Categories: حدیث

استقامت در دین

 عن سفيان بن عبد الله الثقفي، قال: قلت: يا رسول الله، قل لي بأمر في الإسلام قولاً لا أسأل عنه أحدا غيرك. قال: «قل آمنت بالله ثم استقم». [مسلم، کتاب الایمان(38)، ابن ماجه، کتاب الفتن (3972)]
سفیان بن عبدالله ثقفی رضی الله عنه گوید: به رسول اکرم صلی الله علیه وسلم گفتم: ای رسول خدا در مورد اسلام چنان گفته‎ ای به من عرض نمایید که غیر از شما از کسی دیگر نپرسم. ایشان فرمودند: «بگو به الله ایمان آوردم و سپس [به مقتضای ایمانت] استقامت کن».

شرح الفاظ حدیث:
 في الإسلام: مراد از لفظ «الاسلام» در پرسش صحابی، عقیده و شریعت است.
استقم: بر طاعات ثابت قدم بوده و بر استقامت در تمامی امور مداومت کن.

در پرتو توصیۀ نبوی:
این روایت یکی از وصایای جامع و مطهر پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- است که از شگفت‎ترین روایات «جوامع الکلم» به شمار می‎آید. در این حدیث ایشان مبانی و اصول اسلام را در دو کلمه جمع نموده اند:
1ـ ایمان: ایمانی که بر مدار توحید باشد.
2ـ استقامت: استقامتی که شامل طاعات باشد.

شرح تفصیلی ایمان:
پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- در حدیثی که حضرت عمر- رضی الله عنه- روایت کرده است؛ هنگامی که جبرئیل- علیه السلام- از ایشان در مورد ایمان پرسید، ایمان را چنین تعریف نمود: جیرئیل علیه السلام پرسید: از ایمان مرا آگاه کن. پیامبر- اکرم صلی الله علیه وسلم- فرمود: «ایمان این است که به الله، فرشتگان، کتاب‏ها، پیامبران، روز قیامت و خوب و بد تقدیر ایمان بیاوری». جبرئیل گفت: راست گفتی.
پس ایمان در لغت به معنی: تصدیق و در اصطلاح شرع: تصدیق و باور داشتن به آنچه که رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- در جواب جبرئیل فرمودند.
ایمان به معنی تصدیق نمودنِ وجود یک معبود که شریک و همتایی ندارد؛ تصدیق نمودن وجود فرشتگان و اینکه آنان بندگان مکرم الله متعال اند و از دستورات خداوند نافرمانی نکرده و مطیع اوامر اند. آن‎ها را الله متعال از نور آفریده و از خوردن، نوشیدن و تولید نسل پاک اند.
باور داشتن و تصدیق تمامی کتاب‎های آسمانی‎ای که الله متعال بر بندگان برگزیدۀ خود نازل فرموده؛ البته ایمان به آن شکل حقیقی و صورت ابتدایی ‎ای که کتاب‎های آسمانی قبل از تحریف و تغییر داشتند.
ایمان به این اندیشه، که هر آنچه در هستیِ اطراف ما رخ می ‎دهد، به تقدیر و خواست الله متعال بر مبنای حکمتی است که غیر از او کس دیگری نمی ‎داند. این است ایمان و برای درک بهتر مسئله باید به این آیۀ قرآن دقت نمود:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنزَلَ مِن قَبْلُ ۚ وَمَن يَكْفُرْ بِاللهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا» [نساء:136]
ای کسانی که ایمان آورده ‌اید! به خدا و پیامبرش، و کتابی که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانی) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعی) بیاورید. کسی که خدا و فرشتگان او و کتاب‏ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهی دور و درازی افتاده است.
علما در مورد عموم و خصوص و یا زیادت و نقصان ایمان، آرا و نظرات متفاوتی دارند. امام خطابی شافعی- رحمه الله- گفته است: «اکثر مردم در این باره دچار اشتباه می ‎شوند». امام زهری- رحمه الله- گفته است: «اسلام یعنی کلام و سخن و ایمان به معنی عمل». امام بغوی- رحمه الله- گفته است: «اسلام نام اعمال ظاهری است و ایمان نام اعتقادات باطنی می‏ باشد».

شرح تفصیلی استقامت:
پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- در روایتی می ‎فرماید: «بگو پروردگار من الله است و سپس استقامت کن». این سخن پیامبر برگرفته از این آیۀ مبارکه است: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ» [فصلت:30]؛ به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌ شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!
و این گفتۀ الله متعال: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» [احقاف:13]؛ کسانی که گفتند: «پروردگار ما اللّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می ‌شوند.
حضرت ابوبکر صدیق- رضی الله عنه- لفظ «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» را به معنای (هیچ چیزی را با الله شریک نگرفتند و به سوی غیر او تعالی متوجه نشدند) تفسیر کرده است. حضرت عمر- رضی الله عنه- در باب تفسیر این الفاظ فرموده است: «بر طاعت الله متعال استقامت نموده و بسان روباه مکار طفره نرفته اند».
امام نووی- رحمه الله- در کتاب «ریاض الصالحین» گفته است: «علما گفته اند که معنی استقامت: التزام به طاعت الله متعال است و این الفاظ از جوامع الکلم بوده و بیانگر نظام امور می‎ باشد». (ریاض الصالحین، ص:58)
قشیری- رحمه الله- گفته است: «استقامت درجه ‏ای است که با آن تمام امور به کمال رسیده و وجود آن سبب حصول نیکی‏ها و نظام است».
استقامت از امتیازات و خصایص بزرگان است؛ زیرا برای رسیدن به آن باید تمام عادات و رسم‎ها را ترک کرده و صادقانه در مقابل الله متعال حاضر باشد.
امام احمد بن حنبل- رحمه الله- در کتاب «مسند» خود حدیثی را از رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- نقل کرده است که ایشان فرمودند: «استقيموا ولن تطيقوا»؛ استقامت کنید و هرگز شما نمی‎ توانید کاملاً حق استقامت را بجای آورید. این حدیث اشاره دارد که طبیعتاً در استقامت کوتاهی صورت می‌ گیرد و غیر از گروه اندکِ بندگان صادق الله، کسی دیگر نمی ‎تواند آن چنان که شایسته است حق استقامت را رعایت نماید.

انواع استقامت:
 الف: استقامت قلب که اصلی‎ترین استقامت است و مراد از آن استقامت قلب بر توحید، خوف و خشیت الهی، شناخت الله، محبت الله و توکل به او تعالی می ‎باشد. قلب به مثابۀ حاکم و سایر اعضا حیثیت لشکر را دارد و اگر حاکم استقامت کرد، بقیۀ افراد تحت فرمان او نیز استقامت خواهند کرد. حدیثی از پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم- بسیار بجا و مربوط به همین سخن است که ایشان فرمودند: «ألا وإن في الجسد مضغة إذا صلحت صلح الجسد كله، وإذا فسدت فسد الجسد كله، ألا وهي القلب» [بخاری (52)، به روایت نعمان بن بشیر- رضی الله عنه]؛ هان! در تن [آدمی] پاره گوشتی وجود دارد که چون اصلاح شود، همۀ تن اصلاح خواهد شد و چون فاسد گردد، همۀ تن فاسد خواهد شد. هان! آن پاره گوشت، قلب است.
ب: استقامت زبان و اهمیت آن پس از استقامت قلب اهمیت می ‎یابد، زیرا زبان روایت‏گر قلب و تعبیرکنندۀ اسرار آن است.
رسول اکرم- صلی الله علیه وسلم- در روایتی که امام احمد در مسند خویش روایت کرده است، فرموده اند: «لاَ يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ وَلاَ يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ»؛ ایمان بنده درست نمی‎ شود تا اینکه قلب او درست شود و قلب او درست نخواهد شد مادامی که زبان او درست نشود.

درس‏هایی از این وصیت نبوی:
 این حدیث نبوی شریف، به امور مهمی از باب عقیده و شریعت راهنمایی می ‎کند که در زندگی انسان مسلمان اهمیت زایدالوصفی دارد. به عنوان نمونه به موارد ذیل اشاره می ‎شود:
1ـ لزوم استقامت بر توحید و اخلاص عبادت فقط به خاطر الله تعالی؛
2ـ علاقۀ قلبی صحابه- رضوان الله علیهم اجمعین- بر فراگیری امور دینی‎شان، و شوق فراوان نسبت به خیر و آنچه که آن‏ها را به رضای الله برساند؛
3ـ این وصیت برگرفته از وصیت‏هایی است که الله سبحانه و تعالی خطاب به بندگان خویش نازل فرموده و شامل نیکی‎ها بوده و عمل به مقتضای آن، اطاعت الله و رسول او است.
4ـ استقامت به میزان شناخت امکان پذیر است؛ پس هر کس شناخت او از الله متعال کامل‏تر باشد؛ امر و نهی الله در نزد او ارج بیشتری دارد.

برگرفته از کتاب «من وصایا الرسول للرجال»

مؤلف: محمد خلیل عیتانی
ترجمه: عبدالناصر امینی / هرات  

 

 

 

مدیریت

Share
Published by
مدیریت

Recent Posts

عبدالنصیر شه‌بخش و اسامه شه‌بخش برای تحمل دوران محکومیت، روانه زندان شدند

«عبدالنصیر شه‌بخش» و «اسامه شه‌بخش» دو تن از تصویربرداران دارالعلوم مکی زاهدان، که از سوی…

10 ساعت ago

سیل ویرانگر در شمال و غرب افغانستان؛ سازمان ملل: بیش از ۲۰۰ نفر جان باختند

سیل در ولایت‌های بغلان و بدخشان در شمال و هرات و غور در غرب افغانستان…

10 ساعت ago

موافقت مجمع عمومی سازمان ملل درباره عضویت کامل فلسطین

مجموع عمومی سازمان ملل، دیروز جمعه (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳) با اکثریت آرا پیش‌نویس قطعنامه حمایت…

10 ساعت ago

امیر کویت پارلمان این کشور را منحل کرد

امیر کویت٬ روز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، پس از هفته‌ها اختلاف بر سر تشکیل کابینه،…

10 ساعت ago

جامعه جهانی و یهودیان دنیا جلوی تندروی‌های اسرائیل را بگیرند

شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید امروز (21 اردیبهشت 1402) در مراسم نماز جمعه زاهدان، با بیان اینکه…

2 روز ago

یادگاری از سلف صالح

در واقع این شخصیت کم‌نظیر را کل دنیا باید می‌شناخت و از معارفش بهره می‌برد…

4 روز ago