روزهای همدلی دوباره از راه میرسند و بیش از همه رسانهها در تبوتاب میافتند تا با نشان دادن اهمیت موضوع، مردم را به حساسیت آن، حساستر کنند!
اما انگار این موضوع، از طرف عدهای که در کسوت نماینده یک شبکه ظاهر میشوند، به خود حق میدهند تا محبوب ملتی را با ادبیاتی توهینآمیز و بدترین تهمتها مخاطب قرار دهند!
این یعنی آزردن ملتی که صبورند و مولانا عبدالحمید را مانند قلبشان دوست دارند، این مردم برنمیتابند که یک بیادب، بهجای یک رسانه حرف بزند، اهانت کند و افترا ببندد.
مولانا عبدالحمید، طی سالیانی که میان مردم صبورش زندگی کرده، به خوشنامی شهره هستند و خارج از جغرافیای سیستانوبلوچستان هم، هواخواهان بسیار دارند. ایشان در حل مناقشات منطقهای و اختلافات و حوادث ناگوار در منطقه، مایهی آرامش، وحدت و همدلی بودهاند.
کسانی که قلب مردم را جریحهدار میکنند، بدانند که این تصویر نازیبا که از خود میکشند و در شبکهها، قاب میکنند و به نمایش میگذارند، در ذهن مردمان میماند. آنان خود را منفور یک ملت قرار میدهند.
این فرد هتاک در کنار توهینهای بیریشهای که بر زبان آورد، تهمتهایی نیز افاضات کرد که انگار بر مسندی تکیه زده که قضاوت زیبندهاش است و حق اوست. ولی چنین افرادی خوب بدانند که این حقیران، نمایندهی هیچ تفکری نیستند و تهدیدهایشان هم به مرجعی باز نمیگردد، فقط صبوری ملتی را پیمانه میکنند که امیدوارم بفهمند، هر پیمانهای آستانهای از ظرفیت دارد. ملت به بزرگان قوم گوش سپردهاند، وگرنه پاسخی درخور به هتاک روانه میکردند.
بهعنوان روزنامهنگاری مسلمان و اهل سنت و به نمایندگی از تمام عواطف زخمی، هشدار میدهم به چنین کسانی که با خوبان این ملت، خوب حرف بزنید …یاد بگیرید اسلام در الفبای روابطش با انسانها بر دیوار حصین ادب تکیه دارد، دیواری که برترین تکیهگاه است. ادب، همان سرمایهای است که مولانای صبورمان، گنجش را در اختیار دارد. ادب، همان ریسمانیست که قلبها را به هم گره میزند و اهانت، تیری زهرآگین است که دلی را میآزارد …
جناب هتاک! یادت بماند، احساسات ملتی را زخمی کردی… گرچه در قامتی نیستی که حتی نامت را به خاطر بسپاریم، ولی در ذهنت حک کن: مردم تمام حقد و کینهات را به خود گرفتند و فراموشت نمیکنند… جوابت را نمیدهند، چون ادبیات تو را یاد نگرفتهاند.
ولی به عزیزشان میگویند: مولانای صبورمان! تو بزرگتر از این هستی که مردم فحاشان به حریمت را حتی، حقیر بخوانند… تو مهربان بمان، گرچه نامهربانیها دیدهای… تو مرنج، گرچه رنجها کشیدهای و تو فراموش کن، گرچه ملت تو را تا ابد با تمام صبوریهایت، در خاطر آویختهاند… تو برای این مردم، برای بلوچستانِ زخمی، مرهمی… از کردستان، سلامت میکنم.
اهانت به یک ملت در قاب رسانه!
منتشر شده در کتایون محمودی/ روزنامهنگار