انجمن فکر و اصلاح دارالعلوم زاهدان چهارشنبهشب 17 صفر 1436 (19 آذرماه 1393) همایشی تحت عنوان “همایش طلبگی- تجربی بررسی تحلیلی تاریخ ایران در چهار قرن نخستین اسلامی” با حضور گرم و پرشور اساتید و طلاب علوم دینی، دانشجویان و عموم مردم در محل مسجد مکی زاهدان برگزار کرد. این همایش که طی فراخوانی از صاحبان قلم خواستار انشای مقالات و اشعاری با عناوین معین تحت عنوان همایش شده بود با قرائت مقالات و اشعار برتر و سخنان اساتید و علما برگزار گردید.
مولوی محمد ذاکریفر، بهعنوان مجری این همایش در مقدمهای پیرامون محور و موضوع همایش، اسلام را دینی جهانی قلمداد کرد و افزود که اسلام دینی فراملی، فرامنطقهای و فراقومی است. با ظهور دین مبین اسلام و تربیتگاه صحابه یکایک آنان از جمله خلفای آنحضرت صلی الله علیه وسلم رسالت دین را وظیفه خود دانستند. آنان نشر دین، توسعه عدالت اجتماعی، دفع ظلم و دستگیری مظلوم، با انگیزه گسترش توحید در جهان و برچیدن آیین پوچ، را حق مسلم خود میدانستند.
وی در ادامه اضافه نمود: موضوع این همایش تاریخ ورود اسلام به ایران است؛ اینکه چگونه ایرانِ زرتشتی، مفتخر به ایرانِ اسلامی شد و از تشتت و باورها و عقاید گوناگون به توحید و یکتاپرستی و عدالت اجتماعی درآمد و خانِ آفتابپرستی و تقدس آتش را برچید. اسلام بر مبنای فضیلت، علم و تقوا جامعهای بینظیر بنا نمود که در راستای افاده و بهرهمندی سودمند حرکت میکرد.
در ادامۀ این همایش علمی، مقالات و اشعار برتر قرائت گردیدند.
اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در بدو ورود اسلام به ایران و علل سقوط دولت ساسانی
اولین مقالهخوان این همایش “زینالعابدین سیدزاده”، یکی از طلاب دارالعلوم زاهدان بود که مطلبی با موضوع “اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در بدو ورود اسلام به ایران و علل سقوط دولت ساسانی” ارائه نمود.
سیدزاده در این مقاله اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در آستانه ورود اسلام را “بسیار اسفناک” توصیف کرد و گفت: امتیازات طبقاتی و محروم بودن توده مردم از حقوق مالکیت عرصه را بر حکومت ساسانیان دشوار کرده بود. آنان در تمجید قوم فارس گزافهگویی میکردند و خود را برتر از همگان پنداشته و دولتهای همجوار را به باد تمسخر میگرفتند. زن یکی از اعضای اجتماع این دوره هیچ جایگاه و ارزشی نداشته و به عنوان یک کالا مبادله میشد.
وی در ادامه به علل سقوط حکومت ساسانیان اشاره کرد و مواردی از قبیل “انحطاط اعتقادی”، “انقراض حکومت آل لخم در حیره”، “ورود مسیحیان به دربار ایران”، “تجملگرایی” و “بیحرمتی به نامه پیامبر اسلام” را از عوامل مهم سقوط حکومت ساسانی عنوان کرد.
“احسان عمَر”
«احسان عمَر» عنوان قطعه شعری بود که توسط عطاءالله آبادیان از طرف کانون شعر و ادب سنایی، زیر نظر انجمن فکر و اصلاح دارالعلوم زاهدان، اجرا گردید.
عوامل پذیرش اسلام در ایران
«عوامل پذیرش اسلام در ایران» عنوان دومین مقالهای بود که توسط “محمدذاکر رضایی”، در این همایش ارائه شد. وی ضمن اشاره به عوامل سقوط دولت ساسانی، “تفاوت فاحش طبقاتی در دین زردشت و دولت ساسانی”، “استقرار عربها در ایران”، “پاسخگو نبودن دین زرتشت به نیازهای مردم”، “مساوات و برابری در اسلام”، “عدالتمحوری اسلام” و “فطری بودن دین اسلام” را از جمله عوامل برجسته پذیرش اسلام از سوی مردم ایران برشمرد.
شیوه تعامل فاتحان مسلمان با ایرانیان
در ادامه این همایش “بهروز احمدی”، یکی دیگر از طلاب دارالعلوم زاهدان، مقالهای با عنوان «شیوه تعامل فاتحان مسلمان با ایرانیان» قرائت نمود. وی با اشاره به گسترش روزافزون اسلام در جهان، “فرهنگ و تمدن والا”، “آزادی دینی و مذهبی” و “عدالت و مساوات” را از خصوصیات برجسته دین اسلام عنوان کرد و از “اخلاق و شیوه تعامل مجاهدان و فاتحان مسلمان” به عنوان یکی از عوامل مهم گرایش ایرانیان به دین مبین اسلام یاد کرد.
طبقات اجتماعی دوره ساسانیان و چگونگی برخوردشان با اعراب مسلمان
مولوی عبدالغفور دورانی، کارشناس ارشد تاریخ و استاد تاریخ دارالعلوم زاهدان، اولین سخنرانان این همایش بود که طی مقالهای طبقات اجتماعی دوره ساسانیان و چگونگی برخورد حکومت ساسانی با اعراب مسلمان را مورد بررسی قرار داد.
استاد تاریخ دارالعلوم زاهدان قبل از پرداختن به موضوع، با بیان روش برخورد سپاهیان اسلام با ایرانیان به سفارشات حضرت عمر رضی الله عنه به حضرت سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه، فرمانده سپاه مسلمانان در فتح قادسیه، که منجر به اسلامآوردن بسیاری از ایرانیان گردید، اشاره کرد.
مولوی دورانی در بیان تقسیم طبقات مختلف جامعه ساسانی، “درباریان سلطنتی”، “امراء و اسپهبدان”، “حکام محلی یا دهقانان”، “خانوادههای اشراف (اهل بیوتات)”، “کشاورزان و رعایا”، “کارمندان دولتی”، “کارگران” و “مغان یا روحانیون زرتشتی” را جزو طبقات این دوره ذکر کرد.
پس از سخنان مولوی دورانی، استاد عبدالرحمان حواشی، مسئول انجمن شعر و ادب اداره فرهنگ و ارشاد زاهدان و مسئول کانون شعر و ادب سنائی (زیر نظر انجمن فکر و اصلاح دارالعلوم زاهدان)، سرودهای پیرامون عنوان همایش مذکور به سمع حاضرین رسانید.
استاد حواشی در عین حال به دو نکته اشاره کرد و گفت: یکی از اهداف همایش بیان این مطلب است که ملیت برای ما مهم است و همواره و در هر راستایی، بدان عشق میورزیم. نکته دیگر؛ توصیه بنده به کسانی که کارهای پژوهشی انجام میدهند این است که در مورد شاهنامه فردوسی برداشت صحیحی داشته باشند. اینکه بسیاری تصور میکنند فردوسی از طرفداران حکومت ساسانی بوده، برداشت اشتباهی است.
سخنان دبیر علمی همایش
در ادامه برنامههای “همایش بررسی تاریخ تحلیلی ایران در چهار قرن نخستین اسلامی”، مولانا دکتر عبیدالله، استاد حدیث دارالعلوم زاهدان، بهعنوان دبیر علمی این همایش مطالبی با محوریت علم تاریخ ایراد کرد. وی ابتدا ضمن تقدیر و تشکر از تمام کسانی که در برگزاری همایش نقش ایفا کردهاند، از شرکتکنندگان بهویژه اساتید محترم قدردانی نمود.
دبیر علمی همایش در ادامه به اهمیت جمعآوری تاریخ ملتها اشاره کرد و گفت: فن تاریخ یا به تعبیر بهتر علم تاریخ از هر جهت حائز اهمیت است. مجموعه اوضاع و احوال و حوادثی را که هر ملت از سر گذرانده است، تاریخ آن ملت را تشکیل میدهند. اما این بدین معنا نیست که همه اقوام و ملتها اهمیت ثبت تاریخشان را درک کردهاند. البته مسلمانان از همان ابتدای امر و در قرون گذشته و عصر گسترش اسلام با درنظر گرفتن قواعد و شرایط ویژه، بیش از همه در ثبت وقایع تاریخی قدم برداشتهاند. به اتفاق پژوهشگران تاریخی، قبل از اسلام هیچ ملتی مانند مسلمانان به ثبت و ضبط وقایع تاریخی نپرداخته است.
دکتر عبیدالله سپس به ضرورت فراگیری تاریخ به عنوان یک علم اشاره کرد و اظهار داشت: گروهی بر این باورند که پرداختن به تاریخی که گذشته و سپری شده است فایدهای ندارد. درحالیکه شناخت گذشته و گذشتگان، برنامهریزی برای حال و آینده را برای ما روشنتر و آسانتر میسازد. مقوله مشهوریست که: «من لا ماضی له لا حاضر له ومن لا حاضر له لا مستقبل له» لذا این تاریخ است که همیشه از گذشته به زمان حال و آینده نور میتاباند. قرآن مجید در موارد متعددی سرگذشت اقوام و ملتهای نافرمان، آفرینش مخلوقات و کائنات را بیان مینماید و پس از تذکر و هشدار، مخاطبان را به تفکر، تعقل و پندپذیری دعوت میکند.
استاد حدیث دارالعلوم زاهدان در ادامه افزود: گروهی دیگر معتقدند که تاریخ علمیست ساختگی و بدعت که در آن انواع غیبت، و تذکره معایب گذشتگان موجود است که حرمت و کرامت انسانها زیر سوال میبرد. علامه سخاوی، مورخ و جغرافیدان معروف جهان اسلام در رد چنین دیدگاههایی کتاب گرانسنگ خود بهنام «الإعلان بالتوبيخ لمن ذمّ أهل التاريخ» را تالیف کرد و در آن شبهات و ایرادات آنان را پاسخ داد. علامه سخاوی در این کتاب تاریخچه علم تاریخ، فواید، اهمیت، ضرورت، ضوابط و شروط، منابع ، مصادر و فلسفه علم تاریخ را با سبک خاصی تبیین نموده است.
ایشان افزود: افرادی دیگر امثال “دکارت فرانسوی” و… بهمنظور بیاهمیت نشان دادن علم تاریخ گفتهاند که تاریخ علم نیست، زیرا در آن قوانین کلی و ثابتی عرضه نمیشود. این موضوع نیاز به تبیین زیادی دارد که از عهده این همایش خارج است. مقدمه تاریخ ابن خلدون جهت اثبات این مدعا دلیل زنده و جاودانی است که مطالعه آن برای یک طلبه، دانشجو، عالم، استاد و… فایده و جذابیت بینظیری دارد.
ایشان با بیان اینکه «تاریخ نیز یک علم است که باید در سطوح مختلف توسط اساتید برجسته و متخصص تدریس شود.» از اهل قلم خواست تا ادوار مختلف زندگی رجال و بزرگان گذشته را با زبان روز بنویسند تا میان فرزندان این زمان و گذشتگان آنها پایداری و اتصال برقرار شود.
مولانا عبیدالله در پایان اظهار امیدواری کرد که برگزاری چنین همایشهایی، رهیافتی باشند در جهت تنویر و تغییر افکار و رفتارها در مورد تاریخ، بهویژه تاریخ اسلامی.
عوامل موثر در ظهور تاریخنگاری اسلام
در ادامه این همایش حاج اسماعیل ریگی، مدیرکل سابق اداره کار و امور اجتماعی استان سیستان و بلوچستان، استاد سابق دانشگاه زاهدان و عضو شورای سیاستگذاری فصلنامه ندای اسلام، مطالبی پیرامون “عوامل موثر در ظهور تاریخنگاری اسلام” ارائه نمود. ایشان قبل از پرداختن به موضوع ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این همایش گفت: حقیقت این است که تاریخ هر ملت شناسنامه و هویت آن ملت است. اگر ما با تاریخ کشور، استان و یا اسلاممان بیگانه باشیم در حقیقت به هویت خود پی نبردهایم.
ریگی در ادامه مختصرا به برخی از تعاریف علم تاریخ نزد تاریخشناسان و دانشمندان اشاره کرد و در این خصوص اظهار داشت: برخی از دانشمندان، مورخ را به زنبور عسل تشبیه کردهاند. یعنی همانطور که زنبور عسل گلها را گزینش و شهدشان را تبدیل به عسل میکند، مورخ نیز با توجه به انبوه اطلاعات، پس از بررسی و تحلیل آن اطلاعات، واقعیت را از درون آنها کشف و ارائه میکند. عدهای نیز تاریخ را آینه گذشته و درس حال تعبیر کردهاند. برخی دیگر بر این باورند که تاریخ شناخت گذشته نیست، شناخت اکنون است؛ یعنی گذشته مبنا و زیربنایی است برای شناخت ما در حال و آینده.
وی پیرامون تاریخنگاری اعراب قبل از اسلام گفت: در میان اعراب قبل از اسلام، چیزی بهنام “تاریخ” به تعبیر امروزی نبود، بلکه تاریخ متداول بین آنها بیشتر در علم انساب و قبایل بود و یا اینکه تاریخ ایام و جنگهای خود را در قالب شعر، قصه و مدح و ذم به نگارش درمیآوردند. اولین الگوی اعراب در تاریخنویسی کتابهایی همچون “خداینامه” و کتابهای مقدس زردشتیان، و نیز کتابهای پهلوی و یونانی که بر اساس حماسههای ملی ایران و یونان نوشته شده بودند، بود. اخبار انبیای یهود و پادشاهان بابل، مصر و شام، که اعراب از آنها به عنوان “اساطیر الاولین” یاد میکردند، نیز در تاریخنگاری اعراب نقش مؤثری داشتند.
اسماعیل ریگی همچنین در رابطه با منشأ علم تاریخ اسلامی اظهار داشت: مسالهای که تمام مورخین بدان معترفاند این است که علم تاریخ در اسلام از علم شریف حدیث نشأت گرفته است. یعنی علم حدیث مادر علم تاریخ در بین اعراب بعد از اسلام میباشد. همچنین ثبت وقایع سیرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم راه تاریخنگاری را برای اعراب بعد از اسلام هموار کرد. آنان تمام اقوال و اعمال و رفتار آنحضرت صلی الله علیه وسلم را با تمام جزئیات ثبت مینمودند که کتابهای سیرت و مغازی حاصل آن است. در این خصوص میتوان “اوانب بن عثمان” و “عروة بن زبیر” را نام برد که جزو اولین کسانی بودند که به ثبت این وقایع همت گماردند. سیره ابن هشام و سیره ابن اسحاق نیز از مراجع دستاول سیرت بهشمار میآیند.
وی “فتح مناطق مختلف و نوشتن مغازی” و “حس کنجکاوی مسلمانان و تماس آنها با ملل و اقوام مختلف” را از دیگر عوامل مؤثر در تاریخنگاری اعراب و مسلمانان صدر اسلام عنوان کرد.
عضو شورای سیاستگذاری فصلنامه ندای اسلام تالیفات تاریخی در اسلام را بهترتیب به سه مرحلۀ “تالیف کتب سیرت و مغازی در قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری”، “تالیف تاریخ عمومی مانند تاریخ یعقوبی، طبری و مروجالذهب در قرن چهارم” و “تاریخ ابن اثیر و تاریخ ابوالفداء” تقسیمبندی کرد و سپس خاطرنشان نمود: در این بین طبری به عنوان شیخالمورخین، بنیانگذار مکتب تاریخنگاری به شیوه نوین حدیثی میباشد. اما نباید از کتاب تاریخ ابن خلدون غافل شد، زیرا وی اولین کسی بود که فلسفه تاریخ را بیان کرد. اگرچه برخی میگویند “هگلت” در قرن هجدهم فلسفه تاریخ را مطرح کرد، اما در واقع این ابن خلدون بود که در قرن هشتم بدین موضوع پرداخت.
اسماعیل ریگی در پایان سخنانش مکاتب مختلف تاریخنگاری را بهصورت ذیل بیان کرد:
1ـ مکتب تاریخنگاری حجاز که مرکز آن مدینه منوره است و عبدالله عباس، ابان بن عثمان، شرحبیل بن سعد و عروة بن زبیر وابسته به این مرکز میباشند؛
2ـ مکتب عراق و مرکز آن بصره که ابومخنف اوانة بن حکم، سیف بن عمر تیمی و هشام بن محمد کلبی از اعضای این مرکز هستند؛
3ـ مکتب تاریخنگاری یمن که کعبالاحبار و وهب بن منبة از افراد وابسته به این مکتب هستند؛
4ـ مکتب تاریخنگاری شام که امانة بن حکم و محمد بن ساب کلبی جزو سران این مکتب بودهاند؛
5ـ مکتب ایران یا فارس که عبدالله بن مقفع و حیثم بن عدی و بلازری از سران آن میباشند؛
6ـ مکتب اندلس و مغرب که قرطبی مکتبدار آن است.
اقوام ایرانی در جزیرةالعرب
مولوی عبدالرئوف شهنواز، یکی از دانشآموختگان دارالعلوم زاهدان در این همایش طی سخنانی به معرفی اقوام ایرانی در جزیرةالعرب قبل و بعد از اسلام پرداخت و گفت: اقوام ایرانی نواحی مکران، کرمان و سند قبل و بعد از اسلام در جزیرةالعرب زندگی میکردند؛ جدها یا جدگالها، سیاهسوار و سیاهبچهها یا سیاهپادها که قومی بلوچ بودند ازجمله این اقوام میباشند.
مولوی شهنواز در ادامه به بیان برخی شواهد تاریخی در این خصوص پرداخت و گفت: در حدیث جن که حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه نیز همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم رفته بود، از این ماجرا چنین یاد میکند: “کأنهم قوم من الزط” و “زُطّ” همان جدگالهای امروزی هستند. همچنین برخی از این اقوام همچون “اساوره” و “سیاهبچه” در جنوب بلوچستان، یعنی مناطق قصا و قطیف یا همان بحرین امروزی سکونت داشتهاند که برخی از آنان در پی سرکوبی مرتدین در دوران خلافت حضرت ابوبکر رضی الله عنه به اسلام روی آوردند.
مولوی عبدالرئوف ادامه داد: مورخین آوردهاند که در فتح خوزستان مسلمانان با قومی به نام “اساوره” برخورد کردند که پس از مذاکرتی کوتاه به اسلام رو آوردند، و بهدنبال آن با وساطت و دعوت آنان سیاهبچهها نیز مشرف به اسلام شدند. بعدها در جریان فتوحات بنا بر آشناییشان به جغرافیای شهرهای ایران تاکتیکهای جنگیشان نقش بسزایی در پیروزی لشکر مسلمانان داشت.
مولوی عبدالرئوف در پایان به جایگاه علمی برخی از این اقوم اشاره کرد و گفت: “میمون بن سیاه” فرزند سیاهسوار محدثی برجسته بود و گفتهاند که چون کبار صحابه را دیده در جایگاه از حضرت حسن بصری برتر است. “عبدالعزیز” دیگر فرزند سیاهسوار یکی از راویان ثقه بخاری و مسلم میباشد. “قطیبه” فرزند وی نیز به گفته محدثین، مدار حدیث برای روایتهای شعبی بوده است.
فواید علم تاریخ در کلام استاد قاسمی
در بخش پایانی همایش طلبگی – تجربی “بررسی تاریخ تحلیلی ایران در چهار قرن نخستین اسلامی”، مولانا مفتی محمدقاسم قاسمی، استاد حدیث و ریاست دارالافتای دارالعلوم زاهدان و سردبیر فصلنامه گرانسنگ ندای اسلام به عنوان میهمان ویژه این همایش به ایراد سخن پرداخت. ایشان ابتدا ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این همایش باشکوه و نیز قدردانی از دستاندرکاران و شرکتکنندگان این همایش، اظهار امیدواری نمود که برگزاری چنین همایشهای جرقهای باشد در راستای شناخت تاریخ اسلام و تاریخ دیرینه مرز و بوم ایران و مطالعه و بررسی چگونگی ورود اسلام به ایران و نیز بررسی علل انحطاط این کشور پس از قرنها عظمت و شوکت اسلامی.
استاد قاسمی در ادامه به خاطرهای از علامه ندوی رحمهالله در شیراز اشاره کرد و گفت: استاد ندوی نوشته است که در سفر به شیراز این اندیشه برایم تداعی شد که عربهایی که پابرهنه بودند و قبلا تحت عنوان جاهلیت یاد میشدند چگونه بر امپراطوری به آن عظمت غالب شدند. پس از بررسی عوامل آن به این نتیجه رسیدم که ایرانیان آنزمان خوشگذران و رفاهطلب بودند. امام ولیالله دهلوی نیز در کتاب “المدنیة العجمیة عند بعثة الرسول” در این باره مینویسد: «عربها برخلاف ایرانیان افرادی ساده و بیآلایش بودند و تنها هدف، اعتقاد، ایمان، تعلق مع الله، علم، خیرخواهی و… نزدشان اهمیت داشت. و اینجا بود که ایرانیها احساس هیچی و پوچی کردند و تمدن و تاریخشان سقوط کرد.»
سردبیر فصلنامه ندای اسلام سپس به بیان برخی از فواید علم تاریخ اشاره نمود که این فواید عبارتاند از:
1ـ علم تاریخ شناخت انسان را افزایش میدهد، زیرا در پرتو شناخت علم تاریخ میتوانیم حال و مستقبلی زیبا داشته باشیم؛
2ـ حس عبرتپذیری را در انسان تقویت میکند؛
3ـ تصمیم و اقدام به اصلاح، تغییر و تحول پس از شناخت عوامل آن صورت میگیرد؛
4ـ تاریخ رسالت را در ما بیدار میکند. علامه سید ابوالحسن ندوی رحمهالله میفرماید: «إن الأمم تعیش بالرسالات ولا تعیش بالثقافات و أي أمة لا تصحب رسالة ولا تحمل دعوة فهي حیاتها تربی غیر طبیعیة و حیاة مصطنعة.»
5ـ حس خلاقیت و ابتکار را در انسان زنده میگرداند؛
6ـ به زندگی انسان معنا میبخشد؛
7ـ انسان را از تکرار اشتباه پیشینیان بازمیدارد. سید ابوالحسن ندوی در سفر به اندلس- مهد فرهنگ و تمدن اسلامی در سالیان دور- درباره خود و اقبال میگوید: «در آنجا احساس کردیم که ارواح گذشتگان به استقبال ما میآیند و ما را در آغوش گرفته میگویند: اشتباهات ما و مردم ما را تکرار نکنید. اشتباه ما مسیر تاریخ را عوض کرد. اقبال میگوید: اگر در هندوستان علما و مدارس دینی نمیبودند تاریخ اندلس دوباره تکرار میشد.»
ایشان در پایان خطاب به طلاب و علاقهمندان به تاریخ گفت: فقط تاریخخوانی و مطالعه تاریخ کافی نیست، بلکه باید تاریخساز باشیم. حکایت زندگی دیگران شاهکار نیست، بلکه افتخار این است که دیگران تاریخ و اعمال شما را نقل کنند. شیخالاسلام مولانا عبدالحمید حفظهالله در نشستی با دانشجویان در چابهار خطاب به دانشجویان فرمود: تاریخ را بررسی کنید و عوامل و نکاتی که موجب برجستگی امتها در گذشته میشوند را بشناسید و احسانات، خوبیها و پاسداری از ارزشهای آنان را در زندگی آورده و مسیر تاریخ را عوض و گذشتههای خوب را تکرار کنید.
همایش “ایران در چهار قرن نخستین اسلامی” با دعای مخلصانه و داعیانۀ حضرت شیخالاسلام مولانا عبدالحمید به کار خود پایان داد.
تهیه و تنظیم: امیرحمزه نورزهی
دیدگاههای کاربران