عدالت صحابه از دیدگاه اهل سنت
همانگونه كه قبلاً اشاره كردیم مسئله عدالت صحابه عقیده و نظری متفق علیه بین اهل سنت است. بنابراین نیاز است عباراتی از كتب اهل سنت به منظور اثبات این مطلب و رفع شك و تردید از اذهانی كه احیاناً از بعضی روایات بیاساس تاریخی متأثر میشوند، ذكر گردد:
1ـ علامه ابن همام میفرماید: «و إعتقاد أهل السنة والجماعة تزكیة جمیع الصحابة وجوباً بإثبات العدالة لكل منهم و الكف عن الطعن فیهم و الثناء علیهم كما أثنی الله سبحانه وتعالی علیهم»؛ عقیده اهل سنت بر تزكیه و پاكی جمیع اصحاب رسول الله به صورت وجوب است، به نحوی كه تكتك آنها را عادل بدانیم و زبان را از طعنشان بازداریم و آنها را همان گونه كه خداوند متعال تحسین و ستایش نموده است، تحسین كنیم.
2ـ حافظ ابن عبدالبر در مقدمه «الاستیعاب» مینویسد:«فهم خیر القرون و خیر أمة أخرجت للناس ثبتت عدالة جمیعهم بثناء الله عزوجل و ثناء رسول الله و لا أعدل ممن ارتضاه الله بصحبة نبیه و نصرته و لاتزكیة أفضل من ذلك و لا تعدیل أكمل منها، قال تعالی: محمد رسول والذینمعه…»؛ آنها از مردم هر زمان برتر و بهترین امتاند چون برای هدایت مردم آفریده شدهاند. عدالت همه آنها ثابت است به دلیل این كه خداوند آنها را مورد تعریف و تمجید قرار داده و رسولالله صلی الله علیه و سلم نیز آنها را مورد ستایش و تقدیر قرار داده است. خداوند متعال آنها را برای مصاحبت وهمراهی رسول الله و یاری دینش برگزیده، هیچ كس از آنهاعادل تر نیست و هیچ تزكیه و تعدیلی برتر از تزكیه خداوند متعال نیست. خداوند متعال می فرماید: «محمدرسول الله والذین معه …»
3ـ امام نووی در «تقریب» مینویسد: «الصحابة كلهم عدول من لابس الفتن و غیرهم باجماع من یعتد به»؛ تماماصحاب پیامبرعادلاند، اعم از كسانی كه در امتحان اختلاف شركت داشتند یا نداشتهاند و این عدالت به اجماع تمام آنهائی كه اجماعشان ارزش و اعتبار دارد، میباشد.
4ـ علامه سفارینی در كتاب «الدرة المضیئة» مینویسد:«والذی أجمع علیه أهل السنة و الجماعة إنه یجب علی كل أحد تزكیة جمیع الصحابة بإثبات العدالة لهم»؛ آنچه كه اهل سنت بر آن متفقاند و اجماع دارند اینكه بر هر مسلمان واجب است تمامی اصحاب رسول الله را همراه با اثبات عدالت برای آنها پاك بداند.
لذا با توجه به آیات، روایات و عبارات سلف صالح نتیجه میگیریم تمام صحابۀ رسول عادلاند و اعتقاد به این اصل بر هر مسلمان لازم است.
عدالت صحابه از دیدگاه حضرت علی رضی الله عنه
مسئله عدالت صحابه نه تنها در كتب اهل سنت آمده، بلكه در برخی از كتابهای معتبر برادران اهل تشیع و از شخصیتهای مورد احترام هر دو گروه این مطلب نقل شده است. در كتاب معروف نهج البلاغة مطلبی از خطبههای حضرت علی رضی الله عنه با این كلمات نقل شده است: «لقد رأیت أصحابمحمد، فما أری أحدا منكم یشبههم؛ لقد كانوا یصبحون شعثاً غبرا، باتوا سجداً و قیاماً یراوحون بین جباههم و اقدامهم، یقیضون علی مثل الجمر من ذكر معادهم، كان بین أعینهم ركب من طول سجودهم، إذا ذكر الله هلمت أعینهم و مادوا كما یمید الشجر فی الیوم العاصف خوفاً من العقاب و رجاء للثواب»؛ همانا اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم را چنان دیدهام كه احدی از شما را شبیه آنها نمیبینم، آنها- در اثر كثرت كارهای زیاد و فرصت كم- معمولا ژولیده مو و غبارآلود بودند، شبها را در سجده و قیام میگذراندند، استراحت و رفع خستگی را بین پاها و پیشانی تقسیم میكردند (یعنیهر گاه از سجده خسته میشدند قیام میكردند و هر گاه از قیام خسته میشدند به سجده میرفتند.) از ترس آخرت گویا روی اخگر آتش قرار گرفته بودند و از طول سجده اثر آن بر پیشانیهایشان بجا میماند، هنگام یاد و ذكر الله اشك از چشمانشان سرازیر بود و از بیم عذاب الهی و امید اجر و ثواب چون بید میلرزیدند.
خواننده گرامی! ملاحظه بفرمایید جماعتی تا این حد مورد تایید و تحسین حضرت علی- كرم الله وجهه- هستند كه آنحضرت رضی الله عنه به مخاطبین خویش میفرماید: احدی از شما در عبادت، خوف خداوند و امید و رجاء اجر و پاداش شبیه آنها نیستید. آیا این جماعت میتواند وصفی غیر از وصف عدالت داشته باشد؟ و این در حالی است كه حضرت علی رضی الله عنه میفرماید: اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را چنین یافتم،هیچ كلمه و واژهای دال بر استثناء و ذكر بعضی از اصحاب بكار نرفته، بلكه اوصاف فوق شامل تمام اصحاب كرام رضوان الله علیهم اجمعین هست.
عدالت صحابه از نظر امام باقر؛
عن أبی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام إنه قال لجماعة خاضوا فی أبی بكر و عمر و عثمان: اماتخبرونی؟ أنتم من المهاجرین الذین أخرجوا من دیارهم و أموالهم یبتغون فضلاً من الله و رضواناً و ینصرون الله و رسوله؟ قالوا: لا! قال: فأنتم من الذین تبوؤ الدار و الایمان منقبلهم یحبون من هاجر الیهم؟ قالوا: لا. قال: أما أنتم فقد برئتم أن تكونوا أحد هذین الفریقین، أنا أشهد أنکم لستم من الفرقة الثالثة الذین قال الله تعالی فیهم: والذین جاؤوا من بعدهم یقولون ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انك رؤف رحیم» از امام باقر نقل شده ایشان به گروهی كه در مورد ابوبكر و عمر و عثمان سخنانی میگفتند (یعنی نظر درستی نداشتند) فرمود: آیا شما از جماعت مهاجرینهستید؛ آنهاییكه خداوند در وصفشان فرموده «الذین أخرجوا من دیارهم و أموالهم»؟ آنها در جواب گفتند: خیر! فرمود: پس آیا شما از گروه انصار هستید كه حق تعالی در موردشان میفرماید: «والذین تبوؤا الدار و الایمان»؟ گفتند: خیر! پس امام فرمود: خودتان اعتراف كردید كه از دو گروه اول نیستند و من گواهی میدهم كه شما جزو گروه سوم هم نیستند آنهایی كه خداوند در رابطه با آنها میفرماید:«والذین جاؤوا من بعدهم یقولون ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذینسبقونا بالایمان و لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا»؛ آنانی كه پس از مهاجرین و انصار آمدند در دعا به درگاه خداوند عرض كردند: پروردگارا! ما و برادران دینیمان را كه در ایمان از ما سبقت گرفتند ببخش و در دل ما هیچ كینه و حسدی نسبت به مؤمنان قرار مده.
پاسخ بعضی از اشكالات بر نظر عدالت صحابه
باید توجه داشت كه از سوی مخالفین نظر عدالت صحابه اشكالات و شبهاتی مطرح میشود كه شاید منشأ اصلی این شبهات سوء فهم از بعضی از آیات كلام الله و یا اعتماد و تأثیرپذیری بیجا از بعضی روایات واهی و بی اساس تاریخی باشد. گر چه در این مقالۀ كوتاه مجال ذكر همۀ این مباحث نیست اما بنا به مقوله «ما لایدرك كله لایترك كله» مناسب است در قسمت پایانی این موضوع اشارهای به برخی از اشكالات و پاسخ آنها داشته باشیم، به امید اینكه خداوند بزرگ به همۀ كسانی كه به دنبال واقعیت و حقیقت هستند مسیر و نظر صحیح و درست را عنایت فرماید.
اشكال اول: آنچه كه مسلّم است ارتكاب گناهان كبیرهای همچون تخلف از جهاد و تخلف از دستور امیر و فرمانده در جنگ احد كه منجر به شكست گردید و مهمتر از این دگرگونی بعضی از اصحاب پیامبر پس از رحلت آنحضرت، از آیات كلام الله مجید و روایات صحیح احادیث به اثبات رسیده است، پس ارتكاب كبیره با مفهوم عدالت تنافی دارد؟
پاسخ: در پاسخ به این اشكال باید عرض كرد همانگونه كه در آغاز بحث و در تعریف عدالت اشاره كردیم باید مفهوم”عدالت” را از مفهوم “عصمت” جدا كرد و نیز مسلم است که اصحاب رسول الله معصوم نیستند، احیاناً مرتكب بعضی از گناهان همچون تخلف از جنگ و موارد دیگر نیز وجود داشته است. اما ببینیم قرآن مجید در این مورد چه نظری دارد.
قرآن کریم در رابطه با كسانی كه از شركت در جنگ «تبوك» خودداری كردند میفرماید:«لقد تاب الله علی النبی و المهاجرین والانصار الذین اتبعوه فی ساعة العسرة من بعد ما كاد یزیغقلوب فریق منهم ثم تاب علیهم إنه بهم رؤف رحیم. و علیالثلاثة الذین خلفوا حتی إذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت وضاقت علیهم أنفسهم و ظنوا أن لا ملجأ من الله إلا إلیه ثم تابعلیهم لیتوبوا إن الله هو التواب الرحیم»؛ خداوند بر پیامبر و اصحابش از مهاجر و انصار كه در ساعت سختی كه نزدیك بود دلهای گروهی از رنج و سختی بلغزد رجوع كرد و گذشت فرمود، همانا الله تعالی به رسول ومؤمنان مشفق و مهربان است و بر آن سه تن كه- از جنگ تبوك- تخلف ورزیدند تا آن كه زمین با همه پهناوری بر آنها تنگ شد و بلكه از خود دلتنگ شدند و یقین داشتند كه از غضب خدا جز به لطف او ملجا و پناهگاهی نیست پس خداوند بر آنها باز لطف فرمود و رجوع كرد تا توبه كنند، همانا خداوند بسیار توبهپذیر و مشفق و مهربان است.
در واقع دو آیه فوق از این نظر قابل توجهاند كه در مورد اصحابی كه حتی كوتاهی نیز داشتند، سه مرتبه كلمه و واژه «تاب» یعنی رجوع و بازگشت خداوند مهربان به سوی آنها بیان شده، باز پذیرش توبه آنها و آمرزش گناهانشان را با اوصاف زیبای خویش كه در آیۀ اول «رؤف رحیم» و در آیه دوم «إن الله هو التواب الرحیم» هست، اشاره میفرماید.
همچنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم نیز ضمن اعلام پذیرش توبه آنها به ایشان مژده آمرزش گناهان را ابلاغ و اعادۀ حیثیت و عدالتشان را به همگان اعلام فرمود.
در رابطه با كسانی كه در معركۀ «احد» به گمان این كه جنگ به پایان رسیده و اكنون زمان جمع آوری غنائم است و از كوه پایین آمدند و در قبال دستور فرمانده گفتند: جنگ تمامشده و دستور را اجرا نكردند، خداوند تعالی میفرماید:«و لقد عفا الله عنكم» همانا بدون شك خداوند درگذشت از شما.
توجه بفرمایید كه این جمله با دو كلمۀ تاكید مؤكد شده؛ «لام» و «قد» هر دو در زبان عربی برای تاكید مطلب آورده میشوند، و به این اكتفا نفرمود بلكه سه آیه بعد از این آیه خداوند این جملات را بكار میبرد: «إن الذین تولوا منكم یوم التقی الجمعان إنما استزلهم الشیطان ببعض ما كسبوا و لقدعفا الله عنهم إن الله غفور حلیم»؛ همانا آنان كه از شما در جنگ (احد) پشت كردند، شیطان آنها را به سبب بعضی از آنچه انجام دادند (سرپیچی از دستور فرمانده) به لغزش افكند بدون شك خداوند آنها را مورد عفو و گذشت قرارداد همانا خداوند آمرزنده و بردبار است.
پس با توجه به آیات فوق و ابلاغ رسول الله باز هم اگر كسی به سبب این خطاها عدالت صحابه را كه وصف كلی آنها است، زیر سؤال ببرد، باید عرض كرد كه مدركی بالاتر از آیات الهی و سخنان گهربار رسول مكرم صلی الله علیه وسلم نیست.
اما این كه برخی از آنها پس از رحلت آنحضرت صلی الله علیهوسلم دگرگون شدند باید توجه داشت كه در این شكی نیست كه عدهای اعرابی و كسانی كه هیچ آشنایی با دین مبین اسلام نداشتند پس از رحلت آنحضرت به گمان این كه با وفات پیامبر، اسلام نیز از بین رفت و با تبلیغات سوء دشمناناسلام علی الخصوص یهود از دین برگشتند و سیدنا ابوبكرصدیق رضی الله عنه به جنگ و جهاد با آنها برخواست؛ اما این افراد هرگز مصداق مفهوم صحابی نیستند، زیرا در ابتدای این مطلب تحت عنوان تعریف صحابی آمده بود كه صحابی كسی است كه با ایمان از دنیا رفته، لذا ارتداد آنهاهیچ ربطی با عدالت صحابه رسول الله ندارد.
اشكال دوم: ممكن است كسانی بزرگترین گناه بعضی از صحابه را جنگیدن با حضرت علی- كرم الله وجهه- بدانند و بگویند كه این گناه قابل بخشش نیست، به ویژه برای كسانی كه در آن جنگها كشته شدند.
پاسخ: باید توجه داشت كه اولاً جنگهایی كه بین صحابه رسول الله رخ داد به سبب اجتهادات و برداشتهای آنها بود كه اجتهاد یك گروه صواب و درست و اجتهاد گروه دوم خطا و اشتباه بود و با این خطای اجتهادی كه هدفی به جز اصلاح بعضی امور نبود، درست نیست عدالت آنها را هدف قرار دهیم. علامه تقتازانی در «شرحالمقاصد» مینویسد: «إنهم اخطاؤا فی الاجتهاد و ذلك لایوجب التفسیق فضلا عن التكفیر و لهذا منع علیٌّ أصحابه من لعن أهل الشام و قال إخواننا بغوا علینا..»؛ همانا آنها مرتكب خطای اجتهادی شدند و این خطا حتی موجب فسق آنها نخواهد شد چه رسد به تكفیر (كافر قرار دادن)آنها، به همین خاطر حضرت علی رضی الله عنه دوستداران و یارانش را از لعن اهل شام منع كرد و گفت: برادرانمان هستند كه علیه ما سركشی كردند.
ثانیاً؛ ببینیم نظر خود سیدنا علی رضی الله عنه در رابطه با آنها چیست؟
در سنن بیهقی به روایت ربعی بن خراش از سیدناعلیرضی الله عنه منقول است: «إنی لأرجو أن أكون و طلحة و زبیر ممن قال الله عزوجل فیهم: «و نزعنا ما فی صدورهم منغل»»؛ امیدوارم من، طلحه و زبیر از جمله كسانی باشیم كه حق تعالی در رابطه با آنها در قرآن فرموده: در بهشت تمام كدورتها را از دلهایشان بیرون خواهیم كرد.
در معجم طبرانی روایتی داریم بدین شرح: «چون طلحه رضی الله عنه بدست لشكریان حضرت علی رضی الله عنه به شهادت رسید، حضرت علی رضی الله عنه خویش را به آنجا رسانید، از اسب پیاده شد، او را از زمین برداشت، گرد و خاك از چهرهاش دور كرد و با گریه و اندوه تمام گفت: ای كاش بیست سال پیش از این حادثه میمردم.
و اما اعتراضات و اشكالاتی كه از طریق كتب تاریخ بر اصحاب رسول الله وارد میشود از دیدگاه اهل سنت مردود و بی اساس است، زیرا روایات غیرمعتبر و بدون مدركی كه عموماً راوی آنها افرادی چون ابو مخنف لوطبن یحیی كذاب هست؛ در مقابل آیات صریحه كلام الله و احادیث صحیحه قابل قبول نیستند، به دلیل این كه آیات كلام الله قطعی و احادیث و روایات، گرچه ظنیاند، اما اسانیدشان به قدری قوی است كه روایات تاریخی در قبال آنها فاقد اعتباراند. بنابراین اگر در میان آیات قرآنی واحادیث نبوی با روایات تاریخی تقابل و تعارض وجودداشته باشد؛ باید تاریخ غیرمعتبر و ترك شود.
شیخ الاسلام مولانا حسین احمد مدنی؛ میفرماید:«روایات مورخین عموماً غیر مستند هستند نه از راویان خبری هست و نه در رابطه با توثیق و تخریج و یا اتصال و انقطاع روایت بحثی وجود دارد. گر چه بعضی از متقدمین خود را ملزم به ذكر سند كردهاند اما آنها نیز از انواع روایات رطب و یابس و مرسل و منقطع استفاده میكنند. هر كتاب تاریخ خواه تاریخ ابن الاثیر باشد یا ابن قتیبه، كتاب ابن ابیالحدید باشد یا ابن سعد اخبار آنها را مستفاض و یا متواتر قرار دادن از دیدگاه اهل سنت اشتباه است. با وجود آیات و نصوص قطعی كلام الله و دلایل عقلی و نقلی؛ اگر بعضی از روایات و احادیث نیز علیه صحابه وجود داشته باشد مؤول و یا رد خواهند شد، چه رسد به روایات تاریخی.»
نكتۀ آخر اینكه اگر نظر عدالت صحابه را زیر سؤال ببریم و صحابه را (معاذالله) فاسق و فاجر بنامیم، قطعاً تمامی عقاید اسلامی، احكام دینی، كلام الله و خلاصه همۀ دین زیر سؤال قرار خواهد گرفت، زیرا صحت همه این امور بر عقیدۀ «الصحابة كلهم عدول» موقوف است. زیرا روایت كردن فاسق و فاجر (غیر عادل) درست نیست. هیچ عقیده و حكمی بر روایت و خبر فاسق و فاجر بنا نمیشود. همچنین ممكن نیست تمام دین و احكام و عقاید را از پنج و یا شش نفر روایت كنیم، این كار نهایتاً مستبعد و دشوار است و در صورت امكان مورد اعتماد نیست، زیرا احتمال خطا و اشتباه از چند نفر انگشت شمار خیلی زیاد است.
خطیب بغدادی به نقل از حافظ ابوزرعه؛ مینویسد: «إن رسول الله صلی الله علیه وسلم عندنا حق و القرآن حق و إنما أدی الینا هذا القرآن و السنن أصحاب رسول الله و إنما یریدون أن یجرحوا شهودنا لیبطلوا الكتاب و السنة و الجرح بهم أولی»؛ همانا رسول الله صلی الله علیه وسلم و قرآن بر حقاند و جز این نیست كه قرآن و احادیث را اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما رسانیدند و ادای امانت كردند و كسانی كه میخواهند این شهود ما را مورد جرح قرار دهند در واقع میخواهند خط بطلان بر كتاب و سنت بكشند و در حقیقت خود آنها سزاوار جرحاند.
به هر حال پیروان اهل سنت بنابر نصوص صریح قرآن، سنت رسول الله و اجماع امت معتقد به عدالت كلیۀ اصحاب آنحضرت صلی الله علیه وسلم هستند. زیرا نصوص، دال برعدالتِ عامۀ صحابهاند و ارتكاب افراد انگشت شمار به گناه، مخل عدالت دیگران به طور كلی نیست، بلكه خودِ مرتكب نیز پس از توبه و استغفار به وسیلۀ عبادت و انجام حسنات و نیكیها كمبود و نقض در عدالت را جبران نموده است. «و السلام»
نگارنده: مولوی عبدالغنی بدری، استاد دارالعلوم زاهدان
منبع: فصلنامه ندای اسلام، ش: 8، ص:9
دیدگاههای کاربران