استاد عبدالحسین یادگاری، استاد و محققی فرزانه، ادیبی فرهیخته، زبانشناسی تمامعیار و شخصیتی فرهمند بود كه به سه زبان بلوچی، فارسی و انگلیسی تسلطی تحسین برانگیز و استادانه داشت. مردی بیجانشین كه درگذشتش ضایعهای بزرگ برای فرهنگ و ادب ما بود.
عبدالحسین یادگاری در سال 1321هـ.ش در خانوادهای اصیل، مؤمن و اهل فضل در خاش به دنیا آمد. پدر بزرگوارش مرحوم میرزا حسن یادگاری از بزرگان طایفهٔ شهلیبر و از شخصیتهای سرشناس و معتمد بلوچستان و فردی صاحب كمالات بود که چه در سالهای خدمتش در ژاندارمری وقت و چه پس از آن تا پایان حیاتش خدمات شایستهای انجام داد و مردم منطقه جز بزرگواری، خیرخواهی و نیكاندیشی چیز دیگری از او ندیده و به یاد ندارند.
مادر گرامی استاد یادگاری نیز یكی از شیرزنان بلوچ از طایفهٔ شهنوازی بود كه به اخلاق بلند و خصال حمیده شهرت داشت.
در دامان و مكتب چنین پدر و مادر بزرگواری، عبدالحسین یادگاری رشد و نمو یافت. در دوران خدمت پدرش در منطقۀ سوران و جالق- از توابع شهرستان سراوان- تحصیلات ابتدایی را تا كلاس ششم به پایان برد. دورهٔ دبیرستان را در زاهدان گذراند و در نهایت از دانشسرای كشاورزی بمپور مدرك دیپلم گرفت. وی در این سالها بنا بر استعداد ذاتی و علاقهٔ شخصی، به طور جدی به فراگیری زبان انگلیسی پرداخت.
در سال 1342 درحالیكه بیستودو سال سن داشت به استخدام آموزشوپرورش درآمد و به تدریس زبان انگلیسی در دبیرستانهای شهرستان ایرانشهر مشغول گردید. پس از چند سال بر اساس طرحی از طرف وزارت آموزشوپرورش و انجمن فرهنگی ایران و انگلیس به گذراندن دورهٔ عالی آموزش زبان انگلیسی زیر نظر انجمن مذكور به تهران دعوت شد و در پایان دورهٔ مذكور شاگرد ممتاز شد و جهت تحصیلات تكمیلی و تخصصی به انگلستان اعزام گردید. در سال 1350 موفق به كسب مدرك بینالمللی آموزش زبان انگلیسی از دانشگاه ادینبورگ انگلستان شد.
پس از مراجعت به ایران جهت اخذ مدرك لیسانس به دانشگاه تربیتمعلم تهران رفت. اساتید وی وقتی به استعداد سرشار و مهارت فوقالعادهاش در زبان انگلیسی پی بردند، شگفتزده شده و گفتند نیازی نیست شما سر كلاس حاضر شوید تنها شركت در امتحانات كفایت میكند.
در تهران علاوه بر تحصیل و تدریس، به مدت سه سال در روزنامهٔ كیهان به صاحبامتیازی دكتر مصطفی مصباحزاده و مدیریت و سردبیری روزنامهنگار نامی دهههای بیست تا اوایل دههٔ پنجاه ایران، استاد عبدالرحمان فرامرزی، كه هر دو از اهلسنت وطندوست و آزادیخواه ایران بودند، به روزنامهنگاری و مترجمی پرداخت. وی همچنین با خبرگزاری پارس سابق در مقیاس بسیار مطلوبی همكاری داشت.
در همین دوران دكتر مصطفی مصباحزاده به وی پیشنهاد كرد كه جهت ادامۀ تحصیل در رشتهٔ ارتباطات و روزنامهنگاری با پشتیبانی مالی موسسهٔ كیهان به یكی از دانشگاههای برجستهٔ بینالمللی برود، اما عشق به خانواده و شیفتگی خدمت به فرزندان بلوچ او را از پذیرش این پیشنهاد عالی بازداشت و او آهنگ بازگشت به بلوچستان كرد و در ایرانشهر به خدمت ادامه داد.
در سال 1364 از ایرانشهر به خاش منتقل شد و تا سال 1375 كه بازنشسته گردید در این شهر خدمت كرد.
ازدواج اول استاد یادگاری در سال 1342 اتفاق افتاد. همسر اول ایشان سركار خانم روزخاتون شهنوازی، برادرزادهٔ حاج خانمحمد شهنوازی، سردار و ریشسفید طایفهٔ بزرگ شهنوازی، بود. وی در طول این سالها محرمی همدل و همدمی وفادار برای مرحوم یادگاری بود و در هر كار و هر جا او را پشتگرم میداشت.
استاد یادگاری از همسر اول هیچگاه صاحب فرزند نشد. سرانجام پس از 28 سال، در سال 1370 به ازدواج دوم تن داد. همسر دوم ایشان سركار خانم مریم یادگاری از طایفهٔ شهلیبر بود. ثمرهٔ ازدواج دوم، آنهم پس از گذشت 9 سال از تاریخ این ازدواج و در آستانهٔ شصتسالگی استاد، سه فرزند دختر به نامهای هانی، مهناز و مهتاب (كه خودش با تلفظ بلوچی آن را مهتاپ میخواند) بود؛ فرزندانی كه نعمت وجودشان به زندگی استاد نشاط ویژهای بخشید و سالها ایشان را سرزندهتر و جوانتر كرد.
ایشان در اوضاع آشفتهٔ سالهای اول پیروزی انقلاب و در دوران كشوقوسها و جناح و جناحبندیها از یكسو و برچسبزدنها و اتهامزنیها از سوی دیگر، كه موجب مهاجرت و فرار برخی چهرههای شاخص، توانمند و بعضاً مورددار شد، مورد اتهام و تحت پیگرد قرار گرفت، اما قرار و ماندن را بر مهاجرت ترجیح داد و اینچنین بود كه سر از زندان اوین درآورد، اما پس از مدتی حبس به طرز معجزهآسایی آزاد شد.
استاد یادگاری به زبان، فرهنگ و سرزمینش عشق میورزید و از هیچ كوششی در راه اعتلا و سربلندی آنها دریغ نمیكرد. همكاری ایشان با دانشگاه اوپسالای سوئد و سركار خانم دكتر كارینا جهانی و همچنین بنیاد ایرانشناسی و سازمان میراث فرهنگی در همین راستا بود.
وی از آندسته از تحصیلكردگان بلوچ بهشمار میرفت كه علیرغم آشنایی و ارتباط با فرهنگهای دیگر، از آنها متأثر نشد، بلكه در راستای احیا و پویایی فرهنگ، تاریخ، زبان و ادبیات سرزمینش تلاشهای فراوانی نمود؛ به ترجمهٔ متون مربوط به زبان و ادبیات و تاریخ قوم بلوچ اقدام كرد، تحقیقات زیادی در زمینهٔ زبانشناسی و مقابلهٔ زبان بلوچی با سایر زبانهای زندهٔ دنیا انجام داد و در خصوص مسائل تاریخی و آثار باستانی بلوچستان به كار پژوهشی پرداخت.
ایشان برای كارهای پژوهشی و تحقیقی شخصاً به تحقیقات میدانی و منطقهای میپرداخت و در این كار خستگیناپذیر بود. در ضمن با انجمنهای ادبی زبان بلوچی در بلوچستان پاكستان ارتباط نزدیك داشت و كارها و آثار آنها را دنبال میكرد.
مرحوم یادگاری با تمام توانمندیهایی كه از آن برخوردار بود و احساس نیازی كه به وجود ایشان در محافل علمی و دانشگاهی میشد، متأسفانه به دلیل برخی مسائل و تنگنظریها نتوانست به جایگاه خود در جامعهٔ دانشگاهی استان دست پیدا كند؛ از این بابت شاكی بود اما مناعتطبع و عزتنفسش او را از هر گونه اقدام و اعتراض بازمیداشت. او سخاوتمندانه بهره میرساند و اینگونه بود كه برخی با مقالاتی كه به قلم توانای وی به انگلیسی ترجمه شده بود در کنفرانسها و محافل آكادمیك خارجی عرض اندام میكردند.
همكاری با مجلهٔ “ندای اسلام”
مرحوم یادگاری از تابستان سال 1379 همكاری خویش را با فصلنامۀ «ندای اسلام» بهعنوان ویراستار و مترجم خلاصهمقالات به زبان انگلیسی آغاز كرد. به این همكاری بسیار علاقهمند بود و تا واپسین لحظههای حیات، به مدت شش سال، با دقت و وسواس خاصی به این همكاری ادامه داد و با راهنماییهای ارزشمندش كه حاصل سالها تجربه بود، در پیشبرد اهداف مجله كمك شایانی كرد. روزهای حضور ایشان در دفتر مجله روزهایی به یادماندنی و پر از نشاط و فعالیت بود. ایشان با وجود تمام مشغلههای كاری و علمی ـ تحقیقی دیگر، در روزهای آخر آمادهسازی هر شمارهٔ مجله، از خاش به زاهدان میآمد و دو تا سه روز در زاهدان میماند و بعضاً شب را نیز در دفتر مجله میگذراند و تمام وقت به ویرایش مطالب و ترجمهٔ خلاصهمقالات میپرداخت. همواره میگفت هدفم این است كه این كار مورد پذیرش خداوند متعال قرار گیرد و سبب مغفرت گناهان و نجاتم در آخرت شود. سرانجام نیز درحالیكه به قصد آمدن به دفتر مجله عازم زاهدان بود، به لقاءالله پیوست.
لازم به ذكر است كه ایشان در اواخر عمرش به پیشنهاد مدیر مؤسسهٔ هفت اقلیم به ترجمهٔ كتابی تحلیلی پیرامون زندگی مصلح و دعوتگر بزرگ اسلامی، مولانا محمدالیاس كاندهلوی و حركت جهانی دعوت و تبلیغ، از انگلیسی به فارسی، مشغول بود و از تأثرات خود از این شخصیت و فعالیتهایش برای احیای دین در سطح جهان یاد میكرد.
خصوصیات اخلاقی
استاد عبدالحسین یادگاری به تمام معنا یك انسان فاضل و فرهیخته و مرد ادب و اخلاق بود. بزرگمنشی، وقار، مناعتطبع، عزتنفس، اخلاق و برخورد پسندیده، صلحجویی و تفاهمپسندی، سادهزیستی و استغنا، تواضع و فروتنی از صفات اخلاقی برجستهٔ ایشان بود.
با وجود همهٔ اشتغالی كه به كارهای علمی ـ تحقیقی داشت، هیچگاه ارتباط خود را با تودهٔ مردم قطع نكرد و نسبت به مسائل و مشكلات جامعهاش بیتفاوت نبود. وی با توجه به جایگاه پدر بزرگوارش در میان مردم بهعنوان ریشسفید طایفه، پس از وفات پدر در سال 1369، این مسئولیت را نیز بر عهده گرفت و در حل مشكلات مردم و حلوفصل منازعات قومی با جدیت و دلسوزی و خیرخواهی تلاش كرد و هرگز خود را تافتهای جدابافته از تودهٔ مردم ندانست. سادهزیست بود و همواره تلاش میكرد تا همانند یك بلوچ مسلمان ایرانی با اصالت، با احترام به ارزشهای جامعهاش زندگی كند و هیچگاه در پی تظاهر و تجمل و تفاخر نبود.
هویت ملی را پاس میداشت و بر آن تأكید داشت، اما همواره برای بازیابی جایگاه شایسته و حفظ هویت قومی و مذهبی قوم بلوچ در پیكرهٔ ملی ایران در اندیشه بود.
عبدالحسین یادگاری در واقع استاد به معنای دقیق كلمه یک متفكر و اندیشمند بود كه با تمام مؤلفههای جامعهاش چه سنتی و چه مدرن ارتباط تنگاتنگ داشت و در قبال آنها احساس مسئولیت میكرد و به ایفای نقش میپرداخت؛ از مسجد و مدرسه تا حوزه و دانشگاه، از خانواده و جامعه تا هویت قومی و هویت ملی.
خلاصه اینكه استاد یادگاری یكی از مفاخر برجستهٔ معاصر بلوچستان است كه شخصیت وی نمونهٔ بارزی از تعهد و خدمت و الگوی شایستهای برای نسل جوان و نخبگان جامعۀ ما است.
سانحهٔ وفات
سرانجام در شامگاه سهشنبه 21 شهریور 1385 این مرد بزرگ با چراغ فروزان علم و دانش و با كولهباری از تجربه، صداقت، پاكی و بیآلایشی، در سانحهٔ تصادف اتومبیلش در جادهٔ خاش ـ زاهدان، در افق دلگیر شب ناپدید و روی در نقاب خاك كشید.
بر اثر این حادثه دو دخترش مهناز و هانی نیز وفات یافته و به پدر مرحومشان ملحق شدند، تا این دو طفل پاك و معصوم كه پس از حدود چهل سال انتظار و یك دعای خالصانه و عاجزانه به درگاه پروردگار متعال در شش سال اخیر زندگی سبب روشنی چشم و دل پدرشان شده بودند، همراه، شفاعتكننده و پیشقراول او در سرای آخرت باشند. روحشان شاد و یادشان گرامی باد. «إنّا لله و إنّا إلیه راجعون. إنّ لله ما أعطی و لله ما أخذ و كل شیء عنده بمقدار».
منبع: فصلنامۀ ندای اسلام- شمارهٔ 26-27
دیدگاههای کاربران