پرچمدار بشردوستی و نماد خدمت به همنوع و سادهزیستی شادروان عبدالستار ایدهی، جمعه 8 جولای، (مصادف با 18 تیر 1395)، دار فانی را وداع گفت و ملتی را عزادار کرد.
او بهسال 1928م. در “گجرات” هندوستانِ کنونی در روستایی به نام “بانتوا” دیده به جهان گشود. بیشتر ساکنان روستای بانتوا از طبقه متوسط جامعه بودند و از طریق کسب و کار امرار معاش میکردند. ایدهی سه برادر و دو خواهر داشت که بهجز کوچکترین برادرش، بقیه همه رهسپار سرای باقی شده بودند. بهخاطر حُسن تربیت والدین، تمام فرزندان در امور خیریه مشغول بودند ولی بهدلایلی نتوانستند تحصیلات عالیه داشته باشند. در ماه مبارک رمضان و ایام عید مادرشان به همراه دیگر زنان روستا بستههای کوچک غذایی آماده میکردند که تقسیم آنها بین افراد نادار و مستضعف بر عهده بچهها بود. زندهیاد عبدالستار ایدهی میگوید به دستور مادرم اکثر اوقات در کوچهها و خیابانهای بانتوا گشت میزدم و اگر شخص معذور و معلولی را میدیدم، به کمکش میشتافتم.
«ذاتی که عزت و ذلت میدهد فقط الله است، ولی این عزت در مقابل اعمالمان به ما میرسد.» این جملهی معروف در سال 1986م. از پی تی وی (PTV)، تنها شبکه تلویزیونی دولتی پاکستان در آن زمان، پخش شد؛ گویندهی آن کسی نبود جز عبدالستار ایدهی! شبکه پیتیوی همهساله مراسم اعطای جایزه به «شخصیت برتر» برگزار میکرد و آخرین مراسم آن در سال 1986 م. برگزار شد. هزاران نفر در تالار اسلامآباد گردهم آمده بودند، مجری از شخصیتهای مختلفی برای حضور در جایگاه دعوت بهعمل میآورد و افراد موجود در مراسم آنان را تشویق میکردند؛ این برنامه بهصورت مستقیم پخش میشد. سرانجام، مجری برنامه از شخصیتی دعوت بهعمل آورد که در این هنگام، تمام افراد موجود به احترام او از جای خود بلند شدند و حدود ده دقیقه با کفزدن او را تشویق کردند. این شخصیت عبدالستار ایدهی بود.
بعد از استقلال پاکستان، خانوادهی ایدهی در سپتامبر 1947م. به همراه چهار هزار نفر از طایفه “میمن” به وسیله کشتی به طرف پاکستان حرکت کردند و پس از 5 روز به ساحل کراچی رسیدند. در آن دوران “ایدهی” 22 سال سن داشت. زندگی خانوادهاش در یک محلهی فقیرنشین شهر کراچی و در خانهای کوچک و اجارهای میگذشت. او در کودکی علاقه داشت راننده آمبولانس شود تا بتواند در کارهای خیریه و خوب سهم بیشتری داشته باشد.
عبدالستار ایدهی در سال 1951 با پساندازی که داشت، توانست یک باب مغازهی کوچک خریداری کند و به کمک یک دکتر داروخانهای مختصر در آن راهاندازی کند. او در این مغازه کمکهای اولیه پزشکی و امدادی را نیز فرا گرفت. مرحوم ایدهی همیشه زندگیای ساده داشت و مقابل داروخانه میخوابید تا در مواقع اورژانسی، فوری به کمک مردم بشتابد.
با شیوع وبا در کراچی در سال 1957م. مرحوم ایدهی برای مقابله با آن سریع وارد عمل شد. او در مناطق مختلف شهر خیمه زد و داروهایی برای پیشگیری و مقابله با آن به طور رایگان توزیع کرد. افراد خیّر نیز به کمک او شتافتند؛ کمکهای مالی به قدری زیاد بود که ایدهی کل ساختمانی که داروخانهاش در آن بود را خرید و در آنجا یک زایشگاه و مرکزی برای آموزش و تربیت پرستاران احداث نمود؛ این سرآغاز مؤسسه خیریه ایدهی بود.
در ایام عید قربان، مردم پوستهای حیوانات قربانی و در ماه مبارک رمضان فطریههای خودشان را به این مؤسسه اعطا میکنند. «ایدهی» سفرهای خارجی زیادی داشته است و عضو فعال سازمان صلیب سرخ جهانی نیز بود. او از سازمانهای خیریه جهانی و سمنها (سازمانهای مردمنهاد) نیز کمکهای زیادی دریافت میکرده و از این طریق مؤسسه خیریهاش را توسعه داده است. “ایدهی” برنده جوایز بینالمللی و ملی زیادی مانند جایزه صلح لنین و جایزه شیخ زاید بنسلطان است. ارزش تمام جایزههای اعطا شده به وی حدود 320 میلیون روپیه (حدود سه میلیون و پنجاه هزار دلار) برآورد شده است.
املاک شخصی آقای ایدهی ساختمانی واقع در “میتهادر” کراچی است که آن را در مقابل 300 روپیه بها خریده بود. سند این املاک و همچنین خانهی پدریاش که به وی ارث رسیده بود به نام همسرش است. درآمد مؤسسه خیریه ایدهی از هزینههای شخصی وی کاملاً جدا بود و حتی یک روپیه هم از آن برای خود و خانوادهاش استفاده نمیکرد، او مخارج خانهاش را از اجارهبهای مغازههایش تامین میکرد و اگر مقداری از آن باقی میماند آن را به حساب مؤسسه واریز میکرد.
در سالهای بعد، دامنهی فعالیتهای «مؤسسه خیریه ایدهی» در دیگر مناطق پاکستان گسترش یافت. او به کمک یک تاجر بزرگ و خیّر توانست یک آمبولانس بخرد که خودش راننده آن بود. اکنون مراکز و شعبههای مؤسسه خیریه ایدهی در 12 شهر بزرگ جهان فعال هستند. در پاکستان نیز 375 مرکز مشغول فعالیت و امدادرسانی به بیماران، نیازمندان، یتیمان و مستضعفان هستند. بزرگترین سیستم آمبولانس جهان متعلق به «ایدهی» است؛ در طول و عرض پاکستان 1600 آمبولانس متعلق به این مؤسسه مشغول خدمترسانی هستند. در سال 1997 نام عبدالستار ایدهی بهعنوان “بهترین ارائهدهنده سرویس آمبولانس خیریه جهان” در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد.
مؤسسه خیریه ایدهی بخشهای بزرگی از خدماتاش را رایگان یا در ازای هزینهای ناچیز به مردم ارائه میدهد. این مؤسسه تعداد زیادی کلینیک و درمانگاه، زایشگاه، تیمارستان، مراکزی برای نگهداری از معلولان، بانک خون، یتیمخانه، مراکزی برای نگهداری و سرپرستی از کودکان بیسرپناه و مدارسی در مقاطع مختلف تحصیلی تأسیس نموده است. علاوه بر آن، این مؤسسه آموزشگاههایی برای آموزش پرستاری و خانهداری نیز دایر کرده است. هفت هزار کارمند در این مؤسسه مشغول بهکار هستند که حقوقشان از طریق کمکهای مردمی پرداخت میشود.
مؤسسه خیریه ایدهی در مقابل تمام مراکز خود «خودروی کودک» قرار داده تا هر زنی که از نگهداری و پرورش کودکش عاجز ماند، آن کودک را به این مرکز بسپارد. مؤسسه ایدهی به صورت رایگان چنین کودکانی را سرپرستی میکند و به تحصیل و درس آنان اهتمام میورزد. مرحوم عبدالستار ایدهی تا مدتی طولانی، شخصاً به وسیله آمبولانس بیماران را از خانه به بیمارستان و بالعکس منتقل میکرد.
مؤسسه خیریه ایدهی تنها محدود به پاکستان نبوده بلکه در سطح جهان نیز گسترش یافته است، این مؤسسه به آسیبدیدگان بلایای طبیعی کمکهای فراوان و مهمی در جهان اسلام فراهم کرده است. مرحوم عبدالستار ایدهی برای کمک و نظارت بر روند امدادرسانیها، شخصا به مناطق آسیبدیده سفر میکرد. علاوه بر پاکستان، در کشورهایی مانند افغانستان، عراق، چچن، بوسنیوهرزگوین، سودان، اتیوپی و کشورهایی که با آفت سونامی دچار شدهاند، اقدام به امدادرسانی کرده است.
در اوت 2006م. سرویس خیریه بینالمللی آمبولانس ایدهی آغاز به کار کرد. بر اساس تصمیم این مؤسسه، در تمام کشورهای جهان (اعم از ثروتمند و فقیر مانند آمریکا، اسرائیل، سوریه، ایران، بنگلادش، هندوستان و…)، آمبولانسها به صورت هدیه داده میشد تا 5 سال بهصورت رایگان مشغول سرویسدهی شوند و پس از آن بهفروش برسند و پول حاصل از آن صرف امور خیریه شود. بدین صورت آمبولانسهای سرویس بینالمللی خیریه ایدهی در شهرهای مختلف جهان از جمله لندن، نیویورک، توکیو، تل آویو، بیروت، دمشق و… مشغول نجات جان انسانها بوده و است.
در پاکستان انسانیت از عبدالستار ایدهی شروع میشود؛ مرحوم ایدهی هیچوقت دنبال ثروتاندوزی نبود. هیچوقت از هیچ دولت و حکومتی کمک نگرفت، بلکه فقط و فقط از طریق کمکهای مردمی به مدت 66 سال مؤسسه رفاهیای را اداره نمود که هزینه سالانه آن حدود یک میلیارد روپیه (نزدیک به ده میلیون دلار) برآورد میشود. درآمد حاصل از کمکهای مردمی مؤسسه ایدهی چیزی حدود دوبرابر این مبلغ است که آن را مستقل و دور از وابستگیها نگه داشته است.
مرحوم ایدهی به قدری ساده بود و شفاف عمل میکرد که درآمد مؤسسه را مخفی نگه نمیداشت و همیشه میگفت که کمکهای مالی به مؤسسه دوبرابر آن چیزی است که خرج و هزینه میشود. آنقدر دلیر و شجاع بود که برخلاف دیگر ادارات حتی در بدترین شرایط هیچ نوع حصار امنیتی و محافظ و نگهبانی نداشت. “ایدهی” به منطقهی وزیرستان رفت و نیروهای طالبان او را مدیری مخلص دانستند و با کمکهای زیادی بدرقهاش کردند. مرحوم ایدهی علاوه بر پاکستان، در جهان اسلام نیز به عنوان شخصیتی مخلص، خدوم و محترم شهرت داشت، اما باوجود شهرت و عزت، زندگی ساده و بیریای خود را ترک نکرد. لباس سادهی پاکستانی میپوشید و فقط با دو دست لباس و یک جفت صندل زندگی خود را میگذراند.
امروزه مؤسسه خیریه ایدهی پلههای پیشرفت را میپیماید. عبدالستار ایدهی فردی آیندهنگر بود و میگفت که در فاصلهی 500 کیلومتر در پاکستان قصد احداث بیمارستان دارد.
اگرچه از روی احترام به آقای ایدهی لقب “مولانا” داده شده بود، ولی او فطرتاً این لقب را نمیپسندید و عنوان “دکتر” را ترجیح میداد؛ عبدالستار ایدهی بهخاطر خدمات بشردوستانهاش از سوی “انستیتوی بازرگانی و مدیریت” مدرک دکترای افتخاری دریافت کرده بود. ایدهی تعریف و تمجید از کارهایش را نمیپسندید. او سرگذشت و اتفاقات مهم زندگیاش را در سال 1996م. در قالب کتاب منتشر کرد. مرحوم ایدهی رکوردار جهانی کارمندی بود که در طول خدمت از تعطیلات استفاده نکرد و بعد از ثبت این رکورد نیز از تعطیلات استفاده نکرد، او اکنون برای استراحت ب آرمگاه ابدی خویش رفته است.
[خداوند متعال عبدالستار ایدهی و سایر خیّران و دلسوزان امت اسلامی را که به هر نحوی به انسانیت خدمت کردهاند و از این جهان رخت سفر بستهاند را غریق رحمتهای خاص خویش گرداند.]
دیدگاههای کاربران