر علما خود را عقب کشیدند، تعطیل کنید.
این استاد برجستهی فقه و حدیث دارالعلوم زاهدان ادامه داد: به نیت اصلاح و تزکیه خود با فعالان دعوتوتبلیغ -هرچند برای مدتی کوتاه و محدود- همراه شویم. باری فرصت شرکت در گردهمایی جماعت دعوتوتبلیغ (اجتماع) شهر تربت در بلوچستان پاکستان یافتم. مولانا محمد جمیل، امام جماعت مسجد رائیوند (مرکز دعوتوتبلیغ) سخنرانی کرد و در پایان برای تشکیل “مطالبه” شد. بنده برای سه روز اعلام آمادگی کردم. ایشان چون عالم هستند، فرمودند «قلیل منک یکفینی و لکن قلیلک لایقال له قلیل»؛ علما مشغولیتهای خاص خودشان را دارند و البته همراهی آنان با فعالان دعوتوتبلیغ موجب تقویت روحیه آنان میشود.
بازدید از شعبه حفظ مرکز جماعت تبلیغ
صبح جمعه سَری به شعبه حفظ زدیم. طلاب عمامه بهسر به صف ایستاده بودند. آنان خواستند برای مصافحه جلو بیایند. استاد مانع شد و خود پیش آنان رفت. در این دیدار سرپایی استاد برای طلاب آرزوی موفقیت کرد و در سخنانی کوتاه به پنج حق قرآن مجید بر هر مسلمان اشاره کرد که عبارتند از: 1- ایمان به کل آن؛ 2- تلاوت آن که تجوید را نیز در برمیگیرد؛ 3- فهم؛ 4- عمل و 5- تبلیغ آن به دیگران.
حضرت استاد سپس درخواست کرد از ساختمان شعبه حفظ بازدید کند. نخست بهسوی کمدی رفت که نسخههایی از قرآن در آن گذاشته شده بود. ایشان به حفظ احترام قرآن تاکید کرد و ابراز داشت: قرآن مجید کتاب آسمانی و از شعائر الهی است. مردم بلوچ در گذشته احترام ویژهای به قرآن قائل بودند؛ جلدش را خوب درست میکردند و سپس آنرا در غلاف پارچهای قرار میدادند. عموما آن را در جایی بلند و مناسب میگذاشتند. نباید نسخههای قرآن پاره پاره باشد که با دیدن آن دیگران حس بدی پیدا کنند که مسلمانان به کتاب مقدس خود احترام نمیگذارند. متاسفانه برخی از ناشران پاکستانی قرآن مجید را با کاغذهای کاهی چاپ میکنند که زود پاره میشود و یا از بین میرود. دولت پاکستان باید جلوگیری کند.
استاد در ادامه افزود: اگر برگههایی از قرآن کنده شد با کپی کردن تکمیل شود. اگر قابل مرمت نبود، با احترام و تکفین در مکانی مناسب دفن شود یا در آب گذاشته شود تا تحلیل شود، اما هرگز سوزانده نشود که ممکن است پیامدهای خطرناکی در پی داشته باشد.
ایشان به مسئولان شعبه حفظ پیشنهاد داد: تجوید طلاب بسیار مهم است؛ علاوه بر تجوید برخی از احکام ضروری و مجموعههایی کوچک از احادیث به طلاب شعبه حفظ یاد داده شود. این طلاب در آینده اگر ادامه تحصیل هم ندهند، اما این احادیث کوچک و احکام را هیچگاه فراموش نخواهند کرد. اگر این احادیث با ترجمه و خط خوانا روی وائتبورد نوشته شوند، برای همیشه بر صفحهی ذهن حک میشوند.
مفتی صاحب ضمن بیان خاطرهای از ترکیه در جمع طلاب و برخی مسئولان مرکز دعوتوتبلیغ ایرانشهر خاطرنشان کرد: سال هفتاد ما همراه مرحوم حاجی دشتی سفری تبلیغی به ترکیه داشتیم؛ در جایی 400 طلبه قرآن میآموختند. طبق عادت خواستم امتحانی بگیرم و تجویدشان را بررسی کنم. پرسیدیم تجوید کی بهتره که از او امتحان بگیریم؟ پاسخ دادند تجوید همه خوب است! از هر کدام دوست دارید امتحان بگیرید. آنان به تعلیم صحیح قرآن اهمیت دادند و رهبران بعدی کشورشان را تربیت کردند؛ این رهبران دیندوست بدون پشتوانه و ناگهانی ظهور نکردهاند. سالها تلاش و کوشش شده است. مولانا ابوالحسن ندوی رحمهالله نیز پس از سفر به ترکیه به این نکته اشاره کردهاند.
استاد سپس به توصیه مولانا طلحه، یکی از علمای مبلغ و داعی در هندوستان و فرزند شیخالحدیث مولانا محمدزکریا، اشاره کرد و تصریح کرد: قرآن به همه یاد داده شود. اساس ما همین کتاب است. برای عام کردن تعلیم قرآن باید نهضتی آغاز شود. در کنار هر مسجد مکتب و درسگاهی باشد تا فرزندان مسلمانان قرآن بیاموزند.
در پایان این بازدید که با مستفید شدن از درختان پرقامت و پربار خرما در محوطه “مرکز” همراه بود، مفتی صاحب یادآور شد غذای مناسبی به طلاب داده شود و صبحانهی خوبی به آنان داده شود. نگارنده جسارت کرد و اضافه نمود که این طلاب چندین ساعت در حالت نشسته میگذرانند و باید جای نرمی برای نشستن داشته باشند. مسئولان موجود استقبال کردند و وعده دادند به توصیهها جامه عمل خواهند پوشاند.
“انفرادی”
پس از صرف صبحانه، طبق رسم اعلام شد “انفرادی” است و تا ساعتی اعضای گروه آزاد هستند به کارهای شخصی بپردازند. نگارنده فرصت را مغتنم شمرد و در گوشهای از مسجد مأوی گزید تا یادداشتهای پراکندهاش را سروسامانی بدهد. در قسمت مرکزی مسجد عدهای جمع شده بودند و مردی میانسال در حال سخنرانی بود. در مدتی که آنجا بودم دو نکتهی جالب شنیدم که هر دو نقل از شیخالاسلام مولانا عبدالحمید بود؛ نخست آنکه اگر فردی پایبند اعمال نباشد و اذکار و تسبیحات را نخواند، اصلا داعی و اهل تبلیغ نیست. دومین نقلاش با واسطه بود؛ گفت یکی از دوستانم در یکی از سفرهایش به حرمین شریفین توفیق یافته و با حضرت شیخالاسلام همراه بوده است. حتی وقت استراحت بسترش نیز نزدیک بستر ایشان بوده. میگوید وقتی سر بر بالین میگذاشتم و میخوابیدم حضرت شیخ به عبادت و نیایش مشغول بودند. بیدار که میشدم میدیدم باز هم زودتر بیدار شدهاند یا اصلا نخوابیدهاند و در حال عبادت و تلاوت هستند.
دیدار با برخی علمای شهر
برنامهی بعدی سفر ما، دیدار با برخی علمای بزرگوار شهر در خانههایشان بود که اکثرا داغدیده بودند. در مجلس مولانا عبدالصمد دامنی، که از فضلای دارالعلوم کراچی بهسال 1341 هـ.ش است خاطرات دوران تحصیل و اساتید آن مرکز بزرگ علمی زنده شد. او صحیح بخاری را پیش مفتی محمدشفیع دیوبندی و مفتی رشیداحمد لدهیانوی رحمهماالله خوانده است.
مولانا عبدالصمد که بهتازگی برادر بزرگترش را از دست داده بود، ‘صلابت و شجاعت’ را یکی از ویژگیهای برادر مرحومش برشمرد. سپس از اساتیدش نقل کرد که جادو و جنها بر افراد قویدل نمیتوانند تاثیر بگذارند. زنان و افراد ضعیفالقلب بیشتر از سحر و جن متاثر میشوند. مفتی صاحب نیز یاد دیگر برادر ایشان، مولانا حامد دامنی را گرامی داشت و فرمود: طوبی لمن طال عمره و حسُن عملُه. خوشا بهحال کسی که عمر طولانی یابد و عملش نیکو باشد.
منزل مولانا عبدالحمید بزرگزاده رحمهالله مقصد بعدی ما بود. حضرت استاد میفرمود چون وفات این عالم ارجمند با درگذشت فرزندشان مرحوم اویس همزمان شده بود، و سپس سفر حج در پیش بوده، موفق به عرض تسلیت حضوری نشده است. بنابراین بهقصد عرض تسلیت به فرزندان مولانا، منزل ایشان رفتیم. در این دیدار که برخی از فرزندان زندهیاد مولانا ابراهیم دامنی نیز حضور داشتند، تذکرهی یکی از علما پیش آمد و فرزندانش که راهش را ادامه ندادهاند.
استاد در این مجلس به نکات جالبی اشاره کرد و فرمود: در جامعهی ما بیتفاوتی و بیمهری عام شده است. باید از هرکس به اندازهی جایگاهش انتظار داشته باشیم. نباید فرزندان علما و بزرگان را رها کنیم. البته فرزندان علما از هر حیث جانشین پدرانشان نمیشوند، بازهم “لا یستغرب شئ من معدنه”؛ هیچ چیزی بیگانه از منبع و معدنش نمیشود. گفته شده “ابن الفقیه نصف الفقیه”؛ پسر فقیه، نیمفقیه است.
ایشان از مرحوم مولانا عبدالستار بزرگزاده، برادر مولانا عبدالحمید و بنیانگذار مسجد طوبی ایرانشهر نیز یاد کرد که با اهل علم و طلاب بسیار برخورد صمیمانهای داشت و چنان رفتار میکرد که گویی چندین سال است مهمان را میشناسند. امام شافعی رحمهالله فرموده است: “العلم رحم بین أهله”؛ بدون شک علم اهلش را با هم خویشاوند قرار میدهد.
سردبیر مجلهی وزین ندای اسلام سپس به برخی حقوق والدین اشاره کرد و اظهار داشت: قدر والدین را باید دانست؛ بهقول معروف دوست بدارید، فرصت از دست میرود. در حیات والدین ادب، اطاعت، خدمت و دعا برای والدین وظیفهی فرزندان است. بعد از وفات آنان، همواره دعا شود که در این برکت فراوان است. دعا برای والدین سعادت بزرگیست؛ اگر فرزند کوتاهی هم کرده باشد باز هم با دعا برای پدرومادر از نیکان محسوب میشود. مفتی محمدشفیع رحمهالله فرموده وقتی پدرم مولانا محمدیاسین در مرضالوفات بود، خطاب به من گفت: محمدشفیع! مردم بعد از مدتی معمولا متوفی را فراموش میکنند، ولی تو زود مرا فراموش نکن! ایشان هم تا پایان عمر پدرشان را یاد میکردند. حتی در حاشیه تفسیر سوره یاسین در “معارفالقرآن” ایشان از پدرشان یاد کردهاند و درخواست اهداء ثواب کردهاند.
ایشان به دیگر حقوق پدر بعد از درگذشت اشاره کرد و افزود: آرزوی پدر فوتشده تکمیل شود؛ اولین و بزرگترین آرزوی یک پدر محبت فرزندان و اهلوعیالش با یکدیگر است. حق دیگر پدر این است که بعد از وفات، فرزندان با دوستان و متعلقین او ارتباط داشته باشند.
پیش از اینکه برای نماز جمعه به مسجد طوبی برویم، دیدار کوتاهی با مولانا سراجالدین داشتیم. نامبرده یکی از فضلای دارالعلوم کراچی و شاگردان شخصیتهای برجستهای نظیر مولانا مفتی محمدشفیع، مولانا ظفراحمد عثمانی، مولانا عبدالغنی جاجروی، مولانا عبدالله درخواستی، مولانا احتشامالحق تهانوی، مولانا جمشیدعلی و مولانا سلیمالله خان است. بهگفتهی خودشان از سال 1347 خورشیدی تاکنون در ایرانشهر مشغول خدمت است و به مدت 25 سال در دبیرستانهای شهر دبیر بوده است. فرمود اسم من در اصل “چراغالدین” بوده؛ وقتی برای درس پیش مولانا قاضی عبدالله ملازاده رفتم، اسمم را پرسیدند. بعد گفتند “چراغ” فارسی است و “الدین” عربی؛ ایندو مناسبتی با هم ندارند. لذا اسمام را به “سراجالدین” عوض کرد.
استاد در دیدارشان با علما ابراز امیدواری میکرد این بزرگواران ارتباط مستحکمتری با فعالان عرصهی دعوتوتبلیغ داشته باشند. در این زمینه خاطرهای از دیدارشان با مولانا محمدابراهیم، شیخالحدیث یکی از مدارس بزرگ گجرات، و مولانا انعامالحسن، امیر جماعت دعوتوتبلیغ بیان کرد که در سال 1407هـ.ق صورت گرفته است. مولانا انعامالحسن به ما توصیه کردند اهل تبلیغ از شما نمیخواهند بستر به سر بگذارید و همراهشان خارج شوید. همینکه پیش آنان بروید هم کفایت میکند تا مردم از آنان دور نشوند و به کار تبلیغ اعتماد کنند.
برای نماز جمعه به مسجد طوبی رفتیم؛ در سطح شهر مولوی حافظ نوح دامنی، فرزند ارشد و برومند مولانا ابراهیم دامنی رحمهالله ما را با خودروی شخصیاش جابجا میکرد. استاد قاسمی ارادت خاصی به مولانا دامنی دارد و بههمین دلیل فرزندانش را نیز مورد تفقد خاص قرار میدهد. در راه مسجد طوبی مفتی صاحب طبق رسم داعیان دین مشورت خواست که در چه موضوعی صحبت شود. نگارنده اهمیت ایمان و نگهداری از این نعمت بزرگ را پیشنهاد داد. مولوی فقیرمحمد نهتانی و مولوی نوح هم موضوعات اخلاق و دعوت را پیشنهاد کردند. استاد فرمود عموما از موضوع خارج میشود و احساس میکند حتما در آن خیری است و ادامه میدهد… سپس یادی از مولانا دامنی رحمهالله شد که هرگاه سخنرانی میکرد هرگز از موضوع خارج نمیشد و بسیار پایبند بود.
مسجد طوبی در وسط شهر ایرانشهر واقع شده است و یکی از میادین اصلی شهر در مجاورت آن قرار گرفته است. وقتی وارد مسجد طوبی شدیم توسط انبوه متکدیان مورد استقبال قرار گرفتیم که ظاهرا از کشور همسایه آمده بودند. مسجد از کمبود نمازگزاران شکایت میکرد. اما پس از شروع سخنرانی و نزدیک شدن وقت نماز، مسجد از نمازگزاران پر شد. استاد قاسمی در این مسجد از اهمیت ایمان و حفاظت آن سخن گفت و تاکید کرد ایمان ما باید مانند ایمان خلفای راشدین و دیگر صحابه و بزرگان باشد. نباید بهخاطر متاع ناچیز دنیا ایمانمان را به فروش بگذاریم که ضرر بزرگی خواهد بود.
بازگشت به زاهدان
پس از صرف ناهار در منزل اقوام یکی از دوستان همراه و آشنایان مفتی صاحب، عازم دامن و “کوران” در مسیر خاش شدیم. هدف دیدار مولانا نظرمحمد دیدگاه بود. نسخههایی از مجله ندای اسلام همراه ما بود که به ایشان تقدیم شد. حضرت استاد طبق عادت حسنهشان همهی همراهان خودشان را با اسم و نوع فعالیت معرفی کرد و سپس فرمود مصاحبهی خوب شما در شمارهی جدید چاپ شده است. مولانا دیدگاه نیز از حضور استاد و همراهان ابراز خرسندی کرد و در اتاق محقرش به نحو احسن از مهمانانش پذیرایی کرد. قبلا برای انجام مصاحبه همراه دو تن دیگر از دوستان به این اتاق ساده رفته بودم.
در مسیر بازگشت، استاد مولانا قاسمی به استغفار توصیه نمود و از همراهان خواست بگویند از سفر و صحبتهایی که شنیدند چه چیزی عایدشان شده است و بیشتر توجهشان را جلب کرده است. هر کدام از ما به نکاتی اشاره کرد. مولوی فقیرمحمد نهتانی، که بهنحوی مدیر برنامههای استاد و امیر ما در سفر بود، این سفر را متفاوت دانست.
نرسیده به زاهدان مفتی صاحب دستهایش را برای دعا بلند کرد و در حالیکه دعا میکردیم از ایست بازرسی رد شدیم. مامورانی هم که ایستاده بودند خوشبختانه مانع نشدند.
در منزل حضرت شیخالاسلام جلسهای بود و در مسیر برای شرکت استاد هماهنگی شده بود، ایشان با وجود خستگی فراوان و انحصار بر نوشیدن آب در طول مسیر، از خودرو پیاده شد و پس از خداحافظی با همراهان، خود را به مجلس حضرت شیخ رساند.
خداوند نگهدار همهی علما و اندیشمندان حقانی و ربانی باشد، آمین.
دیدگاههای کاربران