امروز :جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
مدرس حوزه علمیه احناف خواف:

واقعه غدیر خم هیچ اشاره‌ای به خلافت بلافصل حضرت علی ندارد

واقعه غدیر خم هیچ اشاره‌ای به خلافت بلافصل حضرت علی ندارد

مدرس حوزه علمیه احناف خواف، در خطبه‌های نماز جمعه 10 مهر 1394 خواف، با اشاره به واقعۀ غدیر خم، تصریح کرد واقعۀ مذکور هیچ اشاره و ارتباطی به موضوع جانشینی و خلافت بلافصل حضرت علی رضی‌الله‌عنه ندارد.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی سنی آن‌لاین، مولوی ابراهیم باهیئت، مدرس حوزه علمیه احناف خواف، در بخشی از سخنان خود در مراسم نماز جمعه اهل‌سنت شهرستان خواف، که پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه علمیه احناف خواف آن را منتشر کرده است، ابتدا به بیان مختصری از حجة‌الوداع و واقعه غدیر خم پرداخت و گفت: رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در 25 ذو‌القعده سال 10 هجری با جمع کثیری از صحابه برای ادای حج فرض به مکه رفتند، که از آن به‌عنوان «حجة‌الوداع» یاد می‌شود.
مولوی ابراهیم در ادامه اظهار داشت: حضرت علی رضی‌الله‌عنه که در این ایام برای یک ماموریت جنگی به یمن فرستاده شده بود، فردی را به جای خود بر لشکریان گماشت، چند قربانی برای حج پیامبر برداشت و به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم ملحق شد. لشکریان غیبت ایشان را مغتنم شمرده و بخشی از غنائم از قبیل شتر و لباس‌ها را بین خودشان تقسیم کردند. وقتی حضرت علی رضی‌الله‌عنه پس از ادای مراسم حج به یمن بازگشت و لشکریان را در آن حالت دید، به‌شدت برآشفته شد و آنها را به‌خاطر اینکه بدون اجازه از غنائم جنگی استفاده کرده‌اند توبیخ کرد و دستور داد تا جامه‌ها را از تن درآورند.
خطیب مراسم نماز جمعه شهرستان خواف در ادامۀ تشریح این واقعه اظهار داشت: لشکریان که از این اقدام حضرت علی آزرده‌خاطر شده بودند، خدمت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم شکایت کردند. آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای فرونشاندن فتنه و زدودن کینه و کدورت، در منطقه غدیر خم که تقریبا 190 کیلومتر با مکه فاصله دارد، مردم را متوقف کرد و خطبه‌ای ایراد کردند. در بخشی از این خطبه آمده است: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؛ (هر کس من دوست او هستم پس علی هم دوست اوست؛ پروردگارا! دوست بدار کسی که علی را دوست دارد و دشمن باش با کسی که با علی دشمن است.)
مدرس حوزه علمیه احناف خواف سپس به برداشت اهل‌سنت از این حدیث اشاره کرد و گفت: اهل‌سنت معتقدند این حدیث و تاکید پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فقط برای رفع کدورت‌ها و برگرداندن الفت و محبت برخی از صحابه با حضرت علی رضی‌الله‌عنه و معرفی جایگاه عظیم ایشان است و هیچ اشاره‌ و ارتباطی به خلافت بلافصل حضرت علی رضی‌الله‌عنه [و مسألۀ جانشینی] ندارد.

سپس مولوی باهیئت به برخی دلایل در تایید برداشت اهل‌سنت از حدیث غدیر اشاره کرد و گفت:
1- کلمه «مولی» که در حدیث مذکور به‌کار رفته است، دارای معانی متعددی است. به‌عنوان نمونه در جلد 2 “فرهنگ لاروس” برای این کلمه 25 معنا ذکر شده است؛ و ذکر کلمه‌ای با این گستردگی برای موضوع مهم خلافت و امامت- که نیاز به صراحت دارد- از جانب رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم بعید است.
2- در این حدیث «مولی» به معنای دوست است، نه خلیفه. چنان‌که کلمۀ مذکور در آیات زیادی از قرآن مجید به همین معنا آمده است. خداوند متعال می‌فرماید: «ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِ‌ينَ لَا مَوْلَىٰ لَهُمْ» [محمد:١١]؛ (و این بدان خاطر است که خداوند دوست و کارساز مسلمانان است و برای کافران دوستی نیست.) همچنین در آیۀ 4 سوره تحریم می‌فرماید: «فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَ جِبْرِ‌يلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» (همانا خداوند و جبرئیل و مومنانِ شایسته، یاور او هستند.)
3- اگر کلمه «مولی» به معنای امام و رهبر باشد، لازم می‌آید که در یک زمان [در حیات آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم] دو امام (پیامبر و حضرت علی) وجود داشته باشد و این محال است.
اگر حدیث غدیر بر خلافت بلافصل حضرت علی رضی‌الله‌عنه تصریح دارد، چرا حضرت علی رضی‌الله‌عنه هیچ‌گاه برای استحقاق خلافت خویش به این حدیث استناد نفرمودند؛ بلکه در علت تاخیرشان برای بیعت عذرهای دیگری بیان نمودند.
5- اگر پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم سیدنا علی رضی‌الله‌عنه را به‌عنوان جانشین بعد از خود برمی‌گزیدند، در سقیفه بنی‌ساعده که صحابه برای انتخاب خلیفه تجمع کرده بودند، حداقل یک نفر بلند می‌شد و می‌گفت که آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم در غدیر خم حضرت علی رضی‌الله‌عنه را به‌عنوان خلیفه و جانشین خود انتخاب کردند.
6- اگر نزد حضرت علی رضی‌الله‌عنه وصیت یا نصی بر خلافت وجود می‌داشت، حتما آن را به اصحاب عرضه می‌کرد و به آن استدلال می‌فرمود.
اگر واقعا حضرت علی در واقعه غدیر به‌عنوان جانشین پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم انتخاب شده است و حدیث غدیر بر این موضوع تصریح دارد، چرا زمانی‌که صحابه بعد از شهادت حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه برای پیشنهاد خلافت خدمت سیدنا علی رفتند ایشان در جواب آنها فرمود: «مرا واگذارید و دیگری را طلب کنید. اگر امیری برای خود انتخاب کنید و من به عنوان وزیر برای شما باشم بهتر است تا امیر و خلیفه شما باشم.» [نهج‌البلاغه- خطبه92]
8- اگر سیدنا علی رضی‌الله‌عنه خلیفه بلافصل آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود، چرا در نامه‌ای که به حضرت معاویه رضی‌الله‌عنه نوشت، چنین فرمود: «با من کسانی بیعت کردند که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرده‌اند. پس آن‌که در بیعت حضور داشت نمی‌تواند خلیفه‌ای دیگر انتخاب کند و آن‌کس که غایب بود نمی‌تواند بیعت مردم را نپذیرد. همانا شورای مسلمین از آنِ مهاجرین و انصار است. پس اگر برای امامتِ کسی گرد آمدند و او را امام خود خواندند، خشنودی خدا هم در آن است.» [نهج‌البلاغه، ص: 346]
9- اگر حضرت علی رضی‌الله‌عنه واقعا خلیفه بلافصل می‌بود، حق خود را به زور شمشیر می‌گرفت. چراکه خود ایشان می‌فرمایند: «من با دو کس سر جنگ دارم: اول: کسی که خواهان چیزی است که به او تعلق ندارد، و دوم: کسی که از ادای وظیفه‌اش شانه خالی می‌کند.»
مدرس حوزه علمیه احناف خواف در پایان سخنانش تاکید کرد: با توجه به دلایل فوق، اگر امامت و خلافت بلافصل حضرت علی از جانب خداوند متعال و پیامبرش اعلام شده بود، برای ایشان این اختیار وجود نداشت که از پذیرش آن شانه خالی کند.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید