امروز :یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳

با حجابم راحتم

با حجابم راحتم

جنجال بر سر حجاب من است. تابستان که از راه می‌رسد حساسیت موضوع چند برابر می‌شود؛ اما آنچه فراموش می‌شود، خود من هستم که تکلیفم را به‌درستی نمی‌دانم. ولی آنچه می‌دانم و به آن معتقدم این است که هرگز فصل‌ها و گرما و سرما نمی‌تواند خللی در وضعیت حجابم ایجاد کند؛ زیرا من به خوبی می‌دانم که حجاب فصلی نیست، اما جنس آن فرق می‌کند که با آن‌هم به‌راحتی کنار آمده‌ام.
اگر حجاب برای من اعتقاد باشد، چه‌کسی می‌تواند این اعتقاد را تضعیف کند؟ اگر من بخواهم برای محفوظ ماندن از تیغ نگاه‌های حریص، آن را رعایت کنم بازهم کسی هست برایم خط و نشان بکشد؟
من برای حضور راحت و بی‌دغدغه، خوب می‌دانم که باید با راحت‌ترین و بی‌دردسرترین پوشش ظاهر شوم. به قول معروف: «آهسته بیا، آهسته برو تا گربه شاخت نزنه»؛ اما به نظرم، حالا باید برای مهارکردن گربه‌ها مجهز شد. در جامعه‌ای که زن باید فعال باشد و در کنار کارها و وظایف خانوادگی‌اش در اجتماع حضور داشته باشد، آیا این منطقی نیست که حضورش بی‌مزاحمت باشد؟ تا هم نقش و حرکتش دیده شود و هم وظیفه‌اش را به‌درستی انجام دهد.
هرگز حجاب برای زن دردسر یا به قول مدعیان آزادی زن «محدودیت» نیست. زن برای پررنگ شدن نقش و کار و هنرش باید بداند چه مسیری کوتاه‌تر و درعین ‌حال کم‌خطرتر است. در راهی که پر است از گرگان‌ در کمین و روباهان حریص، این سخن که حفظ حجاب زن را به مسائل حاشیه‌ای نمی‌کشاند، بدون ‌اعتراض و قیل‌وقال قبول است.

حجاب ضروی‌ست اما نه فقط برای بانوان!
فرهنگ، ادب و ترویج اخلاق در میان مردم به‌ویژه مردان، بسیار ضروری‌تر از فشار آوردن بر زنان برای رعایت حجاب است. اگر پوشش، زن را محفوظ نگاه می‌دارد؛ باید حجاب را با کار فرهنگی و رسانه‌ای ترویج داد و همگانی کرد نه با اجبار؛ ولی بازهم فرهنگ عفاف باید دوطرفه باشد. مردان چشم‌پاک با حفظ حریم‌ها به زنان جامعه مانند اعضای خانواده‌ی خود بنگرند و زنان نیز از کوچک‌ترین عامل و حرکت برای تحریک مردان بپرهیزند تا در سایه‌ی این تعامل دوطرفه به جامعه‌ای سالم و خالی از هرزگی نزدیک شویم.
توصیه‌های دینی و مذهبی تنها با تک‌مخاطبی شکل نگرفته‌اند. تذکرها عمومی و مخاطب آنها زنان و مردان هستند. زن با فعالیت سالم اجتماعی هرگز به خودآرایی برای جلب نگاه ‌هرزه تن نخواهد داد؛ زیرا می‌داند که برای در امان بودن از هجمه‌های بیرونی باید شکیل‌تر ظاهر شود تا به سهولت به مقصودش برسد. حجاب همچون دژی زن  را در مقابله با حریم‌شکنی‌ها حفظ می‌کند. این باور باید مانند یک اعتقاد به جامعه تزریق شود و هرگونه اکراه و اجبار ممکن است مشکلاتی را در پی داشته باشد.
امروزه مسئله‌ی حجاب مربوط به نسلی حساس و عاطفی است که احساسات درونی‌اش بر خِرَد و منطق چیره گشته است و جوانان بیشترین تکه‌های این پازل را تشکیل می‌دهند. جوانان به شکلی غریزی مایل‌اند دیده شوند و برای دیده‌شدن چه چیز دیدنی‌تر از ظاهرشان است؟! با اندکی تأمل درمی‌یابیم که این حرکت از کم‌کاری فرهنگی متولیان امر است که او را چنان قوی بار نیاورده‌اند که برای عرضه و خودنمایی، فکر و هنر و دستاوردِ اندیشه‌اش را به ویترین معرفی بیاورد؛ پس تنها او مقصر نیست.
کوتاهی خانواده‌ها برای تدوین برنامه‌های درست و سرگرمی‌های سازنده نیز دیده می‌شود؛ آن‌قدر جامعه را از کمال خالی کرده‌ایم که جوان کاری جز خودنمایی به این شیوه را نمی‌یابد. او را ضعیف کرده‌ایم، زودبه‌زود ایراد گرفته‌ایم و چنان بی‌هویتش کرده‌ایم که کسی جز خود را نمی‌بیند.
باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که زنان ایرانی سالانه بیش از دو میلیارد دلار مواد آرایشی مصرف می‌کنند و این برابر است با ارزش فرشی که زنان قالیباف در کارگاه‌ها برای توسعه‌ی ارزی می‌بافند. چه فایده؟! از این در وارد کرده و از در دیگر باخته‌ایم. اگر توانایی‌ها دیده نشوند، اگر با کوچک‌ترین تحرکی برای خودنمایی تشویق را پیشه نکنیم، حاصل این است و دیگر جای گلایه نیست.

تعریف جامع حجاب در عرصه‌ی معنایی و مصداقی برای زن چیست؟
روپوش‌های تیره با طرح‌های تکراری نوعی دل‌زدگی را در جامعه‌ ایجاد می‌کند. چرا مسلمانان در دیگر کشورهای اسلامی از حجاب برای ابراز هویت و مبارزه استفاده می‌کنند و در کشور من به طرزی ناخواسته با آن مقابله می‌شود؟ عیب کار کجاست؟ چرا همیشه برای رسیدن به مقصدی میان‌بُر می‌زنیم؟ آیا درست نیست برگردیم و از راهی حساب‌شده محاسبات را ارزیابی کنیم و نورافکن مهربانی و فرهنگ‌سازی را به دخمه‌های تاریک نادانی‌ها بتابانیم؟
جوان باید بداند که حجاب او را از گزندها حفظ می‌کند. باید به دختر جوان تفهیم کرد که چرا چیزهای قیمتی و پربهایش را پنهان کند؟ از همین مثال ساده می‌توان به او فهماند که حیف است وجود باارزش و زیبای قیمتی او بر سر راه دزدان قرار گیرد. زیرا او گران‌قدرتر از آن است که زیبایی‌اش را سر کوچه و خیابان به حراج بگذارد. حتی باید از زنانی برایش گفت که روزها و روزها در کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌ها برای تولید علم و دستاوردهای بزرگ علمی از عمر گران‌بهای خود مایه گذاشته‌اند تا حاصل آن را بدون توجه به جنسیت‌شان به ثبت برسانند.
باید به آنها نشان داد که زنان وقتی در درون فربه می‌شوند؛ زینت بیرون یادشان می‌رود. آنان به خودآرایی با تحقیر نگاه می‌کنند؛ زیرا می‌دانند در اندیشه و فکر و ذهن‌شان چیزی را آراسته‌اند که عرضه‌اش عیب نیست و خودنمایی آن گوهر هرگز ملامت و مذمت به همراه ندارد.
باید به زبان خودش و با جنس مهربان خودش برایش گفت؛ اثرش زودتر و کم‌رنگ شدنش دیرتر است. در جامعه‌ی ما، هرگز زور و فشار راه‌حل مناسبی برای مسئله‌ی حجاب نیست. معرفی فرهنگ اصیل اسلامی با شواهد غیرکلیشه‌ای، برپایی نمایشگاه‌های پوشش و تنوع در آن و جذابیت رنگ‌ها می‌تواند برای رغبت جوان به‌سوی حجابی مقبول و معقول مؤثر باشد.
با جوان باید مسلح به استدلال بود. او حرف‌های همراه با تحکم را نمی‌پذیرد. گرچه در برابرش گردن‌ کج کند، اما این تمکین را تا آخر همراه نخواهد داشت. در صراط‌‌ ‌مستقیم، راه برای رسیدن بسیار است؛ باید عاقلانه پیدایش کرد، نه با زور که منزل کوتاه و اثرش مقطعی است.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید