امروز :دوشنبه, ۱۲ آذر , ۱۴۰۳

الگوی حکومتی امیرالمومنین عمربن خطاب رضی الله عنه

الگوی حکومتی امیرالمومنین عمربن خطاب رضی الله عنه

نمی ‏دانم چگونه می‎توان از امیرالمومنین عمربن خطاب رضی الله عنه سخن گفت که کلمات و عبارات از وصف و بیان  حال و منزلت ایشان ناتوان و قاصراند.
با پیشه کردن عذر و تقصیرم خدمت ایشان، آن می ‏بینم که زاویه‎ای از زندگانی ایشان را  بیان و ترسیم نمایم. گرچه لحظه‎لحظه زندگی این بزرگمرد برای هر پندپذیر درس و برنامه زندگی است، لیک می‎خواهم پیرامون حکومتداری دستگاه خلافت ایشان چند سطری بر لوح کاغذ بنگارم.

دوران حکومت فاروق اعظم؛ عمربن خطاب رضی الله عنه و مدیریت ایشان چنان بود که همگان احساس امنیت و آرامش می کردند. به راستی که دوران خلافت ایشان سدی بود در مقابل فتنه‎ها. باری حضرت عمر رضی الله عنه از حذیفة بن یمان رضی الله عنه در مورد شعله‎های فتنه که چون امواج دریا در تلاطم است سوال نمود و ایشان  در جواب فرمود: ای امیر مومنان، تو را  بر آن خرده‎ای نیست، چرا که در بین تو و آنها دری بسته قرار دارد. عمر رضی الله عنه فرمود: و این در شکننده است، یا باز می‎شود؟ جواب داد: می‎شکند. دوباره فرمود: پس هرگز بسته  نخواهد شد. و چون از حضرت  حذیفة رضی الله عنه درباره این در سوال شد که چیست؟ فرمود: این  در، شخص خلیفه مسلمانان عمربن خطاب رضی الله عنه می‎باشد.
حقا که ابوحفص رضی الله عنه دری بسته در مقابل فتنه‎ها و مانعی فولادین بین فتنه‏ها و امت اسلامی بود. ایشان به تنهایی به تمام امور رسیدگی می‎نمود؛ ایشان بین خلافت و تواضع، اداره بیت‎المال و زهد در متاع دنیا، فرماندهی لشکرها و حفاظت خون بی‎گناهان هماهنگی بسیار خوبی برقرار کرد که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمی‎نمود. به راستی چه کسی جز عمر رضی الله عنه از عهده این کار برمی‎آید.
ایشان داری نفسی بلندپرواز، بینشی استثنایی و خواستار رشد و هدایت بود که عدالت و عدالت‎پروری را منش و شیوه خویش قرار داده است. ایشان زوایای مختلف زندگی امت را مورد بازبینی قرار داد و عدالت را در آن بر پا کرد، اما باز بر این باور بود که این تلاش و خدمت به تنهای کافی نیست و نسل‎های آینده نیز بر گردن‎شان حق دارند. لذا در امر آیندگان نیز اهمال نورزید و حکومت پس از خود را وامدار سرزمینی که آتش و تباهی شرق و غرب آن را نابود کرده است، نگردانید، بلکه شیوه و الگویی بی‎نظیر برای متولیان امور نسل‎های آینده قرار داد تا با پیروی و عمل بر آن راه  صواب را از ناصواب بازشمارند و به بیراهه نروند.
چه زیباست این فرموده  ایشان که می‎فرماید: «لولا آخر المسلمين، ما فتحت قرية إلا قسمتها بين أهلها، كما قسم النبي صلى الله عليه وسلم خيبر» اگر نسل‎های آینده مسلمانانِ این امت نمی‎بود هر سرزمینی را که فتح می‎نمودم در بین اهل آن تقسیم می‎کردم؛ همان‏طور که رسول الله صلی الله علیه وسلم در فتح خیبر چنین کردند.
 در روایت دیگری می‎فرماید: «أما والذي نفسي بيده، لولا أن أتركَ آخر الناس بَبَّانًا ليس لهم شيءٌ؛ ما فُتِحَتْ عَلَيَّ قريةٌ إلا قسمتُها كما قَسَمَ النبي صلى الله عليه وسلم خيبرَ، ولكني أترُكُها خِزَانةً لهم يقتسمونها» قسم به ذاتی که جان من در اختیار اوست، اگر نسل‎های آینده را استثنا می‎نمودم و چیزی برای آنان در نظر نمی‎گرفتم هر سرزمینی را که فتح می‎کردم تقسیم می‎نمودم؛ همان‎طور که رسول الله صلی الله علیه وسلم خیبر را تقسیم نمودند، اما من آن را ذخیره‎ای در نظر می‎گیرم تا آیندگان نیز از آن بهره ببرند.
 ابن اثیر می‎نویسد: ایشان بدین دلیل چنین تصمیمی گرفتند که تقسیم سرزمین‎های فتح‏شده بین سپاهیان اسلام و صاحبان غنیمت‎های جنگی، سبب محروم شدن کسانی که در این نبردها حضور نداشتند و آنان‎که در آینده می‎آمدند می‎شد؛ لذا از  تقسیم خودداری نمود تا همگان در آن سهیم باشند. اما پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به این دلیل خیبر را تقسیم کردند که در آن زمان تعداد مسلمانان اندک بود و سرزمین‎ها یکی پس از دیگری فتح می‎شد و اسلام نیاز به تالیف قلوب (بدست آوردن دل‎های مردم) داشت، ولی در زمان خلافت حضرت عمر رضی الله عنه اوضاع و شرایط تغییر کرد؛ سرزمین اسلام گسترش چشم‎گیری پیدا کرده و به اوج قدرت و شأن و شوکت خود رسیده و دیگر نیازی به تالیف قلوب نبود؛ لذا حضرت عمر رضی الله عنه با برپایی دولت قدرتمند اسلام بر پایه نظام مستحکم داخلی نسل‎های آینده را مدنظر و توجه آرمان‎های بلند اسلامی خویش قرار داده و برآن شد تا آنان را نیز از عدالت و نظر وسیعش بی‎نصیب نسازد. بدین منظور تمام سعی و توان خود را برای تشکیل زندگی‎ای زیبا و عزتمند و سربلندی مسلمانان زیر پرچم اسلام، بدون هیچ‏گونه وابستگی به بیگانگان مبذول داشت.
امیرالمومنین تنها بر شرایط حال قانع نبود. وی در جایی می‎فرماید: اگر الله مرا سلامتی عنایت فرماید بیوگان عراق را در حالی ترک خواهم کرد که دیگر نیازی به حمایت دیگران نداشته باشند. ایشان در اندیشه رفاه و راحتی دایمی مردم بود و به مدت زمان محدود توجهی نداشت و بر این باور بود که خداوند متعال در این راه یار و مددگار وی خواهد بود، و چگونه می‎تواند غیر این  باشد در حالی که خود، راوی این حدیث گهربار رسول خدا صلی الله علیه وسلم است که می‏فرمایند: «لو أنّكم توكلتم على الله حق توكله، لرزقكم كما يرزق الطير؛ تغدو خماصًا، وتروح بطانًا»؛ اگر هر یک از شما بر الله توکل کنید، چنان‎که حق توکلش است، الله تعالی روزی‏تان را می‏دهد، چنان‏که روزی پرنده‎ای که صبحگاهان گرسنه است و شب‎هنگام سیر، را می‏دهد.
و این بینش استثنایی و ایمان راسخ امیرالمؤمنین عمربن خطاب به حقوق انسان‏های زمانه‏اش و آنان که در آینده می‏آیند بود. بنای حکومتداری ایشان با دیگر ممالک حکومتی تفاوت ویژه‏ای داشت. در دولت اسلامی ایشان تغییرات بزرگ و شگرفی در کوتاه‎ترین زمان ممکن به وقوع می‏پیوست. چنان‎که در زمانی کوتاه از خلافت ایشان، پهنای گیتی تحولی عظیم را شاهد بود؛ بنگرید به وسعت حکومتداری حیرت‏انگیز دولت اسلامی در زمان خلافت عمربن خطاب و میراث بی‏نظیر عدالت و مملکت‏داری که در مدت‎زمان کوتاه ده ساله‏ای که زمام امور را در دست داشت به وجود آورد. و شگفت‏‎انگیزتر اینکه وقتی یکی از نوادگان ایشان به نام عمر بن عبدالعزیز رحمه الله زمام  حکومت را در دست می‏گیرد مال و دارایی بیت‏المال مسلمین به اوج شکوفایی خود می‎رسد. (به گواهی تاریخ؛ در دوران زمامداری عمربن عبدالعزیز به ندرت محتاجی یافت می‎شد که از دارایی دولت و بیت‏المال طلبی داشته باشد.)
همه این حوادث در زمانی کوتاه به‎وقوع می‏پیوندد که دال بر اهمیت و جایگاه عقل و بینش بی‏همتایی است که سعی بر برپایی رفاه و آسایش در سایه آزادی و برنامه‏ای معجزه‏آسا که مثل و مانندی ندارد، می‏باشد؛ و به راستی این اسلام است که چنین ویژگی‎هایی را در وجود پیروان راستین‏اش قرار می‏دهد. چنان‎که تربیت‎کده‏هایی که این چنین رجالی را تربیت دهند را دایر می‏نماید. و پوشیده نیست که کسانی هستند که سعی در به بند و زنجیر کشیدن آزادی ما داشته و می‏کوشند تا افق‏های بی‏کرانه تفکرات اسلامی فردای‏مان را محدود کنند، اما ما از اسلام مدد می‏جوییم که دین و یگانه منجی ‏ماست. والله الهادی.


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید