حضور اسلام در آسیای مرکزی به قرنهای اولیه هجری برمیگردد. بعد از ورود اسلام به این مرزوبوم، ساکنان آن به فرهنگ و تمدن اسلامی توجه و علاقۀ خاصی از خود نشان داده و این دینی را که با فطرت انسانها سازگاری دارد، به خوشی پذیرفتند. بعضی از شهرهای این بلاد مانند: سمرقند و بخارا مرکز تمدن اسلامی گردیده و هزاران عالم و دانشمند را تحویل جامعه اسلامی و انسانی دادند. درواقع مکتب انسانساز و دانشپرور اسلام بود که این همه عارفان و فیلسوفان را تربیت کرد. این سرزمینها مدت پنچ قرن، بزرگترین مهد تمدن اسلامی بودهاند.
مسلمانان، آسیای مرکزی یا همان ماوراءالنهر را در سالهای پایانی قرن اول هجری در دوران خلافت ولیدبن عبدالملک اموی تحت فرماندهی قتیبةبنمسلم فتح کردند. با گرایش روزافزون مردم به دین اسلام، ماوراءالنهر پس از گذشت یک قرن به یک جامعۀ کاملاً دینی و مسلمان تبدیل شد و مطالعات دینی در زمینههای حدیث، علوم قرآنی و فقه بهصورت جدی و پویا در این سامان شکل گرفت. بهطوریکه در قرن سوم هجری علمای بزرگی در این دیار زیستند و تألیفات ارزشمند علمی از خود به یادگار گذاشتند.
در دورۀ حاکمیت خاندان دانشدوست و دانشپرور «سامانی» شهرهایی مانند: سمرقند و بخارا و نَسَف از مراکز اصلی علوم اسلامی بهشمار میرفتند و در سایۀ حمایت این خاندان، دانشمندان زیادی در آنجا گرد آمدند و بخارا عنوان پرافتخار «قُبةالاسلام» را گرفت. پس از سامانیها اقوام دیگری مانند شیبانیان، اشترخانیان و منغیتیان حاکمیت این سرزمین را بهدست گرفتند.
در این شهرها آثار و بناهای تاریخی از دوران شکوه آن به یادگار مانده است که مهمترین آنها سه بنای عظیم در میدان “ریگستان” است که در سمرقند کنونی آن میدان را “گلستان” مینامند. این سه بنای عظیم عبارتند از: “مدرسۀ الغبیک”، “مدرسۀ طلاکاری” و “مدرسۀ شیر در”. در گذشته در تمام این مدارس، علوم دینی تدریس میشد. در مدرسۀ الغبیک که در سالهای 1417- 1420 میلادی ساخته شد، نهتنها علوم دینی بلکه علوم غیردینی نیز تدریس میشد.
وقتی به تاریخ گذشتۀ این دیار نگاه میکنیم اسامی بیشماری از مفسرین، محدثین، فقها، نویسندگان، شاعران و دانشمندانی همچون: امام بخاری، علامه مرغینانی، علامه سکاکی، الغبیک، علی شیرنوایی و غیره را میبینیم که هر کدام در عصر خود از شخصیتهای برجسته در جهان بودهاند.
دوران سخت ازبکستان در حملۀ قشون سرخ روسیه
ازآنجاییکه این سرزمینها در زمینههای مختلف علمی و معنوی پیشرفت و ترقی کرده نزد جهانیان جایگاه ویژهای کسب کرده بودند، دشمنان و بدخواهان اسلام این را تحمل نکردند و بارها این سرزمینها را مورد تاختوتاز قرار داند که آخرین آنها قشون سرخ روسیه بود. پس از استقرار حکومت کمونیستی در منطقه و با توجه به ایدئولوژی خاص آنان که اساساً با «مذهب» مخالف و به بیخدایی در نظام عالم معتقد بودند، هزاران مسجد و مدرسۀ مذهبی بسته و بعضاً به انبار تبدیل و حتی تخریب شدند و حیثیت دینی و ملی مردم مسلمان تحقیر شد. شمار زیادی از دانشمندان و مدرسان و علمای دینی در کنج زندانهای استالین و تبعیدگاههای سخت سیبیری تحت فشار نو دولتان سرخ نابود شدند. سرکوب بیرحمانۀ مسلمانان، بهویژه در زمان استالین در دهۀ 1930 و پیش از آن در دهۀ 1920 و انهدام بخشهایی از برج امیر بخارا و تخریب کامل شهر بزرگ “خجند” بهدست ارتش سرخ ازجمله دلایل هراس اتحاد شوروی از نفوذ اسلام در این منطقه بوده است.
در این میان تاجیکها بیشترین ضربه را از نفوذ آنها در منطقه متحمل شدند. از میان برداشتن الفبای فارسی در سال 1921 و تبدیل آن به لاتین و بعد در سال 1949 به کریلیک (سریلیک) و جدایی آنها از سرزمینهای تاریخیشان همچون سمرقند و بخارا و فرغانه ازجملۀ این خسارتها بود.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال ازبکستان
اما این کشور ابرقدرت (شوروی) بیشتر از 90 سال در مقابل مسلمانان تاب نیاورد و شکست خورد و کشورهای اسلامی به استقلال خود رسیدند. یکی از کشورهایی که از اتحاد جماهیر شوروی استقلال یافت، ازبکستان بود.
ازبکستان با بیش از 32 میلیون و 807 نفر جمعیت، پرجمعیتترین کشور آسیای مرکزی است که اکثریت مردم آن را مسلمانان اهلسنت تشکیل میدهد.
اولین رئیسجمهور ازبکستان و مخالفت با نمادهای اسلامی
مسلمانان این سرزمین پس از استقلال تصور میکردند که اکنون ما امور دین و مذهب خود را بهدست خواهیم گرفت، اما غافل از اینکه کمونیستها افراد خاصی را از میان فرزندان آنها تربیت کردهاند که ادامهدهندۀ برنامههای آنها هستند.
اولین کسی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رئیسجمهور این کشور شد، «اسلام کریماف» بود که مدت 25 سال حکومت کرد. او از زمان فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 تا زمان مرگش در سال 2016 رئیسجمهور ازبکستان بود. از وی بهعنوان یکی از دیکتاتورهای مستبد جهان یاد میشود.
انتخاب کریماف بهعنوان رئیسجمهور بعد از واقعۀ شهر «نمنگان» صورت گرفت؛ زمانیکه هزاران شهروند این کشور به خیابانها آمدند و خواستار برپایی دولت اسلامی در ازبکستان شدند. در آن زمان کریماف سوگند یاد کرده بود که اگر او رئیسجمهور ازبکستان شود، آرزویهای دینی مردمش را برآورده خواهد کرد. همین بود که جمع کثیری از مردم به وی رأی دادند تا به قدرت برسد و مردم نیز به خواستههای خودشان دست یابند. اما متأسفانه بعد از گذشت هر سال، کریماف از عمل به وعدههایش ابا میورزید، تا اینکه بالاخره توطئۀ پنهانش را آشکار کرد و مبارزۀ کینهتوزانۀ خود را علیه مساجد و علما آغاز نمود. او دروازههای مساجد را بست و شروع به ربودن، حبس، شکنجه و قتل مردان ریشدار، زنان باحجاب و دعوتگران راه حق کرد.
آغاز ریاستجمهوری «شوکت میرضیایف» و احیای هویت دینی در ازبکستان
پس از مرگ اسلام کریماف در سال 2016 میلادی، خداوند متعال شخص دیگری را که مسلمانان مظلوم و ستمدیدۀ ازبکستان منتظرش بودند بر سر قدرت آورد. او «شوکت میرضیایف» است؛ شخصی که با هدف احیای هویت اسلامی روی کار آمد. میرضیایف «اسلام» را هویت خود و مردم ازبکستان میداند و همواره در سخنرانیهای خود مردم را به فراگیری اسلام و قرآن فرامیخوانَد و در بیانات خود تأکید میکند که مردم ازبکستان را سالها از فرهنگ و تمدن خویش دور نگه داشتند و اکنون ما باید به سوی هویت دینی خود برگردیم. او میگوید که جهان اسلام به وجود امام بخاری، علامه مرغینانی، امام ترمذی و صدها عالم دیگر افتخار میکند درحالیکه این علما و دانشمندان از سرزمینهای ما هستند، پس چرا ما به وجود آنها افتخار نکنیم و از میراث علمی آنها استفاده نبریم؟!
شوکت میرضیایف با هدف احیای هویت دینی ملت خود، «مرکز جهانی تحقیقاتی امام بخاری» در سمرقند را تأسیس کرد و یک دانشگاه و یک دانشکده در شهر تاشکند، پایتخت ازبکستان و مرکز تمدن اسلامی را در بخارا تأسیس کرد. او همچنین چندین مسجد را از نو ساخت و جهت تشویق و ترغیب نسل آینده و جوانان، حفظ قرآن و مسابقات قرآنی را راهاندازی کرد و جهت آگاهی مردم از اسلام، علما را به شبکههای تلویزیون رسمی کشور دعوت کرد.
میرضیایف با برنامههای مختلف در تلاش است تا جوانان از دین اسلام تعریف صحیح و درستی داشته باشند و ماهیت واقعی آن را درک کنند. با تلاش میرضیایف شهر بخارا عنوان «پایتخت فرهنگی جهان اسلام» را در سال 2020 از طرف سازمان همکاریهای اسلامی کسب کرد. بیشترین ساکنان بخارا را همچون سمرقند، تاجیکان فارسیزبان تشکیل میدهند که به علت تقسیمبندیهای شوروی در خاک جمهوری ازبکستان زندگی میکنند. بخارا تاریخ بیش از 2500 ساله دارد و در گذشته یکی از قطبهای تمدن اسلامی فارسی محسوب میشد.
دیدگاههای کاربران