ایمان به کتابهای آسمانی یکی از ارکان ایمان به شمار میرود؛ کسی که ادعای مسلمانی میکند باید به تمام کتب آسمانی که خداوند متعال به پیامبران نازل فرموده است ایمان داشته باشد، به طوری که انکار حتی یکی از آنها و کفر ورزیدن به وجود این کتابهای آسمانی، شخص را از اسلام خارج کرده و در زمره کفار داخل می کند.
لذا هر فرد مومن، برای اینکه ایمانش مورد قبول بارگاه ایزدی قرار گیرد، باید به طور اجمالی به همه کتابهای آسمان باور و اعتقاد داشته باشد. چنان که آیه 285 سوره مبارکه بقره، اشاره به همین مطلب دارد: « آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ». (پيامبر (خدا) بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند (و گفتند:) ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمىگذاريم و گفتند: شنيديم و گردن نهاديم، پروردگارا، آمرزش تو را (خواستاريم) و فرجام به سوى تو است.) همچنین در حدیثی از فرمایشات پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم که به حدیث جبرئیل معروف است، زمانی که حضرت جبرئیل در مورد ایمان از آنحضرت صلی الله علیه وسلم سوال میکند، ایشان در تعریف ایمان میفرماید: «أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ ».
تعداد کتابهای آسمانی
حکمت خداوند متعال مقتضی این بود که درهر برهه از زمان که انسانها از مسیر حق و عقیده توحید منحرف شده و به بیراهه کشیده شدهاند، افرادی از نوع بشر را به عنوان نبی و پیامبر از میانشان برگزیند تا آنها را در مسیر عقیده صحیح و وحدانیت الهی سوق دهند؛ از عذابهای الهی ترسانده و به نعمتهای اخروی بشارت دهند و آنها را از سرانجام و عاقبت اعمال نیک و عقوبت اعمال بد از قبیل کفر و شرک و … مطلع سازند.
برای انجام این مهم، خداوند متعال دستورات و احکامی که هر پیامبر مأمور ابلاع آنها بود را در قالب یک کتاب- که البته هر کدام از کتابها طبق اقتضای زمان، تدریجی یا یکباره نازل میشد- به پیامبران فرو فرستاد. آیه (213) سوره بقره به خوبی بیانگر این مطلب میباشد: « كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» (مردم امتى يگانه بودند، پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيمدهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد، پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند به توفيق خويش به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مىكند).
از این آیه استنباط میشود که خداوند متعال به همراه هر کدام از پیامبران کتابی فرو فرستاد تا به وسیله آن در میان مردم به قضاوت پرداخته حق و باطل را مشخص کرده و عدل را اجرا نموده و از ظلم جلوگیری کنند.
همچنین آیه فوق این را میرساند که تعداد کتابهای نازل شده بر پیامبران الهی بسیار زیاد بوده است، که ایمان و اعتقاد داشتن به همه آنها به طور اجمالی واجب است.
اما نام چهار کتب و تعدادی از مصاحف به صراحت در قرآن کریم آمده است که ایمان تفصیلی به آنها بر هر مسلمانی واجب است.
کتابهای چهارگانه آسمانی
چنان که قبلا ذکر شد، تعداد کتابهایی که بر پیامبران نازل شدهاند، بسیار زیاد هستند، اما نام چهار کتاب به صراحت در قرآن کریم ذکر شده و نیز مشخص شده است که هر کدم از این چهار کتاب به کدام یک از پیامبران الهی نازل شده است. این چهارکتاب عبارتند از:
1ـ زبور؛ زبور نام کتابی است که خداوند متعال بر حضرت داود علیه السلام نازل فرموده است. چنان که در قرآن مجید آمده است: «وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» (و به داوود زبور بخشيديم) [نساء:163]
“زبور” در لغت به معنای “کتاب”، است که جمع آن “زُبُر” میآید؛ «كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ» (و هر چه كردهاند در كتابها[ى اعمالشان درج] است)
2ـ تورات؛ تورات نام کتابی است که بر حضرت موسی علیه السلام نازل شد. البته این کتاب (تورات) غیر از صحیفههایی است ک بر حضرت موسی نازل شده است. (تورات، لفظ عبرانی است به معنای: تعلیم و شریعت) قرآن مجید میفرماید: «نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ* مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ» (اين كتاب را در حالى كه مؤيد آنچه [از كتابهاى آسمانى] پيش از خود مىباشد به حق [و به تدريج] بر تو نازل كرد و تورات و انجيل را پيش از آن براى رهنمود مردم فرو فرستاد و فرقان را نازل كرد، كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند بىترديد عذابى سختخواهند داشت و خداوند شكست ناپذير و صاحب انتقام است) [آل عمران:3-4] همچنین در حدیث شفاعت هنگامی که مردم برای طلب شفاعت نزد حضرت ابراهیم علیه السلام میروند، ایشان در جواب آنها میفرماید:«لست هناکم، ائتوا موسی عبدا کلمه الله و أعطاه التوراة».
3ـ انجیل؛ نام کتابی است که خداوند متعال آن را بر حضرت عیسی علیه السلام نازل فرمود؛« وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ» (و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان (پيامبران ديگر) درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديقكننده تورات قبل از آن است و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است) [مائده:46]. انجیل لغت یونانی است به معنای “بشارت”.
4ـ قرآن: نام کتابی است که خداوند متعال آن را بر آخرین پیامبرش حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه وسلم نازل فرموده است؛ « كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ» (و بدين گونه قرآن عربى را به سوى تو وحى كرديم تا [مردم] مكه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و از روز گردآمدن [خلق] كه ترديدى در آن نيست بيم دهى، گروهى در بهشتند و گروهى در آتش) (شوری:7).
قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی است که خداوند بر آخرین پیامبر نازل نموده است، این کتاب عظیم الشأن از حیث مقام و شرافت بر تمامی کتب آسمانی دیگر فضیلت دارد که خداوند متعال مسئولیت حفاظت و نگهداری آن را از هر گونه تحریف و تغییری تا روز قیامت بر عهده گرفته است؛ « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (بىترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود) [حجر:9]
صحیفه های آسمانی
در قرآن مجید آیاتی است که بیانگر نزول صحیفه بر تعدادی از انبیا میباشند. به عنوان مثال در سوره “أعلی” آمده است: «إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى» (قطعا در صحيفههاى گذشته اين [معنى] هست؛ صحيفههاى ابراهيم و موسى) [أعلی:18-19].
درمورد تعداد صحیفهها و اینکه به کدام یک از پیامبران صحیفه نازل شده است بین علما اختلاف نظر وجود دارد. اما در مجموع در این مورد سه نظریه در بین علما مشهور است که عبارتند از:
1ـ تعداد 100 صحیفه نازل شده است که 60 صحیفه به حضرت شیث علیه السلام، 30 صحیفه به حضرت ابراهیم علیه السلام و 10صحیفه دیگر- قبل از نزول تورات- بر حضرت موسی علیه السلام نازل شده است.
2ـ تعداد 100 صحیفه نازل شده است؛ 50 صحیفه به حضرت شیث علیه السلام، 30 صحیفه به حضرت ادریس علیه السلام و 20 صحیفه دیگر به طورمساوی به حضرت ابراهیم و موسی علیهما السلام نازل شدهاند.
3ـ تعداد 110 صحیفه نازل شده است، 50 صحیفه به حضرت شیث علیه السلام، 30 صحیفه به حضرت ادریس علیه السلام، 20 صحیفه به حضرت ابراهیم علیه السلام و در مورد 10 صحیفه دیگر اختلاف است که برخی میگویند به حضرت آدم علیه السلام و برخی میگویند به حضرت موسی علیه السلام نازل شدهاند. اما قول محققانه این است که بدون اینکه صحیفهها را منحصر در تعدادی خاص نمود، همانگونه که در قرآن به طور مطلق ذکر شدهاند، اجمالاً به آنها معتقد بود و اعتراف نمود که خداوند چنین صحیفههایی را نازل فرموده است.
در کتب آسمانی چه مطالبی ذکر شده است؟
مضامین تمام کتابها و صحیفههای آسمانی در اصول عقاید و ارکان ششگانه آن (ایمان به خدا، ملائکه، کتابها، پیامبران، قیامت و قضا و قدر) مشترک میباشد و در همه آنها مطالبی از قبیل، تخلّق به اخلاق حسنه و اجتناب از اخلاق بد و رذیله به چشم میخورد.
اما کتابهای آسمانی در زمینه احکام عملی و مسایل فقهی با یکدیگر متفاوتند، زیرا احکام عملی با در نظر گرفتن نیازها، مصلحت واستعداد مردم همان زمان نازل میشد.
نکته قابل توجه در این مورد این است که با توجه به تغییرات و تحریفاتی که به استثنای قرآن، متوجه دیگر کتابهای آسمانی شده است، نمیتوان از متون آنها صحیح را از ناصحیح و حق را از باطل متمایز نموده و نقل کرد، اما بسیاری از مطالب و مفاهیمی که در کتابها و صحیفههای گذشته آمده است را میتوان در قرآن کریم که از هر گونه تغییر و تحریفی مصون مانده است، مشاهده نمود که برخی از این مضامین عبارتند از:
الف- خداوند متعال خالق، رازق، محیی و ممیت و پروردگار کائنات است، و انسانها مسئول اعمال خویش بوده و به صورت عادلانه نتیجه اعمال خود را میبینند. چنانکه قرآن کریم به نقل از کتب گذشته به همین مطالب اشاره دارد و میفرماید: « أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى* وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى* أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى* وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى* وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى* ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى* وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى* وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى* وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا* وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى* مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى* وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى* وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى* وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى» (يا بدانچه در صحيفههاى موسى [آمده] خبر نيافته است و [نيز در نوشتههاى] همان ابراهيمى كه وفا كرد و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد، سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند و اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست و هم اوست كه مىخنداند و مىگرياند، و هم اوست كه مىميراند و زنده مىگرداند، و هم اوست كه دو نوع مىآفريند، نر و ماده ز نطفهاى چون فرو ريخته شود، و هم پديد آوردن [عالم] ديگر بر [عهده] اوست، و هم اوست كه [شما را] بىنياز كرد و سرمايه بخشيد، و هم اوست پروردگار ستاره شعرى) [النجم:36-49]
ب- رستگاری انسان در تزکیه نفس است که “نماز” و “ذکر” از جمله راههای رسیدن به تزکیه نفس است. قرآن کریم میفرماید:« قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى* وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى* بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا* وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى* إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى* صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى» (رستگار شد آن كس كه خود را پاك گردانيد و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد، ليكن [شما] زندگى دنيا را بر مىگزينيد با آنكه [جهان] آخرت نيكوتر و پايدارتر است، قطعا در صحيفههاى گذشته اين [معنى] هست؛ صحيفههاى ابراهيم و موسى) [أعلی:14-19].
ج- در کتاب تورات، هدایت و نور قرار دارد: « إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ» (ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند به موجب آن براى يهود داورى مىكردند) [مائده:44]
د- کتاب انجیل نیز شامل احکام نورانی و هدایتگر بوده و حضرت عیسی علیه السلام مؤیّد تورات و احکام آن است: « وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعَيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان (پيامبران ديگر) درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديقكننده تورات قبل از آن است و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند) [مائده:46-47]
البته مطالب دیگری نیز در کتابها و صحیفههای آسمانی گذشته ذکر شده است که موارد فوق خلاصهای از آنها است و دیگر مطالب همانهایی است که قرآن نیز آنها را ذکر کرده و یا تائید نموده است.
حکمت نزول کتابهای آسمانی
برخی از حکمتهای الهی از نزول کتابها و صحیفههای آسمانی عبارتند از:
الف- توضیح و تشریح عقیده توحید و بیان ملزومات اصول و ارکان دین: ایمان به خدا مطابق با فطرت انسانی است که نیازی به تعلیم و ارشاد چندانی ندارد. چنان که آیه 30 سوره روم به همین مطلب اشاره دارد و میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (پس روى خود را با گرايش تمام به حق به سوى اين دين كن با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرينش خداى تغييرپذير نيست اين است همان دين پايدار ولى بيشتر مردم نمىدانند).
اما با وجود فطری بودن ایمان به خدا، کیفیت این ایمان و شناخت صفات الهی و حقایقی که فقط با فطرت قابل درک نیستند، نیاز به تبیین و تشریح دارند که کتابهای آسمانی مسایل و حقایق مربوط به ایمان را تبیین میکنند. دعوت مشترک تمامی پیامبران به توحید و معرفی صفات الهی دلیل واضحی است بر این مطلب، آنجا که همه انبیا خطاب به قوم خود میفرمودند: « يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» (اى قوم من خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست من از عذاب روزى سترگ بر شما بيمناكم) [اعراف:59]
ب: تصحیح اشتباهات و انحرافات عقیدتی: با بعثت هر پیامبر در یک قوم، مسایل عقیدتی و دینی آن قوم بر جاده صحیح قرار میگرفت، اما بعد از مدتی که با وفات پیامبر مبعوث شده در آن قوم دوران رسالتش به پایان میرسید، مردم به مرور زمان دچار انحراف در عقیده شده و در منجلاب هواهای نفسانی و وساوس شیطانی قرار میگرفتند، وقتی انسانها در این موقعیت از سطح انحرافات عقیدتی قرار میگرفتند، خداوند متعال پیامبر دیگری را در میان آنان مبعوث میکرد و به همراه پیامبر، کتابی را که در آن عقاید صحیح و دستورات خداوندی در ابعاد مختلف عقیدتی و عبادی، مورد تذکر قرار گرفته بود، نازل میفرمود و پیامبر مبعوث شده از جانب خدا، توسط این کتاب انحرافات عقیدتی مردم را از بین برده و آنان را در مسیر حق و حقیقت رهنمون میساخت، آیه 25سوره مبارکه حدید به همین مطلب اشاره دارد: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ » (به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند)
ج: نیاز بشر به مرجع در مسایل عقیدتی و عبادی: چنان که قبلاً ذکر شد، دوران زندگی هر پیامبری در میان قوم و امتش بسیار مختصر و محدود بود، لذا پس از وفات پیامبر، افراد امت نیاز به یک مرجع و منبعی داشتند تا در مسایل عقیدتی و عبادی به آن مرجع، مراجعه کرده و در پرتو آن احکام فقهی خویش را استنباط نمایند، که در غیاب پیامبر، وجود کتاب آسمانی میتواند به عنوان بهترین و معتبرترین منبع و مرجع برای افراد امت باشد.
د: گسترش دعوت و انتشار آن از حیث زمان و مکان: با توجه به محدود بودن عمر پیامبران و همچنین محصور بودن دعوت آنان در یک منطقه خاص، ابلاغ رسالت پیامبران، که همان عقیده توحید و ربوبیت الهی به تمام انسانها در اقصی نقاط دنیا تا قیام قیامت میباشد، فقط به وسیله شخص پیامبر امکانپذیر نیست که برای تحقق این مهم، کتابهای آسمانی که از پیامبران به جا میماند بهترین جانشین آنان در این زمینه میباشند. نقش قرآن کریم به عنوان آخرین و کاملترین کتاب آسمانی در ابلاغ رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم که برای تمام انسانها فرستاده شدهاند: «انا ارسلناک کافة للناس بشیرا و نذیرا»، بسیار ملموس و قابل ملاحظه است.
قرآن کریم ناسخ کتابهای آسمانی پیشین
از مهمترین جوانب ایمان به کتابها و صحیفههای آسمانی ایمان آوردن به قران کریم به عنوان آخرین کتاب الهی است. در مورد ایمان به قران کریم، باور داشتن به موارد ذیل نیز واجب است:
1ـ خداوند متعال قرآن کریم را به محمد بن عبدالله صلی الله علیه وسلم نازل فرمود و همان گونه که رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم شامل تمامی انسانها میشود، قرآن کریم با تمام دستورات و احکام خویش نیز، بر تمام افراد جامعه بشری نازل شده است. خداوند متعال میفرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (ما تو را جز [به سمت] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستاديم ليكن بيشتر مردم نمىدانند) [سبأ: 28]
2ـ قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی است که از سوی خداوند به سوی بندگان نازل شده است، همان طور که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم آخرین پیامبر و فرستاده الهی به سوی بندگان میباشد. خداوند متعال میفرماید: « مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» (محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر هر چيزى داناست) [أحزاب:40]
همچنین آنحضرت صلی الله علیه وسلم در حدیثی میفرماید:«مثلی و مثل الأنبیاء من قبلی کمثل رجل بنی بیتاً فأحسنه و أجمله إلا موضع لبنة من زاویته، فجعل الناس یطوفون به، و یعجبون له و یقولون: هلا وضعت هذه اللبنة، فأنا اللبنة و أنا خاتم النبیین» ( مثال من و مثال پیامبران قبل از من، مانند این است که شخصی خانهای بنا میکند و او را تزئین مینماید، و فقط جای یک خشت از یک گوشه خانه را خالی میگذارد. مردم شروع به طواف و گردش در اطراف این خانه می کنند و با تعجب می گویند: كاش اين آجر گذاشته میشد. من همان [آخرین] آجر هستم. و من آخرین پیامبران هستم)
3ـ قرآن کریم ناسخ تمام کتابها و صحیفههای آسمانی پیشین است. آیه 33سوره مبارکه توبه به همین مطلب اشاره دارد، آنجا که میفرماید: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند هر چند مشركان خوش نداشته باشند».
در این آیه مراد از “دین الحق”، دین اسلام است که به عنوان آخرین دین و ناسخ کننده دیگر ادیان الهی، از جانت خداوند متعال نازل شد و آخرین کتاب آسمانی نیز قرآن کریم است که بالتبع این کتاب، ناسخ دیگر کتابهای آسمانی است.
4ـ خداوند متعال، قرآن را نگهبان و محافظ دیگر کتابهی آسمانی قرار داده است، به طوری که توضیحات و توصیفاتی که قرآن از کتابهای آسمانی قبل از خود ارائه میدهد، هر نوع تحریف و تغییری در این کتابهای آسمانی وارد میشود را واضح و معرفی مینماید، خداوند متعال میفرماید: «وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ» (و ما اين كتاب (قرآن) را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديقكننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست) [مائده:48].
5ـ ازآنجایی که قرآن کریم، آخرین کتاب آسمانی است و خداوند متعال آن را به عنوان آخرین برنامه زندگی برای تمام انسانها تا قیامت قرار داده است، حفاظت این کتاب آسمانی را نیز بر عهده گرفته است. آیات ذیل به همین نکته تصریح دارند:
« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» ( بىترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود)[حجر:9]
« وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ» (و به راستى كه آن كتابى ارجمند است، از پيش روى آن و از پشتسرش باطل به سويش نمىآيد، وحى [نامه]اى است از حكيمى ستوده[صفات]) [فصلت:41-42]
تاثیر ایمان به کتابهای آسمانی در زندگی انسانها
در اینکه خداوند متعال با فرستادن پیامبران و نزول کتابهای آسمانی به انسانها ارزش و کرامت قائل شده و آنها را مورد منت و لطف و احسان خویش گردانیده است هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. هر انسان عاقلی که در قلبش ذرهای ایمان وجود داشته باشد، در اعماق وجودش این نکته را احساس میکند که خداوند متعال انسان را به حال خودش رها نکرده تا در میان فتنهها و دگرگونیهای دنیا مسیر زندگی را بپیماید، بلکه علاوه بر اینکه در او نیروی عقل و شعور را به ودیعت گذاشته است، وی را به وسیله وحی و ارسال پیامبران و نزول کتابهای آسمانی مورد اکرام و اعزاز قرار داده است.
لذا انعام و اکرام خداوند بر انسانها، که نزول کتابهای آسمانی یکی از نعمتهای الهی است، مستلزم شکر قولی و عملی و محبت قلبی با ذات خداوند را میطلبد مظاهر شکر الهی و محبت بنده با خداوند را میتوان در دو مورد ذیل خلاصه کرد:
1ـ اطاعت از خدا و رسول الله صلی الله علیه وسلم و رعایت تقوا و پرهیزگاری و نیز اعتقاد داشتن به این موضوع که تخلّق به اخلاق قرآن یعنی تخلق به اخلاق رسول الله صلی الله علیه وسلم، و اذعان به اینکه قرآن کریم علاوه بر اینکه در بیان اصول ایمان و دیگر مکارم اخلاقی با کتابهای آسمانی پیشین، مشترک میباشد، بسیاری از اوامر و نواهی را در خود جای داده که عمل به آنها انسان را به بهترین راه، رهنمون میسازد. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا» (قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مىنمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مىكنند مژده مىدهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود) [اسراء:9]
2ـ ارتباط با قرآن کریم، تلاوت و تدبر در آیات آن، و توجه به اسلوب فصاحت و بلاغت و اعجاز این کتاب آسمانی و در کنار آن، بررسی و پژوهش در زمینه بقایای کتابهایی که امروزه در اختیار پیروان دیگر ادیان است و مورد تحریف و تغییر قرار گرفتهاند، و مقایسه بین قرآن و دیگر کتابهای آسمانی، هر انسان منصفی را به این نتیجه میرساند که قرآن کریم تنها کتابی است که از هر گونه تحریف و تغییری مصون مانده است. لذا تنها کتابی که به طور قطع و یقین میتواند انسانها را به فلاح و رستگاری دنیا و آخرت برساند و سعادت ابدی را به آنها عنایت کند، قرآن کریم است. چنان که خداوند متعال نیز به این نکته تصریح فرموده و خطاب به همه انسانهایی که پس از نزول قرآن کریم پا به عرصه گیتی نهادهاند میفرماید: «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا» (آيا در [معانى] قرآن نمىانديشند، اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مىيافتند) [نساء:82]
دیدگاههای کاربران