عبدالحکیم شهبخش| مولانا محمدعثمان قلندرزهی خاشی چهرهای شناختهشده برای مردم سیستانوبلوچستان، بالاخص محافل علمی و دوستداران علوم قرآنی است. عموم مردم منطقه ایشان را با سخنرانیهای روحپرور و نشاطآورشان در مورد توحید و جایگاه صحابه رضیاللهعنهم میشناسند. مولانا محمدعثمان علاوه بر مهارت در تدریس علوم قرآن و حدیث، بیبهره از علم فقه و احکام مربوط به مسائل مستحدثه نیست؛ به همین دلیل در جلسات مجمع فقه اسلامی اهل سنت ایران شرکت میکند و پیرامون مسائل شرعی جدید، در کنار دیگر علمای بزرگوار به بحث و تبادل نظر میپردازد. فرصت حضور مدیر حوزه علمیه مدینةالعلوم خاش و امام جمعه مسجد الخلیل این شهر را در دارالعلوم زاهدان برای شرکت در بیستودومین نشست مجمع فقه اسلامی، مغتنم شمردیم و در خصوص بعضی مسائل مهم با ایشان به گفتوگو نشستیم. متن این گفتوگو به خوانندگان عزیز «سنیآنلاین» تقدیم میگردد.
** جنابعالی چندین سال است که در حوزه علمیه مدینة العلوم خاش دورهی ترجمه و تفسیر قرآن در ماههای شعبان و رمضان برگزار میکنید؛ لطفا در مورد ویژگیهای این دوره و تفاوت آن با سایر روشهای ارائه درس قرآن به خوانندگان ما بگویید.
* ابتدا لازم میبینم به کارمندان سایت سنیآنلاین که همه هم و غم خودشان را برای اشاعهی کتاب و سنت و احکام اسلامی و بررسی اوضاع عالم اسلام کنار گذاشتهاند، “جزاکمالله” عرض کنم. الله تعالی برای هدایت و صلاح و فلاح انس و جن این کتاب را نازل کرده است. خداوند متعال میفرماید: «و لقد یسّرنا القرآن للذکر فهل من مدّکر»؛ قرآن برای پندگیری بشر است. الله تعالی همه انبیاء را برای برقراری ارتباط مکلفین و بشر با ذات باریتعالی ماموریت داده است؛ «و ما أرسلنا من قبلک من رسول إلا نوحی إلیه أنه لا إله إلا أنا فاعبدون». رسالت همه انبیاء در درجه اول برای این بود که رابطه بشر با ربالعالمین بلاواسطه صورت بگیرد.
رسالت ایجاد رابطهی مستقیم و مستحکم بین بندگان و الله تعالی بر دوش انبیاء علیهمالسلام نهاده شده بود. پیامبران داعی و فراخواننده این امر بودند و در درجهی دوم به اصلاح اعمال و اخلاق میپرداختند. لذا بر هر فرد مسلمان و بالأخص مربیان از علماء و اهل سلوک و عرفان، لازم است که اول قرآن را بدانند و قرآندان باشند. احادیث و بقیه علوم، همه در سایهی قرآن هستند. هیچ کتابی به اندازه قرآن مجید، توحید الله تعالی را بیان نکرده است. لذا خواص و عوام نیاز به فراگیری مفاهیم و مطالب قرآن عظیمالشأن دارند.
بنابراین اولین قدم طلاب، دانشجویان و تحصیلکردگان و پژوهشگران ما برای آشنایی با قرآن باشد. قرآن مجید کتابیست که برای درک درست مفاهیم آن نیاز به استاد هست و همچنین حدیث. مطالعه شخصی مفید است، اما کافی نیست. لذا قرآن را باید از اهل قرآن فرا گرفت همانطور که صحابه، قرآن را از نبی کریم صلیاللهعلیهوسلم فرا گرفتند و تابعین از صحابه یاد گرفتند.
برگزاری دورهی تفسیر در مساجد و مدارس مختلف منطقهی در راستای رفع همین نیاز است.
در خصوص ویژگی این نوع دورههای تفسیر عرض شود، مقولهی عبدالله بنعباس رضیاللهعنهما مشهور است که «جمیع العلم فی القرآن لکن تقاصر عنه أفهام الرجال»؛ همهی علم در قرآن هست، اما درک آن برای همهی میسر نیست. همهی علما و مفسرین در این دریا شنا کردهاند و مروارید و گوهرهایی بهدست آوردهاند. ما نیز ادعا نمیکنیم که تفسیر قرآن منحصر به اساتید و شیوخ ما است. البته این یک روش آسان برای قرآنفهمی است؛ اساتید ما زحمت کشیدهاند و برای فهم بهترِ قرآن، روشی آسان تدوین کردهاند، مثلا میفرمایند هر سوره دارای یک موضوع محوری و اساسی است و سپس خلاصهی مضامین و مفاهیم آن را بیان میکنند.
** شنیده میشود برخی شرکت در دورههای تفسیر را برای استعداد شخصی طلاب مضر میدانند؛ دیدگاه حضرتعالی چیست؟
* معتقدم قضیه کاملا برعکس است؛ زیرا طالب العلم با این روش بیشتر کنجکاو میشود و به تحقیق روی میآورد. مثلا زمانیکه طلبه میخواند «یا ایها الناس اعبدوا» یعنی وحّدوا؛ خدا را یگانه بدانید، این طالب علم کنجکاو میشود که کدام تفاسیر اینگونه آیه را تفسیر کردهاند. لذا مجبور میشود به تفاسیر رجوع کند و تحقیق نماید.
** فکر نمیکنید دو ماه برای درک مفاهیم و تفسیر قرآن مدت کمی باشد؟
*ما هرگز نگفتهایم که این دورهی تفسیر کامل قرآن است، بلکه در این دوره فقط مطالب مهم و ضروری و نیازهای جامعه بیان میشوند. در این مدت، طلاب فقط با این روش تفسیر آشنا میشوند تا بتوانند طبق همین روش تحقیق کنند.
**با توجه به اینکه دورههای تفسیر رایج در مناطق ما عموما بهصورت تخصصی مباحث را مطرح میکنند، شرکت سایر اقشار جامعه مانند دانشجویان و عموم مردم را در این دورهها تا چه اندازه مفید میدانید؟
* بنده یک کلاس برای طلاب دارم، یک کلاس مجزا برای دانشجویان و تحصیلکردگان دارم. همچنین دورهای جداگانه برای فارغالتحصیلان حوزهها دارم. هر کلاس مطابق با سطح علمی، توانایی و میزان فهم مخاطب آن برگزار میشود. اصطلاحات خاص و ویژهای هستند که در یک کلاس بیان میشوند، ولی در کلاس دیگر بیان نمیشوند. برای مخاطبان یک کلاس توضیح بیشتر نیاز است و برای کلاس دیگر فقط یک اشاره به مطلب خاص میشود.
**حضرتعالی صاحبنظر در مسائل فکری و عقیدتی محسوب میشوید؛ بفرمایید برای آشنا کردن مردم با عقاید و باورهای دینی چه ابزارهایی بیشتر مؤثر هستند؟
* امروز نمیشود فقط یک روش را به تنهایی کارآمد و کامل بخوانیم؛ تدریس، سخنرانی و ارشاد، تألیف و تصنیف، رسانههای مدرن و ابزار موجود در فضای مجازی همه کارآمد و مفید هستند. باید همزمان از همهی این ابزارها کمال استفاده را ببریم.
** دیده میشود افرادی تلاش دارند اهلسنت را به مکاتب فکری و مشربهای خاص تقسیمبندی کنند و بعضا تفاوت برداشتها و سلایق را با عناوین خودساخته برجسته کنند؛ بهنظر جنابعالی این عناصر چه اهدافی را دنبال میکنند؟ و برای جلوگیری از این نوع اقدامات چه باید کرد؟
*اهداف مطرح کنندگان این اصطلاحات و عنوانها بدیهی و واضح است. طرح این القاب و مارکها برای تضعیف است. علمایی که خیرخواه امتاند و اصلاح امت را میخواهند، مسلما از این عنوانها باید بگذرند. نباید اسلام را در یک کوزه محدود کنیم؛ اسلام از آسمان و زمین هم وسیعتر است. طلبه، استاد و مبلغ ما نباید به این برچسبها بپردازد و به دسیسههای دیگران توجه کند و سبب تضعیف امت و گروهبندی مسلمانان بشود.
البته بحث علمی در گذشته بوده و اکنون نیز وجود دارد. این امر غیر قابل اجتناب است، اما نیت باید اصلاح، خیرخواهی و رسیدن به حق باشد؛ این محمود است. ما دو اختلاف داریم: 1- اختلاف مذموم؛ 2- اختلاف محمود. جدالی که برای تخریب و براندازی حق باشد، مذموم و ناپسند است. نظرپردازی و بحثی که برای تبیین حق باشد، برای رسیدن به حق و خیرخواهی امت باشد، محمود و قابل ستایش است. این نیز خاصهی شخصیتهایی است که صلاحیت و بار علمی لازم را دارند؛ هر کس نمیتواند وارد میدان مباحث علمی بشود. امروزه ما نیاز داریم امت را به صراط مستقیم راهنمایی بکنیم، البته با نگاه خیرخواهانه و مصلحانه و نه با دید تخریب، تضعیف، رنجاندن و تبلیغ برای مشربی خاص.
قرآن عظیمالشان میفرماید: «ادع الی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة…»؛ راهنمایی قرآن و سیرهی نبی کریم صلیاللهعلیهوسلم برای ما الگو و اسوه است. با این راهکار و راهنما، ما از افراط و تفریط و انحراف نجات مییابیم.
**در طول تاریخ جوامع اسلامی به عرفان و تزکیه نفس از طریق طریقت اهمیت دادهاند؛ توجه به این امر را در عصر حاضر چقدر ضروری میدانید؟
* بیعت تزکیه از کتاب و سنت ثابت است؛ آیه سورهی ممتحنه و حدیث عباده ابن صامت در صحیح بخاری شریف مؤید این امر هستند. اما در روش و عمل به تصوف یا علم سلوک و عرفان، راهها و روشهای مختلفی بهوجود آمده است؛ بعضی از این طرق موافق سنت نبودهاند. به اصطلاح مسائل غیر شرعی و غیر دینی وارد این روشها شده است. بههمین دلیل بسیاری از علمای عرب معاصر و غیرهم قلم برداشتهاند و مطلقا این مسأله را رد کردهاند. اما از آنجایی که بیعت تزکیه و اصلاح ریشه در کتاب و سنت دارد، صورت درست و صحیحش را باید پذیرفت و آن هم این است که ذکر، دعا و آنچه که معمول نیکان بوده است، کاملا ریشه در شریعت اسلام دارد و موافق شریعت است. مفهوم کلی در عرفان و سلوک شامل دو مسأله است؛ 1- خالص کردن عقیده، چنانکه در قرآن آمده است: «اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی أن لا یشرکن بالله شیئا…». اولین مسأله توحید و نفی شرک است. آنهایی که از اسلاف در تصوف دست بالایی داشتند و به جایی رسیدند، کسانی هستند که رابطه بین خلق و خالق را بیان کردهاند، هر نوع گرایش به غیرالله را نفی کردهاند و توحید خالص را در عقیدهشان بیان داشتهاند. شما کتابهای شاعران عارف مانند شیخ سعدی و عطار را بخوانید که چقدر زیبا توحید را بیان میکنند.
نکتهی دوم پایبندی به سنت رسولالله صلیاللهعلیهوسلم است که عملا عبادات، اذکار، اخلاق، خدمت، انفاق، میهماننوازی و مجموعهی اعمال حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم را در زندگی خود میآوردند. این خلاصه و چکیده تصوف است که اشکالی در آن نیست و مورد تایید تمام علما و اهل دین است.
** اخیرا مشاهده میشود بعضی رسانهها و عناصر مشخص تلاش دارند اهلسنت را در مراسمها و باورهای خاصشان یکسو با خود نشان دهند و برخی را در مراسمهای خود مشارکت میدهند؛ انگیزه این عناصر چه میتواند باشد و نخبگان اهلسنت در این زمینه چه رسالتی دارند؟
* اهل سنت و جماعت در باب عقیده آنچه از کتابالله و سنت رسولالله ثابت است، چنگ میزنند. خیر الحدیث کتاب الله و خیرالهَدي هدي محمد صلیاللهعلیهوسلم؛ بهترین کتاب، کتاب الله و بهترین هدایت، هدایت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم است. ما را که اهل سنت و جماعت میگویند، ما بیمهار و سرخود نیستیم؛ به آنچه که عمل میکنیم و اعتقاد داریم، باید از کتاب الله و سنت رسول الله صلیاللهعلیهوسلم ثابت باشد. الله تعالی بیان تکمیل دین را فرموده است؛ «الیوم أکملت لکم دینکم». دین اسلام به معنای اینکه هر آنچه ما انجام میدهیم به عنوان عبادت و ثواب، باید بر آن مهر کتابالله و رسول الله وجود داشته باشد. در غیر این صورت، میفرماید: «من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد» هر کسی در دین کامل که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم به ما تحویل داده است، چیزی را به عنوان عبادت و ثواب ایجاد و اضافه کند، مردود است. برهمین اساس، طبق عقیدهی اهل سنت و جماعت در خیرالقرون ثابت نیست که صحابه و تابعین و اتباع تابعین برای زیارت قبور و آرامگاهها، مخصوصا بهصورت گروهی و پیاده، سفر کنند.
شیعه و سنی مشترکات زیادی دارند؛ به مشترکات باید چنگ بزنند. در مسائل مختلففیها هرکس بداند و مذهبش؛ قرار نیست دو مذهب را یکی بکنیم. بعضی مسائل مخصوص یک مذهباند، مثلا متعه خاصه مذهب اهل تشیع است. عزاداری عاشورا و چهلم و… مواردی هستند که در مذهب ما نیستند. حالا اگر کسی از روی بیعلمی کاری میکند، این دلیل نمیشود که عقیده اهل سنت و یا مذهب اهل سنت چنین است. یک فردی که از مذهب خود، از مبانی علمی و فقهی مذهبش آگاهی ندارد و مرتکب اشتباه میشود، این حجت نمیشود که از آن بتوان استدلال کرد.
در حدیث آمده است «بلغوا عني و لو آیة»؛ علماء وظیفه دارند مسائل را تبیین کنند. برادران شیعه هم از ما انتظار نداشته باشند که ما خلط مذهب کنیم؛ شیعه، شیعه است و سنی هم سنی! در مسائلی ما مشترک هستیم مانند رسالت و معاد که در این بحثی نیست، اما در مسائل فقهی و فروعی قرار نیست که خلط مذهب بشود. در این نوع مسائل هر کس به احکام مذهب خودش عمل میکند که برگرفته از اصول مذهب مربوطه هستند.
** در پایان دوست داریم برداشت خودتان را از مفهوم دو واژهی «اتحاد» و «اعتدال» و جایگاه آنها را برای مخاطبان «سنیآنلاین» بیان دارید.
* «اتحاد» یعنی اینکه فرقههای مختلف میتوانند کنار هم قرار بگیرند. «وحدت» به معنای یک شدن است و با «اتحاد» فرق دارد. وحدت به معنای یک شدن است در اعتقاد، اعمال، اصول و فروع! اما عموما در زبان فارسی «وحدت» میگویند و منظور همان «اتحاد» است. امروزه امت اسلام که با تهاجم نظامی و فرهنگی گسترده روبهروست. مستکبرین صهیونیست و دشمنان اسلام در پی ضربه زدن به اسلام هستند. در این اوضاع میطلبد که مسلمانان اتحاد داشته باشند؛ یعنی در مقابل صهیونیستها، صلیبیها، کمونیستها و جمیع کفار که ملت واحده هستند، بایستند. همانگونه که قرآن کریم میفرماید: «لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء، بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فإنه منهم»؛ قرآن میفرماید یهود و نصارا و هدف جمیع مشرکین و کفار است، را دوست نگیرید. اگر شما با آنها دوستی کردید، نزد الله تعالی شما هم از زمرهی آنان محسوب میشوید. ما در هر رکعت نماز میخوانیم «غیرالمغضوب علیهم و لا الضالین»؛ بارالها! ما را از مغضوبشدهها و گمراهان نگردان. بنابر این ما از هر فرقهای که باشیم، کلمهگو هستیم. باید کنار هم قرار بگیریم و آب به آسیاب دشمن نریزیم. اگر ما آب به آسیاب دشمن ریختیم، روزی فرا میرسد که دشمن یک به یک با بیرحمی ما را ببلعد، چرا که ما کلمهگو و مسلمان هستیم. لذا همهی گرایشهای اسلامی باید در مقابل کفار، یکدست، یکجهت و متحد باشند.
انتظار ما همین است و خواستهی ما هم همین است که دولتمردان در درجه اول و ملتها در درجهی دوم تلاش کنند؛ «الناس علی دین ملوکهم» تصمیمگیری با حکومتها است. حکومتها میتوانند این کارها را انجام بدهند و سران کشورهای اسلامی باید در کنار هم برای اتحاد امت تلاش کنند. کنفرانسهایی که اکنون برگزار میشوند، چه نتایجی تاکنون در بر داشتهاند؟ ماحصل این بیانیهها و نشستها چه بوده؟ در حالیکه روز به روز عرصه بر مسلمانان بیشتر تنگ میشود و آنان را بدون استثنا از فضا و زمین میکشند. این تخریبها، مذهبگراییها و قومگراییها به ضرر اسلام است. باید همه اصل اسلام را بگیرند و نگذارند دشمنان، مسلمانان را مورد تاخت و تاز قرار دهند و نابود کنند.
الله تعالی ما را به «اعتدال» امر کرده است؛ آیه قرآن است: «و لا یجرمنکم شنآن قوم علی ألا تعدلوا إعدلوا هو أقرب للتقوی»، «اعدلوا» امر است و عدل، عدالت و راه میانه در برخوردها، مرامها، روش زندگی و تمام امور اخلاقی و عملی اعتدال است. بزرگترین نمونه عدل فقط پرستش الله تعالی و یکتاپرستی است و بزرگترین ظلم شرک است؛ «ان الشرک لظلم عظیم».
ما وقتی در پرستش الله تعالی عدل را آوردیم، یعنی همه مسلمانان فقط الله را پرستیدند، این نمونه و فرد اول عدل و اعتدال است. بعد اعتدال در بقیه امور در زندگی ما میآید. اگر خدای ناخواسته مسلمانان در این نکتهی اول عدالت کمبود داشته باشند، در بقیه نمیتوانند پیش بروند.
** از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید، صمیمانه سپاسگزاریم.
دیدگاههای کاربران