روزنامهی کیهان که در اتهامزنی و خشونت کلامی گوی سبقت را از رسانههای همترازش ربوده، بار دیگر نوک حملهی رسانهایاش را به سوی شیخالاسلام مولانا عبدالحمید نشانه گرفت. البته که تیرهای کیهان همیشه به سنگ میخورد و مردم فهیم ایران از نوع بیان این قبیل جراید، دوست و دشمن خود را بهتر تشخیص میدهند.
این روزنامه در شمارهی شنبه 6 خرداد 1402 مولانا عبدالحمید را دارای «ارتباط ارگانیک با اشرار و تروریستها» دانسته و مدعی شده است که ایشان «زندگی اشرافی» دارد. این درحالیست که دفاع مولانا عبدالحمید بهعنوان یک شهروند ایرانی از حقوق مردم ایران ازجمله حقوق زندانیان بوده است، و نقد ایشان به برخی قوانین جزائی کشور در جایگاه یک عالِم دین و متخصص علوم اسلامی است. وقتی یک شهروند از اقلیتهای قومی و مذهبی یا یک متهم و حتی مجرم براساس قانون دارای حقوق مشخصی است، چرا یادآوری این حقوق، کیهانیها را آشفته میکند تا زبان اتهام و افترا بگشایند و هر انتقادی را «دیکتههای محافل غربی» بدانند؟! واقعیتهایی را که با تمام وجود لمس میشوند و بر صغیر و کبیر پنهان نیستند، نمیتوان با برچسبزنی و افترا انکار کرد.
مولانا عبدالحمید با مردم و در میان آنان زندگی میکند و مثل برخی از مسئولان زندگی پنهان و شاهانه ندارد. راز محبوبیت ایشان هم مردمیبودن و عدم وابستگی به حکومت است. مولانا عبدالحمید نه از طبقه اشراف است و نه اشرافزاده، بلکه فردی عادی مثل دیگر مردم شهر و کشورش است و در خانهای متوسط و عادی زندگی میگذراند که طبق تعریف برخی مهندسان، کلنگی محسوب میشود. هرچند ایشان ماشین شخصی آنهم مدل پایین دارد، اما خودروهایی که تصاویرشان باعث آزار کیهانیها شده متعلق به مردم است و خود مردم از روی محبتی که دارند، روزهای جمعه ایشان را از خانه تا محل برگزاری نماز جمعه با ماشینهایشان همراهی میکنند.
اشکال کار کیهانیها که به راحتی آب خوردن اطلاعات نادرست را قالب خبر میدهند و تهمت میزنند، اینجاست که مولانا عبدالحمید را با برخی از مسئولان و علمای متنعم از سفره انقلاب اشتباه میگیرند؛ درحالیکه ایشان نه مسئولیتی حکومتی داشته و دارد و نه از رانتی استفاده کرده تا ثروتی جمع کند. مولانا عبدالحمید زندگی عادی مثل عموم مردم دارد و تا کنون از هیچ امتیاز و رانت حکومتی استفاده نکرده و یک ریال از دولت پولی نگرفته است. اگر ایشان در پی ثروتاندوزی میبود، فرصتهای زیادی برای ایشان فراهم بوده و هست، اما این امر هرگز هدف ایشان نبوده و نه با مرام ایشان همخوانی دارد، زیرا معتقد است اگر عالِم دینی وابسته به حکومت و قدرت باشد نمیتواند در کنار مردم بایستد و رنجها و آلام مردم را درک کند و مشکلات آنها را فریاد بزند. مولانا عبدالحمید در مورد مدرسه و مسجدی که تحت مدیریت ایشان قرار دارند نیز همین نظر را دارد و معتقد است مساجد و مدارس باید با کمک مردم اداره شوند و برای مسجد و مدرسه نباید پول دولت را قبول کرد.
نویسندگان جرایدی مثل کیهان باید بدانند تلاشهایشان برای تخریب چهرهها مشکلی از مشکلات کشور را حل نمیکند و اگر عقدهای از عقدههایشان گشوده شود، اما در مقابل باعث نفرت و بیاعتمادی بیشتر مردم و محافل مختلف از آنان میشود. آنها با این کارهایشان بر محبوبیت مخالفان خود میافزایند در حالیکه آبروی نداشتهشان را هم از دست میدهند.
دیدگاههای کاربران