شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در مراسم نماز جمعه زاهدان (5 خرداد 1402)، از دوران صحابه بهعنوان «عصر طلایی» و «دوران ایمان و عمل» یاد کردند و با اشاره به جانفشانیهای صحابه در راه دفاع از دین و حمایت از رسولالله صلیاللهعلیهوسلم در سختترین شرایط، مسلمانان را به «محبت با صحابه» و «اتباع از اخلاق و عملکرد» آنان توصیه کردند.
صحابه را از گواهی «قرآن» و «رسولالله» بشناسیم
به گزارش سنیآنلاین به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر امامجمعه زاهدان، شیخالاسلام مولانا عبدالحمید پس از تلاوت آیۀ «لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» [توبه: 117] اظهار داشتند: ما دور عمل داشتیم که دور زرین عصر نبوت است. این دور بسیار ارزشمند بود، در آن عصر و زمان آخرین پیامرسان الهی در میان مردم حضور داشتند و پیامهای خدا را به مردم رساندند، این دور، دور عمل و اخلاق و کردار نیک بود، حرفها توخالی نبود، حرف و عمل برابر بودند، مردم بیادعا و کمادعا بودند ولی عمل میکردند. مردم بر مسیر درست و حق و واقعی قرار داشتند. این عصر دوران صحابه کرام و اهلبیت عظام بود که استاد و مربیشان خودِ رسولالله صلیاللهعلیهوسلم بودند. بالاترین فضیلت در میان اهلبیت متعلق به آنهایی است که در زمان رسولالله و از فیضیافتگان مکتب آنحضرت هستند. صحابه به کسی گفته شود که به آنحضرت ایمان بیاورد و پیامبر را ببیند و با ایمان از دنیا برود.
ایشان افزودند: در رابطه با شناخت صحابه بهتر است قضاوت قرآن و نظر رسولالله صلیاللهعلیهوسلم را که بالاترین قضاوت و بهترین سند هستند بدانیم. بهترین گواهی گواهی خدا و رسولالله است. خداوند متعال در رابطه با مردم عصر پیامبر و صحابۀ کرام در قرآن با تعابیر بسیار زیبا قضاوت کرده است. قرآن تصویری از جنگ تبوک ترسیم کرده است؛ رومیها که از ابرقدرتهای زمان و دارای حکومت وسیعی بودند، علیه مسلمانان لشکر بزرگی تجهیز و آماده کردند. عدهای آنها را تحریک کرده بودند که این کار شماست که جریان اسلام را که راه افتاده از بین ببرید. لشکرکشی بزرگی تحت قیادت هرقل، پادشاه روم که یکی از فرمانروایان بزرگ دنیا بود آماده شد. این آزمایش آزمایش سختی بود، مسلمانان هنوز سرو سامان نگرفته بودند و قدرت کافی نداشتند که بتوانند در مقابل یک ابرقدرت بزرگ قرار بگیرند و از خود دفاع کنند. این آزمایش بسیار لغزنده و تکاندهنده بود.
خطیب جمعه زاهدان در ادامه گفتند: وقتی آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم اعلام کردند که قبل از اینکه رومیها به مدینه قدم بگذارند ما به سرزمین رومیها و مرزهایشان میرویم، صحابه آماده شدند. گرما شدید بود، بین مدینه و شام سرزمین کویری و بیآب و علوفه قرار داشت و سفر سختی در پیش بود. صحابۀ کرام جانانه آمادگی کردند. وقتی آنحضرت در سه مرحله اعلام کردند مدافعان راه خدا سواری ندارند و نیاز به شتر است، حضرت عثمان رضیاللهعنه سیصد شتر داد. حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه تمام دارایی خود را برداشت و آورد. حضرت عمر رضیاللهعنه نصف اموال زندگی خود را آورد. همۀ صحابه ایثار کردند و قربانی دادند و بزرگترین لشکر را تجهیز کردند. از مدینه تا تبوک هفتصد کیلومتر است، این مسافت را با شتر و پیاده طی کردند. رومیها وقتی لشکر مسلمانان را دیدند وحشت کردند و از جنگ منصرف شدند. حاکم رومیها به آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم نامه نوشت که ایمان آورده است. او تحقیق کرده بود و به همین نتیجه رسیده بود که رسولالله صلیاللهعلیهوسلم پیامبر برحق خداست ولی به خاطر ترس ازدستدادن حکومت، ایمان نیاورد.
«مهاجرین» و «انصار» بهترین تعابیری هستند که قرآن در وصف صحابه گفته است
امامجمعه زاهدان افزودند: خداوند متعال با تعابیر زیبا میفرماید: «لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ» [توبه: 117] خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجرین و انصار کرد که در زمان عُسرت و سختی (در جنگ تبوک) از او پیروی کردند. تعابیر «مهاجرین» و «انصار» که قرآن با آن صحابه را توصیف میکند چقدر محبوب، پسندیده و زیبا هستند. مهاجرین مکه برای نصرت دین خدا مکه را گذاشتند و به مدینه آمدند و مردم مدینه و اطراف به یاری خدا و رسول و مهاجران بهپا خاستند و در لحظات سخت از آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم اتباع کردند.
مولانا عبدالحمید خاطرنشان کردند: یکی از فرزندان صحابه به پدرش میگوید کاش ما در زمان حیات آنحضرت زنده میبودیم، او را بر شانهها حمل میکردیم. پدر به پسر میگوید که فرزندم، چنین آرزویی نکن چون قرارگرفتن در کنار آنحضرت و برخاستن به حمایت از آنحضرت در آن زمان که همۀ ابرقدرتها و قبایل با ایشان در جنگ بودند سخت بود.
ایشان اضافه کردند: صحابۀ کرام در سختترین شرایط از آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم حمایت کردند. وقتی مردم مکه خواستند آنحضرت را به قتل برسانند و نمایندگان قبایل همه مشارکت کرده بودند، آنحضرت امانتهای مردم را به حضرت علی رضیاللهعنه سپردند و از ایشان خواستند به جای او بخوابد تا دشمن نفهمد که پیامبر رفته و امانتها را به صاحبانشان برگرداند. حضرت علی که نمیدانست آینده چه اتفاقی میافتد بر بستر آنحضرت خوابید تا اگر خطری تهدید کرد جان او را تهدید کند و نه جان پیامبر را. حضرت علی در آن لحظۀ سخت ایثار کرد.
مدیر دارالعلوم زاهدان در ادامه گفتند: حضرت ابوبکر صدیق در سفر هجرت، پیامبر را همراهی کرد. او مثل محافظ ماهر عمل میکرد؛ گاهی پشت سر آنحضرت و گاهی جلوی ایشان حرکت میکرد تا از خطر کمین و تعقیب دشمن مطمئن شود. غاری را که به آن پناه برده بودند تمیز کرد و تکهای از لباس خود جدا کرد و بر سوراخی گذاشت که داخل غار بود تا مار و حشرهای موذی از آن بیرون نیاید. حضرت ابوبکر در طول سفر هجرت جانانه قربانی داد و با اخلاص از رسولالله و دین حمایت کرد.
با صحابه و اهلبیت محبت کنید و سیرت آنها را در زندگی خود بیاورید
مولانا عبدالحمید در ادامه گفتند: صحابه و اهلبیت را با خود قیاس نکنیم؛ بین ما و صحابه زمین تا آسمان فرق است. همۀ صحابه کرام و اهلبیت انسانهای لایق و اولیای خدا بودند خصوصا اهلبیتی که صحابه هم هستند. منافقینی را که بهظاهر و از روی مصلحت ایمان را به زبان آورده بودند در لیست صحابه قرار ندهیم. صحابه شاگردان مدرسۀ آنحضرت هستند که از آنحضرت مستقیما فیض حاصل کردند. مقام آنها بلند و بسیار بالاست. با آنها محبت کنید، مثل صحابه و اهلبیت رفتار کنید و به سیرت آنها عمل کنید. امروز ادعای محبت صحابه و اهلبیت زیاد است اما متاسفانه عطر سیرت رسولالله و صحابه و اهلبیت و تقوا و دلسوزی آنها در میان مسلمانان نیست.
ایشان افزودند: با صحابه و اهلبیت محبت کنید. اگر دوستیشان در دل نیست حداقل نسبت به آنها دشمنی و عداوت نباشد. اگر آنها را دوست نداشتید حداقل بغض آنها در دلتان نباشد چراکه آنها انسانهای پاک و بیآلایشی بودند. اگر امروز عملکرد و سیرت صحابه و اهلبیت و خلفای راشدین و ازواج مطهرات در زندگی مسلمانان میبود این حال ما نبود.
مجلس «خانه ملت» است، نه خانه حاکمیت و دولت
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در بخش دیگری از سخنانشان در مراسم نماز جمعه زاهدان، به فلسفۀ وجودی مجلس شورای اسلامی و وظایف نمایندگان مجلس اشاره کردند و گفتند: این روزها در کشور صحبت از مجلس و نمایندگان مجلس است. ما گلایهها و انتظارات مردم از نمایندگان مجلس شورای اسلامی را مطرح میکنیم. فلسفۀ وجودی مجلسها و پارلمانها در دنیا چیست؟ نه در نظامهای استبدادی، اما در نظامهای دموکراسی مجلس و پارلمان مرکز نمایندگی مردم است. در کشور ما با عنوان «مجلس شورای اسلامی» و «خانه ملت» یاد میشود. مجلس مرکز و خانۀ حاکمیت و دولت نیست بلکه خانۀ ملت است.
ایشان ادامه دادند: الان فلسفۀ وجودی مجلس و نمایندگان پیگیری برق و آب و جاده شده است، درحالیکه اینها اصلا کارهای مجلس و نمایندگان نیستند و وظیفه دولت است. حالا بهخاطر اینکه مردم نمیتوانند به وزیر دسترسی داشته باشند اگر یک نماینده در جایی این مسائل را پیگیری کند و نامهای بنویسد خوب است، اما وظیفۀ نماینده و فلسفۀ وجودی مجلس این نیست. مجلس باید از حقوق مردم دفاع کرده و بر عملکرد حاکمیت و دولت و نحوۀ اجرای قانون اساسی و اجرای عدالت و تامین آزادیها نظارت کند. نمایندگان باید بر سیاستهای داخلی و خارجی نظارت کنند و اینکه آیا عدالت و قانون در کشور اجرا میشود یا نه. نماینده یک فرد معمولی نیست، یک کشاورز و دامدار نمیتواند نماینده باشد. نماینده باید فردی فرهیخته و صاحبنظر و از «رجال» باشد.
مردم با مشکلات مواجهاند؛ چرا صدای مؤثری از مجلس بلند نمیشود؟!
امامجمعه زاهدان خاطرنشان کردند: این یک اشتباه بزرگ سیاسی است که گمان کنیم میتوانیم با یک تفکر کشور و مجلس را اداره کنیم. مجلس محل تفکرات گوناگون است و باید به اندازۀ قومیتها و اندیشهها و تفکرات در مجلس نماینده باشد. نماینده باید فردی مستقل و آزاد باشد. نمایندهای که مستقل نباشد به هیچ دردی نمیخورد. امروز کشور با مشکلات زیادی مواجه است؛ چرا صدایی از نمایندگان مجلس شنیده نمیشود؟! اینهمه اعدامهای گسترده که به ضرر حاکمیت و کشور و ملت هستند، اینهمه تبعیض و نابرابری و بیعدالتی که در کشور وجود داشته و دارد چرا صدایی از خانۀ ملت بلند نمیشود؟! اگر نماینده مستقل و آزاد نباشد و وابسته باشد در اینصورت فلسفۀ مجلس و نمایندگی برآورده نمیشود.
ایشان تصریح کردند: امروز مردم آرامش و آسایش خودشان را از دست دادهاند و مشکلات اقتصادی در کشور وجود دارد. معلمان، بازنشستگان، کارمندان، کارگران و اصناف و اقشار مختلف هر روز فریاد میزنند، اما هیچ صدای مؤثری از مجلس بلند نمیشود. نمایندگان باید بازداشتگاهها را بازدید کنند که در آنجا چه میگذرد. قانون اساسی شکنجه و اعتراف اجباری را ممنوع قرار داده است. نماینده باید نظارت کند که آیا در بازداشتگاهها قانون اجرا میشود یا عدهای هرآنچه دلشان میخواهند اجرا میکنند. زنانی که به زندان افتادهاند خواهر و مادر همین ملت و آبرو و حیثیت همۀ ما هستند؛ آیا حرمت آنها در زندان و بازداشتگاهها حفظ میشود؟ علما که حیثیت ملت هستند آیا حرمت آنها در زندانها حفظ میشود؟ دانشگاهیان و دانشجویان و جوانان که به زندان افتادهاند، آیا حرمت آنها حفظ میشود؟ نماینده باید بر این مسائل نظارت کند. نمایندهای که نتواند این کارها را انجام بدهد در مجلس چکار میکند؟! بگذارید ما برق و آب و جاده نداشته باشیم، اما عزت و مجد و شرف و حیثیت ملت باید حفظ شود.
ایشان افزودند: قانون اساسی «اعتراض مسالمتآمیز» را حق مردم میداند؛ نمایندگان نظارت کنند که چرا وقتی مردم اعتراض مسالمتآمیز کردند بسیاری را زدند و کشتند. یک نمونۀ آن اینجا در زاهدان بود. درحالیکه اینجا مردم فقط برای نماز آمده بودند. «اغتشاش» بر خلاف قانون و شرع است و هیچکسی آن را تایید نمیکند، اما اعتراض مسالمتآمیز حق مردم است؛ قانون گفته است. نمایندگان یا قوانین را تغییر بدهند و یا به همین قانون اساسی که اشکالات زیادی هم دارد، عمل بشود. این قانون اساسی ضعفهای زیادی دارد و ما با این قانون گرفتاریم، اما موارد خوبی هم دارد و این موارد باید اجرا بشوند. اگر اجرا میشد امروز این مشکلات کمتر پیش میآمدند.
ما در کشور «شایستهسالاری دینی» ندیدیم
مولانا عبدالحمید گفتند: اگر نمایندگان مجلس مستقل و از طیفهای مختلف میبودند و گزینشی نمیبودند و گزینشهای سخت نمیکردیم و اجازه میدادیم افراد مستقل و شایسته وارد مجلس بشوند، بسیاری از این مشکلات پیش نمیآمدند. الان میگویند «شایستهسالاری دینی». کدام شایستهسالاری دینی؟! ما که در کشور این را ندیدیم.
ایشان ادامه دادند: شما بهترین شایستگان اقوام را که در حد وزیر هستند حتی در حد مدیرکل هم نگذاشتید. شما دنبال فردی میگردید که به شما وفادار باشد و برای شما کار کند. نتیجهاش هم وضعیت موجود میشود. شما باید نمایندگی، وزارت و امور را به اهلش بسپارید و آنوقت ببینید که چه تحولی بهوجود میآید. وقتی کار با فرد شایسته سپرده نشود هم خودش و هم شما را گرفتار میکند و ملت هم گرفتار میشود.
اگر «آزادی بیان» بود روزنامهنگاران در زندان نبودند / وکلا باید آزادی داشته باشند
مولانا عبدالحمید افزودند: شما مانند دیگر نقاط جهان عمل کنید که رئیسجمهور و نمایندگان و وزیران را چگونه انتخاب میکنند. وقتی افراد را از دهها فیلتر رد کنید نتیجهاش همین میشود؛ مجلس هست و امروز در کشور مسائلی وجود دارند و برای ملت گرفتاری و مشکلات پیش آمدهاند. شما نمایندۀ حاکم و دولت نیستید؛ نمایندۀ مردم هستید، چقدر در کنار مردم ایستادید و از حقوق مردم دفاع کردید؟ چه اندازه از عدالت و آزادی بیان و قلم دفاع کردید؟ اگر آزادی بیان بود چرا روزنامهنگاران به زندان بیفتند؟!
ایشان ادامه دادند: من خبری دیدم و تکان خوردم؛ دبیر کانون وکلا اعلام کرده است که هفتاد وکیل را احضار کردهاند. در کجای این کره خاکی هفتاد وکیل را احضار میکنند؟ وظیفۀ وکیل همین است که از حقوق مردم دفاع کند؛ وقتی شما این وکلا را احضار میکنید و دستگاه قضایی بعضی را به زندان میاندازد دیگر چه کسی جرأت میکند کار وکالت را انجام بدهد؟ این کارها درست نیست. وکلا باید آزادی خودشان را داشته باشند.
ایشان تاکید کردند: آزادی بیان و قلم باید باشد. اینکه میگویم «باید»، این حکم بنده نیست، بنده یک شهروند هستم. آزادی بیان و قلم حکم قانون و شریعت اسلام است. آزادی جزو سیاست اسلامی است. مردم در نزد حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم مطالبۀ خودشان را مطرح کردهاند. یکی از صحابه در یک موضوع عرض کرد ای رسول خدا اگر این چیزی که میفرمایید دستور است؛ یعنی جنبۀ تشریعی دارد من قبول میکنم، اما اگر مشورت شماست من آن را قبول نمیکنم. آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمودند این دستور شرعی نیست و مشورت من است و اگر میخواهید میتوانید نپذیرید. صحابه عرض کرد که پس من این مشورت را نمیپذیرم.
امامجمعه زاهدان خاطرنشان ساختند: در یک حکومت اسلامی تنها حکمی میتواند حکم حکومتی باشد که مُهر تایید شریعت بر آن باشد. اگر نظر شخصی حاکم باشد و شریعت تایید نکند نمیتواند «حکم» باشد. نظر حضرت رسول صلیاللهعلیهوسلم را نپذیرفتند. از حضرت علی رضیاللهعنه انتقاد کردند. ایشان مقام و درجۀ والایی داشت و یکی از اولیای خدا بود، اما مردم ایشان را به چالش میکشیدند و از ایشان انتقاد میکردند. همۀ خلفای راشدین اینگونه بودند. ما وقتی میگوییم «حکومت اسلامی»، باید بر مسیر سیرۀ این بزرگان باشد، نه آنچه ما میخواهیم.
ایشان گفتند: بنده قبلا پیرامون «اسلام سیاسی» و «سیاست اسلامی» مطالبی بیان کردم و گفتم که دو نظریه وجود دارد و نظر جمهور مسلمانان آن است که سیاست باید تابع اسلام و دین باشد. در «سیاست اسلامی» دروغ و هر نوع عمل خلاف شریعت حرام است و هیچکسی از خودش هیچ اختیاری بهجز اجرای قانون ندارد. اما در «اسلام سیاسی» که دیدگاه یک گروه اقلیت از مسلمانان است، هر چیزی که اقتضای سیاست باشد اسلام هم همان است. درحالیکه اینگونه نیست، بلکه سیاست باید اسلامی باشد؛ همانطور که نماز و روزه و حج و سایر عبادات باید تابع احکام اسلام باشند و اگر تابع اسلام نباشند قبول نمیشوند.
مسأله «بیحجابی» با هیچ قانون و مصوبهای حل نمیشود؛ باید حرمت و جایگاه زنان حفظ شود
مولانا عبدالحمید در ادامۀ سخنانشان به مسأله «بیحجابی» در کشور اشاره کردند و گفتند: امروز بیحجابی در کشور دغدغۀ مسئولان و علما شده است. زنان ایرانی باحجاب بودند، ما چکار کردیم که روسری از سر برداشتند؟! واقعیت آن است که این نتیجۀ عملکردهاست. زنانی که امروز روسری بر سر نمیکنند در گذشته روسری داشتند و رعایت میکردند. حجاب و پوشش، لباس مسلمانان و مردم مشرقزمین بوده است، اما شما زنان را عقدهای کردید.
ایشان تصریح کردند: این پیام را از این شهروندتان بشنوید که این موضوع با هیچ قانون و مصوبهای حل نمیشود بلکه خرابتر میشود. شما بررسی کنید که چه چیزی سبب نارضایتی زنان شده است و رضایت زنان و ملت را فراهم کنید. شما زنان را در جایگاه رفیعی که دارند قرار بدهید. مگر فاطمةالزهرا، خدیجةالکبری، امهاتالمومنین، حضرت مریم زن نیستند؟ ببینید چگونه با زنان رفتار کردهاند. با زنان با خشونت برخورد نکنید که جواب نمیدهد. با زنان با حرمت و احترام رفتار کنید و آنان را طرف مشورت قرار بدهید و تبعیض را از زنان برطرف کنید، بعد ببینید که زنان چگونه حرف شما را قبول میکنند.
مردم ولینعمت هستند؛ از مردم سؤال کنید
مدیر دارالعلوم زاهدان افزودند: وقتی علت موجود است و شما با معلول مبارزه میکنید، این از مسلّمات دنیاست که در اینصورت مبارزه با معلول فایدهای ندارد. الان مردم ایران گرسنهاند و 53 میلیون تومان یکهزار دلار است، درحالیکه یک میلیون تومان ما یکهزار دلار، و چهارصدهزار ما یکهزار دلار بود و حتی ارزانتر. ما دلار هفت تومانی را تحویل گرفتیم، چرا به 53 هزار تومان برسد؟ مردم گرسنه هستند و از نبود آزادی و عدالت شکایت دارند. شما این مسائل را حل کنید سایر مشکلات حل میشوند.
ایشان خاطرنشان کردند: از مردم سؤال کنید. مردم اصل و ولینعمت هستند و کشور متعلق به همین مردم است. اگر من به جای شما بودم همه چیز را در اختیار مردم میگذاشتم و میگفتم تسلیم نظر جمهور هستم. اگر هشتاد میلیون هستند، هرچیزی که هفتاد میلیون یا شصت میلیون بخواهد ما به همان تسلیم شویم و آن را قبول کنیم، مشکلات حل خواهند شد.
دیدگاههای کاربران