امروز :دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳

وجود جوّ اختناق، خفقان، رعب و وحشت و نبود آزادی در رژیم شاه، سبب قیام مردم ایران شد

وجود جوّ اختناق، خفقان، رعب و وحشت و نبود آزادی در رژیم شاه، سبب قیام مردم ایران شد

 مولانا عبدالحمید در خطبه های این هفته نماز  جمعه اهل سنت زاهدان با تلاوت آیاتی از سوره مبارکه “علق”، به اسباب غرور و تکبر انسان اشاره کرد و گفت: داشتن فرزند، قوم و قبیله، علم و دانش، و نیز ثروت و سرمایه و پست و مقام و قدرت از مهمترین عوامل ایجاد غرور و تکبر در انسان است.

مولانا عبدالحمید با بیان اینکه این طبیعت انسان است که در زمان قدرت و توانایی خود را مستغنی دانسته و حلال و حرام خدا را نادیده می گیرد، خاطرنشان کرد: انسانی که تزکیه و اصلاح نشده و بر اریکه قدرت نشسته است، به این فکر نمی کند که روزی این پست و مقام از او گرفته خواهد شد و قدرتش به زوال خواهد گرایید. اینگونه انسانها از آن دسته از صاحبان قدرتی که در یک چشم بهم زدن قدرتشان را از دست داده و سرنگون شده اند، درس نمی گیرند.  
مولانا عبدالحمید در ادامه سخنان خود به ایام دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد و گفت: مردم ایران علیه رژیم شاه قیام کردند و این رژیم را سرنگون نمودند؛ اما باید دید که مردم ایران برای چه علیه رژیم شاه قیام کردند؟ چیزی که در دوران شاه سبب قیام مردم ایران شد وجود جوّ اختناق و خفقان و نبود آزادی و جو رعب و وحشت در آن رژیم بود؛ در دوران شاه وقتی اسم «ساواک» و اسم «ژاندارمری» آن روز گرفته می شد، مردم می لرزیدند، هیچ کس حق نداشت که اسم «شاه» را بگیرد و یا از او انتقاد نماید. گرفتن نام شاه به عنوان خط قرمز بود و کسی حق گرفتن نام او را نداشت. آزادی بیان و قلم واندیشه وجود نداشت، هیچ صاحب قلمی حق نداشت که از سیستم ظلم و جور انتقاد کند، هر کس که انتقاد می کرد با سخت ترین حالت شکنجه می شد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان ادامه داد: یکی دیگر از اوضاعی که در دوران شاه بر کشور حاکم بود، جو تک حزبی بود؛ شاه و طرفدران وی معتقد بودند که حزب فقط حزب شاه است و بس، اگر انتخاباتی برگزار می‏شد، یک انتخابات ساختگی و جعلی و دروغ بود. از طرف دیگر، با وجود عدم آزادی، گرسنگی و فقر و فاصله طبقاتی هم در کشور بیداد می کرد؛ مردم ایران با وجود دارا بودن نفت و سرمایه های ملی، باز هم از فقر و گرسنگی در کشور رنج می بردند.
مولانا عبدالحمید هدف از قیام مردم ایران را به دست آوردن آزادی، عنوان کرد و گفت: در چنین شرایطی که جو استبداد و دیکتاتوری و ظلم و نابرابری در کشور حاکم بود، ملت ایران برای آزادی قیام کردند، اگر گفته شود که ملت ایران تنها برای اقتصاد و مشکلات گرسنگی قیام کردند، این نوعی توهین به ملت ایران است، بلکه قیام مردم به خاطر آزادی بود، نه برای اقتصاد؛ اقتصاد در مرحله بعدی است و مهمترین مسأله، مسأله آزادیهای سیاسی است و دشمن هر انسان، همان کسی است که جلوی آزادی او را بگیرد. مهترین شرف انسان در برخورداری از آزادی است؛ در این است که بتواند آن چیزی را که می اندیشد، بیان بکند. لذا مردم ایران قیام کردند و چنان قدرتی که از طرف شرق و غرب حمایت می شد را از کشور بیرون کردند.

خطیب جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه به قیام‏ها و تظاهرات مردم مصر و تونس اشاره کرد و گفت: دلیل اینکه این ملتها علیه حکام خود قیام کرده‏ا ند این است که مردم از آزادی بیان و اندیشه برخوردار نیستند، جلوی انتقاد سازنده و آزادی بیان گرفته شده است، حکام همه صداها را می خواهند خاموش کنند، لذا دلیل قیامهای مردم مصر و تونس که الان در جریان است و هیچ قدرتی نمی تواند جلوی آنان را بگیرد، نتیجه همین عدم آزادی بیان و قلم و اندیشه است؛ نتیجه این است که هیچ کسی حق انتقاد و اعتراض را نداشته است. وقتی جلوی انتقاد گرفته بشود و هیچ کسی حق انتقاد به کسی که در رأس قدرت نشسته است را نداشته باشد و آن را خط قرمز بدانند، در این موقع زندگی هیچ ارزشی ندارد. انتخابات در مصر و تونس و یمن و عراق و خیلی دیگر از کشورهای دیگر هم  برگزار می شود، اما این انتخاباتها یک انتخابات صوری و جعلی و دروغ بوده است.
مولانا عبدالحمید در ادامه خطاب به «بن علی»، «مبارک» و دیگر سران کشورهای اسلامی خاطرنشان کرد: جناب آقای مبارک و بن علی و دیگر حاکمان کشورهای اسلامی! چرا وقتی انتخابات را برگزار کردید، به رأی مردم حرمت نگذاشتید، بلکه قانون را به نفع خودتان تغییر می دهید و هر کسی را که مدنظر خودتان است را انتخاب می کنید؟
امروزه یکی از بدبختی‏هایی که مردم در بلاد اسلامی با آن مواجه هستند این است که اکثر بلاد اسلامی گرفتار دیکتاتوری هستند، و چیزی که بیشتر مایه تأسف است این است که این وضعیت در کشورهای اسلامی است و در کشورهای غربی اینگونه نیست؛ در کشورهای غربی هر کسی را که مردم انتخاب می کنند، منتخب می‏شود. رؤسای جمهور و دیگر مسئولین دولتی مورد انتقاد قرار می گیرند. لذا آزادی بیان و قلم باید باشد تا مردم بتوانند اظهار نظر بکنند، و اگر آزدای بیان و اندیشه مراعات نشود، همان جریانی که در مصر و تونس به وجود آمده است، به و جود می آید.
ایشان ادامه داد: یکی از عواملی که باعث قیام مردم ایران شد، به دست آوردن آزادی بیان و به وجود آوردن فضای آزادی سیاسی بود، ملت ایران برای گرسنگی و فقر قیام نکرد. بلکه رژیم شاه در آن روز، و رئیس جمهور تونس و مصر در این زمان، حرف ملت را نشنیدند و نسبت به خواسته های ملت بی توجهی کردند که این مسائل به وجود آمد، البته بن علی در آخرین لحظات اعلام کرد که صدای ملت را شنیده است، اما ملت اعلام کردند که اکنون دیر شده است و فایده ای ندارد. لذا اینها مسائلی هستند که همه باید به این مسایل توجه کنند.  
مولانا عبدالحمید در ادامه به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: یکی از دغدغه های مولانا عبدالعزیز این بود که مبادا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جو مذهبی در کشور حاکم بشود و حقوق اهل سنت نادیده گرفته شود. لذا مولانا عبدالعزیز به ملاقات رهبر فقید انقلاب اسلامی در تهران رفت و در این مورد با ایشان صحبت نمود، رهبر فقید انقلاب اطمینان داد که حقوق اهل سنت ضایع نمی شود، و آزادی آنان به آنان داده می شود و حقوق مذهبی، عرفی، ملی و شرعی اهل سنت به طور کامل مراعات خواهد شد. ایشان به صراحت فرمود: «شیعه و سنی برادرند و در حقوق برابرند.»
لذا اکنون هم انتظار اهل سنت آن است که حقوق و آزادی مذهبی و حقوق شرعی و عرفی اهل سنت که همان مساوات و برابری با دیگر شهروندان ایرانی است، مراعات بشود، زیرا اهل سنت ایران متعلق به همین مملکت هستند و همواره در مقابل مهاجمان و دشمنان انقلاب اسلامی ایستاده اند و در هشت سال دفاع مقدس از کیان  میهن دفاع نموده اند.
مولانا عبدالحمید در بخش دیگری از سخنان خود به مطلبی که از سوی یکی از مسئولین استانی در روزنامه های محلی آمده بود، انتقاد کرد و گفت: بنده در یک روزنامه محلی مطلبی دیدم و تعجب کردم و آن اینکه یکی از مسئولین استان گفته است: “جماعت تبلیغی  به مشکلی برای مردم سیستان و بلوچستان تبدیل شده است.” در حالی که جماعت‏های تبلیغی نه برای ملت و نه برای نظام هیچ ضرری ندارند و هیچ حرف اختلافی نمی زنند، بلکه خیرخواه و دعاگوی همه انسانها هستند، جماعتهای تبلیغی مایه امنیت هستند، و بخش بزرگی از امنیت و وحدت به حوزه های علمیه و کسانی که در راستای دین حرکت می کنند، بر می گردد.  
من به همه مسئولین کشوری و استانی اطمینان می دهم که ناامنی های استانی به هیچ وجه ریشه مذهبی ندارند، بلکه ریشه های ناامنی را در تبعیض و نابرابری بین مذاهب و قومیت‏های استان و در فقر و بیکاری جستجو کنید و اگر این موارد را مورد بررسی قرار دهید، ریشه های ناامنی از بین خواهند رفت، در غیر اینصورت اگر برای پیدا کردن عوامل و اسباب ناامنی آدرس‏های اشتباه برویم، و از ریشه های اصلی غافل بشویم علیرغم خواسته ما، ناامنی ها از بین نخواهند رفت.
مولانا عبدالحمید خاطرنشان کرد: برداشت ما این است که اخیرا بعضی می خواهند جلوی فعالیت‏های مذهبی اهل سنت را بگیرند و آزادی اهل سنت را محدود کنند، و برای این منظور گاهی حوزه های علمیه را متهم می‏کنند و گاهی جماعت‏های تبلیغ را، و در یکی از شهرها اجازه برگزاری نماز را نداده‏اند و گفته اند که اینها اگر نماز بخوانند، تروریست می شوند. این چه استدلالی است؟!!
لذا اهل سنت ایران به استقلال میهنی و تمامیت ارضی و به اسلام حساس اند و تفرقه در بین اهل سنت ایران نیست، اما آزادی مذهبی حقوق اهل سنت است و ما به هیچ وجه از این حقوق خود، که همه آنها قانونی است، نمی گذریم، زیرا اهل سنت ایران در پیروزی انقلاب نقش مهمی داشته اند و اگر حقوق آنها مراعات بشود از این گروه هیچ کسی ضرری نخواهد دید.

 

 

 


دیدگاههای کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین بخوانید