امروز :جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳

حضرت‌ عثمان‌ ذی‌النورین‌؛ سومین‌ جانشین‌ رسول‌ الله [بخش اول]

حضرت‌ عثمان‌ ذی‌النورین‌؛ سومین‌ جانشین‌ رسول‌ الله [بخش اول]

 حضرت‌ عمر- رضی الله عنه- در آخرین‌ لحظات‌ زندگی‌ خود، شش‌ نفر از اصحاب‌ را به عنوان‌ اعضای‌ شورا انتخاب ‌كرد كه‌ آنان‌ از میان‌ خود یكی‌ را به‌ جانشینی‌ وی ‌برگزینند. این‌ شش‌ نفر عبارت‌ بودند از: عثمان ‌بن‌عفان‌، علی ‌بن ‌ابی‌طالب‌، طلحة بن‌ عبیدالله، زبیر بن‌ عوام‌، سعدبن‌ابی‌وقاص‌ و عبدالرحمن‌بن‌عوف‌ (رضی‌الله عنهم‌).

 ایشان‌ از اینكه‌ به طور معین‌ یكی‌ از اینها را به‌ خلافت‌ انتصاب‌ كند، اجتناب‌ كرد و گفت‌: «نمی‌خواهم‌ بار خلافت‌ را هم‌ در حال‌ حیات‌ و هم‌ بعد از مرگ‌ به دوش‌ بكشم‌. اگر خداوند به‌ شما ارادۀ‌ خیری‌ داشته‌ باشد، شما را به‌ بهترین‌ آنها متفق‌ خواهد نمود، همانگونه‌ كه‌ بعد از وفات‌ پیامبر– صلی الله علیه و سلم– بر بهترینتان‌ متفق‌ گردانید.»
تقوی‌ و خداترسی‌ بی‌شایبۀ‌، وی‌ را بر آن‌ داشت‌ تا سعیدبن‌زید راـ هر چند او نیز از جمله‌ ده‌ نفر بشارت‌ یافته‌ به‌ بهشت‌ (عشره‌ مبشره‌) بود ـ از اعضای‌ شورا قرار ندهد. زیرا او پسر عمویش‌ بود و می‌ترسید كه‌ مبادا به خاطر مراعات‌ نسبتش‌ با امیرالمؤمنین‌ او را انتخاب‌ كنند. بنابراین‌ نام‌ او را به‌ میان‌ نیاورد. به‌ اهل‌ شورا گفت‌ كه‌ پسرش‌ عبدالله ـ كه‌ از فقهای‌ صحابه‌ بود ـ در شورا ـ به‌ عنوان‌ ناظرـ حضور یابد، ولی‌ حق‌ انتخاب‌ نداشته‌ باشد. و وصیت‌ نمود كه‌ صهیب‌ رومی‌ تا سه‌ روزی‌ كه‌ كار شورای‌ انتخاب‌ خلیفه‌ به‌ پایان‌ می‌رسد، امام‌ جماعت‌ مسلمین‌ باشد و توصیه‌ كرد مردم‌ اهل‌ شورا را در این‌ امر یاری‌ كنند. نیز فرمود: «گمان‌ نمی‌كنم‌ مردم‌ كسی‌ را بر عثمان‌ و علی‌ ترجیح ‌دهند.»
پس‌ از پایان‌ مراسم‌ تشییع‌ و تدفین‌ سیدنا عمر- -رضی الله عنه– حضرت‌ مقدادبن ‌اسود اهل‌ شورا را در خانه‌ای ‌فراخواند. بعد از مدتها بحث‌ و تبادل‌ نظر به‌ این ‌نتیجه‌ رسیدند كه‌ سه‌ نفر از آنان‌ به‌ نفع‌ سه‌ نفر دیگر كنار روند؛ زبیر به‌ نفع‌ علی‌ و سعد به‌ نفع ‌عبدالرحمن‌بن‌عوف‌ و طلحه‌ به‌ نفع‌ عثمان‌ كنار رفتند و حق‌ خود را به‌ آنها بخشیدند. سپس‌ عبدالرحمن‌ به‌ عثمان‌ و علی‌ رو كرد و گفت‌: «كدام یك‌ از شما نیز از حق‌ خود دست‌ برمی‌دارد تا حق‌ انتخاب‌ از میان‌ دو نفر باقی‌مانده‌ به ‌او سپرده‌ شود؟ و او نیز با در نظر گرفتن‌ خدا و مصلحت‌ دین‌، برترین‌ را انتخاب‌ كند»، عثمان‌ وعلی‌ هر دو سكوت‌ كردند. لذا خود عبدالرحمن‌ از حق‌ خود منصرف‌ شد و گفت‌: «خداوند را برعملكرد خود ناظر دانسته‌ و مصلحت‌ اسلام‌ را در نظر خواهم‌ گرفت‌، و در انتخاب‌ بهترین‌ شما تمام ‌تلاش‌ خود را بكار خواهم‌ برد.» عثمان‌ و علی‌ هر دو موافقت‌ كردند. سپس‌ عبدالرحمن‌ با هر یك‌ از آنها بطور جداگانه‌ صحبت‌ كرد و فضایل‌ آنها را برشمرد و از هر كدام‌ از آنان‌ عهد گرفت‌ كه‌ اگر به‌ خلافت‌ انتخاب‌ شد، عدل‌ را پیشه‌ كند و اگر دیگری‌ انتخاب‌ شد، از او اطاعت‌ كرده‌ و بر این‌ امر راضی‌ باشد، كه‌ هر دو پذیرفتند.
با اینكه‌ عبدالرحمن‌- -رضی الله عنه– در همان‌ لحظۀ‌ اوّل ‌می‌توانست‌ یكی‌ از آن‌ دو نامزد را انتخاب‌ كند، ولی ‌بدون‌ مراجعه‌ به‌ آرای‌ عمومی‌ و تحقیق‌ و مشورت‌ با مسلمانان‌ از این‌ كار خودداری‌ نمود و تمام‌ ساعات ‌این‌ سه‌ شبانه ‌روز را در نماز و استخاره‌ و دعا و همه‌پرسی‌ از فرماندهان‌ سپاه‌، بزرگان‌ صحابه‌ از مهاجرین‌ و انصار و اقشار مختلف‌ مردم‌ حتی‌ زنان‌ خانه‌دار و نوجوانان‌ و كودكان‌ مكتبی‌ و مسافرانی‌ كه ‌از اطراف‌ به‌ شهر مدینه‌ می‌آمدند، صرف‌ نمود. از آنان‌ هم‌ در خلوت‌ و هم‌ در محافل‌ عمومی ‌نظرخواهی‌ كرد و از آراء مردم‌ نسبت‌ به‌ این‌ دو نامزد مطلع‌ گشت‌.
روز چهارم‌ وفات‌ سیدنا عمر كه‌ مدت‌ انتخابات‌ پایان‌ می‌یافت‌، عبدالرحمن- ‌-رضی الله عنه– بار دیگر اهل‌ شورا و عثمان‌ و علی‌ را در همان‌ خانه‌ فرا خواند و خطاب‌ به‌ آنها گفت‌: «من‌ در مورد شما از مردم‌ نظرخواهی‌ كرده‌ام‌، هیچ‌ كسی‌ منكر فضیلت‌ شما نیست‌»؛ سپس‌ مجدداً از آنان‌ عهد گرفت‌ كه‌ در صورت ‌انتخاب‌ هر یك‌ از آنان‌ دیگری‌ باید راضی‌ باشد و از فرد منتخب‌ اطاعت‌ كند. آنگاه‌ همراه‌ آنان‌ به‌ سوی‌ مسجد رهسپار شد. در این‌ روز حضرت‌ عبدالرحمن‌ عمامه‌ای‌ را به‌ سر گذاشته‌ بود كه ‌رسول‌الله– صلی الله علیه و سلم– به‌ ایشان‌ عنایت‌ كرده‌ بود، نیز شمشیر به‌ دوش‌ انداخته‌ بود. افراد خاصی‌ را فرستاد تا شخصیت‌های‌ مهم‌ مهاجرین‌ و انصار را خبر كنند. برای‌ نماز، اذان‌ داده‌ شد. جمعیت‌ به‌ حدی‌ فشرده ‌و چسپیده‌ به‌ هم‌ نشسته‌ بودند كه‌ عثمان‌ در قسمت ‌آخر مسجد جایی‌ پیدا كرد و نشست‌. عبدالرحمن‌ بر منبر پیامبر– صلی الله علیه و سلم– بالا رفت‌ و بعد از كمی‌ توقف‌ و خواندن‌ چند كلمه‌ دعا، كه‌ بسیاری‌ از مردم‌ بر اثر ازدحام‌ آن را نشنیدند، خطاب‌ به‌ عموم‌ گفت‌: «ای‌ مردم‌، من‌ در این‌ مدت‌ چه‌ به‌ طور خصوصی‌ و چه ‌به طور علنی‌، دربارۀ‌ این‌ دو مرد از همۀ‌ شما نظرخواهی‌ كرده‌ام‌، دیدم‌ شما هیچ‌ احدی‌ را برای‌ این‌ كار بهتر از علی‌ و عثمان‌ نمی‌دانید؛ اینك‌ وقت ‌آن‌ است‌ كه‌ یكی‌ از آنها انتخاب‌ شود»؛ سپس‌ رو به ‌حضرت‌ علی‌ كرد و گفت‌: «ای‌ علی‌ جلو تشریف‌ بیاور.»، علی‌ جلو آمد و كنار منبر ایستاد. عبدالرحمن‌ دست‌ او را گرفت‌ و به‌ او گفت‌: «آیا عهد می‌كنی‌ كه‌ مطابق‌ كتاب‌ خدا و سنت‌ پیامبر و روش ‌ابوبكر و عمر رفتار كنی‌؟» علی‌ در جواب‌ گفت‌: «خیر! ولی‌ به‌ اندازه‌ توانایی‌ خود در ادای‌ امر خلافت‌ تلاش‌ خواهم‌ كرد.» عبدالرحمن‌ دست‌ او را گذاشت‌ و عثمان‌ را نزد خود فرا خواند، او نیز آمد. عبدالرحمن‌ دست‌ او را گرفت‌ و گفت‌: «با من‌عهد می‌كنی‌ اگر به‌ خلافت‌ انتخاب‌ شدی‌ مطابق‌ كتاب‌ خدا و سنت‌ پیامبر– صلی الله علیه و سلم– و به‌ روش‌ ابوبكر و عمر رفتار كنی‌؟» عثمان‌ گفت‌: «آری‌.» عبدالرحمن ‌پس‌ از شنیدن‌ این‌ جواب‌ در حالی كه‌ دست‌ عثمان‌ را گرفته‌ بود، سرش‌ را به‌ سوی‌ آسمان‌ بلند كرد و سه‌ مرتبه‌ گفت‌: «خدایا بشنو و گواه‌ باش‌؛ خدایا آنچه‌ در این ‌باره‌ بر عهدۀ‌ من‌ بود اكنون‌ به‌ عهدۀ‌ عثمان ‌واگذار نمودم.‌» مردم‌ با شنیدن‌ این‌ جمله‌ها برای ‌بیعت‌ با عثمان‌ به‌ سوی‌ منبر هجوم‌ آوردند. در این‌ هنگام‌ عبدالرحمن‌ بالای‌ منبر در جای‌ پیامبر– صلی الله علیه و سلم– نشست‌ و عثمان‌ را پایین‌تر بر پلۀ‌ دوم‌ نشاند و مردم ‌با طیب‌ خاطر با او بیعت‌ می‌كردند، و سیدنا علی ‌مرتضی‌ طبق‌ تعهد خود در ابتدا با ایشان‌ بیعت ‌كرد؛ بعضی‌ گفته‌اند در آخر بیعت‌ كردند.

مقام‌ و مرتبت‌ دینی‌ و اجتماعی‌ سیدنا عثمان‌-رضی الله عنه-
انتخاب‌ حضرت‌ عثمان ‌-رضی الله عنه- متناسب‌ با سن‌ و فضایل‌ و جایگاه‌ عرفی‌ و اجتماعی‌ والای‌ او در جامعۀ‌ اسلامی‌ عربی‌ بود.
وی‌ در سال‌ ششم‌ عام‌ الفیل‌ به دنیا آمد و از رسول‌ خدا- صلی الله علیه و سلم- پنج‌ سال‌ كوچكتر بود. قبل‌ از اینكه ‌رسول‌الله- صلی الله علیه و سلم- به‌ «دار ارقم‌» برود او مسلمان‌ شده‌ بود. رسول‌ خدا قبل‌ از هجرت‌، در مكّه‌، دخترش‌ رقیه ‌-رضی الله عنه- را به‌ نكاح‌ او درآورد. هنگامی‌ كه‌ آزار قریش‌ بر مسلمین‌ شدت‌ گرفت‌، عثمان‌ از پیامبر اجازه‌ خواست‌ تا به‌ حبشه‌ هجرت‌ كند. لذا با اجازۀ‌ پیامبر، با همسرش‌ رقیه‌ به‌ حبشه‌ هجرت‌ نمود؛ رسول‌ الله- صلی الله علیه و سلم- در حق‌ آنها فرمود: «این‌ دو همسر، نخستین‌ كسانی‌ هستند كه‌ بعد از آل‌ ابراهیم ‌و لوط‌ علیهم ‌السلام‌ در راه‌ خدا هجرت‌ كردند.» عثمان‌ بعد از مدتی‌ از حبشه‌ بازگشت‌ و دومین‌ بار به ‌مدینه‌ هجرتگاه‌ رسول‌ خدا هجرت‌ نمود. چون‌ رقیه‌ وفات‌ كرد، رسول‌ خدا- صلی الله علیه و سلم- دختر دیگرش‌ ام‌ كلثوم ‌رضی‌الله عنها را به‌ ازدواج‌ حضرت‌ عثمان‌ درآورد؛ چون‌ ام‌ كلثوم‌ از دنیا رفت‌ رسول‌ الله- صلی الله علیه و سلم- فرمود: «اگر دختر دیگری‌ می ‌داشتم‌، به‌ تو می‌ دادم‌». این‌ فضیلت‌ و خصوصیتی‌ است‌ كه‌ نصیب‌ كسی‌ جز عثمان‌ نشده‌ است‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ “ذوالنورین” لقب‌ یافت‌.
عثمان ‌-رضی الله عنه- نزد قریش‌ محبوبیت‌ و احترام‌ زیادی ‌داشت‌؛ چنان كه‌ وقتی‌ رسول‌ خدا از عمر بن ‌خطاب‌ -رضی الله عنه- خواست‌ تا در صلح‌ حدیبیه‌ نزد قریش‌ برود او گفت‌: «آیا كسی‌ را كه‌ بیش‌ از من ‌مورد احترام‌ است‌ معرفی‌ نكنم‌؛ او عثمان‌ است.‌» رسول‌ خدا- صلی الله علیه و سلم- عثمان‌ را خواست‌ و به‌ عنوان‌ سفیر به ‌سوی‌ ابوسفیان‌ و اشراف‌ قریش‌ اعزام‌ كرد. عثمان‌ به‌ شهر مكه‌ وارد شد و پیام‌ رسول ‌الله- صلی الله علیه و سلم- را به‌ اطلاع‌ سران‌ قریش‌ رسانید. قریش‌ به‌ او گفتند: اگر مایل‌ باشد می‌ تواند كعبه‌ را طواف‌ كند. ولی‌ عثمان‌ گفت‌: تا رسول‌ خدا طواف‌ نكند، هرگز امكان‌ ندارد من‌ طواف‌ كنم‌. چون‌ بازگشت‌، مسلمین‌ گفتند: «ای‌ ابوعبدالله! خوشا به‌ حال‌ تو كه‌ از لذت‌ طواف‌ خانه‌ خدا بهره ‌مند شدی‌!»؛ عثمان‌ برآشفت‌ و گفت‌: «چه‌ گمان‌ بدی‌! سوگند به‌ خدایی‌ كه‌ جانم‌ به‌ دست‌ اوست‌ اگر من ‌یك‌ سال‌ تمام‌ هم‌ می‌ ماندم‌ بدون‌ رسول ‌الله- صلی الله علیه و سلم- طواف‌ نمی‌ كردم‌، قریش‌ پیشنهاد طواف‌ دادند، اما من‌ نپذیرفتم.‌»
چون‌ بازگشتِ عثمان‌ -رضی الله عنه- به‌ طول‌ انجامید و شایع ‌شد كه‌ عثمان‌ بدست‌ كفار به‌ شهادت‌ رسیده‌ است‌، رسول‌ خدا- صلی الله علیه و سلم- از مردم‌ (به‌ خاطر انتقام‌ خون‌ او) بیعت‌ گرفت‌ كه‌ تا پای‌ جان‌ بجنگند و فرار نكنند. مسلمین‌ پروانه ‌وار به‌ سوی‌ پیامبر- صلی الله علیه و سلم- كه‌ زیر سایۀ‌ درخت‌ نشسته‌ بود، شتافتند و با ایشان‌ بیعت‌ كردند، و آن‌ حضرت‌ یكی‌ از دو دست‌ خود را در دیگری ‌نهاد و فرمود: «این‌ دستِ عثمان‌- -رضی الله عنه– است‌.» و بدین‌ ترتیب‌ بیعت‌ رضوان‌ تكمیل‌ شد. (چه‌فضیلتی‌ بهتر و چه‌ مزیتی‌ برتر از این‌ كه‌ محبوب ‌خدا دست‌ خود را بجای‌ دست‌ او قرار دهد؟)
عثمان‌- رضی الله عنه- در نگاه‌ عمر- رضی الله عنه- نیز محترم‌ بود، هرگاه ‌مردم‌ از حضرت‌ عمر درخواستی‌ داشتند به‌ عثمان ‌و عبدالرحمن‌ بن ‌عوف‌- رضی الله عنه- متوسل‌ می‌ شدند. اگر از دست‌ این‌ دو نفر نیز چیزی‌ ساخته‌ نبود، آنگاه‌ مردم‌ به‌ عباس‌ مراجعه‌ می ‌نمودند. عثمان‌- رضی الله عنه- كسی‌ است‌ كه‌ لشكر اسلام‌ را در جنگ‌ تبوك‌ مجهز كرد و چاه‌ “رومه‌” را خرید و برای‌ استفاده‌ مسلمین‌ وقف‌ نمود.
امام‌ ترمذی‌ از عبدالرحمن‌ بن ‌خبّاب‌ روایت‌ كرده‌ كه ‌فرموده‌ است‌: من‌ در محضر پیامبر- صلی الله علیه و سلم- حاضر بودم‌ كه‌ مردم‌ را برای‌ تجهیز “جیش‌ العسرة”‌ فرا خواند.عثمان‌ گفت‌: یا رسول‌الله- صلی الله علیه و سلم-، من‌ حاضرم‌ صد شتر كمك‌ كنم‌. سپس‌ رسول‌ خدا مردم‌ را تشویق‌ كرد. بار دیگر عثمان‌ گفت‌: یا رسول‌الله- صلی الله علیه و سلم-، من‌ دویست ‌شتر با جهاز و مهار در راه‌ خدا كمك‌ می ‌كنم‌. بار دیگر رسول‌ خدا- صلی الله علیه و سلم- مردم‌ را فراخواند. این‌ بار نیزعثمان‌ گفت‌: یا رسول‌خدا- صلی الله علیه و سلم- من‌ سیصد شتر با جهاز و مهار در راه‌ خدا كمك‌ می ‌كنم‌. آنگاه‌ رسول‌ خدا در حالی‌ كه‌ از منبر پایین‌ می‌ آمد فرمود: «اگر عثمان‌عملی‌ غیر از این‌ انجام‌ ندهد، همین‌ برای‌ او كافی ‌است.‌»
همچنین ترمذی‌ از انس‌ و حاكم‌ از عبدالرحمن ‌بن ‌سمرة ‌نقل‌ می ‌كنند كه‌: حضرت‌ عثمان‌ در آن‌ روز هزار دینار (سكه‌ طلا) آورد و در دامان‌ حضرت‌ رسول‌ نهاد. رسول‌الله- صلی الله علیه و سلم- فرمود: «ما ضرّ عثمان‌ ما عمل‌ بعد الیوم»‌ (از این‌ پس‌ هیچ‌ كاری‌ به‌ عثمان‌ آسیبی ‌نخواهد رساند.) این‌ جمله‌ را دو بار تكرار كرد.
حاكم‌ از حضرت‌ ابوهریره‌- رضی الله عنه- روایت‌ كرده‌ كه‌: عثمان‌ دو بار بهشت‌ را از رسول‌ اكرم‌ خریداری‌ نمود؛ اول‌ زمانی‌ كه‌ چاه‌ رومه‌ را خرید و دوم‌ زمانی ‌كه‌ لشكر معروف‌ به‌ لشكر عسره‌ را مجهز كرد.
در مدینه‌ آبی‌ شیرین ‌تر از آب‌ چاه‌ “رومه‌” وجود نداشت‌. مالك‌ این‌ چاه‌ یهودی‌ طماعی‌ بود و مسلمانان‌ به‌ آب‌ شیرین‌ نیاز شدید داشتند. لذا رسول‌ خدا- صلی الله علیه و سلم- فرمود: هر كس‌ چاه‌ رومه‌ را بخرد و وقف‌ كند و دلوی‌ بر آن‌ بگذارد تا عموم‌ مردم‌ از آب‌ آن‌ به‌ صورت‌ رایگان‌ استفاده‌ كنند، خداوند از نهرهای‌ بهشت‌، چشمه‌ ای‌ به‌ او اختصاص‌ خواهد داد. حضرت‌ عثمان‌ آن‌ چاه‌ را به‌ بیست‌ هزار درهم ‌خرید و برای‌ استفاده‌ مسلمین‌ وقف‌ كرد.
زمانی‌ كه‌ حضرت‌ عثمان‌ زمام‌ خلافت‌ را بدست‌ گرفت‌، مطابق‌ سال‌ شمسی‌ 68 سال‌ و مطابق‌ سال ‌قمری‌ 70سال‌ از عمر وی‌ می ‌گذشت‌.

فتوحات‌ و گسترش‌ دولت‌ اسلامی‌ در زمان‌ عثمان‌- رضی الله عنه-
در زمان‌ خلافت‌ سیدنا عثمان‌- رضی الله عنه- فتوحات‌ اسلامی‌ به‌ اوج‌ خود رسید. محبت‌ جهاد در راه‌ خدا و شوق‌ شهادت‌، دل‌ نبستن‌ به‌ دنیا و تكیه‌ نكردن‌ به‌ تعداد نفرات‌ و امكانات‌ جنگی‌ و شجاعت‌ و دلیری‌ فوق‌ العاده‌ و مشاهدۀ‌ نصرت‏های‌ آشكار خداوندی‌ وعوامل‌ دیگری‌ كه‌ اسلام‌ در قلوب‌ مسلمین‌ پدید آورده‌ بود، سبب‌ شد تا امواج‌ خروشان‌ فتوحات ‌اسلامی‌ به‌ سرعت‌ ممالك‌ فارس‌، روم‌ و شمال ‌آفریقا را فرا گیرد و حكومت‌های‌ بزرگ‌ و شهرهای ‌پرشكوه‌ و جلال‌ در مقابلشان‌ سر تسلیم‌ فرود آورند.
شاید حكمت‌ الهی‌ و ارادۀ‌ خیری‌ كه‌ خداوند نسبت ‌به‌ مسلمین‌ داشت‌، موجب‌ شد تا حضرت‌ عثمان‌ به‌ جانشینی‌ حضرت‌ عمر- رضی الله عنه- برگزیده‌ شود و سلسله ‌فتوحات‌ آغاز شده‌ در زمان‌ خلافت‌ سیدنا عمر، كامل‌ و گسترش‌ یابد. زیرا اغلب‌ كارگزاران‌ شهرهای‌ تازه‌ فتح‌ شده‌ و اكثر فرماندهان‌ لشكر و فاتحان‌، در دوران‌ خلافت‌ سیدنا عمر- رضی الله عنه- از خویشان‌ نزدیك‌ حضرت‌ عثمان‌-رضی الله عنه- بودند، همچون‌ معاویة‌ بن ‌ابی ‌سفیان‌، عمرو بن ‌عاص‌، عبدالله بن ‌سعد بن ‌ابی ‌سرح‌، مروان ‌بن ‌حكم‌ و ولید بن ‌عقبه‌، و در نتیجه‌ این‌ فتوحات‌ میلیون‏ها انسان‌ به‌ آغوش ‌پرمهر اسلام‌ درآمدند، و این‌ خود نعمت‌ و خیر بسیار بزرگی‌ بود.
در زمان‌ عثمان‌ ذوالنورین‌- رضی الله عنه- آذربایجان‌ و طبرستان ‌فتح‌ شد. در همین‌ دوران‌ عبدالرحمن ‌بن ‌ربیعه ‌باهلی ‌فاتحانه‌ به‌ سرزمین‌ خزر وارد شد. خزر سرزمین‌ وسیعی‌ در ساحل‌ دریای‌ خزر (CASPIAN SEA)است‌، كه‌ بلاد دیلم‌ و الجبل‌ در آن‌ واقع‌ است‌. سپاه ‌اسلام‌ از آنجا به‌ بلنجر و قهستان‌ تا نیشابور و از طخارستان‌ تا مرورود و بلخ‌ و خوارزم‌، و ارمنستان‌ تا قالیقلا(ارزروم‌) و فتوحات‌ ادامه‌ یافت‌ تا اینكه‌ به ‌تفلیس‌ رسید. در زمان‌ ایشان‌ حضرت‌ معاویه‌ جزیره ‌قبرص‌(CYPRUS) را فتح‌ كرد و سواحل‌ شمالی‌ قاره ‌آفریقا از طرابلس‌ تا طنجه‌ در قلمرو حكومت‌ اسلامی‌ قرار گرفت‌.
در زمان‌ عثمان‌- رضی الله عنه- دولت‌ اسلامی‌ به‌ ناوگان‌ دریایی ‌دست‌ یافت‌؛ تعدادی‌ كشتی‌ از رومیان‌ بدست‌ آمد و تعدادی‌ را هم‌ معاویه‌ و عبدالله بن ‌سعد آماده‌ نمودند. در این‌ برهه‌ دولت‌ اسلامی‌ به‌ نیروی ‌دریایی‌ سخت‌ نیاز داشت‌، زیرا فتوحات‌ اسلامی‌ به قدری‌ وسعت‌ یافته‌ بود كه‌ برای‌ حفاظت‌ از سرحدات‌ به‌ نیروی‌ دریایی‌ نیاز بود، به‌ خصوص‌ كه‌ خطر حمله‌ رومیان‌ بالقوة‌ وجود داشت‌.
سپاه‌ اسلام‌ در زمان‌ سیدنا عمر- رضی الله عنه- تمام‌ سرزمین‏های ‌فارس‌، سوریه‌ و مصر را فتح‌ نموده‌ بودند، اما در بعضی‌ مناطق‌ نیروهای‌ اسلام‌ كاملاً مستقرّ نشده ‌بودند و مردم‌ آن‌ سامان‌ به‌ هر ندایی‌ لبیك‌ می ‌گفتند و علیه‌ حكومت‌ اسلامی‌ می ‌شوریدند. سپاه‌ اسلام ‌در زمان‌ سیدنا عثمان‌ آنان‌ را تحت‌ فرمان‌ و اطاعت‌ خود درآورده‌، و پایه ‌های‌ حكومت‌ اسلامی‌ را مستحكم‌ ساخت‌. این‌ كار به‌ نوبۀ‌ خود فتحی‌ مهم‌ بشمار می‌ آمد. از سوی‌ دیگر مسلمین‌ در زمان‌ عثمان‌- رضی الله عنه- بلادی‌ را فتح‌ نمودند كه‌ سپاه‌ اسلام‌ پیش‌ از آن‌ به‌ آنجا گام‌ ننهاده‌ بود.
نیز در زمان‌ خلافت‌ سیدنا عثمان‌- رضی الله عنه- مسلمین‌، بلخ‌، هرات‌، كابل‌ و بدخشان‌ را زیر پرچم‌ اسلام‌ درآوردند و شورش‌ در جنوب‌ ایران‌ باعث‌ شد تا بر كرمان‌ و سیستان‌ دست‌ یابند. در ادارۀ‌ امور این‌ شهرها و سرزمین‏های‌ تحت ‌تصرف‌، همان‌ خط‌ مشی‌ و سیاست‌ عمر- رضی الله عنه- را پیروی‌ نمودند؛ یعنی‌ بعد از تسخیر آنها بلافاصله ‌اقدامات‌ سریع‌ و مؤثری‌ برای‌ افزایش‌ محصولات ‌كشاورزی‌ و توسعه‌ و افزایش‌ درآمدهای‌ آنها بعمل ‌آمد، كاریزها كنده‌ شده‌، جاده‌ها احداث‌ گردید و درختان‌ میوه‌ كاشته‌ شد، راه‏های‌ بازرگانی‌ با نیروی‌های‌ امنیتی‌ كاملاً امن‌ و آرام‌ شد.
تهاجمات‌ و تاخت‌ و تازهای‌ روم‌ شرقی‌ از طرف‌ شمال‌ سبب‌ گردید كه‌ سپاهیان‌ اسلام‌ تا آسیای ‌صغیر و دریای‌ سیاه‌ پیش‌ بروند. طرابلس‌ غرب‌ و برقه‌ در قاره‌ آفریقا و جزیره‌ قبرس‌ در مدیترانه‌ فتح ‌شدند. و نیروی‌ دریایی‌ نیرومندی‌ را كه‌ رومیان ‌برای‌ تصرف‌ مصر در بندر اسكندریه‌ گرد آورده‌ بودند منهدم‌ كردند.

نگاهی‌ به‌ خلافت‌ راشدۀ‌ سیدنا عثمان‌-رضی الله عنه-
خلافت‌ حضرت‌ عثمان‌- رضی الله عنه- بر همان‌ پایه ‌های ‌خلافت‌ دو خلیفۀ‌ قبلی‌ مبتنی‌ بود. از نظر عدل‌ و مساوات‌، اجرای‌ احكام‌ شریعت‌، امر به‌ معروف‌ ونهی‌ از منكر و برقراری‌ نظم‌ و امنیت‌ همانند گذشته ‌بود.
در تاریخ‌ طبری‌ از سالم‌ بن ‌عبدالله نقل‌ شده‌ كه حضرت‌ عثمان‌- رضی الله عنه- بعد از خلیفه‌ شدن‌ به‌ جز سال‌ آخر هر سال‌ به‌ حج‌ خانه‌ خدا می ‌رفتند…. امنیت‌ رابرای‌ مردم‌ تأمین‌ كردند. به‌ عمّال‌ و والیان‌ تمام‌ مناطق‌ اعلام‌ كردند كه‌ هر سال‌ در موسم‌ حج‌ حاضر شوند. همچنین‌ كسانی‌ كه‌ از آنها شاكی‌ هستند نیز حاضر شوند. همچنین‌ برای‌ مردم‌ مناطق‌ مختلف ‌اعلامیه‌ فرستادند كه‌ همه‌ بر نیكویی‌ عامل‌ و از بدی‌ها دوری‌ كنند؛ اهل‌ ایمان‌ خود را ضعیف‌ و ناتوان‌ احساس‌ نكنند، زیرا من‌ مددكار مظلوم‌ بوده ‌و إن شاء الله حق‌ آنان‌ را از ظالم‌ خواهم‌ گرفت‌.
عملكرد مردم‌ همواره‌ چنین‌ بود. مگر گروهی‌ چند كه‌ از این‌ روند سوء استفاده‌ كرده‌ و آن‌ را وسیله‌ تفرقه‌ و ایجاد دودستگی‌ میان‌ امت‌ اسلامی‌ قرار دادند.
ابن‌ كثیر در «البدایة‌ و النهایة‌» می ‌نویسد: «حضرت‌ عثمان‌- رضی الله عنه- تمام‌ استانداران‌ را ملزم‌ ساخته‌ بود تا در موسم‌ حج‌ حضور یابند، و در میان‌ مردم‌ اعلام ‌می‌شد كه‌ هر كسی‌ از دست‌ مسؤولان‌ حكومتی ‌شكایتی‌ دارد، مراجعه‌ كند تا حقش‌ گرفته‌ و به‌ او داده‌ شود.»

مفاخر عظیم‌ و جاودان‌ عثمان‌- رضی الله عنه-
یكی‌ از بزرگترین‌ و شایسته‌ ترین‌ اقدامات‌  سیدنا عثمان‌ این‌ بود كه‌ جهان‌ اسلام‌ را بر یك‌ مصحف‌ و یك‌ قرائت‌ متحد گردانید. دستور او به‌ نوشتن ‌نسخه‌ های‌ قرآن‌ و ارسال‌ آنها به‌ تمام‌ مراكز حكومتی‌ سرزمین‌ اسلامی‌ به‌ عنوان‌ نسخه‌ رسمی‌ و متحد گردانیدن‌ بر یك‌ قرائت‌ مشهور و متواتر، بزرگترین‌ كارنامه‌ خلافت‌ عثمانی‌ است‌.
امام‌ بدرالدین‌ محمد بن ‌عبدالله الزركشی‌ (متوفی‌794 هـ) می‌ نویسد: «مردم‌ تا پیش‌ از زمان‌ عثمان‌ مختار و آزاد بودند تا آنچه‌ از قرآن‌ را كه‌ یاد دارند به‌ هر قرائتی‌ كه ‌بخواهند، بخوانند. تا اینكه‌ خوف‌ فساد پیش‌ آمد، آنگاه‌ بر قرائتی‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ نیز رایج‌ است‌ متّحد شدند. بین‌ مردم‌ چنین‌ مشهور است‌ كه‌ عثمان‌- رضی الله عنه- قرآن‌ را جمع‌ نمود، ولی‌ چنین‌ نیست‌، بلكه‌ عثمان‌- رضی الله عنه- مردم‌ را با مشورت‌ و اتفاق‌ نظر مهاجرین‌ و انصار بر قرائتی‌ كه‌ مهاجرین‌ و انصار بر آن‌ متفق‌ بودند، واداشتند. زیرا لهجه‌ اهل‌ عراق‌ و اهل‌ شام‌ با هم ‌تفاوت‌ داشت‌، و در قرائت‌ قرآن‌ و نیز تلفظ‌ كلمات ‌با هم‌ اختلاف‌ داشتند. عثمان‌ جهت‌ ریشه‌ كن ‌ساختن‌ اختلاف‌ قرائت‌ و رسم‌ الخط‌ قرآن‌ اقدام‌ به ‌چنین‌ كاری‌ نمود، زیرا كه‌ پیش‌ از این‌ قرآن‌ با قرائت‏های‌ هفتگانه‌، كه‌ قرآن‌ مطابق‌ آن‌ نازل‌ شده ‌است‌ خوانده‌ می ‌شد. اما نخستین‌ كسی‌ كه‌ قرآن‌ را در مصاحف‌ جمع‌ كرد ابوبكر صدیق‌ – رضی الله عنه‌- بود. ازعلی ‌بن ‌ابی ‌طالب- رضی الله عنه-‌ روایت‌ شده‌ است‌ كه‌ فرمود: «خدا رحمت‌ كند ابوبكر را، او نخستین‌ كسی‌ است‌ كه ‌قرآن‌ را بین‌ دو لوح‌ جمع‌ كرد.» صحابه‌ در زمان ‌ابوبكر و عمر- رضی‌الله عنهما- نیازی‌ به‌ اتفاق‌ بر یك‌ قرائت‌ احساس‌ نكردند زیرا در زمان‌ آنها، اختلافی ‌مانند زمان‌ عثمان‌-رضی الله عنه- پیش‌ نیامد؛ همانا عثمان‌ به ‌انجام‌ كار بزرگی‌ توفیق‌ یافت‌ كه‌ وحدت‌ كلمه‌ و ریشه‌ كن‌ شدن‌ اختلاف‌ قرائت‌ و رسم‌ الخط‌ قرآن‌ را تضمین‌ كرد و امت‌ اسلامی‌ را از این‌ بابت‌ آسوده ‌ساخت‌.
سیدنا علی‌- رضی الله عنه- می‌ فرماید: «اگر من‌ هم‌ بجای‌ عثمان ‌بودم‌، دربارۀ‌ نسخه‌ های‌ قرآن‌ و تهیۀ‌ مصاحف‌ رسمی‌، همان‌ كاری‌ را می ‌كردم‌ كه‌ عثمان‌ كرد.»؛ (لو ولِّیتُ ما ولّی‌ عثمان‌ لعملتُ‌ بالمصاحف‌ ما عمل.‌)
در البدایة‌ و النهایة‌ ابن‌ كثیر، به‌ نقل‌ از سوید بن ‌غَفَله ‌آمده‌ كه‌ علی‌ بن ‌ابی ‌طالب‌- رضی الله عنه- گفت‌: «ای‌ مردم‌! درباره‌ عثمان‌ جز به‌ نیكی‌ سخن‌ مگویید؛ می‌ گویید كه‌ عثمان‌ قرآن‏ها را سوخت‌، بخدا سوگند هر چه‌ با مصاحف‌ انجام‌ داد در حضور اصحاب‌ محمد- صلی الله علیه و سلم- انجام‌ داد، اگر من‌ هم‌ بجای‌ او بودم‌ همین‌ كار را می‌كردم.‌»

توسعۀ‌ مسجد نبوی‌
یكی‌ دیگر از مفاخر عثمان‌- رضی الله عنه- توسعۀ‌ مسجد نبوی ‌بود. مسجد نبوی‌ در زمان‌ رسول‌ خدا- صلی الله علیه وسلم- با خشت‌ خام‌ و سقفی‌ از شاخه‌ درخت‌ خرما و ستونهای ‌چوبی‌ بنا شده‌ بود. حضرت‌ ابوبكر چیزی‌ به‌ آن‌ نیفزود. حضرت‌ عمر آن را وسیع‏تر كرد و با همان‌ خشت‌ خام‌ و سقف‌ و ستون‌ چوبی‌ بنا كرد. ولی‌ حضرت‌ عثمان‌- رضی الله عنه- مساحت‌ بسیار زیادی‌ را به‌ آن‌ افزود و دیوارهایش‌ را با سنگ‌های‌ منقش‌ بنا كرد و گچ‌ كرد و ستونهای‌ آن‌ را از سنگهای‌ منقّش‌ ساخت‌ و تیرهای‌ سقف‌ آن‌ را كه‌ قبلاً از چوب‌ درخت‌ خرما بود از چوبهای‌ درخت‌ كاج‌ قرار داد.

نویسنده‌: امام‌ سید ابوالحسن‌ندوی- رحمه الله-‌؛
ترجمه‌ و اقتباس‌: عبدالقادر دهقان‌ ـ سراوان‌

ادامه دارد…


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید