پیش از این چکیدۀ تفسیر 50 آیه نخست سوره مبارکه «یس»، برگرفته از درس تفسیر استاد مفتی محمدقاسم قاسمی، تقدیم مخاطبان گرامی «سنیآنلاین» شده بود، اینک بخش پایانی آن تقدیم خوانندگان عزیز میشود.
لازم به ذکر است درس تفسیر استاد قاسمی (ویژۀ دانشجویان) در طول سال تحصیلی هر هفته سهشنبهها در مسجد امام جعفر صادق زاهدان برگزار میشود.
چکیدۀ تفسیر آیه 50 تا پایان سوره
– «وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ»؛ بعد از اینکه صور دمیده میشود، مردم از قبرها بلند میشوند و در میدان محشر حاضر میشوند. اینجاست که دادگاه ویژه تشکیل میشود.
– «فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ در آن روز ذرهای ظلم نمیشود. کیفر بر اساس اعمالی است که انسانها در دنیا انجام دادهاند. جرم کسی به دوش دیگری انداخته نمیشود.
– در این دنیا اغلب مردم تشنه عدالت هستند. همه مظلومان به روز اجرای عدالت دل خوش کردهاند.
– خداوند متعال از اجرای عدالت خیلی خوش میشود. یکی از صفات خداوند متعال «المقسط» است.
* در دنیا اگر بخواهیم عدالت را اجرا کنیم، بازهم اجرای آن به شکل کامل غیرممکن است. مثلا فردی که صد نفر را کشته است، ما تنها میتوانیم او را یک بار بکشیم. بنابراین باید جایی باشد که انسانها به این آرمان خود برسند، دنیای ما این ظرفیت را ندارد. در مواردی که اجرای عدالت در توان بشر است، در آنجا هم کوتاهی میکنند و اجرایش نمیکنند.
– «إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ»؛ بعد از این تقسیمات شروع میشود؛ پاداش نیکو مال بهشتییان است و کیفر مال دوزخیان.
– «فِي شُغُلٍ» در مشغلههایی شادماناند و لذت میبرند.
– «فَاكِهُونَ» میوه را «فاکهة» میگویند، چون خوردن آن لذتبخش است.
– «هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِؤُونَ»؛ در کنار همسرانشان هستند، احساس تنهایی نمیکنند. حالا مراد از همسران میتواند همسران دنیا باشند یا حوریانی هستند که خداوند آنها را به ازدواجشان درآورده است.
–«الْأَرَائِكِ» جمع اریکه به معنای تخت. بر تختها تکیه زدهاند.
– «لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا يَدَّعُونَ» انواع مختلفی از میوه و خوردنیها به آنها داده میشود.
– «سَلَامٌ قَوْلًا مِن رَّبٍّ رَّحِيمٍ» از جانب خداوند متعال سلام، رضایت و تبریک نثار آنها میشود. سلامتی باد بر شما. مبارک باد شما را. بخورید و بنوشید برای همیشه، گوارایتان باد.
– در دنیا برخی برای زیبایی صورت میروند عمل جراحی انجام میدهند. در بهشت به بازار جمعه میروند و هر شکلی که بخواهند برای خود انتخاب میکنند. در بهشت از چین و چروک، پیری و پوسیدگی خبری نیست. در بهشت مریضی نیست. همیشه در ناز و نعمت بهسر میبرند. مرگی وجود نخواهد داشت.
*زندگی دنیا مختصر است. 60 سال عمر را در نظر بگیریم، در 15 سال اول زندگی هیچ تکلیف شرعی بر ما لازم نیست. از باقیمانده عمر حالت خواب را هم استثنا کنیم، چقدر باقی میماند!؟
– «وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»؛ اما مجرمان آنهایی که در این امتحان الهی ناکام شدند.
– «امْتَازُوا»؛ جدا شوید. حق ندارید با صالحان و متقیان همراه باشید.
* محض همین اعلام که پروردگار به کسی مجرم بگوید سختترین عذاب و بدترین شکنجه است. روی آن فکر کنیم.
– حضرت حکیمالامت مولانا اشرفعلی تهانوی در کتاب پاداش اعمال گفته است، کسی که راه گناه را در پیش گیرد، در همین دنیا مجازات میشود از جمله اینکه از انسانهای نیک فاصله میگیرد.
– «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»؛ آیا عهد نگرفتیم، توصیه نکردیم، پیامبر و واعظان نگفتند که شیطان دشمن آشکار شماست، او را عبادت نکنید، الله تعالی را عبادت کنید؟
* مفهوم عبادت شیطان
عبادت عام است یعنی در مسیر شیطان قرارگرفتن. عدهای بت را عبادت میکنند، عدهای نفس را و عدهای شیطان را. همه به نوعی عابدان شیطاناند.
– «وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ» شیطان پیش از شما چه امتهای بیشماری را گمراه ساخت و به هلاکت رساند.
– «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ»؛ در آن روز مجرمان منکر میشوند و میگویند ما این گناهان را انجام ندادهایم! بههمین خاطر دهانشان قفل زده میشود و هر عضو گناهی را که انجام داده، بدان اعتراف میکند.
– «وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ»؛ چرا انسانها فرمان نمیبرند؟ آیا از قدرت ما غافلاند؟ این هوش، گوش فهم و درک، این همه نعمت را ما به آنها دادهایم.
* تو ای انسان در همه چیز محتاج ما هستی، اینکه ما به صحنه نمیآییم و به تو فرصت میدهیم، باید قدر بدانی. آگاه باش! اگر ما بخواهیم میتوانیم نعمتهایمان را پس بگیریم یا بهطور کلی آنها را محو کنیم. ای انسان! چشم را بنگر؛ این دستگاه بزرگ چه ظرافتهایی در آن نهفته است. قبلا متخصص چشم بود، الان تنها برای چشم چندین تخصص وجود دارد؛ متخصص قرنیه چشم و…
– «فَأَنَّى يُبْصِرُونَ» اگر چشم را محو کنیم آنان چگونه میبینند؟
– از کور پرسیدند که بزرگترین آرزویت چیست؟ گفت: پنج دقیقه به من بینایی دهند ببینم دنیا چهشکلی است.
– این چشم را خداوند برای چشمچرانی نیافریده است، بلکه برای دیدن عظمت خدا و اندیشیدن در آن به ما عنایت کرده است. این نعمتها فرصتاند که به پروردگار برسیم.
– «وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ»؛ اگر بخواهیم میتوانیم آنها را سرجایشان مسخ کنیم، بهگونهای که نتوانند راهشان را ادامه دهند و به جلو بروند و همچنین نتوانند به پشت سر بازگردند.
– «وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ»؛ بندگان دوست ندارند پیر شوند، میخواهند جوان بمانند، اما الله تعالی میفرماید: کسی را که ما به او عمر طولانی بدهیم، آفرینش او را ناقص میکنیم، بینایی چشمها از بین میرود، دستها میلرزند، معده کار نمیکند، شنوایی ضعیف میشود، آخر نمیتواند راه برود.
– بستگان اگر نیک باشند او را بر کولشان جابهجا میکنند، روی صندلی چرخدار و ویلچر میگذراند. آخر بستگان هم خسته میشوند، او را مزاحم خود میدانند.
* اما تعلیم اسلام این است که این پیر فرتوت برای همه رحمتی است. برای فرزندان آزمایشی است که با او چه رفتاری میکنند.
* این درس زندهای است که روزی آنان هم با چنین سرنوشتی دچار خواهند شد.
– اسلام میگوید: او را برای مداوا پیش دکتر ببر. به او «اف» هم نگو. نباید آن را به خانه سالمندان برد، این مانند یک کودک است، کودک دوستداشتنی است. فرزندان باید نوبتی او را خدمت کنند، بههمین خاطر نباید به یک فرزند اکتفا کرد باید فرزندان زیاد باشند تا اگر یکی خسته شد، یا غائب بود دیگری خدمتش کند.
– «أَفَلَا يَعْقِلُونَ»؛ چرا نمیفهمند؟ چرا فرصتها را غنیمت نمیشمارند؟ از فرصتها استفاده بهینه نمیکنند؟
* پیامبر تعلیم داده است که پنج چیز را پیش از وقوع پنچ چیز دیگر غنیمت بدانید، ازجمله جوانی را قبل از پیری.
* جوانان باید تارکِ گناه باشند، پیرمرد که گناه تارکِ اوست.
*جوانی ستارهای است که در آسمان عمر فقط یک بار میدرخشد.
* در جوانی توبه کردن شیوه پیغمبریست.
* تمام این قوا نزد ما امانت هستند.
– «وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِينٌ»؛ این قرآن شعر نیست، چون شعر زاییده تخیل و عواطف است، قرآن اعجاز دارد و حقایق است.
* به پیامبر شعر تعلیم ندادیم، در صورتی که در زمان بعثت پیامبر همه قریحه شعر داشتند. قرآن پند است و زندگی را سامان میدهد.
– «لِيُنذِرَ مَن كَانَ حَيًّا»؛ برحذر دارد و بیم دهد کسی را که قلب زندهای دارد.
* برخی آنقدر اسیر هواهای نفسانی هستند که گویا مردهاند. صلاحیتها و استعدادهای خود را از دست دادهاند.
– «أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ»؛ ما برای انسانها چهارپایانی مثل شتر، گاو و گوسفند را خلق کردیم.
– «وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ»؛ حیوانات را برای آنها رام کردیم. ببینید یک کودک، شتری با آن عظمت را مهار میکند و به هرسمت که دلش میخواهد میبرد.
– «وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ»
*منافع: پوست، استخوان، گوشت و موها اینها همه منافع هستند.
*مشارب: شیر است. شیر یک غذای کامل است.
– «أَفَلَا يَشْكُرُونَ»؛ شکر این همه نعمت را بهجا نمیآورند.
* آیا شکر نعمت همین است که بخورند، چاق شوند و خدا را نافرمانی کنند!؟
* شکر سه صورت دارد:
1. از ته دل ممنون باشند؛
2. با زبان الحمدلله بگویند؛
3. شکر عملی یعنی اعمال نیک انجام دهند.
– «أولم یر الإنسان»؛ اصول دین سه تا هستند: 1. توحید؛ 2. نبوت؛ 3. معاد.
– در این آیات خداوند متعال بحث معاد و روز رستاخیز را ذکر میکند.
– روزی فردی از متکبران مکه به نام «أبیبنخلف» مسأله قیامت و زنده شدن پس از مرگ را زیر سؤال برد. او استخوانی پوسیده را برداشت و نزد پیامبر آورد و با تمسخر گفت: ای محمد! آیا خداوند دوباره این استخوان را زنده میکند؟!
پیامبر فرمود: بله و شما را هم زنده خواهد کرد و به جهنم خواهد انداخت.
– خداوند متعال قیامت را بیشتر از بقیه اصول در قرآن متذکر میشود. به خاطر اینکه قیامت مشوق و بازدارنده است.
– انسانی که به قیامت باور دارد، میداند که یک دادگاه است. او خودش را جمعوجور خواهد کرد. رانندگان را نگاه کنید چرا قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنند؟ چون میدانند اگر رعایت نکنند مجازات خواهند شد. این همه تلاش و زحمت انسانها برای این است که به پاداش و جزایی برسند.
* ترس از کیفر، آدم را وادار به ترک گناه میکند. باید عقیده و باور قیامت تبدیل به یقین و از یقین به عینالقین تبدیل شود، بهگونهای که همیشه قیامت را جلوی چشمان خود مستحضر داشته باشیم.
– «أَوَلَمْ يَرَ الإنسان أَنَّا خلقناه مِن نُّطْفَةٍ»؛ ای انسان! به ماهیت خود بنگر، ما تو را از یک قطره منی که از صلب پدر در رحم مادر قرار گرفت، آفریدیم.
دهد نطفه را صورتی چون پری/ که کرد است بر آب صورتگری
– هر انسانی یک شکل و صورتی دارد. صداها با هم فرق میکنند. زبانها مختلف هستند. آنهایی که شباهت ظاهری دارند باز هم از هم فرقهایی دارند.
–«فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ»؛ باوجود این همه نعمت او جلوی ما میایستد. موضع میگیرد. میگوید: خدا کیست؟ من پیامبر را قبول ندارم. قرآن را قبول ندارم. همه را زیر سؤال میبرد. ای انسان تو نگاه کن چه بودی! منشأ همه اینها «غرور» است. به آفرینش خود بنگر تا این غرور تو بشکند.
– «وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ»؛ آفرینش خود را فراموش کرده و برای ما مثال بیان میکند.
– متکبرانه میگوید: «مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ»؛ استخوانهای پوسیده را چه کسی زنده میکند؟! اصلا ممکن نیست!
– «قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ»؛ ای پیامبر! بگو همان ذاتی استخوانها را زنده میکند که بار اول آنها را بدون هیچ نمونه قبلی آفرید. او قادر است دوباره آنها را بیافریند.
* بلاتشبیه، مهندسی که دستگاهی ساخته که حالا از کار افتاده است، راحتتر میتواند آن را دوباره بسازد. اما برای خداوند فرقی نمیکند. همه چیز برای او یکسان است. آسان و آسانتر در حق خداوند متعال صدق پیدا نمیکند.
– «الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا»؛ از درخت سبز برای شما آتش را بهوجود میآورد. با استفاده از چوب آن درخت، آتش روشن میکنید.
* دانشمندان میگویند: درختان انرژی خود را از آفتاب میگیرند و در خود ذخیره میکنند.
– مشاهده کردیم چوبهای بعضی از درختان چناناند که میتوان از آنها برای روشن کردن آتش استفاده کرد. کار گوگرد را انجام میدهند.
– «أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى»؛ خدایی که آسمانها و زمین را آفرید میتواند دوباره مثل آنها را بیافریند. اختیارات همه چیز در دست اوست. نفع و ضرر همه در اختیار الله است. هرچه او بخواهد همان میشود. همه انسانها روزی بهسوی الله بازگردانده خواهند شد.
دیدگاههای کاربران