خبرگزاری فارس روز چهارشنبه ١٦ فروردین ١٤٠٢ در ادامه فرافکنیها و مطالب مغرضانه علیه شیخالاسلام مولانا عبدالحمید، در گزارشی تحت عنوان «چرا عبدالحمید به فقه اهل سنت پشت کرده است؟» بهصورت ناخودآگاه و یا ناخواسته حاکمیت جمهوری اسلامی را زیر سوال برده باشد.
البته همانگونه که از تیتر مطلب خبرگزاری فارس مشخص میشود، شاید عدهای به درستی بر نگارنده ایراد بگیرند که جواب اینگونه تراوشات ذهنی خاموشی است و سزاوار پاسخگویی نیستند، زیرا نوشتار مذکور بیش از آنکه درخور جواب باشد بیشتر شبیه جوک و لطیفه است تا اظهارنظر و تحلیل سیاسی، اما چه کنیم که در این دوران غمبار حتی بذلهگوییها نیز تاسفبار هستند و باز اسفناکتر اینکه این بهاصطلاح مدعیان کارشناسی در امور فقهی اهلسنت، ظاهرا در قامتی بسان فقیهالفقهاء ظاهر شده و برای اهلسنت نهتنها خودشان را کاردانی خبره نشان میدهند، بلکه کاسۀ داغتر از آش شده و فتواهای مندرآوردی از جانب اهلسنت صادر میکنند.
خبرگزاری فارس مدعی شده است که شیخالاسلام مولانا عبدالحمید «در خطبههای نماز جمعه و یا از طریق شبکههای اجتماعی به مسئولین نظام حمله میکند. اخبار راست و غلط را به صورت خاص بر زبان جاری میکند تا احساسات جوانان اهل سنت را علیه مقامات نظام و جمهوری اسلامی تحریک کند». این ادعا در حالی مطرح شده است که کارنامۀ شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در چند دهه گذشته جز اعتدال مسالمتآمیز، حقگویی و دادخواهی مشفقانه نبوده است.
باید دانست آنچه جوانان اهلسنت را تحریک کرد، نه سخنان مولانا عبدالحمید، بلکه کشتار بیرحمانۀ حدود صد نمازگزار بیگناه و زخمی و کور و معلول کردن حدود سیصد نفر دیگر در حوادث جمعه خونین زاهدان و سپس در نماز جمعه خاش بود. حوادثی که تا به امروز هیچگونه اقدام جدی و عملی در راستای محاکمه و مجازات آمران و عاملان آنها صورت نگرفته است. متاسفانه مسئولین حاضر نیستند در آینه کردار خویش بنگرند و ببینند که چه ظلم عظیمی نهتنها علیه نمازگزاران زاهدانی و خاشی بلکه در سراسر کشور صورت گرفته است. این کشتارها در نتیجۀ پسزمینۀ دردناک ٤٤ سال «فرق(تبعیض)» و «فقر» در استان صورت گرفته است.
خبرگزاری فارس در ادامۀ مطلب خود آورده است: «مساله دقیقاً همینجاست که بر اساس فقه اهل سنت، افراد و حتی علما بایستی به هر شکل از حاکم و حکومت تبعیت کنند، حتی اگر حاکمی ظلم کرد، آن ظلم گناه شخصی خود اوست که عقوبت میشود اما باید از حاکم تبعیت کنند».
در قرآن کریم و احادیث آمده است که سکوت در برابر ظلم جایز نیست. خلیفه چهارم مسلمانان جهان؛ حضرت علی رضیاللهعنه میفرمایند: کسی که ظلم میکند و کسی که با او همکاری دارد و کسی که بدان رضایت دارد، هر سه شریکاند. لذا اهلسنت تابع خلفای راشدین ازجمله حضرت علی رضی الله تعالی عنه هستند.
البته بحث در مورد مولفهها واصطلاحات «جایز» یا «ناجایز»بودن “خروج علیه حاکم جائر و ستمگر” بحثی طولانی میطلبد؛ موضوعی که حتی در بین علمای اهلسنت نیز در طول تاریخ مورد مناقشه بوده است و این جدل فقهی موضوع این نوشتار کوتاه نیست. اما همینقدر بدانیم که این ادعا که اغلب توسط برخی از علمای شیعه مطرح میشود که در فقه اهلسنت اعلام مخالفت و یا بهاصطلاح «قیام» علیه حاکم جائر و ظالم صحیح نیست، این ادعا از نظر عقلی و منطقی ادعایی بسیار سست و بیبنیاد است، ضمن اینکه شواهد متعدد جنبشها و اعتراضات اهلسنت در یک قرن اخیر در کشورهای اسلامیِ عمدتا با جمعیت اهلسنت نیز خلاف این ادعا را ثابت میکند که اهلسنت از حاکم ظالم پیروی میکنند.
اما آنچه در نوشته خبرگزاری فارس بسیار مهم و حائز اهمیت است، اعتراف ناخواسته و یا ناخودآگاهی است که این خبرگزاری بهعنوان پیشزمینه و یا مفروضات بنیادی بهمنظور نتیجهگیری بخش دوم معادله یعنی بهاصطلاح حجت شرعی ممنوعیت خروج علیه حاکم جائر، مرتکب میشود، زیرا اگر حاکم ستمگر و ظالم نباشد، بحث «ممنوعیت خروج» موضوعیت پیدا نمیکند. بنابراین اینگونه به نظر میرسد که خبرگزاری فارس حداقل بهصورت تلویحی و ضمنی مدعی میشود که حکومت فعلی «ظالم و جائر» است و اهلسنت ایران بر مبنای عقیدۀ فقهی خودشان حق مخالفت ندارند و باید آن را بهصورت مطلق بپذیرند، در غیر اینصورت بر خلاف فقه و شرع خودشان عمل کردهاند.
البته ناگفته نماند که ادعای خبرگزاری فارس مبنی بر تلاش مولانا عبدالحمید و تحریک اهلسنت برای خروج علیه حاکمیت، درحالی مطرح میشود که طی ماههای گذشته شیخالاسلام مولانا عبدالحمید بهعنوان یک ناصحِ مصلح از عملکرد دولت و نهادهای حکومتی انتقاد برحق و سازنده کرده و خواهان اجرای عدالت شده است و هرگز فتوای “خروج علیه حاکمیت” را صادر نکرده است.
دیدگاههای کاربران