انسانهای اهل دل و ربانی، ستارگان پرفروغ آسمان هدایت و ارشاد هستند، ستارگانی که همواره بر روشنایی و درخشش و تابندگیشان افزوده میشود.
آنان گرمیبخش محفلها و دلها هستند که پرتو معنویت و فروزندگیشان سالکان راه حقیقت را بهسوی بندگی و زندگی حقیقی رهنمون میگرداند.
بهیقین هرکس در مجلس اهل دل با خلوص نیت و در جستجوی اصلاح بنشیند و با آنان مصاحب و همنشین گردد، در مسیر ارزشهای معنوی و کمالات گام برداشته است و هرگز بیبهره نخواهد شد.
«گِرد مستان گرد اگر می کم رسد بویی رسد / گر که بویی هم نباشد صحبت ایشان بس است»
اهل دل آنانی هستند که از تعلقات دنیا رسته و به حق پیوستهاند و پیوند دل را از صحبت اغیار گسسته و به حق دل بستهاند.
«اهل دل آن کس که حق را دل دهد / دل دهد آن را که دل را میدهد»
مصاحبت اهل دل غبار خاطر را با آب پاکیزهٔ معنویت مصفا و مطهر میگرداند و زنگارهای غفلت و پیروی خواهشات را از صفحه دل میزداید.
مصاحبت با انسانهای ربانی بسان باران رحمتی است که دلهای مرده و خشکیده را طراوت و تازگی میبخشد وعطش درونی را فرو مینشاند.
همراهی با انسانهای معنوی آدمی را با معنای واقعی زندگی آشنا میگرداند و او را به حقیقت آدمی میگرداند و راه و رسم بندگی خالصانه را مینمایاند.
مصاحبت با انسانهای معنوی در واقع طی طریق بهسوی سرچشمههای معرفت و خداشناسی است؛ زیرا آنان سالکان باتجربهٔ این راه خجسته بوده، همراهی با آنان بهمعنای پرتوگیری از چراغ معرفت آنان در ظلمات راه است.
«قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن / ظلمات است بترس از خطر گمراهی»
مصاحبت با انسانهای ربانی و اهل دل در راه رسیدن به تقوا و خداترسی ضرورتی انکارناپذیر است؛ زیرا خداوند عزوجل در اینبارهٔ فرموده است: «یٰاَایُّهَاالَّذِیْنَ اٰمنُوا اتَّقُوااللهَ وَ کُوْنُوْا مَعَالصّٰدِقِیْنَ»
«مردان خدا پردهٔ پندار دریدند / یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند همان دست گرفتند / هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند»
اگر کسی میخواهد هنری بیاموزد باید زیر دست استاد ماهر و خیرخواهی قرار گرفته، روزبهروز بر تجربه و مهارت خود بیفزاید تا هنری فراگیرد. اگر کسی میخواهد دانش بیاموزد، پس باید در حلقۀ درس استاد و معلمی بنشیند و روزها را سپری کند تا در آن علم مهارت کسب کند. به همین شیوهٔ کسی که میخواهد راه حقیقت را در پیش گیرد و به اصلاح و درونکاوی خود بپردازد، باید کالای معنوی را از دکان ارباب معنا و اهل دل حاصل نماید.
«همنشین اهل معنا باش تا / هم عطا یابی و هم باشی فتا»
تنها حاصلکردن علم برای رسیدن به مقصود کافی نیست. چه بسا عالمانی که در وادی حیرت ره بهسوی گمراهی برده، از مسیر حقیقی فاصله گرفتهاند و نیز بسیاری در دام شبهات و شهوات گرفتار آمده خود گمراه شده و دیگران را نیز گمراه کردهاند.
پس همانگونه که اندیشه به غذای دانش نیاز دارد، روح آدمی بیش از آن به غذای معنوی و حرارت ایمانی نیاز دارد که این متاع گرانبها را میتوان در پرتو راهنماییها و ارشادات و مصاحبتهای اهل معنا بهدست آورد.
«چند خوانی حکمت یونانیان / حکمت ایمانیان را هم بخوان»
«صحت این حس بجویید از طبیب / صحت آن حس بجویید از حبیب
صحت آن حس ز معمولی تن / صحت این حس ز تخریب بدن»
انسانی که لباس تظاهر و منیّت و ریا را از تن بهدر آورَد و عاجزانه در بزم گرم ارباب معرفت درآید، به صفای دل رسیده، پای استقامتش نخواهد لغزید.
«فهم و خاطر تیزکردن نیست راه / جز شکستن می نگیرد فضل شاه»
«کیمیا پیدا کن از مشت گلی / بوسه زن بر آستان کاملی
صحبت از علم کتابی خوشتر است / صحبت مردان حق آدمگر است»
هر اندازه که انسان از اسباب حرارت دورتر گردد، به همان نسبت سوز سرما تن و جانش را میلرزاند و باد غفلت و سهلانگاری بر وی وزیدن میگیرد، پس راه چاره شتافتن بهسوی مجالس ایمانی و روحپرور مردان خداست که گرمیبخش دلها هستند. اگر احساس شد در نمازها و رسیدن به نماز جماعت اهتمام چندانی نیست، برای اذکار و اعمال مسنون حس و حالی وجود ندارد، علم و دانش نمیتواند نهاد ناآرام را آرامش و سکون بخشد، بر زبان و چشم و گوش کنترلی نیست، حس خیرخواهی نسبت به انسانها جایگاهی در دل ندارد، و روزبهروز سستیها و غفلتها افزونتر میگردد، پس راه حل آنست که آستین همت بالا زده اوقاتی را در محفل نورانی اهل دل باید سپری کرد و در مصاحبت و همراهی آنان به مداوای امراض روحانی پرداخت.
«قال را بگذار و مرد حال شو / پیش مرد کاملی پایمال شو»
حضرت سید ابوالحسن ندوی رحمهالله مصاحبت نیکان را برای اصلاح ضروری میشمارد و آن را بهترین نسخه اصلاح قرار داده است. مینویسد: انسان هر اندازه هشیار، دوراندیش و باریکبین باشد، تنها میتواند سیمای ظاهری خود را در آیینه ببیند و خوشبخت کسی است که از نقاط ضعف خویش آگاه باشد و بیماریها و نارساییهای اخلاقی خود همانند: کبر، حسد، طمع، حرص، بخل، کینه، عداوت، دلبستگی به دنیا، محبت بیش از حد مال، تحقیر مسلمین و… را بشناسد و آنچنان در رفع این نارساییها بکوشد که گویا با دشمن سرسخت در مبارزه است و چه خوشبخت است کسی که به عالمی ربانی و مرشدی حاذق دست یابد و نسخههای رستگاری و فلاح و رهایی از بیماریها را از وی بخواهد و موفق به انجام دستورالعملهای او باشد. از انوار قلب او پرتو بگیرد و با تأثیرپذیری از صفات و ویژگیهای پاک و دیانت و تقوای او عبرت بگیرد و به اصلاح خود اقدام کند.
گذشتگان ما همنشینی با افراد صالح را بهترین و مؤثرترین شیوهٔ برای اصلاح خویش میدانستند و به همین جهت حتی پیشوایان بزرگ و اندیشمندان و پژوهشگران میکوشیدند تا زمانی را در مصاحبت با مردان خدا و عارفان کامل بگذرانند، زیرا به این نکته آگاه بودند که صحبت و همنشینی با مردان حق باعث اصلاح قلب و تزکیه نفس میشود و بدین ترتیب میتوانند از ریب و ریای شیطان مکار در امان بمانند.
یک بار فرزند امام احمد بن حنبل پدرش را نکوهش کرد که چرا در مجالس کسانی حضور مییابی که از نظر دانش و معرفت از تو پایینترند؟ حضرت امام احمد بن حنبل پاسخ داد: «یا بُني! إنما یجلس المرء حیث یجد صلاح قلبه؛ پسرجان! انسان همانجا مینشیند که مایهٔ اصلاح قلبش را مییابد.» (آیین زندگی، ص/221-222)
همنشینی با آموزگاران معنوی، درسآموز است و آدمی در پرتو شعاع فکرت و معنویتشان به راه حق رهنمون میگردد و از سرگردانیها رهایی مییابد؛ زیرا کسانی که خود رهپویان راه حقیقت بوده میتوانند به بهترین شیوهٔ دیگران را نیز راهنمایی کنند.
خطیبان جمعۀ اهلسنت بعضی از شهرستانهای کشور در مراسم نماز جمعه (14 اردیبهشت 1403) به…
صادق خان که یک مسلمان پاکستانیالاصل است، موفق شد با کسب نزدیک به ۴۴ درصد…
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در مراسم نماز جمعه زاهدان (14 اردیبهشت 1403)، از «حکمت» بهعنوان یکی…
نماینده مردم مهاباد در مجلس شورای اسلامی، با اظهار تاسف از وضعیت معیشتی مردم، تیم…
خیزشها و تحصنهای اعتراضی دانشجویان در دانشگاهها در آمریکا و اروپا در اعتراض به جنگ…
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ از سیاستهای دوگانه و متناقض…