پیرامون تاریخ اجتماعی و گذشته دور و نزدیک بلوچستان بهویژه منطقه شمالی آن، سرحد، زیاد گفته و نوشته شده است. وجه مشترک بیشتر این کتابها، مقالات و مستندها استناد به خاطرات مسئولان سابق نظامی و سیاسی است که سرنوشت آنها را به «سرحد» کشانده و در برخی موارد هم به خاطرات شفاهی معتمدین و فعالان بومی این منطقه اشاره شده است. اما «بلوچی که از تهران آمد» یا همان گزیده خاطرات “حاج میرزا نیکمحمد اللهبخش” میتواند یکی از نخستین کتابهای منتشر شده پیرامون تحولات عمده سیاسی و اجتماعی منطقه سیستانو بلوچستان و مرکز آن زاهدان باشد.
اهمیت مجموعه خاطرات زنده یاد میرزا نیکمحمد اللهبخش (شهبخش) از آن جهت دوچندان است که وی همزمان عکاس، خبرنگار، فعال سیاسی-اجتماعی و نماینده یکی از طوایف سرشناس سرحد در ادارات دولتی بوده و به همین دلیل شاهد عینی بسیاری از وقایع مهم استان سیستانوبلوچستان و حتی فراتر از مرزهای آن بوده است. روحیه وطندوستی و کاوشگر میرزا نیکمحمد او را واداشته با افراد بانفوذ و مطلع زیادی دیدار کند، برای تائید و یا عدم تائید شنیدههایش سختی سفر را به جان بخرد و نهایت سعیاش را در رعایت جانب اعتدال و بیطرفی بهکار گیرد.
از آنجايیکه کتاب «بلوچی که از تهران آمد» گزیدهای از خاطرات چهره ماندگار بلوچستان را در برمیگیرد و چاپ اول آن به تازگی منتشر شده است، میتوان در برخی موارد اظهار نظر کرد. هماکنون نویسنده کتاب، خانم آسیه اللهبخش، نوه مرحوم حاج میرزا نیکمحمد و سایر فرزندان و بستگان ایشان، راحتتر میتوانند کاستیهای احتمالی این اثر را در چاپهای بعدی برطرف کنند. «بلوچی که از تهران آمد» عنوان بسیار جذابیست؛ اما در نگاه نخست چنین بهنظر میرسد «بلوچی» که از تهران آمده اهل و بومی تهران بوده ولی بهسوی جایی دیگر (بلوچستان) هجرت کرده است. طبیعیست منظور نویسنده پرداختن به خاطرات و زندگی «بلوچی»ست که به تهران رفته و سپس برگشته است.
از عنوان کتاب که بگذریم، نکته بعدی که توجه خواننده را جلب میکند نوع قلم (فونت) کتاب است؛ اگرچه این قلم در کتابها کاربرد دارد و اتفاقاً برای خوانندگانی که از ضعف بینایی رنج میبرند مفیدتر است، ولی استفاده از قلمهای زیباتر و رایج جذابیت کتاب مذکور را بیشتر خواهد نمود. همین اقدام ناشر باعث شده بر صفحات و قیمت کتاب افزوده شود و بسیاری از علاقهمندان موفق به خرید آن نشوند.
بسیار زیبا خواهد بود اگر نویسنده در مورد برخی موضوعات مثل سرگذشت ایل شهبخش و نوتیزهی که به تفصیل به آن پرداخته شده و بعضاً اعتراض و نقد بسیاری از خوانندگان را در پی داشته است، آرای دیگر صاحبنظران را هم در پاورقی نقل کند تا بر جامعیت آن افزوده شود.
همینطور، اگر شرححال مختصری از برخی شخصیات و مکانهای معروف که ذکرشان در خاطرات حاجمیرزا میآید، در ذیل آن درج شود باعث پربار بودن کتاب خواهد شد. پس از مطالعه کامل کتاب خواننده متوجه خواهد شد که مرحوم میرزا تلاش کرده افراد و مکانهایی که از آنها صحبت کرده را مختصراً معرفی کند؛ نویسنده میتواند با تأسی از روش بسیار ارزنده پدربزرگش معرفی مختصری از سایر شخصیات و مکانها را اضافه نماید.
علاوه بر اشتباهات چاپی و تایپی که حتما در چاپهای بعدی اصلاح خواهند شد، شایسته است نویسنده برخی از کلمات و واژههای نقل شده را اصلاح یا حذف کند؛ بسیاری از این واژهها متعلق به یک برهه زمانی خاص هستند؛ زمانی که به گفته دوست عزیزم معراجالدین نوتیزهی، نوه حاج میرزا و برادر نویسنده کتاب، مرحوم حاج نیکمحمد در تهران با عقاید مذهبی خود آشنایی نداشته است. قطعاً با گذر زمان دیدگاه حاجمیرزا که فردی متدین و خداپرست بود، نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده و نیازی به تصریح الفاظ خلاف دیدگاه اهلسنت نیست.
برخی از تصاویر، عکسهای شخصیتهای ذکر شده در لابهلای خاطرات و نقشههای شهرها و روستاها را میتوان در آخر کتاب اضافه نمود تا خوانندگان غیربومی بیشتر از این اثر گرانسنگ استفاده کنند. همچنین درج اسامی افراد و جاهای معروف در آخر کتاب با شماره صفحه مربوطه میتواند کار پژوهشگران را آسانتر کند.
این اثر ارزشمند در ایامی روانه قفسه کتابفروشیها و کتابخانهها شد که مستندی در همین موضوع از شبکه استانی صدا وسیمای سیستانو بلوچستان روی آنتن رفت. با یک موازنه معمولی میتوان دریافت که کارگردانان یا دستاندرکاران شبکه استانی “هامون” نهایت تلاش خود را صرف کمرنگ جلوه دادن نقش علمای برجسته و وحدتطلبی مثل مولانا عبدالعزیز رحمهالله کردهاند. در حالیکه ایشان در عرصههای گوناگون دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایفای نقش کردند تا مردم مظلوم این دیار، بهویژه بلوچستان، روز خوش ببینند. یاد و خاطره این عالم فرزانه در ذهن مردان و زنان بلوچ و اهلسنت حک شدهاست؛ او با حضورش در زاهدان تحولی عظیم در زمینههای گوناگون ایجاد کرد. متاسفانه این دستآوردها و زحمات علمای ربانی اهلسنت برای دستاندرکاران مستند «میرزا» محلی از اعراب نداشته است. البته انتشار این کتاب به نوعی کملطفیهای سیاستگذاران رسانه نهچندان ملی را پاسخ داده است. حاجمیرزا در جاهای مختلف از مولانا عبدالعزیز ملازاده و مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهلسنت زاهدان، یاد کرده است. او حتی از جمله افرادیست که بههمراه برخی از معتمدین زاهدان نزد موسس دارالعلوم زاهدان و مسجدجامع مکی رفته بودند تا از ایشان تقاضا کنند در زاهدان بماند و به اصلاح، دعوت و تربیت فرزندان مسلمانان بپردازد. اینها همه مواردی هستند که دستاندرکاران مستند میرزا با حذف آن جامعیت و بیطرفی مستند خود را زیر سوال بردهاند.
در هر صورت مطالعه این کتاب به همه دوستان توصیه میشود. عزیزان علاقهمند میتوانند با نقد و بررسی این کتاب به واکاوی اجتماعی و سیاسی گذشته و حال بلوچستان بالاخص زاهدان بپردازند.
عبدالحکیم شهبخش – زاهدان
دیدگاههای کاربران