حضور فعال زنان که نیمی از پیکرهی جامعهی ما هستند، بدون تردید میتواند نویدبخش تصویری شفاف از آینده باشد. آگاهی زنان به نقش و حضورشان در حرکتهای اصلاحی و ایجاد تغییر، بیشک تأثیر مثبتی خلق خواهد کرد. وقتی زنان به حقوقشان آگاه باشند و حتی برای رسیدن به آن اصرار کنند، دامنۀ تهدیدها و خشونت علیه خودشان و به تبع آن جامعه را برخواهند چید.
در دنیای تحت سیطرهی رسانه و دنیای باز مجازی، میتوان بهوضوح نقش زن را برجسته دید. رهبری فکری زنان در پیشبرد اندیشههای اسلامی، گرچه در ظاهر نامحسوس است ولی نقشی بیبدیل ایفا میکند. در رهبری جریانهای اندیشهورز و میدان علم هم زنان پیشتازند. آزادی و میدانی که اسلام از حضور زن دریغ نکرده و زن میتواند در همهی آنها، تواناییاش را به رخ بکشد. ضعیف خواندن زنان از طرف کسانی مطرح میشود که نقطهی مقابل اسلاماند و درک درستی از تواناییهای ذهنی و فکری زنان ندارند.
دقت کنید! جسارتی که زنان در سنگر خانه برای حفظ کیان آن و مواجهه با هر خطری دارند در نمودهای دیگر جامعه هم دیده میشود و این نقش باید جدی انگاشته شود؛ زیرا همیشه نقشههای مهم را طراحان مخفی و پشت پرده رهبری میکنند و زنان از این دستهاند.
دعوت یکی از عرصههاییست که بانوان بهخوبی میتوانند در آن هنرنمایی کنند و با ظرافت هدف خدمت به دین را پیش ببرند. اسلام به معرفی درست و بیخدشه محتاج است. شاید ما چوب معرفی بدی را میخوریم از طرف کسانی که خلط کرده و همه چیزهای منفی جامعه و آداب و رسوم منطقهای را به اسلام مرتبط میکنند.
چرا از زن و استعدادش فقط در تبلیغات تجاری آن هم با تصاویری زننده و مستهجن باید استفاده شود و چرا زن باید به آن تن دهد؟
این نکته را نباید فراموش کرد که رهبری را توانمندها بهعهده میگیرند و توانمندی با آگاهی حاصل میشود.
غفلت از کسب علم و آگاهی نه تنها ضعف، که انزوا را بههمراه دارد. زنانی که در پیلهی منزوی شدن زندگی را سپری کنند، نمیتوانند موفق عمل کنند؛ زیرا هماندیشی و مشورت و کمک فکری هم احتمال خطا را کم میکند و هم درصد موفقیت را بالا میبرد. فکر جمعی و حضور برای درج سرنوشت خود، نردبان رسیدن به افقهایی است که با دست ما روشن و نورانی میشوند.
رکود و ایستایی زنان در نقطههایی از زمان نسبت به مسائل دور و برشان و بیاعتناییشان نسبت به حوادث پیش رو، یعنی خاموشی نیمی از جامعه که سکوتش غلبهی نیمه دیگر را بیمعارضه روا داشته است و خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش به دست خویش بنوشت.
آیا این ملت فقط مردانند؟ تاکید صریح قرآن در مشارکت هر دو جنس است و مخاطب قرآن تنها یک جنس نیست که او را برتری بدهد و یا مستحق مالکیت سرنوشت دیگری بداند. زن مسلمان باید این پیام را به خوبی دریابد و بدون شورش برتریجویانه که بوی دگرستیزی میدهد، برای اعادهی حقوقش پا به میدان حضور گذارد تا سهمش را برای بهبود شرایط بپردازد. در این صورت دیگر کسی بر کسی دیگر نه برتری دارد و نه تحقیر میشود.
جای گرفتن هرچیز و هرکس در جای خودش و قبول مسئولیت فراخور توانایی و استعداد، کمک میکند تا نقش هرکس مانند یک مهره در کنار هم عمل کند که خلأ آن در صورت عدم مشارکت احساس شود. زنان از این قاعده نباید فاصله بگیرند. دوری زنان در این مهم، بهانه دست مغرضانی میدهد که این اهمال را به حساب دین میگذارند و دشمنیهای نهفته را آشکار میکنند و زودباوران را به این اقناع فکری میرسانند که منشأ تمام کاستیها دین است که دست و پای زن را برای حضور بسته است.
ثابت کردن خلاف این نظر تنها به همت زنانی بسته است که نمیپذیرند نیمهی فلج پیکر جامعه باشند تا دیگران برایشان تصمیم بگیرند و حضور خودشان عملاً منتفی است.
وقتکشیهای عمدی و به بطالت گذراندن اوقات هم از معضلاتی است که زنان خودخواسته با آن درگیرند و مواجهه با آن برای فرار از نابودی، فقط به ارادهای وابسته است که میداند وقتها میگذرند و هرگز نه باز میگردند و نه قابل جبرانند. تلاش برای ترسیم جامعهای بهتر در گرو حضور و اصرار به ماندن است.
پس همپای مردان، پیش بهسوی تغییر!
دیدگاههای کاربران