دیرزمانی نمیگذرد از ظهور آفتاب بیبدیل و درخشان «بلوچستان»؛ او كه سبب ایجاد تحول گردید در افكار و اندیشههایی كه آمیخته با بدعات و كفریات و شركیات بود. او با افكار افراطی به مقابله برخاست، او آغازگر انقلابی عظیم در عقیده و قلب مردمان بلوچ بود. سالها میگذرد اما او هیچگاه زیر بار كملطفیهایی كه بر او از جانب دژخیمان زمان روا داشته میشود كمر خم نمیكند، بر افكار پوچ و بیهوده فائق میآید، گویا با خدای خویش عهد بسته كه هیچگاه از مجاهده و تلاش دست برندارد، تا آخر خط باشد و با تمام توان بر پیشبرد این هدف همت بگمارد.
سخن از آنجا كلید میخورد كه مشتعلشدن قلبش از عشق الهی و سرمست شدنش از ایمان و اقتضای عشق الهی او را راهی دیار فیض و علوم میگرداند، سختیهای راه و زندگی را در آن دیار بر جان میپذیرد، گویی عاشق است؛ به «دیوبند» میرود و قلبش از عشق و عرفان و علوم آن مكان پرفیض مالامال میگردد. هر مشقتی را پذیراست، امّا چرا از بهر چه؟ از بهر نوعدوستی و دلسوزی.
او عاشق سرزمین نخل و آفتاب است. فراگیری انوار علوم معنوی و عرفان را تا حد كمال فرا میگیرد. به سرزمین «بلوچستان» بازمیگردد؛ این تكه از آریازمین كه با حضور در بین مردمانش در اعماق وجودش شرارهای از عشق الهی میبیند، با خدای خویش عهد میبندد كه آن را مشتعل سازد.
مجاهده آغاز میشود. او برای بازگرداندن و دمیدن روح، مجد و عظمت ایمان و اسلام در جسم و كالبد بلوچستان و صد البته ایرانزمین از هیچ كوششی دریغ نمیورزد و آن را هدف خویش قرار میدهد. خیراندیشی، اصلاح افكار و اندیشهها را مدنظر قرار میدهد، با شجاعت قدم در میدان پیكار حق علیه باطل میگذارد، ناامید نمیشود، به علت روحیه خستگیناپذیرش هیچگاه در اراده و افكارش تزلزل راه نمییابد.
آنگاه كه از امورات دینی عقیدتی منطقه اندكی آسوده میگردد به اصلاحات سیاسی منطقه مبادرت میورزد، او مخالف عقیدۀ «جدایی دین از سیاست» است، او میخواهد روش صحیح سیاست و مسیر اعتدال را در جامعه حاكم سازد. اینك مسئولیت سنگینتر میشود.
او باید پیشوایی ملت اهلسنت را عهدهدار گردد، او باید بسیار توانا و شجاع و در عین حال متدین و باوقار باشد تا شیوه صحیح «سیاست اسلامی» را نشر داده و آن را به عنوان یادگاری بعد از خود بر جای بگذارد.
تلاشها پایانناپذیرند، محبوب دولت و ملت و نهتنها سرزمین عشق (بلوچستان) بلكه تمام ایرانیان و مسلمانانی قرار میگیرد كه اعتدالپیشهاند و مصلحتاندیش.
او افتخار میگردد برای هر ایرانی و بلوچ؛ آنان كه در حفظ خاك وطن و مقابله با دشمن و صیانت از ملك و ناموس و عقیدهشان هیچگاه از خود انعطاف نشان نداده و تحت تأثیر عقاید باطل و رذائل اخلاقی بیگانگان قرار نگرفتهاند.
باوقار، متین و متواضع است. هرگونه مشكلی كه برای مسلمانی پیش آید سبب رنجش خاطر مباركش میگردد. با تمام توان از حقوق ملت دفاع میكند.
هیچگاه در پی جایگاه و مقام نبود.
او بهحق كه با آرمانهای الهی میزیست و وارث شایستهای برای پیامبران بود.
در دنیای امروزی كه هر نوع پویش و جنبشی در حال شكلگیری است، چه زیباست كه پویش هم در رابطه با تفحص و كنكاشی دوباره بر زندگی این ابرمرد و این مصلح بزرگ ایرانزمین صورت گیرد تا حقایقی دیگر كه واقعا میتواند برای زندگی اجتماعی و اصلاحی امروز مفید باشد علیالخصوص برای نسل جوان روشن گردد. باشد كه نویسندگان و دوستداران علما و بزرگان این خلأ موجود را دریابند و بدان بپردازند و آن را به نحو احسن انجام دهند.
هیچگاه نمیتوان جایگاه شخصیتی كه دارای فضائل اخلاقی بسیار بود را در چند سطر بیان نمود. او كه حركتی اعتدالی را در پیش گرفت؛ حركتی كه الهامگرفته از حركت انبیا بود و توانست در مدت بسیار كوتاهی جایگاهی ویژه در میان عموم مردم كسب كند.
او را به نوعی میتوان «بنیانگذار اعتدال اسلامی در بلوچستان نوین» دانست. او كه بانی خیری چون دارالعلوم زاهدان است پس به یقین جایگاهی بس ویژه در محضر باریتعالی خواهد داشت. این قانون خداوند منان است كه هرگاه خداوند بر كسی عزت فرود آورد او به یقین نزد اهل الله و بندگان رحمان نیز عزیز و محبوب خواهد بود.
حال روی سخن با نویسندگان جوان و صاحبان قلم است كه گویی فكر میكنند كه دیگر هر آنچه كه لازم بوده را از زندگی حضرت مولانا عبدالعزیز رحمهالله ثبت و ضبط نمودهاند. باشد كه این كلمات قصار و شكسته تلنگری باشد به قلب محبان آن والامقام و بار دیگر سبب معطوفنمودن قلمهایشان به سوی این موضوع باشد كه انشاءالله هیچگاه رنگ کهنهگی را به خود نخواهد دید. خدایش بیامرزد و راهش مستدام باد.
دیدگاههای کاربران