استان سیستانوبلوچستان که تا 8 مهر 1401 سالها و ماههای امن و کمحادثهای را تجربه کرده بود، پس از حادثۀ هولناک و جنایت فراموشناشدنی «جمعۀ خونین زاهدان» تا حدودی آرامش خود را از دست داد. هرچند شهادت و مجروح شدن دهها انسان بیگناه – اعم از زن و مرد و کودک و نوجوان- در زاهدان برای شعلهور کردن آتش جنگهای خیابانی و قتلهای کور و سوق دادن استان به سوی یک جنگ داخلی «بهانه»ای کافی بود، اما با درایت و دوراندیشی علما و معتمدان، و در رأس آنان شیخالاسلام مولانا عبدالحمید آتش این فتنه خاموش شد. کم نیستند دوستان نادان و دشمنان دانایی که از تلاشها برای حفظ امنیت خشمگین شدهاند و میخواهند فقط خبرهای قتل و کشتار از این استان به جهان مخابره شود؛ باشد که جیبشان را پر کنند و از این نمد برای خود کلاهی بدوزند.
پس از جمعۀ خونین و اتفاقی که در چابهار رخ داده بود، متاسفانه به جای شفافسازی و اقناع افکار عمومی، انگشت اتهام به سوی کسانی رفت که مطالبهای جز اجرای عدالت و روشنشدن حقیقت نداشتند؛ برخورد حاکمیت با این قضایا و تعلل در رسیدگی به پرونده، ذهنیتی برای مردم ایجاد کرده که قرار نیست عدالت اجرا شود و حق به حقدار برسد. انگار نهادهای مسئول ریگی در کفش دارند و راهی جز فرافکنی از طریق رسانههای وابسته به خودشان، و تهدید کردن و متهم نمودن حقطلبان نمیبینند.
اخیرا -ازجمله پس از حادثۀ حمله به واحد گشتی پلیس راه در نزدیک شهرستان خاش- باب شده است پس از وقوع هر حادثهای که منجر به جانباختن مأموران نظامی میشود، به جای پرداختن به علل اصلی، مردم را متهم میکنند و سخنان حقطلبانۀ شیخالاسلام مولانا عبدالحمید را بسترآفرین برای این ناامنیها معرفی میکنند. این درحالیست که هم مردم از خود صبر و شکیبایی نشان دادهاند و هم مولانا عبدالحمید همواره بر پرهیز از خشونت و رعایت امنیت تأکید کردهاند.
در چنین شرایطی که نارضایتی و ناامیدی بین مردم افزایش یافته و نیاز به جبران خسارتها و خطاها و پر کردن خلأها احساس میشود، هرگز هوشمندانه نیست که روزنامهها و رسانهها جای مدعی و مدعیعلیه را تغییر بدهند و به جای پاسخگو کردن عوامل ناامنی و مسببان اصلی قتلهای اخیر، یقۀ مظلومان را بگیرند و با تیترهای توهینآمیز و التهابآفرین و انتشار مطالب دروغین در آتش فتنهها هیزم بریزند؛ امری که در تیتر یک روزنامههای تندروی جوان و وطن امروز قابل مشاهده است. پوشش اتفاقات ناگوار استان به این شیوه هیچ کمکی به بازگشت فضای صلح و آشتی و امنیت نمیکند. اگر امنیت واقعا دغدغۀ نهادهای مسئول است، بدانند که این رویه روزبهروز آجری به دیوار بیاعتمادی اضافه میکند؛ دیواری که هرچه پیش میرویم ضخیمتر و بلندتر میشود. الزام و اجبار مظلومان به سکوت و چشمپوشی از خونخواهی هرگز امنیت را به ارمغان نخواهد آورد.
همه نیک میدانند که اگر سخنان آرامبخش و مطالبهگری شیخالاسلام مولانا عبدالحمید نمیبود، عقدهها و بغضهایی که ناشی از بیتدبیری برخی نظامیان و مسئولان در دلها ایجاد شده، تا حالا ترکیده بود و بسیاری را با خود غرق کرده بود.
مردم فهیم ایران قدردان خیرخواهان خود هستند و به طُرق مختلف حمایت خود را از مردم ستمدیدۀ سیستانوبلوچستان و شیخالاسلام مولانا عبدالحمید اعلام کردهاند. نهادها و شخصیتهای مقصر در قضایای اخیر به جای فرار به جلو و متهم کردن دیگران، مسئولیت عملکرد خود را بپذیرند. حل این مسئله شهامت میخواهد؛ حاکمیت – بهخاطر منافع ملی و حفظ اقتدار خودش هم که شده – باید روی غرور خود پا بگذارد و افراد مقصر در کشتار مردم را هرچه زودتر معرفی و مجازات کند. حل مشکلات به روش اصولی و متداول میتواند امنیت دیرپا و واقعی را به منطقه برگرداند نه سرکوب و تهدید و خاموش کردن فریاد مظلومان و دادخواهان. تداوم وضعیت فعلی به نفع هیچ طرفی نیست جز کسانی که برای عقدهگشایی مترصد فرصت هستند و میخواهند با ایجاد ناامنی از آب گلآلود ماهی بگیرند.
دیدگاههای کاربران