عروسی بود نوبت ماتمت/ گرت نیکروزی بود خاتمت
شامگاه دوشنبه خبر وفات شیخالحدیث مولانا محمدیوسف از کراچی مخابره شد. بهیکباره غمی سنگین بر مریدان و آشنایان، شاگردان و اهلخانه سایه افکند. ناخودآگاه تصویری از سیمای پرنور و متواضعش جلوی دیدگان همه مجسم شد. این خبر در کوتاهترین مدت مرزهای جغرافیایی را درنورید و همگان از فراق ایشان داغدار شدند. چهارشنبه وعدۀ وداع با پیکر مطهر ایشان بود. دلداگان و شیفتگان از هر گوشۀ ایران رهسپار قریۀ گُشتِ سراوان شدند. به گفتۀ شیخ پردل: شب که از بندرعباس راهی گشت شدیم، در مسیر عدهای دیگر هم رهسپار این دیار بودند. به همراهان گفتم چه نیروی ماورایی اینها را در دل شب در این بیابانها و کوهها بهسوی این قریه کشانده است!
از مسیر خاش به سمت سراوان قطار ماشینها دو لاین در حال حرکت بودند. تو گویی همه خود را مدیون ایشان میدانند و به گفتۀ استاد مفتی محمدقاسم قاسمی: همه میخواهند از برکات و رحمتهای ویژهای که بر پیکر مطهر ایشان نازل میشود، با حضور در مراسم وداع بهرهمند شوند.
هر چه به عیدگاه نزدیکتر میشویم ترافیک سنگین و سنگینتر میشود اما برای همه شیفتگان تحمل این زحمت، لذتبخش بود. در عیدگاه جمعیت انبوهی موج میزد؛ همه و همه غمگین و افسرده بودند. پیرمردی را دیدیم که راهرفتن برایش دشوار بود و با این عذر از رفتن به مسجد هم شرعاً معاف بود، اما نشسته کشانکشان خودش را به مراسم میرساند.
اخلاص و معنویت شیخالحدیث آنجا به وضوح دیده میشد. به فرمودۀ شیخالاسلام: «اینجا بوی اخلاص استشمام میشود.» ایشان محبوب همه بود، به گفتۀ استاندار: «او مردی متواضع و فروتن و محبوب مردم بود، این حضور پرشور مؤید این مهم است.»
علما و مسئولان هر کدام به نمایندگی از مجموعۀ خود برای عرض تسلیت چند دقیقهای صحبت کردند؛ در سخنان هر کدام سوزی نهفته بود و هر کدام بخشی از ویژگیهای ایشان را بیان میکرد؛ یکی او را اسوۀ تواضع و فروتنی میخواند، دیگری یادگار اسلاف مینامید، یکی از 60 سال خدمتش به قرآن، حدیث و فقه و آثار علمیاش سخن میگفت. یکی از صلحجویی و وحدتطلبیاش سخن میراند، یکی اخلاص و معنویتش را به تصویر میکشید.
همه بزرگان استان و کشور آنجا جمع بودند. با دیدن این بزرگان یکباره به این اندیشه فرورفتم که در این یک قرن علمای ما چه نهضت علمی بزرگی در بلوچستان به راه انداختهاند و در این مدت چه شخصیتهای بزرگی تربیت شدهاند که هر کدام ثقل علمی در این منطقهاند؛ آن هم در منطقهای که پیشینۀ علمی چندانی ندارد، حقا که این کرامت بزرگان ماست. شاید کمتر خطهای را بتوان یافت که جمعی از علمای برجسته در یک زمان در آن وجود داشته باشند، اما بلوچستان از این امتیاز برخوردار است. با دیدن این علمای برجسته لحظهای بر جامعۀ خود بالیدم، اما نگران بودم که یکییکی دارند با ما وداع میکنند. ناخودآگاه افسوسی برای آیندگان وجودم را فراگرفت اما این سخن حضرت شیخالاسلام که خطاب به اساتید عینالعلوم گشت فرمود: «شما نگران نباشید من به شما اطمینان میدهم دعاها، اخلاص و فکر و اندیشۀ شیخالحدیث همیشه همراهتان است»، به من امیدی تازه بخشید.
به امید اینکه ما رهپویان صادق علمایمان باشیم و این نهضت علمی را گسترش بدهیم.
دیدگاههای کاربران