سرزمین وحی میعادگاه عاشقان خداست؛ آنهاییكه از تمامی پیوندهای مادّی و مظاهر دنیوی و خاندانی و عشیرهای گسسته و به خدا میپیوندند؛ آنهاییكه با شور و شوقی بیمانند، لباس تزویر و ریا از تن برمیكنند و لباس سفید تقوا و طهارت و یكرنگی میپوشند.
حج بیتالله، جلوهای روشن از دلدادگی و سرسپردگی به خداوند است، و حاجیان در آنجا مسلمانی را به تمام معنا میآموزند. حج، مظهر فداكاری، اخلاص، خداباوری و خدامحوری است و زائران بیتخدا در آنجا درس انسانبودن میآموزند و این سفر میمون و مبارك در پیراستگی آنان از آلایشهای دنیا و آراستگیشان به زیور عشق و محبت و اخلاص و رسیدن به قلههای وارستگی و فرزانگی نقشی تأثیرگذار دارد.
آنگاه كه جوشش عشق حق در نهاد انسان فوران میكند و وجود انسان مسلمان را شور و شوقی بیمانند فرامیگیرد، با شتافتن بهسوی خانه خدا میتواند به مرادش برسد و در این حرم انس و محبت عرض حال كند و اشك شوق بریزد.
شیخالاسلام امام شاهولیالله دهلوی میگوید: بسا در قلب آدمی شوق شورانگیزی نسبت به پروردگارش پدید میآید و آنگاه بهچیزی نیازمند است تا شوقش را ظهور و بروز دهد و این آرزویش جز در حج برآورده نخواهد شد.(دهلوی، حجةاللهالبالغه: 262/1). علامه سیدابوالحسن ندوی نیز در این باره مینویسد: یك مسلمان پس از آنكه نمازهای روزانه را ادا میكند، هر ساله در ماه رمضان روزه میگیرد و هنگامیكه یك سال بر داراییش میگذرد زكات مالش را پرداخت میكند، نیازمند موسمی است كه بهار محبت و مودت و محل اجتماع محبان و مخلصان و بارگاه عاشقان و دلسوختگان باشد [و این امر با سفر معنوی حج تحقق مییابد].(ندوی، الأركان الأربعه: 214)
در حج، انسان میتواند شوق درون و شور دلش را اظهار كند و با تمام وجود محو بندگی و دلدادگی شود. آنجاست كه آدمی با قطع پیوندهای ظاهری و دوری از تكلفات و تجملگرایی میتواند عطش درونش را نسبتبه خدا و رسول، صلّیاللهعلیهوسلّم، سیرابی ببخشد و روزها و ساعتها را در محراب انابت و حضور در بارگاه خداوند بگذراند، و آنجاست كه رحمتهای بیكران الهی نازل میشوند و انسان درمانده و پریشان حال را دستگیری میكنند.
امام محمّد غزالی مینویسد: هنگامیكه همتهایشان بههم پیوستند و دلهایشان برای تضرع و زاری متمركز شدند، دستهایشان بهسوی خداوند برداشته، گردنهایشان بهسوی او افراشته و دیدگانشان بهسوی آسمان دوخته شدند و با همت واحد خواستار رحمت خداوندی شدند، پس گمان مبر كه به آرزویشان نرسند و نامراد شوند و تلاششان به هدر رود و رحمت فراگیر خداوند آنها را دربر نگیرد.(غزالی، احیاءعلومالدین: 243/1)
سرزمین مکّه، محل تلاش، مجاهده و فداكاری حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل و حضرت هاجره، علیهمالسلام، است كه با اخلاص و خداجوییشان مورد قبول خداوند قرار گرفتند و تلاش این خانوادة كوچك از سوی خداوند متعال مورد تقدیر قرار گرفت و اعمال مخلصانة آنان مناسك حج انسانهای خداجو گردید. همچنین این سرزمین، عرصه مجاهدتهای توانفرسا و قدمگاه خاتمالأنبیاء حضرت محمّد مصطفی، صلّیاللهعلیهوسلّم، و یاران جان بركف ایشان است كه با فداكاریهایشان تاریكیهای كفر و شرك و نابرابری را از بین برده، چراغ ایمان و اخلاص را برافروختند.
مركزیت حج در بیداری اسلامی
حج و موقعیت معنوی مكّه مكرّمه و رجوع مردم از گوشه گوشه دنیا به آنجا، تأثیر بینظیری در بیداری اسلامی دارد. البته حكمت خداوند مقتضی آن بود كه چنین منطقه بایر و بیآبوعلفی را مركز جهانی اجتماع مسلمانان قرار دهد، جایی كه نه موقعیتی تجاری، صنعتی و زراعی دارد و نه از لحاظ آبوهوا جاذبهای دارد. خداوند عزّوجلّ كعبه خود را در این سرزمین قرار داد و آن را خاستگاه برترین پیامبرش کرد، تا به مردم بفهماند كه معیار ارزشمندی حقیقی، دین و ایمان است و فراتر از پیوندهای قومی، ملّی و منطقهای، این پیوند دینی و ایمانی است که باید مورد توجه قرار گیرد، همدیگر را بر اساس آن بشناسند و این را معیار برتریشان بر یکدیگر بدانند.
با نظرداشت این مطلب، حج محل تلاقی طیفهای مختلف مسلمانان از مناطق گوناگون و ملیتهای مختلف است، البته با محوریت دین و ارزشهای اسلامی، تا مسلمانان از اندیشههای صحیح یكدیگر در جهت تقویت بنیان دینی و تثبیت پایههای ایمانی بهره ببرند و به فكر اصلاح ساختار دینی مسلمانان در سراسر دنیا باشند.
در موسم حج، انسانهای مخلص و وارسته و فرزانگان دینی و معنوی بهسوی این سرزمین مقدس سرازیر میشوند و اجتماعی باشكوه و معنوی تشكیل میگردد. علامه ندوی مینویسد: عنایت و توجّه خدواند عزّوجلّ آن بوده است كه موسم حج در سختترین و بحرانیترین دورانهایی كه امّت اسلامی در آن قرار گرفته است نیز از حضور علمای ربّانی و مخلص، صالحان خداجو، داعیان ارشادگر، دعاكنندگان پرسوزوگداز، انسانهای خاشع و منیب، و دانشمندان و اندیشمندان زبده و راسخ خالی نباشد. آنهاییكه روحانیت و خداطلبیشان فضا را عطرآگین میكند و در نتیجه آن قلبهای سخت را نرمی فرامیگیرد، نفوس سركش، تابع و فرمانبردار میشوند، دیدگان خشك، اشكبار و اخگرهای خاموش در دلها شعلهور میشوند، رحمتهای الهی بیدریغ نازل میشوند و سكینه همهجا را فرا میگیرد، و شیطان بر خاك ذلّت و رسوایی مینشیند. در حدیث نبوی آمده است: «ما رؤی الشیطان یوماً فیه أصغر و لا أدحر و لا أحقر و لا أغیظ منه فی یوم عرفة و ما ذاك الا بما یری من تنزّل الرحمة و تجاوز الله عن الذنوب العظام»؛ شیطان در هیچ روزی كوچكتر، ذلیلتر و خشمگینتر از روز عرفه دیده نشده است؛ زیرا در این روز میبیند كه رحمتهای الهی نازل میشوند و خداوند از گناهان بزرگ بندگان درمیگذرد.(رواه مالك مرسلاً) در آن هنگام فضا سرشار از معنویت میشود و مسلمانانی كه از مناطق و سرزمینهای دوردست آمدهاند، باطری قلب و وجودشان را شارژ میكنند و توشه ایمان و محبت و حماسه و علم و فقه برمیگیرند و در طول زندگیشان از آن استفاده میبرند. با این روحانیتی كه حاصل میكنند، میتوانند در برابر تحریك و وسوسههای شیطانی ایستادگی كنند و برادران مسلمانشان را كه بر اثر عدم استطاعت مالی و جسمی و یا موانع دیگر نتوانستهاند در مراسم حج شركت كنند در این توشه معنوی شریك گردانند. این جریان پركشش ایمانی، در پیکره امت مسلمان كه در دنیا پراكنده است، جریان پیدا میكند و در نتیجه، انسانهای بیعلم، علم میآموزند، ناتوانها، نیرومند، و انسانهای خفته، بیدار میگردند، و بدین طریق امت اسلامی برای انجام رسالتش نیروی تازه مییابد و تلاش و مجاهدتش را از سر میگیرد.(ندوی، الأركان الأربعه: 231)
فضایل سفر حج
حج خانه خدا، یكی از ارکان اساسی دین اسلام است و خداوند عزّوجلّ آن را بر كسانی كه شرایط حج را دارا هستند، فرض قرار داده است: «و لله علی النّاس حج البیت من استطاع إلیه سبیلاً و من كفر فإنّ الله غنی عن العالمین». ابوسعید خدری نیز از رسولالله، صلّیاللهعلیهوسلّم، روایت كرده است: «إنّ الله قد فرض علیكم الحجّ فحجّوا»؛ خداوند حج را بر شما فرض گردانیده است، پس حج كنید.(رواه مسلم)
بنابراین مسلمانان صادق همواره در تلاشاند تا اگر موقعیتی میسر شود، راهی دیار نور و حرم انس الهی و سرزمین حجاز گردند و دیدگانشان را با زیارت خانه خدا و روضه اطهر حضرت رسول، صلّیاللهعلیهوسلّم، خنك و روشن گردانند.
رسولالله، صلّیاللهعلیهوسلّم، در حدیثی بر تعجیل در رفتن به حج ترغیب داده است، چنانكه فرموده است: «من أراد الحج فلیتعجّل»؛ هركس اراده حج دارد، پس بشتابد.(رواه ابوداود) در ضمن برای كسانیكه توانایی رفتن به حج دارند ولی در این مورد تأخیر و كوتاهی میكنند، وعیدهای سختی در احادیث نبوی آمده است.
رسولخدا، صلّیاللهعلیهوسلّم، در حدیثی میفرماید: «العمرة الی العمرة كفارة لما بینهما و الحج المبرور لیس له جزاء إلا الجنّة»؛ یك عمره تا عمره دیگر كفاره گناهانی میگردد كه در میان دو عمره صورت گرفتهاند، و حج مبرور و مقبول پاداشی جز بهشت نخواهد داشت.(رواه البخاری و مسلم)
حضرت ابوهریره رضیاللهعنه نیز روایت كرده است: «سئل رسولالله، صلّیاللهعلیهوسلّم، أی العمل أفضل؟ قال إیمان بالله و رسوله. سئل: ثم ماذا؟ قال الجهاد فی سبیلالله. قیل: ثم ماذا؟ قال حج مبرور»؛ از رسولخدا، صلّیاللهعلیهوسلّم، پرسیده شد: كدام عمل افضل است؟ فرمود: ایمان به خدا و رسول او. پرسیده شد: پس از آن چه عملی؟ فرمود: جهاد در راه خدا. گفته شد: سپس چه عملی؟ فرمود: حج مبرور و مقبول.(رواه البخاری و مسلم)
برای انسانهای مؤمن و سعادتمند یک لحظه هم دیر است و همواره در آرزوی رسیدن به سرزمین وحی هستند و هرگاه فرصتی دست دهد مشتاقانه و شتابان بهسوی این دیار محبوب رهسپار میگردند تا از انوار تابناك حرمین شریفین بهره بگیرند. از جانب خداوند عزّوجلّ نیز پاداش فراوان دریافت میكنند و بر مقام و منزلت معنویشان افزوده میگردد و از گناهان چنان پاك و صاف میگردند همانند كودكی كه تازه به دنیا آمده است.
همچنینرسولخدا، صلّیاللهعلیهوسلّم، فرموده است: «صلاة فی مسجدی هذا أفضل من ألف صلاة فیما سواه من المساجد إلا مسجد الكعبة»؛ ثواب یك نماز در مسجد من از ثواب هزار نماز در دیگر مساجد برتر و افضل است جز مسجدالحرام.(رواه مسلم) و فرموده است: «صلاة فی المسجدالحرام أفضل من صلاة فی مسجدی هذا بمئة صلاة»؛ ثواب یك نماز در مسجدالحرام از ثواب صــد نماز در مسجد من افزونتـــر است.(رواه احمد)
پـــس انســانهــای سـعــادتمند كسانی هستنــد كـــه چنــیـن موقعیتهای محمودی را درمییابند و از آن بهرهمند میگردند.
برنامههای تربیتی حج
حج در اسلام از اهمیت فراوانی برخوردار و ركنی مستقل از اركان پنجگانة آن است. از منظری دیگر، حج نكات ارزشمند و آموزههای روحی و معنوی بسیاری را دربر دارد، از جمله:
1ـ اسلام به اجتماع مسلمانان اهمیت داده و برای آن برنامهریزی كرده است، چنانكه روزانه پنجبار در مسجد گرد هم میآیند تا ضمن عبادت و بندگی خدا (كه هدف اصلی این برنامه است) از حال یكدیگر باخبر شوند؛ سپس هر هفته در اجتماعی بزرگتر در روز جمعه یكدیگر را ملاقات میكنند، و هر سال دوبار در اجتماعی گستردهتر در نماز عید كنار هم جمع میشوند، و پس از آن در اجتماعی باشكوهتر و بسیار بزرگ در مراسم حج یكدیگر را دیدار میكنند. در این اجتماع میلیونی مسلمانان از سراسر دنیا در سرزمین وحی گرد هم میآیند تا با رب كعبه میثاقی دوباره داشته باشند و پیوسته ایمانشان را تجدید و مستحكم كنند. در این اجتماع بزرگ مسلمانان از طیفها و قومیتهای گوناگون و با رنگها و نژادهای متفاوت و از طبقات مختلف جمع میشوند تا ثابت كنند كه در اسلام چیزی به نام تبعیض وجود ندارد و معیار ارزشمندی انسان تقوا، ایمان و معرفت خداوند است. این اجتماع بزرگ این امكان را به مسلمانان میدهد تا برنامههای مثبت را از یكدیگر الگوبرداری كنند و از حال هم آگاهی یابند و در حد امكان با یكدیگر تعاون و همكاری و همفكری دینی، علمی، اقتصادی و … داشته باشند و بتوانند توطئههای تفرقهافكنانه دشمنان را خنثی كنند.
حج مظهر وحدت و انسجام امت اسلامی است و این اجتماع بزرگ برای مسلمانان این درس را دارد كه همیشه در كنار هم بوده و غمگسار یكدیگر باشند و تمایز قوم و ملیت و سرزمین نباید آنان را از همدیگر جدا كند، بلكه باید اساس اتفاق و اتحادشان اسلام باشد.
2ـ در حج دستور شریعت است كه حاجی لباس احرام بپوشد، یعنی همواره تلاش مسلمانان بر آن باشد تا مانند لباس سفید از آلودگیهای گناه و معصیت دوری جویند و با قلب و جانی پاك و صاف بهسوی خداوند بشتابند و هرگاه زنگار گناه لباس قلبشان را آلوده كرد با توبه و انابت آن را صیقل داده لباس تقوا و طهارت بر تن كنند.
3ـ طواف كردن دور كعبه نیز این درس را میدهد كه مسلمانان باید خدا را محور و مركز توجه خویش قرار دهند و تنها او را قبله آمال خود بدانند و بدون چونوچرا در عبادت و بندگی او بكوشند. طواف كعبه تصویر گویای این واقعیت است كه مسلمانان باید دور یك محور اصلی بچرخند و به ریسمان محكم الهی چنگ بزنند تا در كشاكش بیعدالتیهای زمانه هویتشان محفوظ بماند، و یگانگی خداوند را درهرحال و هرجا مدنظر داشته باشند.
4ـ سعی بین صفا و مروه نیز این نكته را تعلیم میدهد كه انسان همیشه در زندگی برای غیر خدا و دنیا در حال دوندگی است، اما دویدن و حركت كردن بهسوی خدا و در جهت اطاعت از دستور او باید منظور نظر باشد و برای خدا و بهسوی خدا و در جهت رضای خدا نیز بدود و حركت مجدّانه داشته باشد.
5ـ توقف در میدان بزرگ عرفه آموزش بندگی و دلدادگی به خداوند است؛ توقف و انتظار در میدان عرفات میدان حشر و روز حساب و كتاب را در ذهنها ترسیم میكند و گویای این واقعیت است كه بندگان باید همواره چشم امید بهسوی رحمتهای نامتناهی خداوند داشته باشند و الطاف او را انتظار داشته در بارگاه او بندگی و درماندگی و عاجزی خویش را به نمایش بگذارند تا مشمول رحمتهای او گردند.
6ـ رمی جمرات و پرتاب كردن سنگ بهسوی شیطان نیز كرداری بس آموزنده است تا یك فرد مسلمان همواره در گیرودار مبارزه با شیطانهای جنّی و انسی باشد. سه روز پیاپی این عمل را تكرار میكند تا برای همیشه دشمنی شیطان را در سر داشته و از مكّاریهای او غافل ننشیند و انزجار و تنفر خود را با زدن سنگریزه به او عیان سازد. زدن شیطان یعنی دوستی نكردن با او و درهرحال با او و وسوسههای ویرانگر و ایمانسوز او مبارزه كردن و جنگیدن بهمنظور رهایی از توطئههای خطرناك و زهرآگین او.
7ـ ذبح كردن حیوان یعنی دادن قربانی برای خدا و زنده كردن سنّت ابراهیمی. سر بریدن حیوان برای خدا نیز درس فداكاری و ارزشگزاری بهدستور خداوند متعال است؛ زیرا آدمی در مراحل مختلف زندگی از مال و دارایی خود در جهت خواستههای شخصی استفاده میكند، اما اینجا میآموزد كه هر آنچه دارد از آن خداست و باید او را از یاد نبرد و برای رضای او مال خود را فدا كند تا هم رضایت خداوند را به دست آورد، هم محبت زیاد مال از دل بیرون رود و هم از مستمندان و بینوایان غافل نبوده و به آنان نیز عنایتی داشته باشد.
8ـ حلق كردن و تراشیدن موی سر نیز نشانة كمال اطاعت و بندگی خداوند و بیانگر این واقعیت است كه آدمی باید مانند تراشیدن موهای سر، دورن سر را نیز از سركشیها و آزمندیهای نفسانی پاک كند و ریشة خواستههای نفسانی را از بیخ بركند و همانگونه كه سر را از مو صاف میكند، اندرون سر را نیز از اندیشههای ناصواب و افكار باطل و زنگارهای گناه و معصیت صاف گرداند.
9ـ خداوند دستور داده است تا در دوران حج از گناه و درگیری بهطور كامل پرهیز شود و این دستور در واقع آموزش زندگی مسالمتآمیز و انسانگونه است تا انسان هم پرهیز از گناه را بیاموزد و هم درگیریهایی را كه هنجارشكنی در پی دارد رها كند و مانند یك انسان كامل زندگی كند. این دستورات در واقع برای شكلگیری زیربنای یك زندگی همراه با آرامش است و هر اندازه انسان در اجرای این دستورات دقت افزونتر داشته باشد بر توفیقات او افزودهتر میگردد.
10ـ همچنین از مواردی كه حاجی باید رعایت كند آزار و آسیب نرساندن به حیوانات و گیاهان محدوده حرم است و این دستور نیز بر مبنای تشكیل یك جامعة سالم و آرام و بهدور از هرگونه تجاوز و تعدی به حقوق دیگران استوار است، اعم از حق خدا، حق مردم، حق حیوانات و حفاظت از محیط زیست.
11ـ یكی از موارد مهم حج تلبیه گفتن و تسبیح و تكبیر گفتن است؛ تلبیه یعنی اعلام حضور در بارگاه خداوند و هر لحظه مطیع دستورات او بودن. حاجی مؤظف است تا چنین كلماتی را بارها تكرار كند تا اطاعت خداوند در عمق قلب و ذهن او جای گیرد و همواره در اندیشه فرمانبرداری خداوند و اطاعت از او باشد و در مسیر زندگی بدون چونوچرا بهسوی اطاعت خداوند بشتابد. گفتن تسبیح و تكبیر نیز حكایت از آن دارد كه یك فرد مسلمان همواره باید در فرازوفرودهای زندگی از یاد خدا غافل نباشد و عظمت و جلال خداوند در نهانخانه قلب او جای داشته باشد و بههمین علت در پستیها سبحانالله گوید و در بلندیها اللهاكبر.
خلاصه اینكه مراحل مختلف مراسم حج جلوهگاه عظمت و ربوبیت خداوند و برنامهای نظاممند برای تربیت فكری و عملی انسان است و هر كس با رویكردی خداجویانه راهی این سفر میمون و مبارك گردد و آگاهانه گام در خاك بطحا زند، گوهر وجودش از عشق حق لبریز شده و پلههای قرب الهی را بهراحتی و بهسرعت میتواند طی كند.
پارهای از حكمتهای حج
انسان مسلمان در وهله اول مؤظف است دستورات خداوند را بدون چونوچرا بپذیرد و در پی حكمت و فلسفه هر امر و حکمی نباشد؛ زیرا دایره عقل انسان محدود است و آدمی نمیتواند با خرد خود حكمت همة اوامر الهی را دریابد. البته علمای اعلام برخی از حكمتهای امور شرعی را كه در تصور انسان میگنجد بیان کردهاند. برخی از حکمتهای حج عبارتاند از:
1ـ هر قوم و ملتی در هر عصری مرکزی برای تجمع و گردهمایی گسترده داشتهاند كه در آنجا جمع شده و با هم دیدار و گفتوگو و تبادل افكار كردهاند، امّت اسلامی نیز در حرمین شریفین ـ زادهما الله تشریفاً و تكریماً ـ گرد هم آمده درباره مسائل و مشكلات جوامع اسلامی كسب آگاهی میكنند و از اوضاع و احوال یکدیگر باخبر میشوند.
2ـ از زمانههای بسیار دور مردم و بهویژه پیامبران به حج بیتالله میرفتهاند و این سنّت قدیمی همواره باقی بوده است، البته در زمانهای مختلف، افرادی از سر جهالت مواردی غیرشرعی را در احكام حج داخل كردهاند كه اسلام همه آن موارد را اصلاح كرده است و مسلمانان مؤظفاند بنابر شیوه درست، مناسك حج را بهجای آورند.
3ـ در جایی كه احكام انجام میگیرد، اماكن مقدسی وجود دارد كه رحمت خداوندی بر پیامبران و رسولان سرازیر بوده است و هنگامیكه حاجی به این اماكن مقدس میرسد، یادهای گذشته تازه میشود و شوروحالی معنوی پدید میآید تا در اتباع و پیروی آن بزرگواران بیشتر بكوشد و این امر برای تزكیه نفس و تربیت اخلاقی انگیزهای بس نیرومند است.
4ـ حج برای دوستداران خدا و رسول، صلّیاللهعلیهوسلّم، یك امتحان است. كسی كه عاشق صادق و واقعی باشد با شور و اشتیاق فراوان بهسوی سرزمین وحی میشتابد و به مشكلات و سختیهای راه توجه نمیكند، اما انسانهای دنیاپرست با وجود دارایی و توانمندی از این نعمت بزرگ محروم خواهند بود.
5ـ سفر كردن از نظر دینی و دنیوی امری پسندیده است، زیرا اخلاق انسان در سفر ظاهر میكند و تجربههای بیشمار و فواید دینی و دنیوی حاصل میگردد؛ بهویژه با مشاهده حالات و مقامات اقوام گذشته عبرت حاصل میشود و كسانی كه به حج میروند میدانند كه سفری ارزشمندتر از این سفر وجود ندارد.
6ـ زیارت كردن این اماكن بهویژه از این لحاظ قابل اهمیت و سبب رضای خداوند متعال است كه این سرزمین، زادگاه و موطن سردار جهانیان حضرت محمّد، صلّیاللهعلیهوسلّم، است و از لحاظ دینی مركزیت دارد. بیتالله نیز قبلة مسلمانان است و طواف و زیارت كردن آن و نماز خواندن در آنجا همچون حضور دربارگاه خداوندی است.
7ـ حج تصویری از توحید و اطاعت خداوند متعال است، زیرا هدف از مناسك حج اطاعت رب بیت است نه در و دیوار آن، و در میدان عرفات هم اگر مردم جمع میشوند بهخاطر اطاعت و فرمانبری از خداوند عزّوجلّ است و بس.(معلم الحجاج: 28ـ31)
در حج مصالح و حكمتهای بیشمار دیگری نیز وجود دارد كه بهعنوان نمونه به برخی از آن اشاره شد.
رعایت آداب حرم
یكی از ضروریترین اعمال حج، رعایت آداب حرم است؛ زیرا رعایت ادب خانه خدا و حرم نبوی در واقع تعظیم خداوند عزّوجلّ و اظهار محبت با حضرت رسول، صلّیاللهعلیهوسلّم، است. پاسداشت این اماكن مقدس دلیل روشنی است بر این امر كه حاجی صادقانه و عاشقانه قدم در دیار محبوب نهاده است و آنجا نیز لحظهای غفلت نمیكند. برخی از آداب حج از این قراراند:
1ـ حاجی حج خود را خالص برای خداوند قرار بدهد چنانكه رسول اكرم، صلّیاللهعلیهوسلّم، فرمود: «اللهم حجة لا ریاء فیها و لا سمعة»؛ خداوندا! از تو حجی خواستارم كه در آن ریا و نمودی نباشد.(رواه البیهقی)
2ـ حج را مطابق سنّت حضرت رسول، صلّیاللهعلیهوسلّم، انجام دهد.
3ـ از گناه و بدكلامی و درگیری پرهیز كند.
4ـ در هنگام طواف و سعی و زدن سنگریزهها به شیطان با مردم به نرمی برخورد كند.
5ـ جهت استلام حجر اسود برای کسی مزاحمت ایجاد نکند و دستور شریعت را لحاظ كند.
6ـ بر نماز جماعت در مسجد و بهویژه مسجدالحرام مواظبت كند.
7ـ از جلوی نمازگزاران نگذر و از روی شانه نمازگزاران به جلو نرود.
8ـ به كثرت طواف كند، زیرا اجر فراوان دارد.
9ـ قلبش را محافظت كند و خیالات فاسد و ناجایز به آن راه ندهد.
10ـ دیدگانش را حفاظت كند، به زنان نامحرم خیره نشود و از نزدیك شدن به زنان نامحرم پرهیز كند.
11ـ از سخنان بیهوده پرهیز كند و به اعمال مشغول باشد و وقتش را در طواف و تلاوت و خواندن درود شریف صرف كند و هرگاه خسته شد به تماشای خانه كعبه بنشیند.
12ـ درباره هیچ مسئلهای با كسی مشاجره نكند و با كسی درگیر نشود و اگر از كسی آزاری دید، معاف كند؛ زیرا زائران مهمانان خدا هستند.
13ـ درباره غذا و مشكلات آنجا شكوه كردن پسندیده نیست، لذا از این كار هم برحذر باشد.
14ـ خود را خادم بداند نه مخدوم و سعی كند از وجودش به مردم راحتی برسد نه ناراحتی و خدمتشان را سعادت بداند.
15ـ نخستین باری كه نگاهش به كعبةالله میافتد، از خداوند، خود خداوند را بخواهد.
16ـ كسانی كه به حج و عمره میروند سعی كنند لحظهای را هم در نافرمانی خداوند عزّوجلّ نگذرانند.
17ـ هنگام رفتن به مدینه منوره به كثرت درود شریف بخواند.(حکیم اختر، آداب حاضر شدن در حرمین شریفین: 16ـ20)
منبع: فصلنامه ندای اسلام- شماره 46
دیدگاههای کاربران