پدر شهید سامر هاشمزهی: فرزندم به ناحق کشته شد/ نباید بگذاریم خون شهدا پایمال شود
پدر شهید “سامر هاشمزهی”، نوجوانی که در حادثۀ جمعه خونین زاهدان به شهادت رسید، از روز شهادت فرزندش روایت میکند و میگوید: سامر سومین فرزندم، متولد 1385 و کلاس سوم راهنمایی بود. او اولین شهید بعد از نماز جمعه هشتم مهرماه بود. گلوله از پشت به سرش اصابت کرده بود. پسرم با یک جانماز برای ادای نماز جمعه رفته بود و برای جنگ و اغتشاش و درگیری نرفته بود. در جاده مسیر نصرتآباد بودم که به من خبر رسید فرزندم شهید شده است؛ از همانجا برگشتم.
وی در ادامه به ویژگیهای اخلاقی شهید سامر اشاره میکند و میگوید: پسرم به ادای نمازهای پنجگانه پایبند بود. به جماعت تبلیغ میرفت. رفتارش با دوستان و رفقایش خوب بود. خدا را شکر کسی از او دلخور و ناراحت نمیشد. او اهل جنگ، درگیری و اغتشاشگری نبود.
او ادامه میدهد: اسلحۀ نمازگزاران در روز جمعه یک جانماز بود. هدف همۀ آنان جلب رضایت و خشنودی خداوند و ادای نماز جمعه بود و اصلاً خبر هم نداشتند که قرار است اتفاقی بیفتد. هرکس برای جنگ برود صدرصد آمادگی میگیرد و دستخالی نمیرود. تقریباً صد نفر در جمعۀ خونین زاهدان شهید شدند.
پدر شهید هاشمزهی با بیان اینکه «نباید خون شهدا پایمال شود» خاطرنشان میکند: خون شهدا نزد خدا گم نمیشود، باید نزد بندگان خدا هم گم نشود. قطعاً در حق شهدا و خانوادههایشان ظلم شد. فرزندم و دیگر نمازگزاران به ناحق کشته شدند. اگر بهخاطر جنگ و درگیری و بهحق کشته میشدند، گلایه و شکوهای نبود. گلایه و شکایت از این است که فرزندم به چه دلیل و انگیزه و هدفی کشته شد؟ نباید خون شهدا پایمال شود.
او ادامه میدهد: همۀ خانوادههای شهدا داغدار هستند. بعضی از شهدا سرپرست خانواده، بعضیها تکفرزند و نانآور زن و فرزندان خود بودند، قطعاً چنین خانوادههایی خیلی رنج میکشند. به هر نحوی از این خانوادهها دلجویی شود. با ما احساس همدردی میشود، اما خدا بهتر از دلهای ما و دیگر خانوادههای شهدا باخبر است.
پدر شهید سامر هاشمزهی بر لزوم رسیدگی به ماجرای جمعۀ خونین زاهدان تأکید میکند و میگوید: حق خانوادههای شهدا و زخمیها و آندسته از افرادی که در زندان هستند پایمال نشود. همۀ ما حقوحقوق خود را از راه قانون دنبال کنیم. همه از یکدیگر حمایت و پشتیبانی کنیم. میدان دادخواهی را خالی نکنیم، زیرا شهدا به ناحق کشته شدند. اگر بعضیها معتقدند شهدا، «اغتشاشگر» و «گروهکی» بودهاند و بهحق کشته شدهاند، ادعای خود را ثابت کنند، آنگاه کسی گلایه، انتظار، حرف و درخواستی از آنان ندارد. همه میدانند نمازگزاران به ناحق کشته شدند و بروند تحقیق کنند؛ پسرم کلاس سوم راهنمایی بود.
وی در پایان میگوید: شیخالاسلام مولانا عبدالحمید پیشوای مذهبی ما است. ما با جان و دل برای حمایت و پشتیبانی از ایشان ایستادهایم.