سنیآنلاین: بسیاری از نویسندگان و سخنوران تلاش میکنند تا از قیام حضرت حسین رضیاللهعنه و واقعهی کربلا تصویری صرفا غمانگیز و سراسر مصیبت و اندوه بسازند که مسلمانان با یادآوری این حادثه فقط باید اشک غم بریزند و گریه و شیون کنند. در غمانگیز بودن آنچه بر سر حضرت حسین و یارانش در صحرای کربلا آمد هیچ تردیدی نیست، اما پرداختن بیش از حد به این بُعد از واقعه، مسلمانان را از پیامهای اصلی قیام حضرت حسین و اهدافی که ایشان بهخاطر آن جان مبارکش را فدا کرد، غافل میکند؛ اهداف و پیامهایی که نقش اصلی را در ایجاد جامعهای ایمانی، سالم و دیندار ایفا میکنند.
مرحوم آیتالله مرتضی مطهری، از علمای روشنفکر اهلتشیع و از اندیشمندان مشهور کشور، در سخنرانیهای خود پیرامون قیام امام حسین رضیاللهعنه، که مجموعهی آنها در کتابی با نام «حماسه حسینی» (جلد اول(سخنرانیها)- چاپ پنجاهوپنجم، دی 1386- ناشر: انتشارات صدرا) چاپ و منتشر شدهاند، از بیتوجهی به «بُعد حماسی» واقعهی کربلا انتقاد میکند.
در زیر بخشهایی از سخنان ایشان را به نقل از کتاب مذکور میخوانیم:
*ما باید شخصیت حسین بن علی را که برای ما یک شخصیت انسانی است بشناسیم. این مرد که ما هر سال به نام او وقتها صرف میکنیم، پولها خرج میکنیم، روزها تعطیل میکنیم، باید خصوصیاتش برای ما شناخته شود و از جمله خصوصیات او همین است که آیا حسین علیهالسلام یک شخصیت حماسی هست یا نه؟ آیا ما باید با وجود حسین و سرگذشت او یک احساس حماسی داشته باشیم یا یک احساس تراژدی، مصیبت، رثا و نفلهشدن؟
* حسین یک شخصیت حماسی است اما نه آنطور که جلالالدین خوارزمشاه یک شخصیت حماسی است و نه آنطور که رستم افسانهای یک شخصیت حماسی است. حسین یک شخصیت حماسی است اما حماسه انسانیت، حماسه بشریت، نه حماسه قومیت. سخن حسین، عمل حسین، حادثه حسین، روح حسین، همه چیز حسین هیجان است، تحریک است، درس است، القای نیروست، اما چه جور القای نیرویی؟ چه جور درسی؟ آیا از آن جهت که مثلا به یک قوم بهخصوصی منتسب است؟ یا از آن جهت که شرقی است؟ یا از آن جهت که مثلا عرب است و غیر عرب نیست؟ یا به قول بعضی از ایرانیها از آن جهت که زنش ایرانی است؟ اساساً در وجود حسین علیهالسلام یک چنین حماسههایی نمیتواند وجود داشته باشد.
* چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم و چرا باید همیشه جنایتهای کربلا گفته شود؟ چرا همیشه باید حسین بن علی از آن جنبهای که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟ چرا شعارهایی که به نام حسین بن علی میدهیم و مینویسیم، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟…درحالیکه جنبهی حماسی این داستان صدبرابر بر جنبهی جنایی آن میچربد…. پس باید اعتراف کنیم که یکی از جانیهای بر حسین بن علی ما هستیم که از این تاریخچه فقط یک صفحهاش را میخوانیم و صفحه دیگرش را نمیخوانیم. جانیهای بر امام حسین آنهایی هستند که این تاریخچه را از نظر هدف منحرف کرده و میکنند…. شعرای ما چرخ و فلک را مسئول شهادت حسین دانستهاند.
* من نمیدانم کدام جانی یا جانیهایی جنایت را به شکل دیگری بر حسین بن علی وارد کردند و آن اینکه هدف حسین بن علی را مورد تحریف قرار دادند و همان چرندی را که مسیحیها در مورد مسیح گفتند درباره حسین گفتند که حسین کشته شد برای آنکه بار گناه امت را به دوش بگیرد، برای اینکه ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد، حسین کشته شد.
* اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم، آنوقت از جنبه رثائیاش میتوانیم استفاده کنیم وگرنه بیهوده است. خیال میکنیم حسین بن علی در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند یا –العیاذبالله- حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از هزار و سیصد سال، آنهم در جوار رحمت الهی منتظر است که چهار تا آدم فکسنی (ناچیز) برای او گریه کنند تا تسلی خاطر پیدا کند.
* از نظر اسلام، شهادت حسین بن علی از دیدگاه فردی یک موفقیت بود. برای شخص حسین بن علی این شهادت شکست بود یا موفقیت؟ هر مسلمانی میگوید موفقیت، و خود حضرت هم روز اول فرمود: «خُطّ الموتُ علی وُلد آدم مَخَطَّ القلادة علی جید الفتاة و ما اولهنی إلی أسلافی اشتیاق یعقوب إلی یوسف». از نظر یک انسان و از نظر خود شهید، شهادت موفقیت است.
* اعتراف کنیم که ما در گذشته این اشتباه را مرتکب شدهایم که این داستان را فقط از یک طرف آن مطالعه کردهایم و غالبا آن طرف دیگر داستان را مسکوتعنه گذاشتهایم.
* یک عیب بزرگی در ما ملت ایران هست که به موازات اینکه در مقابل حقایق تسلیم میشویم، به حماسهها و ارکان شخصیت خودمان زیاد پایبند نیستیم و با یک حرف پوچ، زود آن را از دست میدهیم و رها میکنیم. هیچ ملتی به اندازه ما نسبت به شعائر خودش بیاعتنا نیست.
* آنچه که من عرض میکنم غالبا یا همه آن همانهایی است که مرحوم حاج [میرزا حسین] نوری هم از آنها ناله کرده است و حتی این مرد بزرگ صریحا میگوید: امروز باید عزای حسین را گرفت. اما برای حسین در عصر ما یک عزای جدیدی است که در گذشته نبوده است و آن عزای جدید این همه دروغهاست که درباره حادثه کربلا گفته میشود و احدی جلو این دروغها را نمیگیرد. امروز بر این مصیبت حسین بن علی باید گریست، نه بر آن شمشیرها و نیزههایی که در آن روز بر پیکر شریفش وارد شد. و در مقدمه کتاب نوشته است که فلان عالم بزرگ از علمای هندوستان نامهای به من نوشته است و از روضههای دروغی که در هندوستان خوانده میشود شکایت کرده و از من خواهش کرده است که یک کاری بکنم، کتابی بنویسم که جلوی روضههای دروغ در آنجا گرفته بشود.
* در اربعین تنها موضوعی که مطرح است موضوع زیارت امام حسین است چون اولین زائرش جابر بوده است و در این روز زیارت امام حسین سنت شده است. اربعین جز موضوع زیارت امام حسین هیچ چیز دیگری ندارد، موضوع تجدید عزای اهل بیت نیست، موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست، اصلا راه شام از کربلا نیست، راه شام به مدینه از خود شام جدا میشود.
* قضایای کربلا قضایای روشنی است و سراسر این قضایا هم افتخارآمیز است، ولی ما آمدهایم چهره این حادثه تابناک تاریخی را تا این مقدار مشوه کردهایم. بزرگترین خیانتها را ما به امام حسین علیهالسلام کردهایم. اگر امام حسین در عالم ظاهر هم بیایید ببیند به ما چه میگوید؟ میگوید: آنکه در آنجا بود که این نیست؟ شما که بهکلی قیافه را تغییر داده و عوض کردهاید. آن امام حسینی که شما در خیال خودتان رسم کردهاید که من نیستم، آن قاسم بن الحسنی که شما در خیال خودتان رسم کردهاید که آن برادرزاده من نیست، آن علیاکبری که شما در مخیله خودتان درست کردهاید که جوان با معرفت من نیست، آن یارانی که شما درست کردهاید که آنها نیستند پس شما چه میگویید؟ ما آمدهایم قاسمی درست کردهایم که آرزویش فقط دامادی بوده، آرزوی عمویش هم دامادی او بوده است، این را شما مقایسه کنید با قاسمی که در تاریخ بوده است.
* پس باور کنیم حرف این مرد بزرگ حاجی نوری را که میگوید: امروز اگر کسی بخواهد بگرید، اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند، بر مصائب جدیده اباعبدالله باید بگرید، بر این دروغهایی که به اباعبدالله علیهالسلام نسبت داده میشود. اینها که عرض میکنم نمونههای کوچکی است.
دیدگاههای کاربران