تاریخ فعالیتهای چندسدهای مطبوعات و رسانههای همگانی در جهان و ایران نشان داده است که تنها یک قاعده غیرقابل انکار و ماندگار در خصوص رسانههای همگانی وجود دارد و آن آزادیهای بدون قیدوشرط و قانونی شهروندانی است که باید در هر گام خود در زندگی اجتماعی امروزی از آگاهیهای سودمند و توان تحلیل واقعیتها برای تصمیمگیریهای سخت، برخوردار باشند و هیچ ابزاری جز رسانههای همگانی نمیتواند این نیاز مبرم و انکارناپذیر را تامین کند.
آزادیهایی که در حقوق بینالملل اجتماعی و مدنی مورد تاکید همه کارشناسان و روزنامهنگاران و حرفهایهای رسانهای و دانشمندان دانش ارتباطات است، در عصر اطلاعات و رقابتهای تنگاتنگ رسانهها در درون کشور و توسعه دیپلماسی رسانهای در روابط بینالملل و ارتباطات بینالملل که پدیدارشدن شبکههایی مانند منوتو و ایران اینترنشنال از جلوههای آن به شمار میآیند، بسیار مهمتر و مبرمتر است.
واقعیت بسیار نمونهدار و تجربهشده در همه کشورهای جهان در عرصه ارتباطات اجتماعی این است که همه کشورهای پیشرفته در جهان با بالاترین جایگاه و ممتاز در شاخصهای پیشرفت در جدول رقابتهای اقتصادی، بازرگانی، سیاسی، فرهنگی، بینالمللی و… موفقیتهای خود را مدیون تاکید فوقالعاده بر آزادیهای عقیدتی، سیاسی و حرفهای و توجه ویژه به استقلال حرفهای مطبوعات و رسانههای همگانی هستند. در واقع، این پوشش پیوسته، سراسری و بدون سانسور و آزادانه اخبار و رویدادها در همه زمینههاست که حکمرانان را مجبور و متعهد به پاسخگویی نسبت به اعمال و کردار خود و پرهیز از فساد میکند و متضمن بقای آنان میشود.
واقعیت این است که آزادیهای قانونی و آزادیهای مشروع یا دینی- مذهبی در فعالیتهای اجتماعی در همه عرصهها و انعکاس عمومی و بدون استثنای فعالیتها و تصمیمهای مقامات مسوول است که از اقدامات غیرقانونی احتمالی آنها جلوگیری میکند و شرایط را برای هر تصمیم غیرقانونی، رانتی و مبتنی بر تبعیض و ستم به دیگران دشوار میکند.
جالب اینجاست که تجربه جهانی روزنامهنگاری حرفهای به خوبی آشکار میکند که هیچ یک از نحلههای سیاسی و دینی- مذهبی در جهان جز نحلههای افلاطونی و نوافلاطونی و مارکسی و نومارکسی وجود ندارند که نقش، حقوق و آزادیهای قانونی و مشروع مردم را در مدیریت امور عمومی و حق برخورداری آنها از رسانههای آزاد، منتقد و حرفهای را انکار کنند.
کارل پوپر، فیلسوف معاصر در تشریح جامعه باز و دشمنان آن به نکتهای درخشان اشاره و در آن تاکید میکند که همه کسانی که امروز با مظاهر تمدنی مدرن و نقش مستقل شهروندان در ساختن زندگی مشترک در جامعه باز مخالفت میکنند یا نگاهی افلاطونی به جهان دارند که منکر استقلال فرد در زندگی اجتماعی است یا از نگاهی مارکسی برخوردارند که در آن، «جبر تاریخ» به نفی تواناییهای بیکرانه افراد برای ساختن رویدادها و مساعی مشترک آنها در بستر همکاری و همدلی و همافزایی نیروهای اجتماعی میانجامد و مبارزه کور و خشونتگرا را برای ساختن یک دیکتاتوری طبقاتی به دستور کار همه فعالان اجتماعی تبدیل میکند. در این صورت است که وجود رسانههای منتقد، حرفهای و آزاد مخل فعالیتهای اجتماعی این تمامیتخواهان است.
با نگاهی کوتاه به کارنامه مطبوعاتی و رسانهای حاکمیت شاید دشوار بتوان سهم رسانههای داخلی را در اجرای قوانین مصوب نسبت به آگاهسازی عمومی و تخصصی مردم و تنویر افکار عمومی قابل قبول دانست، درحالی که اگر رسانههای همگانی به صورت حرفهای و مبتنی بر دستاوردهای علمی فعالیت میکردند و از سوی نهادهای رسمی و جریان اصلی اطلاعرسانی کشور مورد پشتیبانی قرار میگرفتند، هرگز رویدادهای ناگوار طی ۴ دهه گذشته و تابستان و پاییز ۱۴۰۱ رخ نمیداد.
به نقل از: روزنامۀ «جهان صنعت»- سهشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ (با اندکی تلخیص)
دیدگاههای کاربران