امروز :شنبه, ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
مولانا عبدالحمید در مراسم نماز جمعه زاهدان:

امام حسین به انسانیت درس شجاعت و شهامت و آزادگی داد

امام حسین به انسانیت درس شجاعت و شهامت و آزادگی داد

شیخ‌الاسلام، امروز (6 مرداد 1402) در مراسم نماز جمعه زاهدان، با اشاره به مناسبت عاشورا و «حادثۀ تلخ و ناگوار کربلا»، به بیان بعضی از درس‌ها و پیام‌های قیام امام حسین رضی‌الله‌عنه پرداختند.

یزید انتقادپذیر و اهل گفتمان نبود و لیاقت مدیریت قلمرو اسلامی را نداشت
به گزارش سنی‌آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر امام‌جمعه زاهدان، مولانا عبدالحمید ابتدا به تشریح واقعۀ قیام امام حسین رضی‌الله‌عنه پرداختند و گفتند: وقتی بیعت با یزید شروع شد، حضرت امام حسین و بقایای صحابه کرام و خواص امت بر استخلاف یزید راضی نبودند و با او بیعت نکردند، زیرا به اهلیت و شایستگی او اعتماد نداشتند که بتواند قلمرو اسلامی را مدیریت کند و عدالت را اجرا کند. لذا دشمنی از اینجا آغاز شد. عوامل یزید خواستند عرصه را بر کسانی که با یزید بیعت نکردند تنگ کنند. سیدنا حسین رضی‌الله‌عنه مدتی در مدینه ماند، اما حاکم مدینه همواره ایشان را برای گرفتن بیعت اذیت می‌کرد، لذا ایشان به مکه مکرمه که حضرت عبدالله‌بن‌زبیر رضی‌الله‌عنه حاکم مکه بود، رفت. حضرت عبدالله‌بن‌زبیر نیز با یزید بیعت نکرد.
ایشان ادامه دادند: مردم عراق وقتی امتناع حضرت حسین و بسیاری از صحابه و بزرگان از بیعت با یزید را شنیدند، بعد از مدتی امام حسین را به قیام دعوت کردند و گفتند این حق متعلق به شماست و حق مردم است که شما حاکمیت مسلمانان را بر عهده بگیرید و این یک واقعیت بود. یزید وقتی از این مسائل مطلع شد، برانگیخته شد. زمانی که امام حسین در واکنش به دعوت مردم کوفه قصد سفر به عراق و کوفه را کرد، بسیاری ازجمله حضرت عبدالله‌بن‌عباس به ایشان هشدار دادند که شاید مردم کوفه به وعدۀ خودشان عمل نکنند و بر اثر تطمیع و تهدید مخالفان، از حمایت شما عقب‌نشینی کنند، اما امام حسین رضی‌الله‌عنه احساس وظیفه و مسئولیت کرد.
مولانا عبدالحمید گفتند: وضعیت جهان اسلام وجدان و قلب امام حسین را آزار می‌داد. امام حسین وقتی دید که یزید انتقادپذیری ندارد و فردی ناتوان و ضعیف است و قابل اصلاح نیست و با خلافت او که عدالت در آن اجرا نمی‌شود شیرازه اسلام از هم می‌پاشد و دستاوردهای پیامبر و خلفای راشدین از بین می‌روند، بر موضع خودش پافشاری کرد و با جمع کوچکی به سمت عراق به راه افتاد، اما وقتی به سرزمین عراق رسید متوجه شد که بسیاری از کسانی که به ایشان نامه نوشته بودند از حرف خودشان برگشته‌اند و جانب حاکم (یزید) و عبیدالله‌بن‌زیاد را گرفته‌اند.

امام حسین به انسان‌ها آموخت که هرگز ذلت را نپذیرند
امام‌جمعه زاهدان در ادامه به بیان اینکه «در کربلا حادثۀ بسیار ناگوار و تلخی اتفاق افتاد»، به برخی پیام‌ها و درس‌های قیام امام‌ حسین رضی‌الله‌عنه اشاره کردند و گفتند: حادثه کربلا و قیام امام حسین برای همۀ مسلمانان واقعی و انسان‌های آزاده دنیا درس است. امام حسین راضی نشد اسیر بشود و گفت اجازه بدهید برای جلوگیری از خونریزی به مدینه برمی‌گردم. ایشان حتی خواست با یزید مذاکره کند، ولی بعضی به ایشان فرصت و اجازه ندادند. وقتی از امام حسین خواستند اسیر بشود، نپذیرفت و فرمود: «هیهات منّا الذلة». امام حسین این درس را داد که مسلمان هیچ‌گاه نباید ذلیل بشود و ذلت را بپذیرد.
ایشان ادامه دادند: امام حسین رضی‌الله‌عنه وقتی در میدان تنها ماند در آخرین لحظات فرمود: «هَل مِن نَاصِرٍ یَنصُرُنی» آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ وقتی کسی نبود، خودش به میدان رفت و جام شهادت نوشید. امام حسین رضی‌الله‌عنه در اینجا این درس را به همه داد که نصرت تنها در دست خدا و در عالَم اسباب با مردم است. از این واقعه معلوم می‌شود که مقربان و اولیاءالله قدرت خدایی ندارند و قدرت غیبی فقط در دست الله تعالی است. برخی ممکن است امکاناتی در اختیار داشته باشند؛ دولت‌ها امکانات دارند. یزید قدرت و لشکر و امکانات داشت، اما امام حسین با آن جایگاه که امثال یزید خاک پای ایشان نمی‌شدند و حتی بزرگترین اولیاءالله به خاک پای امام حسین نمی‌رسند، در دستش نه آتشی بود که همه را بسوزاند و نه دریا بود که همه را غرق کند و نه کوهی بود که بر سر دشمنانش بیندازد.
مدیر دارالعلوم زاهدان در ادامه گفتند: امام حسین درس شجاعت و شهامت و آزادگی را به ما تعلیم داد. شهادت مقام و درجه و فضل و نعمت خداوند است. الله تعالی با شهادت حضرت حسین رضی‌الله‌عنه به ایشان مقام و درجه و جایگاه داد، اما الله تعالی تمام آنانی را که برای قدرت و رسیدن به پست و مقام بالاتر با حضرت حسین جنگیدند، ذلیل کرد و بسیاری از آنان با ذلت از دنیا رفتند.

«حادثه کربلا» و «واقعه حَرّه» از بزرگترین جنایت‌های حکومت یزید هستند/ برای بقای حکومت نباید مردم کشته شوند
امام جمعه زاهدان در ادامه گفتند: یزید واقعۀ کربلا را به‌وجود آورد و همچنین حادثۀ حَرّه را ایجاد کرد که به مدینه منوره حمله کرد و به مدت سه روز جان و مال و ناموس مردم مدینه را برای لشکریان خودش حلال قرار داد. جنایت کربلا و واقعۀ حره دو جنایت بزرگ حکومت یزید هستند که مسلمانان و تاریخ هرگز آنها را نمی‌بخشند. یزید تمام این جنایات را برای بقای حکومت خود مرتکب شد و به‌خاطر بقای حکومت خودش از شهر پیامبر و بقایای صحابه و نوۀ آنحضرت شرم نکرد. مگر حکومت چقدر شیرین است که انسان برای چند روز حکومتِ بیشتر مرتکب این‌همه جنایت بشود؟! برای بقای حکومت نباید مردم کشته شوند. خطاب بنده به تمام حکومت‌های مسلمان و غیرمسلمان دنیا آن است که حکومت، دنیاست و دنیا ارزش ندارد که انسان به‌خاطر آن مخالفان خود را بکشد.
ایشان خاطرنشان کردند: اگر یزید لیاقت و عقل می‌داشت خودش می‌آمد و پای حضرت حسین را می‌بوسید و می‌گفت من را راهنمایی کنید و یا این مسئولیت را بر عهده بگیرید. اگر این کار را می‌کرد در دنیا و آخرت رضایت مردم و الله را کسب می‌کرد. یزید اهل گفتمان و انتقادپذیر و قابل اصلاح نبود، بلکه مصیبتی برای جهان اسلام بود. یزید مدیری ناتوان بود و شیعه و سنی و همۀ مسلمانان، به‌جز عدۀ بسیار معدودی، اتفاق‌نظر دارند که قیام امام حسین برحق و برای برقراری عدل و قسط بود.

حاکم نباید در مقابل مردم تکبر کند/ با وجود مشکلات اقتصادی، در دیگر مسائل بر مردم سخت نگیرید
شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید در بخش دیگری از سخنان‌شان در مراسم نماز جمعه گفتند: ملت ایران یکی از بهترین ملت‌هاست. این ملت در طول چهل‌وچهار سال همکاری داشته است. بیش از 98 درصد از ملت ایران به جمهوری اسلامی رأی «آری» داد و در تمام انتخابات‌ها حضور پیدا کرد.
ایشان ادامه دادند: هشت سال جنگ تحمیلی را ملت اداره کرد. بنده گاهی یاد می‌کنم و دلم می‌سوزد که این شیرزنان بودند که فرزندان‌شان را برای دفاع از تمامیت ارضی کشور تشویق می‌کردند. همین بانوان و شیرمردان و شیرزنان ایران کمک مالی کردند و جوانان‌شان را فرستادند تا از استقلال میهنی و از انقلاب و نظام جانانه دفاع کردند. لذا همۀ ملت بر گردن ما حق دارند.
امام‌جمعه زاهدان تصریح کردند: حاکم، دولت و نظام هر چه دارد از همین ملت دارد. حکومتداری، انتخاب دولت و انتخاب مسئولان با مردم است و تمام مسئولان را، مستقیم یا غیرمستقیم، مردم تعیین می‌کنند. لذا این حق مردم است که به حرف‌شان توجه بشود.
ایشان تاکید کردند: حرف این مردم را بشنوید. در مقابل این مردم تواضع اختیار کنید. الله تعالی خطاب به حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وسلم که پاکترین و بزرگترین انسان است، می‌فرماید: «واخفض جناحک لمن اتبعک من للمؤمنین». حاکم نباید در مقابل مردم تکبر کند. حاکم باید در کنار مردم و روی یک فرش با مردم بنشیند و حرف مردم را گوش کند. باید حرمت و احترام مردم حفظ شود.
مولانا عبدالحمید ادامه دادند: اینکه برخی همه چیز را به دشمن نسبت می‌دهند درست نیست. خدا و خلق خدا می‌داند که همه چیز کار دشمن نیست. درست است که دشمن همواره تلاش خودش را می‌کند اما اینها مشکلاتی هستند که مردم با آنها مواجه‌اند. اقتصاد بیمار در کشور همه چیز را نابود کرده است. کسی نیست که از این وضعیت در رنج نباشد. مشکلات اقتصادی یک یا دو ماه باشد، نه اینکه این مشکلات همچنان ادامه دارد و هیچ راه علاجی هم برای آینده معلوم نمی‌شود.
امام‌جمعه زاهدان خاطرنشان ساختند: با وجود مشکلاتی که ملت دارد توصیۀ بنده به مسئولان آن است که در مسائل دیگر بر مردم سخت نگیرید، بلکه باید با مردم کنار بیایید. اگر مردم بخواهند یک مسئولی نباشد حق با مردم است. در جاهای دیگر رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر و استاندار و… استعفا می‌دهند.
ایشان ادامه دادند: ببینید مردم چه می‌خواهند. رضایت پروردگار در رضایت مردم است. ترحم بر مردم مایۀ رحم خداست. اگر مردم نگهداری نشوند و اگر مردم ما را رها کنند همه چیز با مشکل مواجه می‌شود.

«غلو در دین» در تمام ادیان و مذاهب و گرایش‌های دینی ممنوع است
شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید در بخش نخست سخنان‌شان در مراسم نماز جمعه زاهدان، به مذمت «غلو در دین» پرداختند و گفتند: در طول تاریخ بشر وقتی از ظهور یک دین مدت‌زمان طولانی گذشته است بعدی‌ها نسبت به اسلاف و دین‌شان غلو و مبالغه و زیاده‌روی کرده‌اند. الله تعالی در قرآن که آخرین کتاب خدا و برای اصلاح جامعۀ بشر تا قیامت آمده است، بارها به اهل کتاب هشدار داده که غلو نکنید. قرآن مجید با هشدار به اهل کتاب (یهود و نصارا) درواقع می‌خواهد به ما مسلمانان نیز هشدار بدهد که گرفتار غلو نشویم. غلو نوعی افراط‌گرایی است که انسان مسیر حق را رها کند و گرفتار غلو بشود.
ایشان ادامه دادند: اهل کتاب نسبت به پیامبران و اولیای خدا غلو کردند و صفات خدایی را برای پیامبران قایل شدند. مسیحیان حضرت عیسی را فرزند خدا و خودِ خدا و یکی از سه خدا نامیدند و یهودیان نیز حضرت عُزیر را فرزند خدا نامیدند، درحالی‌که حضرت عزیر بندۀ خدا بود. انسان‌هایی که از عقل و منطق و نص استفاده نمی‌کنند خطا می‌کنند و بندگان خدا را خدا قرار می‌دهند، درحالی‌که صفات خدایی فقط شایستۀ خدا هستند. الوهیت و ربوبیت فقط مختص الله تعالی است. حلال و حرام در اختیار پروردگار است و علما نمی‌توانند چیزی را حلال یا حرام کنند؛ این حق خداست. علما باید از خدا اطاعت کنند و سعادت آنها در همین است. دراویش و صوفیان و اولیاءالله نیز تصرفات الهی را ندارند. صفات بنده بندگی است و صفات الله تعالی ربوبیت و الوهیت است. الله هشدار می‌دهد که مبادا علما و اولیاءالله را در جای خدا قرار دهید و صفات خدا را برای آنها قایل بشوید.
مولانا عبدالحمید در ادامه گفتند: یهودیان می‌گفتند بهشت از آنِ ماست و مسیحیان در آن جایی ندارند و مسیحیان می‌گفتند بهشت از آنِ ماست و یهودیان به بهشت نمی‌روند و یهودیان و مسیحیان می‌گفتند مسلمانان در بهشت جایی ندارند. خداوند هشدار می‌دهد که تمنای بیجا نکنید و خود را بهشتی قطعی ندانید، زیرا نه آرزوی شما مسلمانان ارزش دارد و برآورده می‌شود و نه آرزوی اهل کتاب، بلکه برای ورود به بهشت باید به رحمت و فضل خدا امیدوار بود نه به شایستگی و عملکرد خود. امروزه برخی می‌گویند اگر کسی در مشهد یا قم بمیرد مستقیم به بهشت می‌رود و حتی برای او حشر برگزار نمی‌شود، برخی همین را در مورد مکه و مدینه می‌گویند، اما نه قم نجات می‌دهد و نه مشهد و مدینه، بلکه عمل نیاز است. خداوند می‌فرماید هرکس بدی کند مجازات می‌شود؛ یهودی و مسیحی باشد یا مسلمان و دارای هر مذهبی باشد وقتی گناه و ظلم بکند و گرفتار شرک باشد مجازات می‌شود. آن‌حضرت هشدار دادند که روزی می‌آید که عده‌ای بدعات و خرافات در دین می‌آورند، مواظب باشیم به این خرافات گرفتار نشویم.
ایشان ادامه دادند: چرا سر خود و مردم کلاه بگذاریم؟ میزان ثواب و بهشت و جهنم را ما نمی‌توانیم تعیین کنیم، اینها را باید صاحب وحی و شریعت بگوید و از قرآن و سنت ثابت بشود. از جانب خود برای هیچ عملی ثواب تعیین نکنیم و به آنچه از قرآن و سنت و خیرالقرون ثابت است برگردیم. هیچ مسلمانی اعم از شیعه و سنی نباید در دین غلو کند. غلو در تمام ادیان و مذاهب و اندیشه‌ها و گرایش‌های دینی ممنوع است. به قرآن و اصل دین و سیره حضرت رسول اکرم و خلفای راشدین برگردیم. هیچ کتابی بالاتر از قرآن نیست. قرآن مرجع اصلی ما و بهترین درس و تعلیم است. قرآن بهترین عقیده و اخلاق و عملکرد و احکام را بیان می‌کند. وقتی قرآن و سیره پیامبر را داریم نیازی به چیزی دیگر نداریم، اینها جزو مشترکات هستند. در عقیده و روش به صدر اسلام برگردیم.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید