✳ هندیها به تساهل و تسامح در امور معروف هستند. در تعاملات اجتماعی و اختلافات روزمره معمولا کمتر دست به خشونت میزنند. از سرما و گرما و سیل و کمبود امکانات چندان گلایهای ندارند. اهل شعر و موسیقی و جشن و شادی هستند، اما اخیرا اخبار ناگواری از خشونت و قتل و غارت از این کشور به گوش می رسد. در روزها و هفتههای اخیر دهها نفر از مسلمانان هند بهدست هندوهای افراطی در دهلی نو و برخی دیگر از شهرهای این کشور کشته و زخمی شده و منازل و اماکن کسبشان غارت شده و تعرضاتی نیز به مساجدشان شده است. مواردی از تیراندازی، اسیدپاشی، استفاده از چاقو و پرتاب سنگ در حمله به مسلمانان گزارش شده است. هندوها هم متقابلا متحمل خساراتی شدهاند.
سوالی که در اذهان مطرح میشود این است که ریشهها و دلایل این خشونتها چیست؟ چه چیزی باعث شده که مردم شاد و آرام هند به جان هم بیافتند؟
✳ دلایل خشونتهای هند را میتوان در تنشهای فرقه ای جستجو کرد که ریشههای تاریخی دارد. پیروان مذهب هندو که اکثریت جمعیت هندوستان را تشکیل میدهند، سرزمین هند را کشوری با آیین هندو میدانند و از نفوذ دین اسلام در این کشور در قرون گذشته و تغییر مذهب بسیاری از هندوهای عمدتا فقیر و از طبقات پایینتر اجتماعی به دین اسلام که در سیستم برادری و برابری اسلامی جایگاه اجتماعی همسانی با دیگر اقشار پیدا میکردند ناراحت هستند و گاهی این نارضایتی را بروز میدهند. عامل تاریخی دیگر برمیگردد به جدایی هند و پاکستان در پایان امپراتوری بریتانیا بر شبهقاره هند. این جدایی که ریشه مذهبی داشت علاوه بر تقسیم سرزمین بزرگ هندوستان به سه کشور هند، پاکستان و بنگلادش، باعث شد بزرگترین مهاجرت تاریخ بر اساس مذهب شکل بگیرد و دهها میلیون مسلمان هندی مجبور به رهاکردن خانه و کاشانه و اموال خود و مهاجرت به پاکستان و بنگلادش شوند. هندوها هم به ناچار خاک پاکستان و بنگلادش را ترک و وارد کشور هند شدند. در این مهاجرت غمانگیز که با خشونت و قتل و غارت بیسابقهای همراه بود صدها هزار نفر از هندوها و عمدتا مسلمانان جان و مال خود را از دست دادند و کینهٔ آن هنوز در دل بسیاری از مردم دو کشور هند و پاکستان باقی مانده است. حادثه مسجد بابری و تخریب آن بهدست هندوهای افراطی، تنشها با کشور همسایه و مسلمان پاکستان و برخی حوادث دیگر از ریشههای تعمیق اختلافات فرقهای در جامعه هند بهشمار میروند.
✳ اما دلیل خشونتهای اخیر این کشور برمیگردد به تصویب لایحه جنجالی ضداسلامی دولت راستگرا و مذهبی نخستوزیر نارندرا مودی در آذرماه امسال با اعطای شهروندی هندوستان به اقلیتهای غیرمسلمان از کشورهای افغانستان، پاکستان و بنگلادش که به دلیل مشکلات سیاسی و اجتماعی به این کشور مهاجرت کردهاند و مستثنا کردن مهاجران مسلمان از این حق، حتی اگر تحت ظلم یا تضییع حقوق اجتماعی قرار گرفته باشند. تصویب این لایحه به تضعیف موقعیت مسلمانان و انزوای سیستماتیک آنان منجر میشود. اقلیت مسلمان هند پیشینه حزب افراطگرای بهارتیا جنتا (معروف به بی.جی.پی) در سرکوب و کشتار مسلمانان در ایالت گجرات که مودی نخستوزیر فعلی هند در آن زمان فرماندار آن ایالت بود و دست هندوها را برای کشتار مسلمانان باز گذاشته بود از یاد نبردهاند. هماکنون نیز مودی نهتنها اقدامی در دفاع از مسلمانان برنداشته بلکه در پشت صحنه، مسیر را برای استمرار سرکوب مسلمانان که عمدتا از سوی چماقبهدستان آر.اس.اس (راستگراهای هندو) اتفاق میافتد، فراهم کرده است. نگارنده که چند سالی در هندوستان تحصیل و زندگی کرده، نگرانی جامعه مسلمان این کشور را از قدرتگرفتن حزب ناسیونالیست بهارتیا جنتا دیده است. این حزب حاکم همچنین روابط حسنهای با رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ دارد.
✳ برای سالیان متمادی هندوستان کشوری آرام با دموکراسی مثالزدنی و اقتصادی رو به رشد بوده است. حفظ آرامش نسبی در جامعه متنوع قومی و مذهبی هند در سالهای گذشته مدیون درسگرفتن سیاستمداران و عقلای این کشور از خشونتهای دهههای گذشته و آگاهی از امکان بروز مجدد خشونت در کشور هفتادودو ملت هند و بر سر کار بودن دولتهای سکولار و غیرمذهبی است که با تحقق دموکراسی و برقراری سیستم سیاسی چندحزبی، مطبوعات آزاد و دادن آزادیهای مدنی و مذهبی به گروههای مختلف ازجمله مسلمانان و حضور آنان در مسئولیتهای مختلف در دولت تا حد رئیسجمهور و… محقق شده بود، اما خشونتهای اخیر علیه مسلمانان اعتبار بزرگترین دموکراسی جهان را خدشهدار کرده است. سیاست مترقی و پلورالیست هند کمرنگ شده و حزب کنگره که زمانی حزب غالب در این کشور بود آن هیبت سابق را نداشته و نمیتواند از اقلیت مسلمان هند دفاع کند.
✳ کشتار مسلمانان هند توسط هندوهای افراطی با پشتیبانی دولتی ناسیونالیست و تجربه اروپای قبل از رنسانس و حاکمیت مذهب کاتولیک و جنایات حکومتهای وقت علیه شهروندان مسلمان در جنگهای صلیبی نشان میدهد که نظامهای سیاسی با رویکرد مذهبی افراطی قادر به برقراری عدالت در بین شهروندانشان نیستند. در اینگونه سیستمها که نظارت مردمی بر آنان ضعیف است، اکثریت غالب میتواند با حمایت پنهان حاکمیت، قدرتنمایی کرده و علیه اقلیت دست به خشونت زده و جان و مال آنان را به خطر بیاندازد. آزادیهای مدنی را محدود کند و باعث عقبماندن کشورها از توسعه سیاسی و اجتماعی شود. در چنین شرایطی ایجاد گروههای زیرزمینی و حتی تروریستی برای انتقامجویی و احقاق حق از سوی اقلیتها دور از ذهن نبوده و با گسترش خشونتها، همبستگی ملی به خطر افتاده و کشورها رنگ آرامش به خود نخواهند دید. حکومتهای مبتنی بر ایدئولوژی اغلب منجر به توتالیتاریسم شده و ایدئولوژیستها حکمرانان عادل و دموکراتی نخواهند شد./ کانال تلگرامی نویسنده
دیدگاههای کاربران