ـ وقتی در عصری زندگی میکنیم که یک خبر از محل وقوعش تا روی صفحهی کاربرها کمتر از چند لحظه فاصله دارد…
ـ وقتی مدعی دوران طلایی ارتباطات هستیم و ابرقدرتهای رسانهای، کمتر از چند دقیقه ما را به محل وقوع حوادث میبرند…
ـ وقتی دنیای مجازی ، با این حجم، قسمت بزرگی از روزمرّگی ما شده…
ـ وقتی با بازداشت کسی و به زندان نرسیدنش، ما هم خبردار میشویم…
ـ وقتی حتی تحلیلها و تفسیرهای کاربر فضای اینترنتی، میتواند تشفی خاطر مستاصلی باشد…
ـ وقتی…
ـ وقتی…
و وقتی میتوانیم از تریبون گروههای تلگرامی و سایر شبکههای اجتماعی، پیامهای مهم، چه بهداشتی، چه اجتماعی، چه سیاسی و حتی خانوادگی، چه حقوق شهروندی و… را نشر دهیم و صدایمان را به همه برسانیم، چرا گاهی از آن خوب بهره نمیبریم؟
آیا وقتش نیست تا از این پدیدهی مبارک مدرنیته، برای رساندن پیام همگرایی، همسویی و همفکریهای مفید با مسلمانان بهره ببریم؟
آیا همهی ما انسان، با تفاوتها، زبان و لهجههای گوناگون، نیستیم که باید همدیگر را درک کنیم؟
و آیا این فضا، نمیتواند صدای حلب باشد که میسوزد و فریاد کودک سوری باشد که آتش جنگ، کابوس شبها و روزهایش شده است؟
کمی هم در این فضا، بیندیشیم و از آن بهینه استفاده کنیم…
یادمان بماند این فضا، میتواند ما را بههم نزدیک و از حال و وضعیت و معیشت همدیگر آگاه کند.
میتواند دریچهای برای روشنایی به ذهنهای تاریک باشد…
میتواند صدای ملتی باشد که فریادش را میشنویم و خاموشیم و بیتفاوت…
آن وقت چند روز، طرفدار حقوق بشر میشویم و پروفایلهایمان را نارنجی میکنیم… آیا رنگ آتش در حلب هم نارنجی نیست؟
میتواند از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب دنیا را مهمان یک صفحه کند. میتواند هرکدام از ما را سفیر عقیدهای کند… شارح کتابهای ناخوانده و متنهای در دل ماندهمان کند…
میتواند راوی مظلومیت مسلمانانی باشد که به بهانههای واهی و فریبنده به خاکوخون کشیده میشوند….
میتواند از درد زن و مرد همکیش و مسلمانمان بگوید…. میتواند مرهم زخم مردمِ فراموششده باشد…. میتواند ضجه زنان و کودکان بیپناه شهرهای ویرانشده باشد…
میتواند محل تبادل تجربههایمان شود… میتواند گروه همدردی با مظلومان جهان باشد… از حلب تا برمه… از عراق تا افغانستان… از فلسطین تا…کشمیر و…
میتواند طنین صدای منارههای خاموش شهرهای درگیر جنگ باشد…
از فضای مجازی، صدای حقیقی مردم و ستمدیدگان دنیا باشیم و این روزها… صدای مظلومان باشیم…
دیدگاههای کاربران