امروز :جمعه, ۲۰ مهر , ۱۴۰۳

حیا؛ نماد خوبی

حیا؛ نماد خوبی

 حیا یکی از اوصاف فطری و بنیادین در ضمیر بشریت است که نقش عمده ای در ساختار شخصیت افراد ایفا می کند. اسلام حیا و آزرم را به عنوان یک صفت بازدارنده از گناه مورد ستایش قرار داده و پیروان خود را بدان تشویق کرده است.

حیا بر حسب لغت از ماده (حیات) اشتقاق شده که بیانگر تداوم زندگی دنیوی و اخروی به آن است. بنابراین فقدان حیا ناشی از مرگ قلب و روح، و برخورداری از آن علامت حیات و فعالیت قلب می باشد.
در اصطلاح عبارت است از انقباض نفسانی که انسان را بر ترک اقوال و افعال زشت وادار ساخته و از کوتاهی و سهل انگاری باز می دارد. به تعبیر ساده تر حیا احساسی است که نفس را از انجام اموری که در مورد آنها سرزنش و نکوهش می شود، باز می دارد.
پس می توان چنین نتیجه گرفت که ارتکاب گناه و بی حیایی لازم و ملزوم یکدیگرند. [ر.ک. مدارج السالکین:2/ 270]
در همه امور زندگی مراعات حیا و آزرم بسیار زیبنده و ارزشمند است، البته به شرطی که سبب بی شهامتی و عقده حقارت در افراد نگردد.
حیا را می توان شاخص برخورداری افراد از سرشت انسانی، بیانگر جایگاه ایمان و میزان ادب آنان دانست. افراد با حیا از ارتکاب کارهای ناشایست به دوراند و چنانچه ناخواسته مرتکب عمل زشتی شوند، بلافاصله عرق شرم و حیا بر جبین‏شان می نشیند، چرا که این افراد دارای ضمیری زنده و نهادی پاک اند، از مشاهده زشتی ها و بدی‏ها متأثر گشته و عزم و اراده‏شان آنان را از ارتکاب این گونه اعمال باز می دارد. ولی برعکس کسانی که فاقد نیروی بازدارنده زشتی و بدی اند از ارتکاب بدی و کارهای ناشایست خم به آبرو نمی آورند زیرا قلب و روحشان حیات و حساسیت خود را از دست داده است.
به هر حال حیا از کمالات بزرگ اخلاقی و اساس خوبی های فراوانی در انسان است و به سبب بازدارندگی آن از ارتکاب بسیاری از منکرات و امور زشت، نقش عمده ای در شکل دهی چگونگی ارتباط انسان با خدا و مردم دارد و سایر شعب دین را نیز تنظیم می کند. اگر حیا در زندگی فرد حاکم گردد، دیگر جایی برای دروغ گفتن، غیبت نمودن، نافرمانی والدین، ترک نماز و سایر احکام دین باقی نخواهند ماند. دعوت به داشتن حیا و پاسداری از آن، در واقع فراخوانی به ترک تمام معاصی و گناهان است.

حیا از بارزترین ویژگی های دین اسلام
در هر دین، بر یک بخش خاصی نسبتا تاکید و توصیه های ویژه ای صورت گرفته و برای پِیاده کردن آن در جامعه بشری تلاش فراوانی به عمل آمده است. چنانکه قاطعیت و عدم گذشت در زمان حضرت موسی (علیه السلام) در تعالیم دین یهودیت کاملا مشهود بود و در آیین مسیحیت در دوران حضرت عیسی- علیه اسلام- ترحم و گذشت در رأس امور بود و دین مقدس اسلام نیز با خُلق و خوی حیا از سایر ادیان متمایز و در تعلیمات نبوی بر آن تاکید شده است، البته به طور کلی فضایل اخلاقی در همه ادیان مورد عنایت قرار داشته و همه بدان دستور داده اند.
حضرت زید بن طلحه از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم چنین روایت می کند: «إن لکل دین خلقا و خلق الاسلام الحیاء» [رواه مالک] هر دین وصف و نشان منحصر به فردی دارد و نشان ممتاز اسلام “حیا” است.
حضرت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم خواسته اند که مسلمان آن قدر نسبت به خیر و خوبیِ فضایل، و شرّ و بدی رذایل حساسیت نشان دهد که صرف نظر از ثواب و عقاب به خاطر حیا هم که شده به خیر تمسک جسته و از شر و رذایل فاصله گیرد، همان گونه که ابن قیم رحمه الله می گوید:
هب البعث لم تأتنا رسله    وجاحمة النار لم تضرهم
ألیس من الواجب المستحق   حیاء العبد من المنعم
(فرض کن که پیامبران مبعوث نشده اند و آتش جهنم روشن نشده است، آیا واجب و سزاوار نیست که بندگان از منعم خویش حیا داشته باشند؟)

تاثیر اجتماعی حیا
فایده اجتماعی خوی پسندیده حیا جلوگیری از گناهان و بازداشتن مردم از آلوده شدن به معاصی و اعمال خلاف اخلاق است. در هر جامعه ای معمولا افراد لاابالی و هوسبازی یافت می شوند که اسیر طبع سرکش و هوای نفس خود هستند، وظیفه شناسی و احترام به قانون و اخلاق در نظرشان بی ارزش است و از ارتکاب بسیاری از گناهان باکی ندارند، تنها مانعی که در سر راه خود می بینند حیای از مردم و افکار عمومی است. بدون تردید در بعضی از موارد شکنجه تنفر افکار عمومی و مجازات ملامت‏های مردم از کیفر شلاق و زندان به مراتب سخت تر است. چنین حیایی که مردم را از تجاوز و تعدی باز می دارد از صفات پسندیده و سجایای اخلاقی با ارزش است. اما متاسفانه گاهی در برخی جوامع برخی از گناهان قباحت خود را از دست داده و مردم آن را یک امر عادی تلقی می کنند، در این جا بزهکاران و گناهکاران نه تنها از مردم حیا نمی کنند بلکه امکان دارد در مواقعی به کارهای ناروا و گناهانشان افتخار نمایند. اگر در جامعه ای عفت و حجاب را کهنه پرستی و عقب ماندگی قلمداد کنند، رباخواری و رشوه خواری و دروغ سند شایستگی و لیاقت شود، شراب‏خواری و قماربازی سرگرمی قرار گرفته و قبحی نداشته باشد، در این گونه جوامع شرم و حیا نسبت به آن پلیدی ها مفهوم خود را از دست داده و کسانی که مرتکب آن گناهان می شوند، هرگز ترسی از ملامت و سرزنش مردم ندارند.
این نوع جوامع مصداق بارز حدیث نبوی خواهند بود که آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إن مما أدرک الناس من کلام النبوة الاولی: إذا لم تستح فاصنع ما شئت» [رواه البخاری:3483] آنچه مردم از کلام انبیای پیش از من دریافته اند این است که اگر حیا نکردی هر چه می خواهی بکن.
به قول شاعر:
إذا لم تخش عاقبة اللیالی  و لم تستحی فافعل ما تشاء
فلا والله ما فی العیش خیر   ولا فی الدنیا إذا ذهب الحیاء
(هرگاه از عاقبت روزگار نترسیدی و شرم و حیا نداشتی هر چه می خواهی انجام بده. به خدا سوگند! در زندگی خیری نیست و چون حیا رفت دنیا ارزش ندارد.)

حیا، خوبی ها را به همراه دارد
بر خلاف تلقی عموم که حیا و آزرم را نکات ضعف می دانند و پررویی و بی مبالاتی را نوعی چالاکی و زرنگی به حساب می آورند، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به یک انصاری که از حیای برادرش ناراحت بود و او را سرزنش می کرد، چنین فرمودند: «دعه فإن الحیاء من الایمان» (متفق علیه) او را به حالش رها کن زیرا حیا جزیی از ایمان است.
در روایت عمران بن حصین به نقل از آن حضرت صلی الله علیه وسلم چنین آمده است: «الحیاء لایأتی إلاّ بخیر» حیا فقط خیر و خوبی را به ارمغان می آورد.
در این حدیث بر خلاف پندار عموم که شرم و حیا به آدمی خسارت و زیان وارد می کند، رسول خدا صلی الله علیه وسلم حیا را منشأ خیر دانستند.
بی گمان حیا ملاک و معیار خیر و خوبی است. حیا با هر کاری نشانه کرامت آن است. حضرت رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ما کان الفحش فی شیئ إلا شأنه و ما کان الحیاء فی شیئ إلاّ زانه» (ترمذی) بی شرمی در هرچیزی باشد آن را زشت و قبیح می گرداند و حیا در هر چیزی باشد آن را زیبا و آراسته می گرداند.

بی حیایی مقدمه سقوط
همان طوری که حیا مایه ارتقای معنوی انسان است، در صورتی که وجودش از آن خالی شود به سرعت به سوی شر به حرکت خواهد افتاد. در آن صورت نسبت به دشنام، فحش، ناسزاگویی بی اعتنا است و مرتکب انواع ظلم و خیانت می شود و بدین ترتیب بستر سقوط معنوی وی فراهم می گردد.
شیخ محمدغزالی مصری در کتاب «خلق المسلم» می نویسند: هرگاه انسان حیا را از دست بدهد به تدریج سیر قهقرایی به سمت بدی می یابد و از بد به بدتر و از پست به پست تر سقوط می کند تا این که به پایین ترین درجه سقوط می نماید.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم مراحل این سقوط را که از بی حیایی آغاز و به بدترین فرجام پایان می پذیرد، این گونه بیان نموده اند: «إن الله عزوجل إذا أراد أن یهلک عبداً نزع عنه الحیاء، فاذا نزع منه الحیاء لم تلقه إلاّ مقیتا ممقتا. فاذا لم تلقه إلاّ مقیتا ممقتا نزعت منه الامانة فاذا نزعت منه الامانة لم تلقه إلاّ خائنا مخونا. فاذا لم تلقه إلا خائنا مخونا نزعت منه الرحمة. فاذا نزعت من الرحمة لم تلقه إلا رجیما ملعناً فاذا لم تلقه إلا رجیما ملعناً نزعت منه ربقة الاسلام.» (ابن ماجه) هرگاه خداوند بخواهد کسی را بر اثر اعمالش نابود سازد، نخست حیا را از وی می گیرد، چون حیا از او گرفته شد، او را مبغوض و منفور خواهی یافت و زمانی که منفور گشت امانتداری از او گرفته می شود و چون امانتداری از وی سلب شد، خیانت پیشه می گردد و وقتی خیانت پیشه گشت، رحم و عطوفت از دل وی رخت بر می بندد و چون رحم و عطوفت را از دست داد، مطرود و ملعون می گردد و چون ملعون گردد از دایره اسلام خارج می شود.
این بیان دقیق به ترتیب مراحل اوصاف بیماری های نفس انسان و دگرگونی آن را بازگو می کند. چگونه نفس بشری از یک مرحله بد به مرحله بدتر و زشت تر سقوط می کند، چرا که انسان وقتی پرده حیا را از روی برداشت و برای کارش از حسابی نترسید و در رفتارش از سرزنش ملامت گران بیم و واهمه ای نداشت، آنگاه دست اذیت و آزار به سوی مردم دراز می کند و به هر کسی که در حوزه اقتدارش قرار گیرد تعدی و تجاوز می کند، چنین فرد بدطینتی در قلب کسی جای پیدا نخواهد کرد، زیرا او عداوت و دشمنی را در قلوب می کارد و به پرورش آن می پردازد.
هر گاه فردی بدین درجه از انحطاط رسید دیگر کسی او را بر چیزی امین نمی داند. راستی چگونه کسی که از خوردن اموال دیگران خجالت نمی کشد، از هتک حرمت ناموس دیگران حیا ندارد، به وعده های خود عمل نمی کند، نسبت به انجام واجبات و تکالیف دینی بی پرواست و از خیانت در اموال مردم هراسی ندارد، امین شمرده می شود؟
هر گاه کسی حیا و امانتداری خود را از دست داد به صورت یک موجود وحشی در می آید که با عربده به دنبال دستیابی به شهوتهای نفس خویش است و در راه حصول آن پاک ترین عواطف و احساسات را قربانی می کند و به چپاول اموال مستضعفان می پردازد بدون این که در دلش کوچکترین احساس رحم و شفقتی به وجود آید، پردۀ تاریک خودخواهی جلو چشمانش را می گیرد و او جز به گمراهی و افزون طلبی به چیز دیگری نمی اندیشد و روزی که انسان به چنین درجه ای از پستی و انحطاط برسد از دایره دین خارج گردیده و از اسلام بیرون آمده است.

بالاترین درجه حیا
ارتباط حیا فقط به همنوعان نیست، بلکه ذات الله که آدمی را از عدم به وجود آورده و ما از خیرات او بهره می بریم و روزی او را می خوریم و از هوای او تنفس می کنیم و بر روی زمین او گام بر می داریم و در زیر سقف آسمان او هستیم، بیشترین استحقاق حیا را دارد که هر کاری بر خلاف دستور او است، طبیعت آدمی از آن تنفر و احساس انقباض نموده و از آن باز آید. وقتی انسان در برابر صاحب کمترین نعمت خجالت می کشد که اسائه ادب نماید، چگونه از اسائه ادب به پیشگاه خداوند که از گهواره تا گور غرق در نعمتهای او است و همواره از خوان نعمت او بهره می برد، نترسد و از نافرمانی او حیا نکند؟
حضرت عبدالله بن مسعود رضی الله عنه به نقل از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم چنین روایت می کند: «استحیوا من الله حق الحیاء. قلنا: إنا نستحی من الله یا رسول الله صلی الله علیه وسلم- الحمدلله- قال: لیس ذلک الاستحیاء من الله حق الحیاء أن تحفظ الرأس و ما وعی والبطن و ما حوی و تذکر الموت و البلی و من أراد الاخرة ترک زینة الحیاة الدنیا و آثر الآخرة علی الاولی. فمن فعل فقد استحیا من الله حق الحیاء» (ترمذی) آن گونه که شایسته است از خداوند شرم و حیا  کنید. گفتیم ای رسول خدا صلی الله علیه وسلم- بحمدلله- از خداوند شرم و حیا داریم. آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: چنین نیست. حیای شایسته و سزاوار حضرت حق آن است که سر را با آنچه در آن می پروراند و شکم را با آنچه در خود جای داده است حفظ کنی و از مرگ و فرسودگی یاد کنی. کسی که قصد آخرت را دارد، زینت‏های دنیا را ترک می کند و آخرت را بر دنیا ترجیح می دهد. پس هر کس چنین کند او به راستی آن گونه که سزاوار است از خداوند حیا و آزرم کرده است.
بدون تردید وظیفه مسلمان است که زبان خویش را به باطل نیالاید و دیدگانش را از نگاه به نامحرمان و از شهوات دور دارد و گوش خود را از استراق سمع و کنجکاوی به رازهای دیگران و مسائل خصوصی شان حفاظت نماید و شکم را از حرام دور سازد، با این رویکرد می توان مدعی شد که فرد از خدا شرم و حیا کرده است.
سعدی چه زیبا می سراید:
چنان شرم دار از خداوند خویش                 که شرمت ز بیگان است و خویش

حفظ حقوق مردم، نشانه حیا
نشانه حیا آن است که انسان حقوق مردم را بشناسد و سلسله مراتب میان افراد را رعایت کند و به اصحاب فضل و کمال ارج نهد. حیا مستلزم آن است که انسان در مجالس پرحرفی نکند و در سخن گفتن راه میانه را برگزیند، زیرا برخی از مردم از این که زمام سخن را به دست گیرند و در مجالس به کسی مجال سخن گفتن ندهند و خود متکلم وحده باشند، هیچ شرم و حیایی ندارند. اسلام این شیوه پرحرفی را که مردم را به ستوه در می آورد، به هیچ وجه نمی پسندد.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «من تعلّم صرف الکلام لیستبی به قلوب الرجال لم یقبل الله منه یوم القیامة صرفا و لا عدلاً» (سنن ابی داود) هر کس بلاغت سخن را بیاموزد تا قلوب مردم را اسیر خویش سازد، خداوند در روز قیامت هیچ بخشش و دادی را از او نمی پذیرد.
خوانندگان عزیز! از پیامدهای دوری از این تعالیم دینی و اخلاقی، رواج بی بند و باری نسبت به ارزش‏های عالی و کنار گذاشتن روش های نیکو و انتشار ابتذال در سطح جامعه است که به تباهی سرمایه معنوی و اخلاقی جامعه می انجامد. انواع خودآرایی ها، بی حجابی ها، آوازخوانی ها، رقص و پایکوبی ها، تصاویر شرم آور در سریال ها و فیلم های بی محتوا، پارتی های شبانه، متلک پراندن به دختران در خیابان ها، چت کردن دختران و پسران در اینترنت آن هم سخنانی که شایسته نیست، همه از مصادیق بی حیایی است که انسان را به سوی فساد و تباهی سوق می دهد. خداوند متعال همه این صحنه ها را می بیند و می شنود، آیا نباید از او شرم و حیا کرد؟
اگر در دنیا از خدا حیا نکنیم، هنگامی که با او روبرو شدیم چه خواهیم کرد؟ بیاییم در دنیا از نافرمانی و عصیان خداوند شرم و حیا را پیشه کنیم تا در آخرت مورد لطف و عنایت وی قرار گیریم.
ادب و شرم تو را خسرو مهرویان کرد               آفرین بر تو که شایسته صد چندانی (حافظ)

نگارنده: مولوی رضا رخشانی

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید