«وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ* لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ* ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ» (و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زائران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مىآيند به سوى تو روى آورند، تا شاهد منافع خويش باشند و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبانبستهاى كه روزى آنان كرده است ببرند پس از آنها بخوريد و به درمانده مستمند بخورانيد سپس بايد آلودگى خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گرد آن خانه كهن [كعبه] طواف به جاى آورند.) [الحج: 27-29]
مقدمه:
اسلام دین توحید خالص است، دینی که قائل به واسطه بین بنده و پروردگار نیست، زیرا خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر است؛ « وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند) [بقره: 186]
دین اسلام از یک سو خواهان یکسویی در تفکر و اخلاص درعمل و اراده را است و از سوی دیگر این مسأله را که انسان همواره دنبال یک چیز مشهود و قابل رؤیت است تا بتواند نیاز خود را در قالب نزدیکی و احترام و شوق و رغبت به آن چیز به جا بیاورد، نادیده نمیگیرد. از این رو خداوند متعال امور ظاهری و محسوسی را اختیار نموده و آن را به سوی خود نسبت داده و با رحمت خود پوشانده که هر شخص با دیدن آنها یاد خداوند برایش تازه میگردد و یاد رحمات خداوندی و توحید و یکتاپرستی در ذهنش تداعی میشود، که خداوند متعال از این امور به “شعائرالله” تعبیر نموده است، که تعظیم این شعائر در واقع تعظیم خداوند است و کوتاهی در حق آنها کوتاهی در حق خداوند است، از این رو خداوند به مسلمانان دستور میدهد تا محبت و عشق درونی خود را با نزدیک شدن و مشاهده کردن این تعالیم ارضاع نمایند. قرآن کریم در مورد این امور میفرماید: «ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ» (اين است [فرايض خدا] و هر كس شعائر خدا را بزرگ دارد در حقيقت آن [حاكى] از پاكى دلهاست) [الحج:32]
یکی از این شعائر “حج” است که فرد با طواف دور کعبه معظمه شگفتیهای عشق و محبت خود را در قالب طواف به نمایش میگذارد و خود را به کعبه نزدیک کرده و سینه خود را بدان میچسباند، استلام حجر میکند و بدین گونه عظمت خداوند را در دل تازه میگرداند. فرد طواف کننده در حالی که اشک از چشمانش جاری میشود ذکر الله را به جا میآورد و به یاد ابراهیم خلیلالله علیه السلام میافتد که چگونه خانه کعبه را بنا کرد و تمام آزمایشات الهی که از سوی خداوند متوجه این بزرگمرد توحید شده بودند، در مقابل دیدگانش مجسم میشوند
عنصر محبت و عشق در طبیعت انسان و اثر آن در زندگی و جایگاه آن در دین
انسان فقط عقل خالی نیست و نه موجودی جامد که فقط در مقابل قانون خشک سر خم کند، انسان فقط یک ماشین آهنی که روی یک خط حرکت کند نیست، بلکه انسان درعین حال که دارای عقل است قلبی سرشار از محبت را نیز در سینه خود حمل میکند و دارای ایمان و عاطفه، اطاعت و عشق و محبت و آرزو است و این امور سرّ عظمت، شرافت و کرامت انسان است، و این گونه است که انسان میتواند بر هر مشکل و معضلی غلبه حاصل کند و شگفتی بیافریند.
هیمن نیروی عشق و محبت در وجود انسان بود که مستحق امانت خداوندی که آسمانها و زمین و کوهها از قبول کردن آن بازماندند، گردید و انسان خاکی را به جایی رساند که جمادات، حیوانات، گیاهان و حتی فرشته مقرب نیز توان رسیدن با آن جایگاه را ندارند.
رابطه انسان با خداوند یک رابطه خشک و قانونمدار نیست که اوامر آن را ادا نموده و از نواهی باز آید، بلکه یک رابطه سراسر شوق و محبت و عشق است و دین اسلام نه تنها از آن منع نمیکند بلکه به آن دعوت میدهد و آن را تغذیه نموده و قوی میگرداند و میفرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ» (كسانى كه ايمان آوردهاند به خدا محبت بيشترى دارند.) [بقره:165]
و میفرماید: «قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِين» (َبگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالى كه گرد آوردهايد و تجارتى كه از كسادش بيمناكيد و سراهايى را كه خوش مىداريد نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه وى دوستداشتنىتر است پس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را [به اجرا در]آورد و خداوند گروه فاسقان را راهنمايى نمىكند) [مریم:12-13]
امام غزالی در مورد حکمت حج میگوید: شوق و محبت و عشق در غریزه انسان وجود داشته و حتی نیازی از نیازهای او است، لذا در جستجوی چیزی است که بتواند نیاز خود را برآورده نموده و عطش خود برطرف نماید. پس در این میان کعبه معظمه و دیگر شعائر موجود مانند “صفا” و “مروه” و سایر مناسک حج بهترین مکان برای محقق کردن محبت و تسلی دادن خاطر است و خداوند متعال در این باره میفرمایند: «و إذا بّوانا ابراهیم مکان البیت ن لاتشرک بی شیئا و طهر بیتی للطائفین و القائمین و الرکع السجود و اذن فی الناس بالحج یاتوک رجالا و علی کل ضامر یاتین من کل فج عمیق. لیشهدوا منافع لهم و لیذکرو اسم الله فی ایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمة الانعام منها و اطعموا البائس الفقیر. ثم لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم و لیطوفوا بالبیت العتیق» [حج: 26- 29]
پروازی از زندان تنگ به سوی جهان وسیع
شخص مسلمان نیازمند بود تا تشنگی روح خود را برطرف کند و از جهان محدود عادات خود بیرون بیاید و زنجیرهای جامعه خود را پاره کند و از جامعهای که سراسر از چیزهای عادی و دوستداشتنی محاصره است بیرون بیاید و بدون درنظر گرفتن رنگ، ملیت و وطن خویش به عقیده توحید الهی؛ توحید در عقیده، توحید در مقصد ایمان بیاورد و هم صدا با دیگرعشاق و محبوبان ایزد صدا بزند: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک، إن الحمد والنعمة لک و الملک، لاشریک لک»
حج و زیارت در دیانات گذشته (یهود- مسیح- هند)
هر دینی و هر امتی دارای اماکن مقدسهای بودهاند، که دارای رسوم و عادات خاص میباشند که به سوی آن بار سفر بسته میشده است. زیرا زیارت اماکن مقدسه تلبیه ندای ضمیر است و انسان همواره در جستجوی چیزی است که آن را با چشم خود ببیند تا به آن عشق بورزد و با نزدیکی و تعظیم آن اماکن رغبت و شوق خود را اشباع نماید و اسباب بخشش گناهان خود را نیز فراهم بگرداند.
انسان نیازمند است که در یک جایگاه عبادی با سایر برادران دینی خود جمع شود و روح اخوت اسلامی را تازه نماید. از این رو هیچ دین و آئینی از اماکن مقدسه مناسک دینی مشهور که برای آن بار سفر ببند خالی نبوده است، در این اماکن مقدسه قربانیها ذبح می شدند و اعمالی دیگر جهت تقرّب انجام میگرفتند، به طوری که قرآن عظیمالشأن میفرماید: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ» (و براى هر امتى مناسكى قرار داديم تا نام خدا را بر دامهاى زبانبستهاى كه روزى آنها گردانيده ياد كنند پس [بدانيد كه] خداى شما خدايى يگانه است پس به [فرمان] او گردن نهيد و فروتنان را بشارت ده» [حج:34]
و نیز میفرمایند: « لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ» (براى هر امتى مناسكى قرار داديم كه آنها بدان عمل مىكنند پس نبايد در اين امر با تو به ستيزه برخيزند به راه پروردگارت دعوت ده زيرا تو بر راهى راست قرار دارى) [حج: 67]
در مورد وجود اماکن مقدسه که دیانات گذشته جهت ادای زیارت و حج به آنها بار سفر میبستند. اما از چگونگی این زیارات و حجها خبر صحیحی در دست نیست. در اینجا خلاصهای از آنچه که در “دائرة المعارف الیهودیة” جلد دهم آمده است نقل میشود:
زیارت بیتالمقدس که به زیارت (REYIAH ) خوانده میشود در زمان سه عید حصاد، فصح، مظال برگزار میشد که برگزاری این مراسم در این اعیاد بر همه یهودیان، به استثنای کودکان نابالغ، زنان، افراد نابینا . معذور جسمی، و کسانی که دارای بیماریهای بدنی یا روانی فرض بود.
در شریعت سیدنا موسی علیه السلام ازهنگام حج بر زائر واجب بود که همراه خود قربانی ببرد، ولی مقدار آن معلوم نبود،ناگفته نماند که در این شریعت نیز زنان و کودکان از حج معاف بودند. در مراسم حج دیانات مختلف تعداد زیادی قربانی ذبح میشد و پوست آنها به نگهبانان اماکن مقدسه داده میشد.
خلاصه حج نزد یهودیان دارای روزهای خاصی بود که به آن “روزهای زیارت” میگفتند و یهودیان در این روزها قبور انبیا، پادشاهان، اولیاء و کسانی که مشهور به نیکی و صلاح را زیارت میکردند، حج و زیارت نزد “دائرة المعارف ادیان و اخلاق” حج مسیحیان اینگونه بیان میکند: حج اسم سفری است که انسان جهت زیارت اماکن مقدسه آن را انجام میدهد، مانند اماکن حیات دنیوی سیدنا عیسی علیه السلام در فلسطین، یا مراکز رهبران دینی در “روما” یا اماکن مقدسهای که به مقبولان خداوندی منسوب میشود.
نسل اول مسیحیان به ضرورت زیارت اماکن مقدسه راه نیافته بودند اما متأخرین آنها به زیارت اماکن مقدسه توجه زایدالوصفی از خود نشان دادهاند. به طوری که در قرن سوم گروه زیادی از مسیحیان توجه خاصی جهت پیدا کردن آثار مسیح علیه السلام از خود نشان دادند.
ناگفته نماند که “ضریح پطرس” و “ضریح بولس” سبب اجلال و بزرگداشت روما گشتند، به طوری که مسیحیان برای زیارت قبور شهدا به قبرستانهای اموات مراجعه میکردند. اسامی شهدای یاد شده و روزهای زیارت آنها در دائرة المعارف دیانات و اخلاق ذکر شده است که معظم آنها در سرزمینهای اروپا و آسیا قرار دارند. اما آنچه که قابل ذکر است مشکلی است که یهودیان و مسیحیان در زیارت قبور صالحین و اولیا با آن مواجه بودند، زیرا زیارت قبور انبیا و صالحین، آغشته با شرک و قبرپرستی بود، و این همان چیزی است که خاطر گرامی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را در آخر ایام حیات مبارکشان به خود مشغول کرده بود که میفرمود: خداوند یهود و نصارا را لعنت کند که قبورانبیا را محل سجده قرار دادند، در حالی که انبیای الهی از این که قبور آنها سجدهگاه مردم قرار گیرند، بیزار بودهاند.
پیروان دیانت در هند نیز دارای معابد و اماکن مقدسه زیادی هستند که از همواره سالانه برای زیارت آن اماکن رخت سفر میبندند، اکثر این اماکن درساحل رود کنج (GANGES) قرار دارند که بسیاری از مردم جهت غسل کردن در این مکان جمع میشوند و غسل کردن در این رود را کفّاره گناهان دانسته و آن را از بزرگترین اعمال مقرّبانه قلمداد میکنند.
از مهمترین اماکن مقدس در نزد بودائیان نیز که جهت سفر اعمال عبادی خود به آنجا میروند شهر “کیا” در ولایت “بهار” است.
ناگفته نماند که اعیادی که در این اماکن برگزارمیشوند مملو از هرج و مرج و جنایت است که بینظمی و عدم نظافت زائرین به طور واضح در آن نمایان است
نفش اصلاحی دین اسلام در تشریع حج
مراسم حج در دوران جاهلیت قبل ازاسلام آغشته بود از مراسم خرافی، رسومات جاهلانه و باطل که به طور کلی مراسم واقعی و معنوی حج ابراهیمی را تحریف کرده و روح و تربیت روحی را که از مهمترین ثمرات حج بشمار میرود، را از میان برده بود.
بزرگترین عامل این تحریفات، غرور و فخرفروشی قریش بود. اهل جاهلیت موسم حج را بازار فخرفروشی و تفاخر به پدران و عملکردهای آنها قرار داده بودند، اما وقتی دین اسلام آمد بر تمام این رسومات خط بطلان کشید و فرمود: «فاذا فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا» (و چون آداب ويژه حجخود را به جاى آورديد همان گونه كه پدران خود را به ياد مىآوريد يا با يادكردنى بيشتر خدا را به ياد آوريد.) [بقره: 00)]
همچنین گذشت زمان باعث شده بود که عبادت حج بسیاری از مقدسات و پاکیهای خود را از دست داده و تبدیل به یک عید مانند سایر اعیاد جاهلی شده و مکانی برای خصومتطلبی و نزاع گردد، اما قرآن مجید این عمل را نیز به شدت مورد مذمت قرار داده و فرمود: « الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ» (حج در ماههاى معينى است پس هر كس در اين [ماه]ها حج را [برخود] واجب گرداند [بداند كه] در اثناى حج همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست) [بقره: 197]
لازم بذکر است که اهل جاهلیت هرگاه قربانیهایشان را ذبح میکردند قسمتی از خون قربانی را بر کعبه میمالیدند و گوشتهای قربانی را روی بتها میگذاشتند، اما قرآن این امر را نکوهش کرده و اعلام کرد:«لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ» (هرگز [نه] گوشتهاى آنها و نه خونهايشان به خدا نخواهد رسيد ولى [اين] تقواى شماست كه به او مىرسد اين گونه [خداوند] آنها را براى شما رام كرد تا خدا را به پاس آنكه شما را هدايت نموده به بزرگى ياد كنيد و نيكوكاران را مژده ده) [حج:37)]
یکی دیگر از رسوم دوره جاهلیت این بود که حجاج وقتی احرام میبستند میخواستند وارد منزل خود بشوند از بالای دیوار وارد میشدند و از دربها نمیآمدند و این کار را گناه میدانستند، اما خداوند این عمل آنها را باطل اعلام کرد و فرمود: «وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (و نيكى آن نيست كه از پشتخانهها درآييد بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از در [ورودى] آنها درآييد و از خدا بترسيد باشد كه رستگار گرديد.) [بقره:189]
همچنین حجاج در دوران جاهلیت از همراه بردن توشه برای حج خودداری میکردند و تظاهر به توکل مینمودند و میگفتند: “ما مهمانان خداوند هستیم” اما از گدایی کردن و سوال کردن خودداری نمیکردند و این کار را خیر و در راه خدا میدانستند اما خداوند متعال از این کار آنها را نهی نمود و فرمود: « وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى» (و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت بهترين توشه پرهيزگارى است.) [بقره:197]
عدم تجارت در موسم حج یکی دیگر از امور جاهلی بود که طی آن از خرید و فروش در موسم حج خودداری میکردند اما خداوند متعال این امر را رد کرد و فرمود: « لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ» (بر شما گناهى نيست كه [در سفر حج] از فضل پروردگارتان [روزى خويش] بجوييد.) [بقره:198]
همچنین در دوره جاهلیت مشرکین با این ادعا که ما در لباسهایی که گناه کردیم طواف نمی کنیم، مردها در روز و زنها در شب، به صورت لخت و عریان به طواف بیتالله میپرداختند، که دین اسلام با آمدن خود این رسم بیبندباری و کاملا جاهلانه را باطل کرد و فرمود:« يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (اى فرزندان آدم جامه خود را در هر نمازى (عبادتی) برگيريد. (بپوشید)) [اعراف:31]
یکی دیگر از رسوم جاهلی این بود که طوایفی از عربها از طواف بین صفا و مروه خودداری میکردند و آن را یکی از اعمال دوره جاهلیت میدانستند، اما دین اسلام با آمدن خود آن را باطل نمود و فرمود: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ» (در حقيقت صفا و مروه از شعائر خداست [كه يادآور اوست] پس هر كه خانه [خدا] را حج كند يا عمره گزارد بر او گناهى نيست كه ميان آن دو سعى به جاى آورد و هر كه افزون بر فريضه كار نيكى كند خدا حق شناس و داناست.) [بقره:158]
و با این اصلاحات فناناپذیر دین اسلام فریضه حج را به اصل ابراهیمی آن برگرداند و آن را از هرگونه تحریف و تاویل و غلو پاک نمود تا اینکه حج یک مظهر و یک رنگ و یک ملت بوده و از شعارهای قومیتپرستی، نژادگرایی به دور باشد و همه در یک لباس (احرام) یک رنگ بوده و یک صدا باشند و از تعصبات قومی و زبانی به دور باشند؛ غنی و فقیر، حاکم و محکوم، کوچک و بزرگ در کنار هم قرار بگیرند و همگی یک صدا و با یک نغمه بگویند: لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک، إن الحمد والنعمة لک و الملک، لاشریک لک.
پس مادامی که در میان این امت، عبادت “حج” وجود داشته باشد، آن گونه که سایر ملتها دچار نژادپرستی شدهاند، این امت (امت مسلمه) شکار نژادپرستی و قومگرایی نخواهند شد و همگی، چه شرقی و چه غربی چه عجم و چه عرب، رو به یک قبله (بیت الله) مینمایند و این را بزرگترین آرزو و سعادت برای خود میدانند.
نگارنده: رشیداحمد شه بخش
منابع:
1- الأرکان الأربعه؛ علامه ابوالحسن الندوی
2- حجة الله البالغه: امام شاه ولی الله دهلوی
3- صحیح بخاری
4- دائرة المعارف الیهودیه
دیدگاههای کاربران