امروز :جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳

یادی از بزرگمرد خراسان‌زمین، مولانا شهاب‌الدین شهیدی رحمه‌الله

یادی از بزرگمرد خراسان‌زمین، مولانا شهاب‌الدین شهیدی رحمه‌الله

نزدیک به سه هفته از آن روز می‌گذرد؛ روزی که آفتاب تابان خطه تاریخی خراسان، زادگاه نام‌آوران علم و ادب و معرفت به غروب گرایید، روزی که رادمرد اندیشه و تقوا حضرت مولانا شهاب‌الدین شهیدی رحمه‌الله به سوی سرای جاویدان رهسپار گردید و پرنده‌ی جانش به سوی ملکوت اعلی پر گشود.
در آن روز خراسان‌زمین در اندوه فراق شخصیتی روحانی و ربانی و دانشمندی فرهیخته بی‌تاب و بی‌قرار بود؛ زیرا سال‌ها بود که همه از باران رحمت این ابر بهاری جان و روان‌شان را سیراب می‌کردند و در مجالس گوناگون، مشتاقانه از این شمع فروزان توشه‌ها برمی‌گرفتند و خوشه‌های خِرَد و تقوا می‌چیدند.
در این هنگامه‌ی هولناک، همگان درد و حسرت عمیقی را تجربه می‌کردند. حال هر کسی آنگونه بود که شاعر گوید:
«دل پر از درد و دیده پر خون است / حالم این است، حال تو چونست؟»
عروج ناگهانی این شخصیت والامقام که مرکز ثقل معرفت‌ورزان و اهل علم بود، این واقعیت را عیان ساخت که زندگی را دیر یا زود باید وداع گفت و باید اذعان کرد که «هرکه آید به جهان، اهل فنا خواهد بود.» بنابرین این سفر ناگهانی بسیاری را همچون بنده در حسرت فرو برد که کاش از این گنجینه‌ی معرفت و عرفان بیشتر بهره می‌بردیم و از سرچشمه‌های خلاقیت و معنویت‌شان قدری افزون‌تر استفاده می‌کردیم.
حیف که در چشم‌زدن صحبت یار آخر شد / روی گل سیر ندیدیم و بهار آخر شد
از این‌رو بر ما لازم است قدر گوهرهای گران‌بهای علمی و معنوی را بدانیم و از دریای دانش و معرفت‌شان جرعه‌های جان‌بخش علم و ادب و معنویت برگیریم و ره‌توشه‌ای برای آخرت فراهم سازیم و این مهم با عزم و برنامه‌ریزی میسر خواهد شد؛ زیرا قدر و جایگاه و تاثیرگذاری بسیاری از فرزانگان عرصه‌های دانش و اصلاح را پس از رحلت ‌شناخته‌اند و تا زنده‌ بوده‌اند به نحو مطلوب و بایسته‌ای از دریای علوم و معارف‌شان استفاده نشده است. به تعبیر دکتر اقبال لاهوری:
چو رخت خویش بر بستم از این خاک / همه گویند با ما آشنا بود
ولیکن کس ندانست این مسافر / چه گفت و با که گفت و از کجا بود

مولانا شهیدی رحمه‌الله «که خداوند در صف نیکان و صدیقان و پیامبران محشورش کند» در عرصه‌های مختلف علمی، دینی، اصلاحی، پژوهشی، تدریسی، دعوی و اجتماعی فعالیت‌های چشم‌گیر و قابل قدری داشت و با اخلاص و اندیشه‌ی خداخواهی تاریکی‌ها را با پرتو انوار معرفت و خیرخواهی‌اش روشنی بخشید و صحرای خشکیده‌ی دل‌ها و اندیشه‌ها را با آب گوارای دانش و معنویت آبیاری کرد و برای اصلاح همگان در اندیشه بود و مشتاقانه در محافل مختلف دینی شرکت می‌کرد.
این شخصیت نستوه با وجود مشغله‌های فراوان علمی و تحقیقی هیچگاه از همراهی و راهنمایی اهل دعوت و تبلیغ بازنمی‌ماند؛ بلکه در این راه پر خیر و برکت با امید و احتساب گام برمی‌داشت و امر دعوت و اصلاح‌گری را از وظایف و مسئولیت‌های بزرگ می‌شمرد.
بر اثر تلاش‌های مخلصانه‌ی مولانا شهیدی رحمه‌الله در ساحت‌های گوناگون دینی، دعوی و اجتماعی محبتش در دل‌های همگان جای داشت و همچون آفتاب تابانی بود که همه از پرتو وجود مسعودش بهره می‌گرفتند و به همین دلیل سفر ناگهانی‌اش برای همه سخت و غم‌انگیز بود.
محبوبیت بی‌نظیری که در قلب‌ها داشت دلیل روشنی بود بر پیوند و ارتباط مستحکم وی با الله تعالی که محبتش را در دل بندگان نیکش نهاده بود. همچنین اخلاق نیکو، روی باز، تواضع، بی‌تکلفی، خیرخواهی، اتباع سنت و خدمت به خلق از اوصاف بارز این شخصیت فرزانه بود و از این راه روز به روز بر درخشش و فروزندگی‌اش افزوده می‌شد.
اما از آنجایی که هر زنده‌ای باید روزی رخت سفر بربندد و راهی دیار آخرت گردد، رحلت این بزرگمرد نیز نباید سبب رکود و رخوت در برنامه‌ها و پیشبرد اهداف دینی گردد؛ بلکه باید با صبوری و احتساب در نشیب و فراز زندگی‌اش تامل کرده درس زندگی برگیریم و تجربه بندگی حاصل نماییم؛ زیرا زندگی‌اش سراسر درس و تجربه‌ است در راستای کسب مدارج بالای علمی و فتح قله‌های فرزانگی و خیرخواهی.
مولانای مرحوم با درس‌های انسان‌ساز و معنوی در بزم اهل علم و دانش و دایر کردن کلاس درس اصلاحی ماهانه برای علمای منطقه، گرایش به سوی ارزش‌های متعالی و اندیشه اصلاح درون را شتاب بخشید و علمای آن خطه به‌ویژه علمای جوان پروانه‌وار گرد شمع وجودش می‌چرخیدند و توشه‌ی معرفت می‌اندوختند و به اندرزهای تحول‌آفرین وی گوش فرامی‌دادند و این برنامه در نوع خود بسیار مفید، تاثیرگذار و قابل تحسین و الگوبرداری بود. امید می‌رود این جمع صمیمی بازهم همچنان کنار همدیگر بوده، در راستای تداوم بخشیدن به این حرکت خجسته تلاش نمایند.
حضرت مفتی محمد شفیع عثمانی رحمه‌الله درباره‌ی والد گرامی‌اش مولانا محمد یاسین می‌نویسد: یک جمله‌ی والد گرامی‌ام را که در بیماری وفات به من فرمود هرگز فراموش نمی‌کنم. فرمود: «شفیع! هرکسی بمیرد سرانجام فراموش می‌شود؛ اما این توصیه را به شما می‌کنم که مرا زود فراموش نکنید.» [نقوش و تاثرات/ 35]
راهیان دیار آخرت دیر یا زود فراموش می‌گردند، اما شاگردان و مشتاقان و دوست‌داران مردان بزرگ می‌توانند به گونه‌های مختلف، شخصیت‌های بزرگ را ارج نهند تا نام و یاد و آثار نیک‌شان برجای ماند. گفتارها و حالات گوناگون و فرازهای برجسته‌ی زندگی‌شان را ثبت و ضبط کنند، زندگی‌نامه و کارنامه‌های علمی و اصلاحی‌شان را تدوین کنند، در مجالس و محافل از خصایل حمیده و تلاش‌های ماندگارشان در حوزه‌ی دین و دانش یاد کنند، دغدغه‌های دینی و اصلاحی‌شان را تذکره کرده در مسیر عمل به آن گام بردارند، برنامه‌های عملی و اصلاحی‌شان را الگو قرار داده در همان مسیر گامزن باشند، توصیه‌ها و اندرزهای کاربردی‌شان را عملی سازند.
همچنین شایسته است اوصاف و سجایای اخلاقی این بزرگمرد در تحقیقی میدانی گردآوری شده در دسترس همگان قرار گیرد، تا آن را الگوی زندگی خویش ساخته، برای آیندگان بازگو کنند.
از الله تعالی خواستاریم مدرسه احناف خواف را بیش از پیش رونق و مقبولیت عطا فرماید و اساتید و همکاران و شاگردان و دوست‌داران آن مرحوم را به‌ویژه حضرت مولانا حبیب‌الرحمن مطهری و خانواده ایشان را صبر جمیل و اجز جزیل عطا فرماید و گام‌هایشان را در راستای خدمت به دین استوارتر گرداند و استاد سفرکرده را در فردوس اعلی جای دهد. آمین.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید