امروز :جمعه, ۱۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳

گفتیم و نشنیدید!

گفتیم و نشنیدید!

دوستان عزیز و مسئولین محترم استان! بارها و بارها گفتیم؛ سیستان‌وبلوچستان پاشنه آشیل امنیت و تمامیت ارضی ایران است. اوضاع اجتماعی این سرزمین به‌گونه‌ای است که بالقوه می‌تواند جولانگاه گروهک‌های تند و افراطی باشد و گفتیم و تاکید کردیم؛ حضرت شیخ‌الاسلام مولاناعبدالحمید- حفظه‌الله‌تعالی- با سابقه‌ای روشن از فعالیت سیاسی خیرخواهانه و دلسوزانه تنها فرصت نظام برای حل مشکلات بلوچ و حاکمیت در یک چارچوب قانونی و منطقی است. اما نشنیدید و یا منافع‌تان اینگونه ایجاب می‌کرد که نشنوید! یا شنیدید و در توان‌تان نبود که شنیده‌ها را عملی کنید! اما اکنون پس از گذشت ۹ ماه و روشن‌تر شدن قضایا اینگونه معلوم می‌شود که از اتفاق و برخلاف برخی دوستان دلسوز ما در حاکمیت، آنان که سناریوی جمعه خونین زاهدان را نوشته و اجرایی کردند، دقیقا همۀ آنچه را که گفتیم، شنیدند و در جهت منافع خود و گشودن عقده‌های درونی‌شان به کار بستند! آنان به درستی دریافته بودند که؛ می‌توان از بلوچستان جولانگاهی برای افراطیون فرقه‌گرای جهادی ساخت، استان را به سوریه و عراقی دیگر بدل کرد، اگر شیخ‌الاسلام نباشد! بنابراین در غیاب اعلام رسمی انگیزه‌ها و دلایل عاملین حمله به مصلای اهل‌سنت، می‌توان حدس زد که ممکن است آنان با هدف ازمیان‌برداشتن این مانع و سد مستحکم و شعله‌ور کردن یک جنگ مذهبی تمام‌عیار، جنایت جمعه خونین زاهدان را مرتکب شده باشند. اگر افراطیونِ طراح و مجری جنایت خونین مصلای زاهدان موفق می‌شدند سناریوی طراحی‌شده‌شان را به‌طور کامل پیاده و اجرا کنند، از سیستان‌وبلوچستان تلی از خاکستر باقی می‌ماند و بس! و قطع به یقین نام زاهدان به عنوان «شهر سوخته» دوم در تاریخ ثبت می‌شد!
عملکرد حاکمیت در پسابحرانِ کشتارِ نمازگزاران بی‌دفاع و بی‌گناه جمعه، نشان می‌دهد که همچنان افراطیون فرقه‌گرای شیعه و به قول مقام معظم رهبری؛ شیعیان انگلیسی، در نهادهای تصمیم‌ساز استان و نیز در مرکز، ذی‌نفوذ و دارای قدرت‌اند! بگونه‌ای که ۹ ماه پس از جنایت هولناک جمعه خونین زاهدان، همچنان محتوای این پرونده برای عموم مردم سربسته و ناروشن مانده است و هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی از نام و نشان، انگیزه‌ها و اهداف آمرین و عاملین این جنایت صورت نپذیرفته است، و هنوز هیچ‌کس برای کشتن ده‌ها نمازگزار بی‌گناه مجازات نشده است! نتایج سیاست‌گزاری، تصمیمات و عملکرد دولت و حاکمیت محلی در این قریب یک سال گذشته، فضایی رویایی برای افراطیون فرقه‌گرای سنی و باز هم به تعبیر مقام رهبری؛ سنی‌های آمریکایی فراهم ساخته که ابراز وجود کنند و بگویند؛ گشودن این بن‌بست ایجادشده بین بلوچ و حاکمیت به دست آنان است و تنها از طریق لوله تفنگ و نفیر شلیک گلوله ممکن و شدنی است!

هنوز ابعاد، چگونگی و عاملان حادثه تروریستی روز شنبه (17 تیرماه) در محل کلانتری ۱۶ زاهدان مشخص نشده‌اند و نمی‌دانیم خود سناریویی دیگر برای تنگ‌تر کردن حلقه فشار بر مردم است و یا کار افراطیون تکفیری و مذهب‌گرای سنی! اما گزینه دوم بسی خطرناک‌تر است و باید شدیدا نگران آن باشیم! ما دلواپس و نگرانیم از آن جهت که امکان دارد، خدای ناکرده طولانی‌شدن پروسه دادرسی به پرونده شهدا و مجروحین جمعه خونین زاهدان، ایجاد جو نظامی و امنیتی و برخوردهای بعضا تند و خشن با جوانان معترض در جریان اعتراض‌های مسالمت‌آمیز جمعه‌های زاهدان، دستگیری و زندانی کردن جوانان معترض و… برگ برنده و فرصت مناسبی برای تبلیغات و تحریک احساسات جوانان جهت سربازگیری از میان آنان در اختیار این گروهک‌ها قرار داده باشد! و گروهک‌های مسلح فرقه‌گرا با مستمسک قراردادن شرایط حاد استان، سکوت فعالین مدنی و سیاسی بلوچ و بن‌بست خطرناک در روابط مسجد مکی به‌عنوان مهمترین نهاد رهبری سیاسی مذهبی بلوچ‌ها با حاکمیت محلی و مرکزی، به بازیگران اصلی صحنه سیاسی استان تبدیل و شرایط را به سمت ناکجاآبادی وحشتناک هدایت کنند. از همین اکنون واضح و روشن است که در ناکجاآباد خشونت و ترور، همۀ ما بازنده‌ایم؛ هم حاکمیت و هم مردم!
بنابراین شرط عقل و به نفع همۀ ماست که تا شرایط وخیم‌تر از این نشده و به نقطه بی‌بازگشت نرسیده است، هرچه زودتر این گره کور بر بخت نامراد عقب‌مانده‌ترین استان کشور را چه با دست و چه با دندان بگشاییم! باید بپذیریم که در این راه هم ما و هم حاکمیت ناچار به گفتگو و مذاکره‌ایم! اما آغاز این روند و شکستن این بن‌بست به‌جز با پایان رسیدگی به پرونده قریب به یکساله جنایت جمعه خونین مصلای زاهدان، روشن کردن ابعاد تاریک این پرونده و مجازات آمرین و عاملین کشتار دهشتناک نمازگزاران جمعه ممکن نیست.
اگر کسانی در حاکمیت انتظار دارند، بلوچ‌ها و نخبگان سیاسی و مذهبي بلوچ، بدون دریافت نتیجه‌ای مشخص از پرونده جمعه‌های خونین زاهدان و خاش، توانایی عبور از آن و آغاز گفتگو و مفاهمه با حاکمیت را دارند، سخت در اشتباه‌اند! آنچه ما در میان جامعه می‌بینیم، این است که مسئله شهدا و مجروحین فاجعه جمعه خونین زاهدان و خاش چنان در میان مردم عامه بلوچ و خصوصا قشر جوان در اصطلاح «حیثیتی» شده است که راه‌حلی به‌جز محاکمه و مجازات عاملین حادثه پیش روی نخبگان بلوچ و حاکمیت نمی‌ماند. با تاکید می‌گویم؛ هزینه‌های کنارآمدن با حاکمیت بدون مجازات عاملین جمعه‌های خونین زاهدان و خاش آنچنان سنگین است که حتی رهبری با پایگاه اجتماعی قوی چون شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید-حفظه‌الله‌تعالی- حاضر به پذیرش و قادر به پرداخت آن نیست!
بنابراین شایسته است که حاکمیت در استان سیستان‌وبلوچستان طرحی نو دراندازد! و در سیاست‌های اشتباه گذشته تجدیدنظر اساسی و بنیادین نماید! تا بار دیگر همه با هم و در کنار هم از آستانه دروازه جهنم اختلاف و تفرقه به بهشت گفتگو و تفاهم برگردیم! و از ویرانی این ملک ستمدیده و زجرکشیده جلوگیری کنیم!
دریغا که این مُلک ویران شود / کنام پلنگان و شیران شود!


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید