- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

نگاهی به زندگانی‌، افکار و اندیشه‌های شیخ‌الحدیث مولانا محمدیوسف کاندهلوی رحمه‌الله

خاندان و محل تولد
در شمال‌غربی ایالت «اتارپرادش» هند دو روستا به نام‌های «جنجانه» و «کاندهله» واقع شده است. از دیرباز در این دو روستا یکی از خاندان‌های نجیب و بزرگوار سکونت داشته که از نظر علمی و دینی سابقه زیادی داشته است. مولانا «محمد اشرف» جد بزرگوار این خاندان در زمان سلطنت «شاه‌جهان»؛ امپراطور بزرگ هند قدیم می‌زیسته و علمای معاصرش بر دیانت، فقاهت، اتباع سنت و پرهیزگاری وی اتفاق‌نظر داشته‌اند.
این خاندان علما، فقها و مشایخ بزرگوار زیادی را تحویل جامعه داده است، افرادی همچون مفتی الهی‌بخش کاندهلوی که از شاگردان ممتاز محدث بزرگ، شاه عبدالعزیز دهلوی فرزند شاه ولی‌الله دهلوی و جانشین داعی بزرگ مولانا سید ‌احمد شهید رحمهم‌الله است. مولانا مفتی الهی‌بخش کاندهلوی از فهم عمیق، بینش زیاد و هوش سرشاری برخوردار بوده و بیش از شصت عنوان کتاب به زبان‌های عربی، فارسی و اردو از خود برجا گذاشته است؛ شرح قصیده مشهور «بَانَت سُعَاد» از تألیفات معروف ایشان می‌باشد. مفتی الهی‌بخش در سال 1245 هجری قمری از دنیا رحلت کرد. از دیگر علمای این خاندان می‌توان مولانا شیخ ابوالحسن، مولانا مظفر حسین، مولانا نورالحسن، مولانا اسماعیل و مولانا محمدالیاس فرزند گرامی مولانا اسماعیل رحمهم‌الله را نام برد.تمام این بزرگواران از داعیان ممتاز و علمای باعمل عصر خویش بوده‌اند.
مولانا محمدیوسف کاندهلوی، فرزند مولانا محمد الیاس و نوۀ مولانا محمد اسماعیل رحمهم‌الله از همین خاندان نجیب است که در روستای «کاندهله» و در روز چهارشنبه 25 جمادی‌الاولی سال 1335 هجری قمری (20 مارس 1917 میلادی) چشم به جهان گشود.

محل زندگی
مولانا محمدیوسف در دوران کودکی از مصاحبت و فیض علمای زیادی بهره‌مند شد و از همان دوران در خانواده‌ای که از نظر علمی، تقوا و خداترسی ممتاز بود رشد کرد. خداوند متعال به زنان این خانواده نیز صلاحیت فوق‌العاده‌ای در پرهیزگاری و دیانت عنایت کرده بود. مولانا محمدیوسف در فضایی علمی، دینی و در دامن مادری پاکدامن و پرهیزگار پرورش یافت و زیر نظر علما، بزرگان و صالحین منطقه تربیت شد.

تحصیلات
مولانا محمدیوسف رحمه‌الله در ده سالگی قرآن مجید را حفظ کرد، کتاب‌های حدیث مانند: صحاح سته و غیره را ابتدا در محضر پدر بزرگوارش مولانا محمد الیاس رحمه‌الله فراگرفت، سپس به مدرسه مشهور «مظاهرالعلوم» در سهارنپور رفت و مجددا برای گذراندن دورۀ نهایی از محضر علمای بزرگ حدیث همچون: مولانا عبداللطیف، مدیر اسبق مظاهرالعلوم و مولانا منظوراحمدخان سهارنپوری و مولانا عبدالرحمن الکامل، ناظم مدرسه و در آخر از مولانا محمدزکریا؛ پسرعموی بزرگوارش که مسئولیت آموزش و تربیت وی را نیز بر عهده داشت، بهره‌ برد و سرانجام در سال 1354 هجری قمری از این مدرسۀ دینی معروف فارغ‌التحصیل شد.

اشتغال به علم
مولانا محمدیوسف رحمه‌الله از همان ابتدا علاقه وافری به فراگیری علم داشت و اکثر اوقاتش را در بررسی و مطالعه کتاب‌ها سپری می‌کرد. در دورانی که در علم حدیث تحصیل می‌کرد به تألیف کتاب علاقه خاصی پیدا کرد. بنابراین بعد از فراغت به شرح کتاب «شرح معانی الاثار» پرداخت و شرحی جامع و گرانسنگ به نام «أمانی الأحبار» در این زمینه تألیف کرد و تا آخر عمر به تکمیل آن مشغول بود.

تفویض مسئولیت دعوت به مولانا محمدیوسف
مولانا محمدالیاس رحمه‌الله در لحظات آخر زندگی بار مسئولیت نهضتی را که در هندوستان شروع کرده بود و بعدها به نام «جماعت تبلیغ» موسوم شد، بر دوش فرزندش مولانا محمدیوسف رحمه‌الله گذاشت و به ایشان توصیه کرد که تا آخرین توان در راه ترقی و گسترش این نهضت تلاش نماید. البته قبلا در این زمینه با علما و مشایخ و اعضای شورا مشورت کرد که همۀ بزرگان و علما مولانا محمدیوسف رحمه‌الله را به‌خاطر تقوا و صلاحیتش در حفظ این امانت بزرگ شایسته احراز این مقام تشخیص دادند. مولانا محمدالیاس رحمه‌الله پس از سپردن این امانت به فرزند بزرگوارش، پیک اجل را لبیک گفت و پنجشنبه 21 رجب 1363 هجری قمری (مصادف با 13 ژوئیه 1944 میلادی) قبل از اذان صبح به دار باقی شتافت.

کار دعوت و تبلیغ
بعد از وفات مولانا محمدالیاس، تحول و دگرگونی بزرگی در زندگی مولانا محمدیوسف به وجود آمد. می‌گویند عشق به دعوت و علاقه وافر چنان در وجودش موج می‌زد که آرام و قرار از او ربوده بود، باوجود این‌که به کارهای علمی و تألیفی اشتغال داشت، بی‌نهایت به این کار مبارک نیز اهتمام می‌ورزید و تمام وقتش صرف کار دعوت می‌شد و بیش از هر چیز به آن اهمیت می‌داد و این فکر و غم تمام ابعاد زندگی‌اش را فرا گرفته بود.
ایشان در راه دعوت تمام مشکلات و سختی‌ها را با جان و دل و چهره‌ای باز تحمل می‌کرد، به ایراد سخنرانی‌های طولانی می‌پرداخت و سفرهای تبلیغی زیادی انجام می‌داد، اجتماعات و ملاقات‌های زیادی در شهرهای بزرگ هند، پاکستان و روستاهای اطراف ترتیب می‌داد، جماعت‌های تبلیغی زیادی را پی‌درپی به خارج از شهر دهلی می‌فرستاد. وقتی در مرکز دهلی مستقر می‌شد تمام اوقاتش را بدون هیچ خستگی و ملالی در کار دعوت سپری می‌کرد و شب و روز آرام نداشت و خیلی کم استراحت می‌کرد. اکثر اوقاتش در سخنرانی‌ها و گفت‌و‌گوهای دینی در جلسات و حلقه‌های تعلیم و مشورت و کار دعوت سپری می‌شد.

مسافرت‌های تبلیغی
مسافرت‌هایی که مولانا یوسف‌ رحمه‌الله برای فراگیر ساختن کار دعوت انجام می‌داد و اجتماعاتی که برای نشر فکر دعوت در بین عموم مردم برگزار می‌کرد قابل شمارش نیست. او در دوران زندگی تبلیغی خود که تقریبا 20 سال طول کشید اجتماعات بزرگ و زیادی را در شهرهای مختلف هند برپا کرد و سفرهای دور و درازی مخصوصا به پاکستان و بنگلادش بعد از استقلال این دو کشور انجام داد، در آنجا سخنرانی‌های مهمی در جلسات بزرگ و مناسبت‌های متعدد ایراد کرد که از این جلسات بزرگ، جماعت‌های زیادی به نقاط دوردست فرستاده شدند. اجتماعات کوچک‌تری هم که در حد وسیعی در مناطق مختلف برگزار می‌شدند قابل شمارش نیستند.

دعوت و تبلیغ در حجاز مقدس و کشورهای عربی
مولانا محمدیوسف کاندهلوی رحمه‌الله معتقد بود که قوم عرب بیش از دیگران شایستگی و لیاقت مسئولیت و رسالت عظیم دعوت را دارد، چراکه خداوند متعال قبل از سایر مردم آنها را برای کار دعوت انتخاب کرده بود، چون در قوم عرب غیرت و عواطف دینی صحابه کرام که همه‌چیزشان را برای دین قربان کردند سرایت کرده است، بنابراین مولانا کاندهلوی بی‌نهایت مشتاق بود که کار دعوت در مرکز اسلام و کشورهای عربی و از جانب صاحبان اصلی خود مورد توجه و استقبال قرار گیرد. او همچنین متوجه این امر بود که اگر کار دعوت در سرزمین مقدس حجاز ریشه بزند از طریق حجاجی که هرساله برای ادای مناسک حج جمع می‌شوند، به تمام جهان منتشر می‌شود.
مولانا محمدیوسف رحمه‌الله برای رسیدن به این هدف کارش را از بندر کراچی و بمبئی آغاز کرد و در آنجا جماعت‌های زیادی را مستقر گردانید تا فکر و توجه خود را به حجاجی که جهت ادای فریضه حج به مکه و مدینه می‌روند متمرکز کنند، ایشان تنها به این امر اکتفا نکرد بلکه در کشتی‌هایی که حجاج سوار بودند گشت می‌زد و مناسک و مسائل حج را به آنها آموزش می‌داد و سپس آنها را به طرف نهضت دعوت و تبلیغ و حلقه‌های تعلیم و اعمال انفرادی و جمعی متوجه می‌گردانید.
هنگامی که سفرهای تبلیغی در سرزمین حجاز مقدس افزایش یافت به تدریج حجاج کشورهای مختلف عربی با کار دعوت انس گرفتند و درخواست کردند تا جماعت‌هایی به کشورهایشان فرستاده شود، بر این اساس جماعت‌های زیادی به کشورهای عربی و آفریقایی ارسال شدند.

اوصاف و اخلاق
مولانا محمدیوسف رحمه‌الله دارای قامت متوسط، چهره‌‌ای نورانی، جسمی قوی و تنومند، محاسن سیاه و انبوه و گشاده‌رو بود. در چشمانش درخشندگی و جذابیت خاصی وجود داشت. اگر کسی او را برای بار اول می‌دید گمان می‌کرد که در فکر و غمی طولانی به‌سر می‌برد و بیننده را هیبتش فرا می‌گرفت، اما به سرعت این حالت زائل می‌شد و انس و الفت جای آن را می‌گرفت. برخوردش چنان بود که هر کدام از همنشینان فکر می‌کرد که مولانا او را از همه بیشتر دوست دارد. ایشان حاضر نبود غیر از سخن دینی چیز دیگری بگوید و یا بشنود. پاک‌سرشت بود و سینه‌اش سرشار از یقین و اخلاص بود. دارای علم، درک، بینش عیق و ژرف بود. چهره‌ای شاد و خندان داشت، اما از درون می‌سوخت، لذا گاهی اوقات آه عمیقی می‌کشید. هر کسی ایشان را از نزدیک می‌دید یقین می‌کرد که نشانه‌ای از آیات الهی در عصر حاضر است. با دیدن و همراهی ایشان تشخیص و درک سیرت و اخلاق رسول‌الله و یارانش سهل و آسان می‌شد.

ویژگی‌ها و خصوصیات
خداوند عزوجل مولانا محمدیوسف کاندهلوی رحمه‌الله را با صفات و مزیت‌های ارزشمندی آراسته کرده بود. یافتن نظیری برای آنچه از عشق به دعوت، ایمان به غیب، آمادگی کامل برای کار دین، قدرت نفوذ و تأثیر کلامی که در وجود ایشان به چشم می‌خورد در تاریخ معاصر بسیار مشکل است. ایمان قوی، توکل بر خدا، همت عالی، شجاعت، خشوع در نماز، دعاهای استثنایی، آگاهی وسیع و فراگیر از زندگی صحابه کرام رضی‌الله‌عنهم و ارتباط عمیق با حالات آنها، اهتمام زیاد به پیروی از سنت، فهم و درک قرآن کریم، نتیجه‌گیری درست از زندگی انبیا، توانایی انجام کارهای مختلف و متفاوت از قبیل تألیف، دعوت و…، بی‌تابی و اضطراب برای اصلاح جامعه، اعتمادبه‌نفس، دعوت و ارشاد عموم، سخنرانی‌های پرحرارت، صبر و پشتکار، تلاش‌های بی‌وقفه، ارتباط مستحکم و قوی با الله تعالی، تواضع و… از ویژگی‌های ممتاز ایشان به‌شمار می‌رفت.
یکی دیگر از صفات درخشنده و ممتاز ایشان شیفتگی زیاد مردم نسبت به ایشان بود؛ این امر را هزاران نفر از کسانی که اوقاتی را در رفاقت و همراهی ایشان گذرانده‌اند تصدیق می‌کنند. ایشان وقتی در مورد صفات و ذات الله تعالی و نیز فنابودن اسباب دنیا و یقینی‌بودن وعده‌های الله تعالی با شیوه خاص خود صحبت می‌کرد شنوندگان را برای مدت‌زمانی از جهان مادیت به آن‌سوی جهان، یعنی جهان و نظام غیبی می‌برد. وقتی مردم را به‌سوی نهضت تبلیغ متوجه می‌کرد و به سوی ذات الله تعالی دعوت می‌داد از ته قلب و با جدیت تمام سخن می‌گفت، از این‌رو سخنانش در مردم تأثیر و نفوذ عمیقی می‌گذاشت و زندگی آنها را متحول و دگرگون می‌کرد.

اندیشه و احساسات
مولانا محمدیوسف رحمه‌الله معتقد بود زمانی در امت تحول و دگرگونی فراگیر به‌وجود می‌آید که برای اصلاح باطن، تزکیه نفس، تصحیح اخلاق و اعمال مردم فعالیت‌های جدی صورت گیرد، به علما احترام گذاشته شود، فراگیری علوم دینی رواج یابد و از طریق ارتباط با الله تعالی و تحمل مشقت‌ها در راه دین و اهتمام و توجه به اصول و احکام اسلامی، پایه‌های ایمان و یقین در قلوب مسلمانان راسخ و مستحکم شود و برای رسیدن به این هدف از طریق برگزاری اجتماعات و نشست‌ها با توده مردم ارتباط برقرار گردد و مردم برای انفاق و بذل جان و مال در راه الله‌تعالی در قالب تشکیل جماعت‌ها به نقاط دور و نزدیک دنیا با هدف دعوت و ترویج دین اعزام شوند.
ایشان معتقد بود که علاوه بر اقدامات فوق، برای استحکام پایه‌های کار دعوت، جلسات آموزشی و مشورتی همواره برگزار شوند و مهمتر از همه اینکه به‌طور پیوسته و مداوم از الله تعالی کمک و یاری طلبیده شود؛ آنگاه می‌توان در زندگی مردم تحول و دگرگونی پدید آورد. مولانا محمدیوسف رحمه‌الله خودش این راه را طی کرد و آن را برای دیگران هموار و آسان نمود.

تألیفات
مولانا محمدیوسف کاندهلوی رحمه‌الله علی‌رغم اشتغال به کارهای دیگر، در زمینه تألیف کتاب نیز پیشگام بود. از ایشان تألیفات و کتاب‌های زیادی به یادگار مانده است، اما از میان آنها سه کتاب زیر بسیار قابل توجه است:
1ـ «أمانی‌الاحبار»؛ این کتاب که در چهار جلد ضخیم چاپ و منتشر شده است، شرح تقریبا یک‌چهارم کتاب مشهور «شرح معانی ‌الآثار» امام طحاوی رحمه‌الله؛ یعنی تا «باب الرکعتین بعد العصر»، است. کتاب «أمانی الأحبار» بیانگر وسعت آگاهی و مهارت مولانا محمدیوسف کاندهلوی در فن حدیث و روایت، رجال‌شناسی و تسلط کامل بر آثار صحابه و نظریات آنها و گواه زنده‌ای بر عمق اندیشه ‌ایشان در فقه و اقوال فقها و دلایل آنهاست.
2ـ «حیاة‌الصحابه»: این کتاب یکی از شاهکارهای علمی عصر حاضر است که مولف به سبک بی‌نظیری ابعاد گوناگون زندگی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و اصحاب و یاران آن‌حضرت را بیان کرده است. این کتاب در واقع کتاب دعوت و تبلیغ است، چنان‌که مولانا کاندهلوی رحمه‌الله در این کتاب زوایای مختلف زندگی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و صحابه رضی‌الله‌عنهم را به زیبایی به تصویر کشیده و بسیاری از اصول دعوت و تبلیغ را در پرتو سیرۀ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و اصحاب کرام رضوان‌الله‌علیهم بیان نموده است.
3ـ «الأحادیث المنتخبة»: این کتاب نیز یکی دیگر از شاهکارهای علمی مولانا محمدیوسف رحمه‌الله است که در آن به ذکر منابع اصلی اصول و ضوابط جماعت تبلیغ می‌پردازد.

شیخ‌الحدیث مولانا محمدیوسف کاندهلوی، روز جمعه 29 ذی‌القعده سال 1384 هجری قمری درحالی‌که کلمۀ طيبه را بر زبان داشت، جان‌ به ‌جان‌آفرين سپرد. إنا لله و إنا اليه راجعون.

به نقل از: مقدمۀ کتاب «حیاةالصحابه»/ تألیف: علامه محمدیوسف کاندهلوی/ ترجمۀ: مولوی نصیراحمد سیدزاده و مولوی صلاح‌الدین شهنوازی (با اندکی تلخیص)