امروز :جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳

استفاده از ابزار جدید الکترونیکی برای اهداف دینی

استفاده از ابزار جدید الکترونیکی برای اهداف دینی

اهمیت استفاده از شبکه‏ های تلویزیونی برای پیش‎برد اهداف دینی مدتی‎‏ست احساس می‏ شود؛ به دلیل آنکه امروزه این شبکه‌ ها به‌ عنوان گسترده ‏ترین و مؤثرترین رسانه‌ ها شناخته می‌ شوند در عین حال خطرناک‎‏ترین سلاح غرب هستند که از طریق آنها در سطح وسیعی به مبارزه فکری و اخلاقی علیه مسلمانان و تبلیغات منفی علیه اسلام و عقاید اسلامی می‏ پردازد.

یکی از اصول مسلّم جنگ این است که مدرن‌ترین سلاحی که در دست دشمن است، طرف مقابل باید به سلاحی قوی‏‎ تر از آن مجهز باشد. یا دست‌کم به سلاحی مجهز باشد که از سلاح‌های دشمن پائین ‏‎تر نباشد؛ در غیر این صورت رویارویی با دشمن مشکل خواهد شد.

چند سال پیش به بهانه‌ی “مجمع جهان اسلام”، (World Islamic Forum)، تلاش کردیم برای دعوت و تبلیغ و دفاع از اسلام در سطح جهانی یک شبکه تلویزیونی‌-‌ ماهواره‌ ای راه‏ اندازی شود. برای نیل به این هدف، در لندن سمینارها و جلسات مختلفی برگزار کردیم و کارهای کارشناسی آن توسط مولانا محمدعیسی منصوری، مولانا مفتی برکت الله، نگارنده و برخی دیگر از علمای کرام صورت گرفت. با وجود فعالیت منظم بر امور مقدماتی، به‌دلیل کامل نشدن امکانات و… این طرح به مرحله‌ی اجرا نرسید. از همین رو اگر مولانا عبدالحفیظ مکی و یارانش برای آن تلاش می‏ کنند، ما بی‏ نهایت خوشحال می‌ شویم و برای موفقیت آنان دعا می‏ کنیم.

در روزهایی که ما تحت عنوان «مجمع جهان اسلام» در حال تلاش بودیم، بسیاری از دوستان درباره جواز شبکه‌ های تلویزیونی سوال می‌کردند. پاسخ ما به این دسته از عزیزان این بود:

«تا جایی‌که به ضرورت استفاده از شبکه‏ های اجتماعی مربوط است، خصوصاً زمانی که حالت جنگ باشد، یک مرحله از ضرورت اینگونه خواهد بود که فقهای کرام طبق اصل «الضرورات تبیح المحظورات» از جواز و عدم جواز برخی امور چشم ‏پوشی می‌کنند. مثال واضح این اصل قوانین جنگ در جهاد است؛ اسلام برای جهاد و جنگ اصول، ضوابط، احکام و قواعدی وضع کرده است و پیامبر اکرم صلّی‏ الله ‏علیه ‏وسلّم در مورد آن راهنمایی‎‏های واضح و شفافی بیان فرموده‌اند.

از این رو برای بمب اتم و بمب‏های شیمیایی و فسفری هیچ جوازی نمانده و سلاحی که بدون استثناء و تشخیص تمام شهر و آبادی را زیر و رو کند، برخلاف اصول جنگی اسلام است. ولی اگر دشمنان اسلام به این سلاح مجهز باشند، برای حفاظت از شرّ آنان، مجهز شدن ما به این سلاح نیز ضروری می‌ شود. به‌ همین دلیل بسیاری از کشورهای اسلامی بدون در نظرگرفتن جواز و عدم جواز، برای رسیدن به قدرت هسته‏ ای و استفاده از آن به‏ عنوان سلاح، مدام در حال تلاش و کوشش هستند. صدایی در مخالفت این امر نیز بلند ‏نمی ‏شود که سلاح‏ه ای اتمی مخالف اصول جنگی اسلام و برخلاف رهنمودها و فرمایشات پیامبراکرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و سلم است! چنان‌که مشاهده می‌شود به‌ جای دست کشیدن از این قضیه، بسیاری از محافل دینی و کشورهای اسلامی در حال تلاش برای تبدیل شدن به یک قدرت هسته ‏ای هستند.

به‌ همین صورت اگر شبکه ‏های تلویزیونی‌- ماهواره‌ ای به‏ عنوان موثرترین و خطرناک‌ترین سلاحِ مورد استفاده علیه اسلام و مسلمانان شناخته شوند، به‌ نظر بنده جایی برای بحث در مورد مجاز یا غیرمجاز بودن آن باقی نمی‏ ماند. زیرا طبق اصل «الضرورات تبیح المحظورات» که فقها بیان داشته‌اند، امروزه مصداقی عینی‌ تر و واقعی‌ تر از این مسئله نخواهد بود.

چون این ‏روزها در محافل علمی بحث شبکه‌ های تلویزیونی مطرح است و از دو سو علمای کرام و مفتیان عظام بر اساس دلایل خویش موضع‏ گیری می ‏کنند، به همین دلیل ما هم چند درخواست طالب‏ علمانه از محضر علمای کرام داریم؛ به امید آنکه اصحاب علم و دانش فقط بر اساس علم و ضروریات اجتماعی این عرایض ما را نقد و بررسی کنند و این بحث را به یک نتیجه منطقی برسانند.

 

حکم عکس

گفته می‌ شود رسول‏ اکرم صلی ‏الله ‏علیه‏ و سلم عکس (تصویر) را صراحتاً حرام قرار داده اند و تلویزیون نیز در حکم عکس قرار دارد و ناجایز است. در اینجا ذکر دو موضوع حایز اهمیت است؛ نخست اینکه حکم شرعی تصویر و عکس [اشیای جان‌دار] چیست؟ دوم آنکه آیا اشیای جان‌دار که بر صفحه تلویزیون ظاهر می‌ شوند در حکم عکس حرام هستند؟

شکی در حرام بودن تصویر نیست و هیچ گروهی از علمای امت قائل به جواز آن نیست، اما آیا حرمت عکس شامل تمام صورت‏ها و اشکال آن است؟ در این مورد اختلافی است که از زمان صحابه تاکنون ادامه دارد. در جامع صحیح بخاری از حضرت زید بن‌ خالد جهنی رضی ‏الله ‏عنه روایتی از پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و سلم نقل شده: در خانه ‏ای که عکس باشد، فرشته ‏ها داخل نمی‏ شوند. اما بسر بن ‌سعید رضی ‏الله ‏عنه می‏ فرمایند یک دفعه حضرت زید بن‌ خالد جهنی رضی ‏الله ‏عنه بیمار شدند و ما برای عیادت ایشان به منزلش رفتیم، در آنجا مشاهده کردیم که پرده‏ ای که پشت درب نصب است، عکس دارد. از حضرت عبدالله (پسر حضرت میمونه) جویا شدم که مگر حضرت زید بن‌ خالد رضی ‏الله‏ عنه خود از پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و سلم این روایت را نقل نکردند؟ پس چرا پرده‏ هایی را که روی آنها عکس است نصب کردند؟ ایشان جواب دادند زمانی که این روایت را از زید بن‌ خالد جُهنی رضی‏ الله‏ عنه شنیدی، این جمله به گوشت نرسید که «إلا الرقم في الثوب»؟ یعنی عکس‌هایی که روی پارچه منقوش می‏باشند، از ممانعت مستثنی هستند.

همچنین در ترمذی شریف روایتی آمده است، زمانی که حضرت سهل بن سعد برای عیادت ابوطلحه انصاری تشریف بردند، شخصی به ایشان گفت که حصیری که روی آن نشسته‏اید را جمع کنید؛ حضرت سهل رضی‏الله‏عنه دلیل آن را پرسیدند که در جواب گفت: روی آن عکس است. حضرت سهل فرمودند آیا پیامبراکرم صلّی‏الله‏علیه‏وسلّم در زمان بیان حرمت عکس نفرمودند «إلا الرقم فی الثوب»؟ (تصاویر منقوش بر پارچه مستثنی است). حضرت ابوطلحه انصاری رضی‏الله‏عنه فرمودند: پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏وسلم این را فرمودند، اما من آن را بیشتر دوست دارم.

مولانا احمدعلی سهارنپوری در مورد روایتِ بخاری‏ در حاشیه آن از فقهای‏ مختلفی نقل قول کردند و تحلیل قاضی ‏ابن‏العربی در مورد احکام تصاویر را نیز نقل کردند که خلاصه آن این است: تصاویر به صورت جسم یعنی بت و مجسمه به اجماع امت حرام است، اما در مورد نقش تصاویر بر کاغذ و پارچه چهار دیدگاه از علمای کرام وجود دارد:

مطلقاً ممنوع است؛ 2- مطلقاً جایز است؛ 3- اگر شکل و کیفیت عکس باقی باشد، حرام است اما اگر سر آن قطع شود و اجزای آن جدا شوند، جایز است؛ 4- اگر عکس به نیت احترام و تعظیم گذاشته شود پس ناجایز است اما اگر هدف تعظیم و تکریم آن نباشد، جایز است.

قاضی ابن‏ العربی از این چهار قول، سومین مورد را ترجیح داده است. اما مولانا احمدعلی سهارنپوری با استناد به موطأ امام محمد، موضع احناف را از زبان امام محمد رحمه‏ الله ‌چنین بیان می ‏کند: «ما این دیدگاه و موضع را انتخاب می ‏کنیم که اگر عکس بر بستر، حصیر و فرش یا بالش و… باشد که هیچ احترامی برای آن قایل نشود، پس در آن مشکلی نیست؛ اما تصویری که بر دیوار نصب باشد یا بر پرده آویزان منقوش باشد، مکروه است. قول امام ابوحنیفه و قول ما (احناف) نیز همین است.»

شارح حنفی مذهب صحیح‌ بخاری، علامه بدرالدین العینی رحمه‏ الله، در «عمدة القاری» از امام ابوحنیفه رحمه‏ الله نیز همین قول را نقل کرده و فرموده که قول امام مالک، امام شافعی، امام سفیان ثوری و امام ابراهیم نخعی نیز همین است.

بدون اشاره به جزئیات، فقط به این چند مورد اشاره کردیم تا واضح شود که با وجود اجماع تمام امت در حرمت تصویر، اختلاف‌ نظر در اَشکال مختلف آن از زمان صحابه تاکنون ادامه دارد و اساس آن بر این دو موضوع است:

1) کیفیت و ماهیت؛ که آیا نقش تصاویر بر کاغذ یا پارچه حرام هست یا خیر؟

2) هدف و مقصد؛ یعنی عکسی که هدف از نگه داشتن آن احترام نباشد و هیچ ادب و تعظیمی برای آن مدنظر نباشد، آیا در حرمت شامل می ‏شود یا خیر؟

در این خصوص موضع احناف این‌ است که در احترام و ادب تصویر تفاوت ملحوظ شده‌ اند و تصویری که در آن ادب و حرمت مدنظر نباشد در آن هیچ مضائقه ‏ای ندیده‌ اند. با وجود اختلاف‌ نظر آشکار فقهای متقدمین در این مسئله، جایی برای این‌ همه سخت‌گیری نمی‌ ماند که برای عدم جواز، حکم «حرمت قطعی» صادر شود.

روی دیگر این مسئله این است که آیا تصاویر موجود در صفحه نمایش تلویزیون در حکم عکس هستند یا خیر. این یک بحث تکنیکی و فنی است که یک مسئله اجتهادی به‌حساب می ‏آید؛ با توجه به دلایل و مصلحت‌های مفتیان کرام در هر دو طرف امکان بحث است. در جامعه ما نیز کم و بیش روی این مسئله بحث شده است. زمانی‌که تازه بلندگو اختراع شده بود در محافل علمی ما این بحث پیش آمد که آیا استفاده از آن در نماز جایز است یا خیر؟ و آن مقتدی که فقط با صدای بلندگو بر امام اقتدا می‏ کند، آیا نمازش صحیح می ‏شود یا خیر؟ اصل اختلاف بر این نکته بود که صدایی که از بلندگو می ‏آید، آیا صدای اصلی امام است یا بازگشت صدای اوست. اگر صدای اصلی امام است پس نماز صحیح می ‏باشد و اگر صدای اصلی نیست پس نماز مقتدیان با اقتدا به آن صدا درست نیست. چنان‌ که آن دسته از مفتیان کرام که پس از تحقیق به این نتیجه رسیده‏ بودند صدای اصلی امام از طریق بلندگو مستقیما به گوش شنوندگان می‏ رسد، استفاده از بلندگو را جایز قرار دادند و آن دسته از مفتیانی که بنا بر تحقیق آن‏ها صدای پخش شده از بلندگو صدای اصلی نیست، فتوا بر ناجایز بودن آن صادر کردند.

امام مسجد جامع مرکزی گوجرانواله [ایالت پنجاب پاکستان]، حضرت مولانا مفتی عبدالواحد رحمه ‏الله بر عدم جواز استفاده از بلندگو قایل بود و استفاده از آن را در گردهمایی روزهای جمعه ممنوع کرد. ولی من که به عنوان جانشین ایشان در سال 1970 میلادی به اینجا آمدم، استفاده از آن را شروع کردم. تا مدتی حضرت مفتی صاحب رحمه ‏الله راهی پیدا کردند که در ضمن استفاده از بلندگو، دو یا سه مکبّر نیز تعیین کردند، اما به نظر بنده هیچ ضرورتی برای این کار نبود؛ به همین دلیل آن‏ روند هم تدریجا پایان یافت. برادران جماعت دعوت‌ و تبلیغ تا امروز در گردهمایی بزرگ «رایوند» در دوران نماز از بلندگو استفاده نمی ‏کنند، اما عموماً امروزه هرجا در نماز از بلندگو استفاده می ‏شود.

ذکر لطیفه ‏ای در اینجا شاید نامناسب نباشد؛ چند سال پیش در منطقه “مانسهره” (هزاره) سمیناری تحت عنوان «علم و دانش» برگزار شد. در این سمینار بنده به ‏عنوان مهمان خصوصی دعوت بودم. یک جوان با الفاظ تند و تیزی سوال کرد که مولوی‏ها را چه شده که یک عده بلندگو را حرام قرار می‌ دهند و گروهی دیگر بدون آن نماز نمی‏ خوانند!؟ من در جواب عرض کردم تا حالا هیچ عالمی استفاده از بلندگو را حرام قرار نداده، فقط در مورد استفاده از آن در دوران نماز اختلاف است و در این قضیه، مولوی‏ها هم هیچ تقصیری ندارند؛ زیرا این مسئله فنی و تکنیکی است. علمای کرام برای استفسار به مهندسان و اصحاب فن مراجعه کردند؛ گروهی از دانشمندان گفتند که صدای پخش شده از بلندگو، همان صدای اصلی است که بنابر بر گفته آنان، علما فتوا بر جواز آن دادند. گروهی دیگر مدعی شدند که صدای پخش شده، صدای اصلی نیست که بنا بر قول آنها فتوا بر عدم جواز آن داده شده است. پس اختلاف اصلی بین مهندسان و دانشمندان است که به سبب آن فتوای مفتیان مختلف شده است. در این بین تقصیر مولوی‏ها چیست؟

من معتقدم اختلاف در مورد تلویزیون نیز مانند همین است؛ آن دسته از علما که بنا بر عقیده آنها، صفحه نمایش تلویزیون حکم عکس را دارد، مسلّما قایل به حرام بودن آن هستند. اما آن گروه از علما که آن را تصویر و عکس نمی‏ دانند بر جواز آن فتوا می‌ دهند.

 

دیدگاه علمای معاصر

در این سلسله به جای تفاصیل، به چند مورد از فتاوای مفتی اعظم هند، حضرت مولانا کفایت‏ الله دهلوی رحمه ‏الله اشاره می ‏کنیم که در آن، حرکات ظاهرشده بر صفحه نمایش تلویزیون در حکم عکس محسوب نشده‌ اند. در جلد نهمِ کتاب کفایت المفتی، فتاوای متعددی در موضوع عکس و صفحه نمایش موجود است که مطالعه‏ آنها برای اهل علم ضروری است. آنچه واضح و عیان است اینکه موضع حضرت مفتی صاحب رحمه‏ الله در مورد تصویر، همان موضع جمهور علماست؛ چنان‫که در یک فتوا می‏ فرمایند: «عکس گرفتن و عکاسی جایز نیست، خواه عکاسی با دوربین باشد یا نقاشی با دست، هر دو عکس هستند و حکم آن را دارند. منظور از عکس، عکس جاندار و ذی‏ روح است، خواه انسان باشد یا حیوان، البته کشیدن نقشه اماکن و تصویر درختان و گیاهان ناجایز نیست.»

در فتوایی دیگر در باب تصویر می ‏فرمایند: «گرفتن و ساختن تصویر و عکس حکمی جداگانه، و نگهداری و استفاده از عکس حکمی جداگانه دارد. حکم عکاسی و نقاشی این است که مطلقاً حرام است، خواه عکسی کوچک ساخته شود یا بزرگ، زیرا دلیل ممانعت در هر دو یکسان است و علت ممانعت “مضاهات لخلق الله” (تشبه و هم‫گونی به عمل آفریدن) است. اما حکم نگهداری و استفاده تصویر این است که اگر عکس کوچک و غیرمستبین الاعضاء (آشکار نبودن اعضا در عکس) باشد، طوری که در نگهداریِ آن شُبهه تعظیم و احترام نباشد، جایز است. یا استفاده در وقت ضرورت مانند تصاویر روی سکه و اسکناس که جایز است، بقیه تصاویر بزرگ که استفاده از آنها هیچ ضرورت و نیازی بدان نیست (به دلیل وجود شبهه تعظیم) ناجایز است.»

وقتی از حضرت مولانا مفتی کفایت ‏الله دهلوی رحمه ‏الله در مورد پرده سینما سوال شد، ایشان اینگونه فرمود: «سینما اگر از مناظر بی‏ حیایی و مبتذل خالی باشد و همراه آن موسیقی و ترانه و امر ناجایزی نباشد، فی حد ذاته مباح می ‏شود، لیکن طبق اطلاع و آگاهی ما هیچ فیلمی نیست که از امور ناجایز در آن نباشد.»

همچنین در فتوایی دیگر چنین فرمود: «در سینما بسیاری از اعمال غیرمشروع شامل هستند، مانند موسیقی و ترانه، چهره‏ های نامحرم، رقص، منظره‏ های عریان و حرف‏هایی که در مجموع نتیجه‏ ترویج لهو و لعب و برانگیخته شدن شهوت‏های نفسانی هستند. بنا بر این دلایل تماشای سینما جایز نیست؛ در بعضی صورت‏ها حرام و در برخی دیگر مکروه است.»

در مورد تصویر و پرده سینما اگر فرمایشات مفتی کفایت ‏الله دهلوی مطالعه شوند، نتیجه ‏ای غیر از این به دست نمی ‏آید که ایشان عکس و تصاویر پرده سینما را یکی نمی‏ دانند. نزد ایشان به پرده سینما، حکم عکس داده نشده و اگر از دیگر امور ممنوعه خالی باشد پس به آن “فی حد ذاته” درجه‏ “مباح” داده می ‏شود.

موضع یکی دیگر از شخصیت‏های برگزیده ما، حضرت مولانا مفتی جمیل احمد تهانوی قدس‏ الله سره العزیز، رئیس سابق دارالافتای “جامعه اشرفیه” لاهور نیز همین است. ماهنامه «نور علی نور» (فیصل آباد) در شوال 1429هـ.ق مقاله ‏ای مفصل در این موضوع از حضرت مفتی صاحب رحمه‏ الله منتشر کرده‌ است. در آخر آن به طور خلاصه از زبان خود مولانا مفتی جمیل احمد تهانوی رحمه ‏الله چنین آمده است: «… تلویزیون و دستگاه ویدیو از آن آلات و ابزارهایی نیستند که فقط برای لهو و لعب و ترانه ‏سرایی یا برای گناه ساخته شده‏ اند؛ بلکه رادیو و تلویزیون مانند سیمی برای رساندن صداها و شکل‌ها تا دور هستند، خواه در اعمال خوب و صحیح از آن استفاده شود یا کارهای بد، مشروع یا نامشروع… اینها شامل آلات لهو و لعب و موسیقی نمی‏ شوند، مادامی‌که موجب بی‏ حرمتی اعمال نیک نگردند استفاده از آن برای هر کار مشروع و مباح و همچنین کارهای خیر و نیکو جایز است. حکم و قاعده فقهی آن است که ابزاری که برخی از کاربردهای آن حلال و بعضی دیگر حرام هستند یا کمترینِ استفاده از آن حلال و اکثر آن در امور حرام باشد، در صورت کاربرد حلال استفاده و تعمیر، خرید و فروش و… آن جایز است، همان‫گونه که کاشت خشخاش و ساخت مواد مخدر و خرید و فروش آن برای طبابت و استفاده‏ دارویی (بدون نشئه) جایز است، اما استفاده و خریدوفروش آن برای نشئه و مصرف اعتیادگونه آن حرام است. به همین صورت لهو و لعب و ترانه ‏سرایی و دیگر امور ناجایز حرام و گناه هستند؛ سایر امور مباح، طاعات و عبادات همه جایز می ‏باشند.»

مفتی محمد رویس خان، مفتیِ معروف کشمیر و شاگرد استاذالعماء (حضرت مولانا محمد ادریس کاندهلوی رحمه‏ الله) یک‌بار در «میرپور» در مورد ایشان فرمود: از حضرت کاندهلوی رحمه ‏الله در مورد تلویزیون سوال شد، ایشان فرمودند: «جناب! این چاقو است. اگر با آن خربزه را نصف کنی جایز است، اما اگر شکم کسی را پاره کنی، ناجایز است.»

 

نتیجه‌ بحث

با این توضیحات روشن شد که نزد این بزرگواران حکم سینما و تلویزیون با حکم تصویر و عکس متفاوت است. اساس دیدگاه‌های این بزرگواران درخصوص جواز یا عدم جواز آن به اصلیت و کیفیت آن مربوط نیست بلکه به هدف و مقصد آن می‏ نگرند، همانطور که احناف بنا بر قول امام محمد رحمه‏ الله در مورد تصویر موضع‏گیری کرده‏ اند، به همین دلیل رأی ما در مورد اینگونه مسائل اجتهادی آن است که تا حد امکان نباید زیاد سخت‌گیری شود و طبق دلایل معقول باید مصلحت جامعه و نیازهای آن لحاظ شوند. در جایی خواندیم که مزارعت (اجاره زمین برای کاشت) را امام ابوحنیفه رحمه‏ الله ناجایز دانسته و صاحبین (امام ابویوسف و امام محمد) قایل به جواز آن بودند. در این باره محدث و فقیه مشهور حنفی، حضرت ملاعلی قاری رحمه‏ الله، پس از نقد و بررسی دلایل دو طرف این‌گونه می‏ فرمایند: «از نظر دلایل، موضع امام ابوحنیفه رحمه ‏الله قوی‎‏تر است، اما چون‫که مصلحت در قول صاحبین ملاحظه شده، فتوا بر قول صاحبین داده می ‏شود.»

 

درخواست از مفتیان کرام

در مورد تلویزیون و صفحه‏ نمایش، به گمان ما، ارتباط مصلحت عامه به هر دو طرف است؛ از یک سو اشتیاق نجات عموم مسلمانان از فضای بی ‏حیایی، برهنگی، ترانه‏ سرایی و بی‌ بندوباری است و هدف از آن صیانت فضای دینی در جامعه اسلامی است که مطمئناً اشتیاق و هدفی مبارک است و جزو مسئولیت‏های دینی مفتیان کرام می ‏باشد. از طرفی دیگر، هدف اساسی استفاده از شبکه‏ های تلویزیونی‌-ماهواره‌ ای رفع شکوک و شبهات ایجاد شده در مورد اسلام و مسلمین، ترویج و تبلیغ عقاید اسلامی، دفاع از احکام و حفاظت از عقاید و نظریات مسلمانان است. این امر از ضروریات ملی و دینی ما است.

مصلحت و منفعت عموم مسلمانان در هر دو سو است و قطعا دو طرف دلایلی نیز دارند. به همین دلیل ما بدون ورود به بحث دلایل و ترجیحات از اصحاب علم و فتوی درخواست داریم که با نگاه دقیق و عمیق به دلایل و مصلحت عمومی، طبق صلاحیت‏های اجتهادی خویش راهی متوازن و باوقار بیابند تا «مار هم بمیرد و چوب هم نشکند» [یا به تعبیری نه سیخ بسوزد نه کباب.]

این مسئله آزمایشی برای صلاحیت‌های اجتهادی و بصیرت علمای و فضلای کرام است. ما امیدواریم امروزه مفتیان کرام مانند همیشه، برای راهنمایی فکری و علمی امت، راهی متوازن و علمی بیابند و مطمئن هستیم که حتماً موفق خواهند شد. إن‏ شاءالله تعالی


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید