ایران واقعی ایرانی که واقعا وجود دارد سرزمین اقوام مختلفی است که با مذهب، آداب و رسوم و زبانهای گوناگون در این جغرافیا زندگی میکنند.
روایت نادرستی که بهجایمانده از میراث رضاشاهی است کوشیده است ایران را با هویتی دگرگونه تعریف کند و اگر بتواند این هویت را جایگزین موجودیت واقعی ایران سازد.
این سرزمین همچنان که کوهها و دشتها و جنگلها و کویر آن با هم متفاوت است، دارای مردمانی رنگارنگ از اقوام، مذاهب و زبانهای مختلف است. در این سرزمین گرمای جنوب همانقدر واقعیت دارد که سرمای کوههای آذربایجان، ترک همانقدر ایرانی است که فارس، سنی همان حقی را دارد که شیعه، یهودی و مسلمان همانقدر ایرانیاند که هر یک از آحاد دیگر مردم ایران.
متاسفانه کجاندیشی در میان برخی نهادهای مسئول و بخش مهمی از روشنفکران کشور ما باعث شده است که این تکثر و نیز غنای فرهنگی ناشی از آن انکار شود. پروژهای برای یکسانسازی مردم ایران و انکار هویت هر کدام از اقوام و مذاهب در جریان بوده است که با صرف منابع عظیم از بودجهی ملی، معنایی دروغین از ملت ایران خلق شده و در تمام مقاطع آموزشی و با استفاده از رسانههای جمعی و دولتی تبلیغ شده است.
برخی اشخاص در نهادهای امنیتی و نظامی، دوستداران فرهنگ و زبان و مذهب و آداب و رسوم غیرفارس و غیرشیعه را در تنگنا نهادهاند و این همه را با عناوین نادرستی چون دفاع از وحدت ملی توجیه میکنند، درحالیکه اقوام ایرانی دهها قرن همزیستی صلحآمیز با هم داشته و با همه تفاوتهایشان جنگ و اختلافی با همدیگر نداشته و ندارند. شرایط نابرابر مذهبی و ترجیح زبان فارسی به زبانهای عربی، ترکی، کردی، بلوچی، لری، گیلکی و دیگر گویشهای ایرانی همچنان برقرار است.
از طرف دیگر نمیتوان دیواری آهنین دور کشور کشید و مردم منطقه را از تبادل فکری و فرهنگی با همزبانان و همکیشان خود در فراسوی مرزها منع کرد. تکنولوژی هم این امکان را از حاکمان کشورها سلب کرده و در آینده با این ارتباطات بیشتر هم خواهد کرد.
قدرتهای بزرگ امروز، کشورهایی هستند که دروازههای خود را به روی همه جهان گشودهاند و در درون مرزهای خود به شهروندانشان نه نگاه جنسیتی و نه نگاه مذهبی و نه نگرش قومی، بلکه رویکردی انسانی دارند. انسان برابر حقوق، اساس جوامع پیشرفته است و حرکت ما به سوی وحدت ملی از مسیر تلاش برای عدالت قومی در سرزمینهایمان میگذرد. بخش مهمی از حقوق بشر به حقوق اقوام میپردازد.
در نگاه «نوگرایان دینی» نیز رسیدن به عدالت قومی پارهای جداییناپذیر از رویکرد توحیدی است. «اصلاحطلبی» هم معنایی جز تغییر رویکردها و نگرشهایمان در خصوص کلانترین مسائل کشور ندارد و اصلاح سیاستهای ملی در خصوص اقوام و مذاهب و زبانها یک وجه مهم از اصلاحطلبی است.
مقولاتی از قبیل شکاف عمیق مرکز/پیرامون، سرکوب اقوام، فروکاهش فرهنگ غنی ملی به فرهنگ قوم پارس، تبعیض مذهبی و… نیاز به مطالعات عمیق و بازخوانی دقیق دارند. روشنفکران و سیاستورزانی که رویکرد نادرستی به این مقولات دارند و اصلاح آن را وجهه همت خود قرار نمیدهند نه اصلاحطلب، نه عدالتخواه، نه دموکراسیخواه و نه طرفدار حقوق بشرند.
اندیشیدن جدی به موضوع «اقوام» یک ضرورت است و بهتر است قبل از آنکه وارد شرایط بحرانی شویم به این ضرورت توجه کنیم و در فضای آرام برای رسیدن به عدالت قومی و وحدت ملی با هم گفتگو کنیم.
منبع: ماهنامه «ایرانِ فردا»- تیرماه 1396
در واقع این شخصیت کمنظیر را کل دنیا باید میشناخت و از معارفش بهره میبرد…
تحولات منطقه با نشانههای متعارض آنهم هر لحظه و به نوبت، ناظران را دچار آشفتگی…
سخنگوی سازمان ملل از قطع ارسال کمکهای بشردوستانه به مردم غزه در پی کنترل گذرگاه…
از آقای رضامراد صحرایی، وزیر آموزشوپرورش که مدعی الگو شدن در جهان و رقمزدن آن…
در تازهترین تحولات مربوط به جنگ غزه، از یک سو جنبش حماس از موافقت خود…
خبرنگاران فلسطینی که جنگ غزه را پوشش میدهند، «جایزه جهانی آزادی مطبوعات» که توسط سازمان…