هدف از آفرینش انسان در پرتو آیات الهی و رهنمودهای پیامبران، چیزی جز عبادت و بندگی خدا نیست؛ عبادتی که همه ابعاد زندگی انسان را فرا گیرد و نهایتا او را به حد اعلای تکامل روحانی و معنوی برساند.
انسان موجودی است که فطرتا گرایش به عبادت دارد؛ از همین رو ناخودآگاه حس دینی اش پویا می شود و عطش روحش فزونی می یابد تا آنجا که روح سرگردان و بی پناه انسان به هر سو می گریزد تا درون آشفته اش را با ایمان به خداوند عزوجل از رنج و عذابی که دامنگیر اوست، رهایی بخشد.
بر اثر همین حس درونی دینی و معنوی است که انسان مومن به عبادت می پردازد تا از این طریق نوعی رابطه خاضعانه، عاشقانه، ستایشگرانه و سپاسگزارانه را با معبود حقیقی خویش برقرار نماید.
دین اسلام یگانه دین برگزیده خداوند است که روش حقیقی معرفت وعبادت خداوند را به صورت شفاف و صحیح برای بندگان الهی، ترسیم و تشریح می نماید. اسلام از راههای افراط گری، تحریف و دگرگونی به ودور مانده و از سرنوشتی که سایر ادیان فلسفی و الهی به آن گرفتار آمده اند کاملا مصون است و بر همان جوهرۀ اصیل و ذاتی خود همچنان پا برجا و استوار است.
در دین اسلام به منظور تقرب جستن به ذات خداوند عزوجل برنامۀ مشخص عبادی به عنوان شعائر برجسته و مهم برگزیده شده اند که اساس این عبادات عبارتند از:1- گواهی دادن به یگانگی خداوند و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم؛ 2- اقامه نماز؛3ـ ادای زکات؛4ـ روزه گرفتن ماه رمضان؛ 5ـ حج بیت الله الحرام.
نتیجه همه این عبادات تنها تقرب به خداوند عزوجل است. در حدیث معروف قدسی به صورت بسیار زیبایی این حقیقت بیان شده است که خداوند می فرماید: «هیچ بنده ای با هیچ چیزی به من نزدیک نشده است که از فرایض من محبوب تر باشد، همانا بنده من به وسیله نوافل و مستحبات به من نزدیکتر می شود، چنانکه محبوب می گردد، همین که محبوب من شد، من گوش او می شوم که با آن می شنود و چشم او می شوم که با آن می بیند و دست او می شوم که با آن می گیرد، و پای او می شوم که با آن راه می رود، آنگاه اگر مرا بخواند، دعایش را اجابت می کنم و اگر از من پناه جوید به او پناه می دهم. (بخاری، الجامع الصحیح، ج7، ص: 143، شماره روایت: 6502)
نکته اساسی در عبادات الهی آزمایش و بندگی انسان در برابر پروردگار خویش است، وجه شاخص هر عبادت ایمان به غیب و پذیرش بی قید و شرط دستور پروردگار است. برای فرد مومن همین قدر کافی است که امر الهی را با جان و دل بپذیرد و آن را با عشق و محبت به انجام برساند، زیرا او به وضوح می داند که خداوند به عبادت و پرستش هیچ کس نیاز ندارد، و این انسان است که با صعود بر قلۀ معرفت الهی و سیر در آفاق معنوی به تکامل و تعالی می رسد؛ چنانکه خداوند می فرماید: «و من یشکر فإنما یشکر لنفسه و من کفر فإن الله غنی حمید» [لقمان:12] (هر کس سپاسگزاری کند به سود خویش سپاسگزاری می کند و هر کس ناسپاسی کند به خود زیان می رساند، چرا که خداوند بی نیاز و ستوده است.)
عبادت حج
حج در لغت، یعنی قصد کردن، آهنگ کردن، و در اصطلاح شریعت اسلام، حج عبارت است از: قصد و حرکت کردن مسلمانان مستطیع به سوی بیت الله الحرام در وقت معین و با انجام اعمال و مناسک مخصوص تا از این طریق عبدیت و بندگی خود را در ظاهر و باطن در برابر الله عزوجل اظهار کند و با انجام اعمال و افعال حضرت ابراهیم علیه السلام خلیل الله و به وسیله تعظیم و محبت به شعائر موجود در آن سرزمین مقدس ارتباط خود را با خداوند به روش ابراهیمی، که مظهر کامل عبدیت و محبت است، ابراز دارد.
مناسک حج به طور کلی یادآور خاطرات حضرت ابراهیم خلیل است که با عقیدۀ راسخ و توکل کامل از همه اسباب ظاهری و مادی قطع امید می کند و همسر و فرزند خردسالش را در بیابان خشک مکه برای خدا رها می سازد و نهایتا در همانجا دعا می کند و کعبه را برای عبادت خداوند یگانه می سازد و از خداوند عاجزانه می خواهد تا آن را مرکز توحید و تجمع جهانیان بگرداند، خداوند دعای خالصانه ابراهیم علیه السلام را اجابت می نماید و خطاب به وی می فرماید: «و أذن فی الناس بالحج یأتوک رجالا و علی کل ضامرٍ یأتین من کل فجّ عمیق» [سوره حج: 27] (مردم را دعوت به حج کن تا پیاده و سوار بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری (به سوی خانه کعبه) بیایند.)
از این رو حج تجدید میثاق است با آرمانهای ابراهیمی و اینکه حاجی با دنیای پیرامون خود قطع رابطه می نماید و با لباس احرام و سر و وضعی ساده و بی آلایش لبیک گویان عازم دیار ابراهیمیی می شود و در حقیقت این شعار توحیدی وعرفانی را زمزمه می کند که: «إن صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لاشریک له و بذلک أمرت و أنا أول المسلمین» (همانا نماز و تمام عبادات من، زندگی و مرگم، همه برای خداوند، پروردگار جهانیان است، شریک و همتایی ندارد و من به همین دستور یافته ام و من نخستین مسلمانم.)
لذا حج در واقع شناخت اساس و پایه مذهب بزرگ ابراهیمی است؛ دعوت به آیین خالص ابراهیم علیه السلام که از شائبه هر گونه عقیده شرک آمیز مبرا است و عمل را برای خلوص نیت استوار می سازد. هدف حج، دلبستگی به معبود حقیقی و گسستن از همه و نهایتا به خدا عشق ورزیدن و از غیر او بیزاری جستن است.
اهمیت حج در اسلام
حج پنجمین رکن اساسی اسلام است که در سال نهم هجری بر مسلمانان فرض شد. آیات و احادیث متعددی درباره اهمیت و تاکید رفتن به حج خانه کعبه وارد شده است. خداوند عزوجل می فرماید: «و أتموا الحج و العمرة لله» [سوره بقره: 196] (حج و عمره را برای خدا بجا آورید.)
«ولله علی الناس حجّ البیت من استطاع إلیه سبیلا» [آل عمران:96] (و حج خانه کعبه واجب الهی است بر کسانی که توانایی (مالی و جسمی) برای رفتن بدانجا دارند.)
لذا در صورت تحقق شرایط ذیل، رفتن به حج برای هر انسان یک بار در عمر فرض است:
-1 اسلام: گزاردن حج و عمره و دیگر عبادات بر غیر مسلمانان واجب نیست؛ زیرا آنان پیش از هر چیز مکلف به ایمان هستند و مبنای پذیرش و عدم پذیرش همه عبادات ایمان است.
2ـ عقل: عقل و درک مسایل و انجام آن به نحو صحیح لازمه هر امر مهم و عبادی است و از همین رو هیچ گونه تکلیف شرعی وعبادی متوجه دیوانگان نیست.
3- بلوغ: بخاطر آنکه کودکان تا زمانی که به حد بلوغ و شعور کامل نرسیده باشند مکلف به انجام احکام شرعی نیستند.
4- استطاعت: حج بر کسانی فرض می گردد که توانایی مالی و جسمی لازم را برای هزینه و تحمل مشکلات سفر و ادای مراسم و مناسک حج داشته باشند.
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در مناسبتهای مختلف مسلمانان را به ادای این عبادت بزرگ تشویق و ترغیب نموده اند.
از آنحضرت صلی الله علیه وسلم سوال شد: کدام عمل افضل تر است؟ فرمود: ایمان به خدا و پیامبرش، بار دیگر سوال شد سپس کدام عمل برتر است؟ فرمود: جهاد در راه خدا؛ بار سوم سوال شد سپس کدام عمل ارجح تر است؟ فرمود: حج مبرور. [بخاری، الجامع الصحیح، ج2، ص471]
حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت می کند که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: «یا أیها الناس قد فرض علیکم الحج فحجّوا» [مسلم، الجامع الصحیح، ج2، ص975] (ای مردم! حج بر شما فرض شده، لذا حج خانه کعبه را انجام دهید.)
حضرت علی رضی الله عنه می فرمایند: رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: هر کسی که بتواند توشه و مرکبی برای حج خانه خدا فراهم کند و با این حال به حج نرود، راهی بجز یهودی یا نصرانی مردن را در پیش رو ندارد، بخاطر آنکه خداوند در قرآن می فرماید: حج خانه خدا بر همه کسانی که توانایی (مالی و جسمی) داشته باشند واجب است.
امام شاه ولی الله دهلوی در تشریح این حدیث می فرمایند: ترک کردن رکنی از ارکان اسلام به منزله آن است که تارک آن از آیین اسلامی خارج می گردد و بدان خاطر، تارک حج به یهودی و نصرانی تشبیه داده شده است و تارک نماز به شرک، که یهودیان و نصاری نماز می خواندند ولی به حج نمی رفتند، اما مشرکان عرب حج می کردند و نماز نمی خواندند. [ر.ک. حجة الله البالغة، شاه ولی الله دهلوی، ج2، ص57]
فلسفه حج
هدف اساسی و مهم در انجام عبادات آن است که بمنظور امتثال فرمان خداوند و ادای حق بندگی و سپاسگزاری از نعتمهای بی کران وی انجام گیرد.
از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم سوال شد؛ حج چیست؟ آنحضرت فرمود: «الشعث التفل» ژولیده مو و غبار آلود. مجدداً سوال شد کدام حج افضل است؟ فرمود: «العجّ و الثج» فریاد بلند کردن و خون ریختن در راه خدا. حاجی در حقیقت خویشتن را در برابر خداوند متعال ذلیل و عاجز قرار می دهد و لبیک گویان در صدد اعلای کلمة الله بر می آید و ابراهیم گونه، عاشقانه حضور خویش را اعلام می کند و مال و جانش را در راه وصال معبود حقیقی قربان می کند.
فلسفه حج نسبت به هر عبادتی بیشتر جلب توجه می کند، چناکه خداوند عزوجل خطاب به موسس کعبه و منادی حج می فرماید: «و أذن فی الناس یأتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق لیشهدوا منافع لهم و یذکراسم الله» [حج:27]
این توجیه مهم قرآنی به حرکت مردم پیاده و سواره که از دوردست آن را در پیش می گیرند اشاره می نماید، و منافع آشکاری که قرآن آنها را بر ذکر نام خدا مقدم داشته، بر می شمارد. از جمله؛
الف: حج یک منبع نیروی معنوی و عاطفی است که به مسلمان توان می دهد و وجود او را از فروتنی و تقوا در برابر خدا و تصمیم به اطاعت و پشیمانی از نافرمانیاش پر می سازد و عاطفه محبت به خدا و رسول خدا صلی الله علیه وسلم و یاران و پیروان او را در وی سیراب می گرداند؛ سرزمین مقدس و خاطرات آن، شعائر و آداب حج و آثار درونی آنها، نیروی جماعت حاجیان و الهامات فکری و رفتاری آن و… همه اینها به روشنی آثار خود را در ژرفای وجود فرد مسلمان بجا می گذارند و او را با قلبی زلالتر و شیوه ای پاکیزه تر و عزمی راسخ تر برای انجام خیر و نیکی و مقاومتی سرسختانه تر در برابر گناهان از سفر خویش باز می گردد و هر قدر حجش نزد خدا مطلوبتر و پسندیده تر باشد به همان اندازه در زندگی آینده اش موثرتر خواهد بود.
ب: حج مشق و تمرین ناملایامت زندگی است؛ سفر حج در بردارنده درس تحمل سختیها، دوری از وطن، جدایی از خویشان و چشم پوشی از فراغت زندگی در میان خانواده و دوستان است. حکمت الهی نخواسته است که این سفر به سوی سرزمینهای زیبا، سرسبز و خوش آب و هوای آسیا، اروپا و غیره که تفریحگاه های جهانگردان به حساب می آیند، انجام گیرد، بلکه مشیت الهی آن بود که حج در بیابان بی آب و علف که نه برای تفریح تابستان مناسب است و نه بهار، انجام گیرد و این خود تربیتی است برای فرد مسلمان در تحمل دشواریها و ناگواریهای زندگی.
ج: منافع بازرگانی حج نیز بسیار زیاد و مشهود است؛ حج فرصت با ارزشی برای مبادله منافع تجاری میان مسلمانان در سطحی وسیع می باشد، امروزه بازارهای مکه و مدینه به دو مرکز بزرگ تجارت جهانی تبدیل شده اند که از روابط بازرگانی و تجاری آنها منافع فراوانی نصیب مسلمانان می شود، علاوه بر این از زیارتهای مکرر حج و عمره حاجیان سود هنگفتی عاید صنعت جهانگردی کشور عربستان سعودی و سایر شرکتهای سیاحتی- زیارتی کشورهای اسلامی می شود.
د: برابری وحدت و یگانگی؛ حج آموزش و تمرین عملی اصول متعالی انسانیت مورد نظر اسلام برای هر فرد مسلمان است. در انجام مناسک حج این مسأله کاملا روشن می گردد که هیچ فرد و گروهی امتیازی نسبت به فرد یا گروه دیگری ندارد و از جمله اهداف بلند این آیین عبادی، مساوات و کنار نهادن برتری جویی بر دیگران است. شعاع یگانگی در حج بسیار وسعت می یابد و تبدیل به یگانگی در احساسات، یگانگی در شعائر، یگانگی در هدف، یگانگی درعمل و یگانگی در شعار می گردد، نه اثری از اختلاف جغرافیایی و نژادی وجود دارد و نه تعصبی نسبت به رنگ و جنس و طبقه، همگی مسلمان هستند و به خدای واحد ایمان دارند و گرد خانه واحدی می گردند.
هـ: حج یک انجمن جهانی است؛ حج به فرد مسلمان امکان می دهد تا شاهد بزرگترین و پرشکوهترین گردهمایی سالیانه اسلامی باشد، انجمنی که نه از طرف پادشاه یا رئیس حکومت یا جمعیتی، بلکه از سوی خدای جهانیان بدان فراخوانده شده است. در گردهمایی حج، یک مسلمان برادران خود را از پنج قاره دنیا می بیند که سرزمینها، رنگها و زبانهایشان متفاوت است و تنها پیوند اسلام و ایمان آنان را دور هم جمع کرده است تا شعار واحدی را سر دهند؛ «لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک.» علیرغم برگزاری کنفرانسهای تساوی حقوق بشر و مبارزه با نژادپرستی، آیین عالی هزار و چهارصد و اندی سال پیش، تجمع و گردهمایی مسلمانان جهان را با اختلاف نژاد و زبان اعم از عرب و عجم، سیاه و سفید، اروپایی و آمریکایی سالی یکبار با پوشیدن یک لباس و انجام مناسک و آیین مشترک فرض قرار داده است.
دیدگاههای کاربران