«وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ» [حج: 27]دین اسلام برای تربیت و اصلاح پیروان خویش، احکام و برنامههایی دارد که بعضی از این احکام بهعنوان شعائر و مظاهر تجلی قدرت و عظمت اسلام تلقی میشوند. بهعنوان مثال حج بیتاللهالحرام نمونهای از شعائر اسلام است که خود دارای مناسک و افعال و ایامی است که هر کدام از آنها بهنوع خود جزو شعائرالله محسوب میشوند؛ همان شعائری که تعظیم و بزرگداشت آنها نشانۀ تقوای قلب و مایۀ خیر معرفی شده است. چنانکه خداوند متعال می فرمایند: «وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ» و نیز میفرماید: «وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ».
آری! حج نمونهای از ارتباط عمیق بنده و مولایش است. خداوند متعال قسمتی از کره خاکی را مورد رحمات خاص خویش قرار داده است. این بخش از کره خاکی چنان با رحمات خدای یکتا احاطه شده و جلالیت ذات قادر و مقتدر آن را پوشانده است که مظهری از مظاهر بارز الهی قرار گرفته و ارتباطی بسیار نزدیک با خالق لایزال دارد بهطوریکه انسانهای مومن با دیدن آن بلافاصله به یاد خداوند رحیم و مهربان میافتند و درعینحال به محض رویت آن بدنهایشان به لرزه افتاده و جلالیت خداوند تمام وجودشان را فرامیگیرد.
به راستی چرا چنین مکانی به این مقام و عظمت نرسد درحالیکه روزگاری امامالمخلصین و اسوۀ موحدین به همراه خانواده کوچک و مبارکش که آنان نیز نماد کاملی از اخلاص، وفا، ایثار و جانفدایی بودند در این مکان جانفشانیها کرده و نمونه بارزی از محبت و دوستی خالصانه و اخلاص شگفتانگیز را از خود به نمایش گذاشتند و انبیا و پیامبران موحد و مخلص و نیز محبان و جانفدایان در هر عصر و زمانی همان اعمال و افعال را تکرار کرده و دقیقاً بر نقش قدم آنان قدم گذاشتند؛ از طواف بیتالله تا سعی بین صفا و مروه، از وقوف در عرفات گرفته تا میدان مزدلفه و از رمی جمرات گرفته تا قربانی در منی همه و همه بیانگر اخلاص، ایمان، جانفدایی و ازخودگذشتگیِ بزرگترین موحد تاریخ؛ ابراهیم خلیل، هاجر و اسماعیل معصوم علیهمالسلام است.
بهراستی که آنان محبان و محبوبان واقعی پروردگار بودند و این محبت و جانفداییشان چنان تاثیری را در جهان بشری بر جای گذاشت که خداوند متعال علاوه بر اجر و پاداش اخروی، تمام هجرتها و تحمل مشقتهای آنان را اثری جهانی بخشیده و ندای ابراهیم را از آن سرزمین بیآبوعلف و لمیزرع به گوش تمام مسلمانان دنیا تا قیامت رساند و اعمال و افعال هاجر- آن بانوی فداکار و مخلص- را برای همیشه ماندگار گردانید؛ «وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ».
حج با تمامی مناسک، ارکان و اعمالش، نمونۀ بارزیست از اطاعت مطلق و امتثال بدون چونوچرا از فرامین خداوند متعال. در مراسم حج، حاجی از خودش هیچگونه اختیار و ارادهای ندارد، او همواره در بین مکه و منی و عرفات و مزدلفه در حال رفتوآمد است، جایی توقف میکند و جایی حرکت میکند. زمانی که در منی قرار میگیرد بدون اینکه در مزدلفه توقفی داشته باشد بلافاصله به طرف عرفات به راه میافتد و در میدان عرفات به دعا و تضرع مشغول میشود و به همین ترتیب تمام مناسک را یکی بعد از دیگری انجام میدهد.
بارزترین نکتهای که بیانگر عبدیت محض میباشد ترک نماز مغرب در میدان عرفات و اقامۀ آن همراه با نماز عشاء در مزدلفه است، زیرا خداوند حاکم و مقتدر این دستور را داده است و حاجی بنده و مطیع خدای خویش است نه مطیع نماز خویش.یکی دیگر از مظاهر بسیار جذاب حج اجتماع باشکوه و میلیونی خیل عظیمی از مسلمانان و مومنان صادقی است که با قلوبی صاف و نیاتی صادقانه و مخلصانه در مکانی با هم جمع میشوند که این اجتماع آنها نمونۀ کوچکی از روز رستاخیز را به نمایش میگذارد.
امام احمدبنعبدالرحیم دهلوی، معروف به شاه ولیالله دهلوی رحمهالله در مورد اجتماع با شکوه حج میفرماید: «حقیقت حج تجمع باشکوه گروهی از صالحین امت اسلامی در زمان واحد و در مکان مشخصی است که آن مکان یادآور بندگان مخلص و مقرب الهی اعم از انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین است که آنان نیز بهمنظور تعظیم و تکریم شعائر الهی در این مکان حضور یافته و به امید دستیافتن به رحمات بیکران خداوندی و کسب رضایت الهی به دعا، زاری و تضرع پرداختهاند. حال بعید است که چنین اجتماعی با این کیفیت در مقابل پروردگار خویش اظهار عجز و انکساری نماید و مورد لطف مرحمت و مغفرت الهی قرار نگیرد.»
حج با تمام ارکان و افعال خود چنان عظمت و ابهتی را به نمایش میگذارد که بیان کیفیت آنها در قالب الفاظ و کلمات نمیگنجد بلکه برای درک واقعی باید در آن مکانهای نورانی و عرفانی حاضر شد و پیشانی بندگی را در هر کدام از آن اماکن بر زمین نهاد و اشک دیدگان را نثار آن مکانهای مقدس نمود.
مراسم روحانی و عرفانی حج نمونهای بسیار بارز از صحرای محشر و ایستادن در مقابل خداوند یکتا را به تصویر میکشد. در این مراسم پادشاه و گدا، حاکم و رعیت، پیر و جوان، سوار و پیاده، سیاهپوست و سفیدپوست، عرب و عجم با دو پارچۀ نخی، سرعریان و چشم گریان زیر یک آسمان در یک صحرا دست به سوی آسمان بلند کرده و در حال دعا و گریه و زاری با خالق و مالک حقیقی خویش به نیایش پرداخته و از آن ذات مهربان و بخشنده طلب بخشش و آمرزش میکنند… یکی در سجده و یکی در رکوع و دیگری در حال قیام و قرائت سورههای طولانی در نماز… یکی با تلاوت قرآن سعی در زدودن زنگار گناه و غفلت از دل و جان خویش دارد و دیگری با نماز و کثرت سجده قصد تقرب هر چه بیشتر به بارگاه الهی.
مناسک حج با پوشیدن لباس احرام آغاز میشود. لباس احرام بزرگترین درس و حکمت حج را برای همگان مشخص مینماید؛ تمام انسانها از شاه گرفته تا گدا، از حاکم گرفته تا رعیت، از باسواد و روشنفکر و سیاستمدار گرفته تا بیسواد و از عالم گرفته تا عامی، همه و همه در یک لباس ظاهر میشوند، اینجا دیگر هیچکس نمیتواند با لباس فاخرانۀ خود در مقابل کسانی که لباس کهنه دارند فخرفروشی کند، اینجا همه برابرند، هیچ نشانی از برتری و فضیلت ظاهری مشخص نیست، اینجا نمایشگاهی از درجۀ ایمان، تقوا و شور و عشق خدایی است که در قلب هر شخص موجود است، هر کس به هر میزان که از درجه ایمان و تقوای بالاتری برخوردار باشد به همان میزان بیشتر از حج و انجام مناسک حج لذت برده و به درجات بالاتری از عرفان و معرفت الهی دست مییابد.
تمام این علائم و خصوصیات بزرگترین فلسفه حج که همان صحرای محشر است را به تصویر میکشد. میدان عرفات و کیفیت دعا و تجمع در این روز و در این مکان که هر کس مشغول دعا و گریه و زاری است و با مشغولشدن به دعا و یادآوری گناهان و طلب عفو و بخشش از بارگاه ایزدی، متوجه اطراف نبوده و در دنیای خودش بسر میبرد، تصویری بسیار زنده و گویا از میدان محشر و ایستادن در مقابل محکمه عدل الهی است، در آن روز (میدان محشر) نیز هر کس فریاد «نفسی نفسی» سر داده و هیچ فکر و پریشانیای بهجز کیفیت حساب و کتاب و خاتمهای که در انتظارش هست را در سر نمیپروراند. در روز رستاخیز قیامت نیز همۀ انسانها بدون لباس و بدون هیچگونه دارایی و در اختیارداشتن اشیای دنیوی در مقابل پروردگار حاضر میشوند و در آن روز نیز تنها چیزی که باعث برتری و فضیلت محسوب میشود، قلب پاک و سالم از هر گونه شرک و گناه است و بس؛ «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ* إِلَّا مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» [الشعراء: 88-89] هر کس از قلب پاکتر و سالمتری برخوردار باشد به همان اندازه مورد تکریم پروردگار قرار گرفته و به درجات بالاتری از بهشت برین نائل میگردد.
یکی دیگر از درسهای حج برای مسلمانان، درس زندگی و استفاده از اوقات و لحظات زندگی است. حج بهطور خلاصه عبارت است از اعمالی مخصوص در ایامی مخصوص که هر عملی باید در وقت و محل خودش انجام گرفته و تا قبل از پایانیافتن ایام حج باید تمامی اعمال و مناسک آن انجام گیرد، زندگی انسانها نیز به همین ترتیب است، خداوند متعال وقت محدود و مختصری را به انسانها ارزانی داشته و این وقت مختصر، فرصتی است که باید هر انسان از آن بهنحو مطلوب و در جهت دستیافتن به خوشبختی و کامیابی زندگی جاودانی اخروی خویش بهرهبرداری نماید.
یکی از ظرافتها و لطایف مهم و قابل توجه در حج، این است که بهطور خلاصه همۀ ارکان و عبادتهای اسلام را در خود جای داده است؛ حج نمادهای بارزی از توحید، نماز، روزه، زکات، جهاد، ذکر و تسبیح و… را در بر دارد؛ حرکات جسمانی و روحانی بهعنوان نمادی از فریضه مهم «نماز»، خرجکردن مال بهعنوان نمادی از «زکات»، تحمل گرسنگی و تشنگی و اجتناب از دیگر خواهشات نفسانی و شهوانی نمادی از «روزه» است، «هروله» و سعی و بین صفا و مروه نشانهای از «جهاد» بهشمار میروند. خلاصه اینکه هیچ عبادتی نیست که حج گوشهای از آن را در خودنداشته باشد.
«رمی جمرات» یکی دیگر از احکام و مناسک حج است. در این قسمت از مناسک حج اگرچه هدفِ سنگریزههای پرتابشده، یک ستون سنگی بیش نیست، اما در این حکم نیز فلسفه و حکمتهای بسیار زیادی نهفته است؛ اولاً خودِ این عمل بیانگر اتباع بدون چونوچرای مسلمان از فرامین الهی و روش سیدالمرسلین است، ثانیاً این ستون و دیوار یادآور لحظاتی است که حضرت ابراهیم علیهالسلام برای انجام دستورات الهی عازم میعادگاه بود که شیطان بر سر راهش سبز شد و با ایجاد وسوسه قصد منصرفکردن ایشان را داشت، اما حضرت ابراهیم با پرتاب سنگ و پناهبردن از شر او به خداوند قوی و مقتدر، شیطان را از خود دفع نمود که این واقعه بیانگر این مطلب است که شیطان در طول زندگی سعی در اغوا و گمراهکردن انسانها دارد که هر انسانی باید به هر طریق ممکن او را از خود دور کرده و فریب وسوسههایش را نخورد. و نکته دیگر اینکه “رمی جمرات” بیشتر از دیگر اعمال و مناسک حج انجام میگیرد بهطوری که حاجی تا سه روز متوالی این عمل را انجام میدهد که این نیز بیانگر اهمیت موضوع است که حفاظت از کید و مکرهای شیاطین (جنی و انسی) در طول زندگی بسیار مهم و حیاتی است که انسانها هرگز نباید از آن غافل باشند.
خلاصه اینکه هر حکم از احکام و مناسک حج دنیایی از فلسفه و حکمت را در خود جای دادهاند. در مجموع میتوان گفت که مراسم حج همراه با مناسک و احکام و اعمال خود، چکیدهای از زندگانی دنیا، عالم برزخ و یادآور حشر و نشر و حساب و کتاب و صحنه قیامت است. همانطور که در حج باید تمام اوامر و مناسک حج بدون چونوچرا انجام میگیرد، زندگی انسان نیز باید مطابق اوامر خداوند و رهنمودهای رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم سپری گردد.
نگاهی به حکمتها و درسهای مناسک حج
منتشر شده در عبدالرحیم مرجانی