- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

بررسی شیوه‌ی نگارش واژگان بیگانه در زبان بلوچی

شاکر رئیسی

زبان بلوچی از مجموعه زبان‌های هند و اروپایی و در خانواده‌ی زبان‌های هند و ایرانی قرار دارد. بلوچ‌ها عمدتا در کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان، ترکمنستان و کشورهای خلیج سکونت دارند. اگرچه بلوچ‌ها به‌خاطر مشکلات زندگی ناچار به ترک دیار خود شده‌اند، اما بیشتر آنان آداب و رسوم قومی، به‌ویژه زبان مادری‌شان را حفظ کرده‌اند. زبان بلوچی گرچه مانند بسیاری از زبان‌های دنیا بدان توجه شایانی نشده است، اما با وجود این، رنگ نباخته و کاملا مغلوب زبان‌های غالب نشده است. 
هر فرزندی زبان مادری‌اش را دوست دارد و به آن عشق می‌ورزد، زیرا عشق به زبان مادری از محبت مادر سرچشمه می‌گیرد.  در سده‌ی اخیر اقوام مختلف برای حفظ و پاسداشت زبان مادری‌شان تلاش‌هایی را آغاز کرده‌اند. در سال‌های اخیر باتوجه به در دسترس قرارگرفتن رسانه‌های ارتباط جمعی، اقلیت‌های قومی فرصت یافته‌اند در مکاتبات روزانه‌ی خود از زبان مادری‌شان استفاده کنند.  
زبان بلوچی نیز پیش از این به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده است. کتابت و نگارش زبان بلوچی در دهه‌های اخیر آغاز شده است. طبیعی است زبانی که تازه بر ریل کتابت و نگارش قرار گرفته است با مشکلات عدیده‌ای در رابطه با گزینش رسم‌الخط و نحوه‌ی نگارش مواجه می‌شود. باوجود تلاش‌هایی که برای رسم‌الخط زبان بلوچی صورت گرفته است، اما هنوز ادیبان بلوچ به رسم‌الخط واحدی اتفاق نکرده‌اند و انتظار هم نمی‌رود به این زودی‌ چنین اتفاقی رخ دهد. 
در این نوشتار پس از بیان مقدمه‌ای کوتاه در رابطه با رسم‌الخط و الفبای زبان بلوچی، به بررسی «شیوه‌ی نگارش واژگان بیگانه در زبان بلوچی» پرداخته‌ایم.

رسم‌الخط زبان بلوچی 
این نکته را باید مدنظر داشت که اختلاف موجود تنها متعلق به زبان بلوچی نیست، بلکه سایر زبان‌ها نیز با چنین مشکلاتی مواجه هستند. به‌طور مثال زبان فارسی با وجود تلاش‌های ادیبان و نویسندگان و برخورداری از پشتوانه‌ی دولتی، در شیوه‌ی نگارش کلمات آن اختلافات زیادی میان نویسندگان زبان فارسی وجود دارد. 
واقعیت انکارناپذیری که بسیاری از زبان‌شناسان به آن معترف‌اند، این است که رسم‌الخط، امری قراردادی است و برحسب زمان و سلایق اهل‌زبان تغییر پیدا می‌کند. بنابراین نباید انتظار داشت در آنِ واحد همه سلایق و علایق را متحد و یکپارچه ساخت.
با آغاز نگارش زبان بلوچی مشکل رسم‌الخط بزرگترین مشکلی بود که فرا روی ادیبان بلوچ قرار گرفت. نویسندگان بلوچ در ابتدا بر اساس سلیقه و متأثر از محیط خود از میان رسم‌الخط‌های عربی، فارسی و اردو یکی را برمی‌گزیدند و بر اساس آن مطالب خود را می‌نوشتند.
 در قرن بیستم، نویسندگان و ادیبان بلوچ تلاش‌های زیادی برای زنده‌ نگه‌داشتن زبان بلوچی انجام داده‌اند؛ در میان ادیبان بلوچ فعالیت‌های مولانا خیرمحمد ندوی و سید ظهورشاه هاشمی مقبولیت بیشتری پیدا کرد. مولانا ندوی با تألیف کتاب «بلوچی معلم» و سیدظهورشاه با نگارش «بلوچی سیاهگءِ راست نبیسگ» جایگاه ویژه‌ای در ادبیات بلوچی کسب کردند، به‌طوری‌که می‌توان از آنان به‌عنوان دو رکن بنیادین ادبیات بلوچی نام برد.

الفبای بلوچی
یکی از بزرگترین مشکلاتی که فراروی رسم‌الخط بلوچی قرار دارد، بحث تعداد حروف و الفبای زبان است. مشخص کردن تعداد حروف و الفبا گام نخست در پیشرفت هر زبان است.
این نکته را باید درنظر داشت که الفبای زبان بلوچی همانند زبان‌های فارسی و اردو از الفبای عربی اخذ شده‌ است. الفبای عربی دارای 28 حرف می‌باشد. زبان‌هایی که الفبای خود را از عربی گرفته‌اند، علاوه بر پذیرش حروف عربی، بر اساس نیازهای زبان‌شان حروف دیگری، مثلا در زبان فارسی «ژ» و «چ» و در اردو «ڑ» و «ڈ» را افزوده‌اند.
زبان‌شناسان ادبیات بلوچی الفبای زبان بلوچی را به دو دسته تقسیم می‌کنند؛ اول 24 حرفی که همه بلوچ‌ها آنها را تلفظ می‌کنند و آنها عبارتند از: «الف، ب، پ، ت، ٹ، ج، چ، د، ڈ، ر، ڑ، ز، ژ، س، ش، ک، گ، ل، م، ن، و، ه، ء، ی». 
دسته دوم 12حرفی هستند که به آنها «حروف مهمان» گفته می‌شود (البته اگر تعبیر درست باشد) این حروف از زبان‌های فارسی و عربی به بلوچی وارد شده‌اند؛ این حروف عبارتند از: «ث، ح، خ، ذ، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ف، ق».
در رابطه با مهمان بودن دسته دوم از حروف بلوچی به این نکته باید توجه کرد که تنها این دلیل که بعضی از بلوچ‌ها نمی‌توانند آنها را تلفظ کنند، دلیل محکم و قانع‌کننده‌ای نیست، زیرا بسیاری از بلوچ‌ها حروفی مانند «خ» و «ف» را به راحتی و از دورانی که قدرت نطق پیدا کرده‌اند، تلفظ می‌کنند. بنابر نمی‌توان این دسته از حروف را کاملا مهمان و بیگانه تصور کرد.

مشکل نگارش واژگان بیگانه در زبان بلوچی
در نگارش کلمات بلوچی با حروف و آوای بلوچی هیچ اشکالی وجود ندارد، اما مشکل بزرگی که در نگارش زبان بلوچی با آن مواجه می‌شویم کلماتی هستند که: 
1.‌ از زبان‌های دیگر مانند فارسی و عربی وارد بلوچی شده‌اند؛
2. این کلمات دارای حروفی هستند که تلفظ آنها برای بلوچ‌ها مشکل است.

راه حل چیست؟
 آیا چنین کلماتی به همان شکل اصلی (زبان مبدأ) نوشته شوند و یا با آوای بلوچی (تلفظ زبان مقصد) نگاشته شوند؟
مشکل اصلی رسم‌الخط بلوچی همین گره هست. اگر این گره باز شود زبان بلوچی به‌طور چشمگیری جلو می‌افتد. تاکنون ادیبان و زبان‌شناسان بلوچ نتوانسته‌اند این گره را بگشایند و به اتفاق‌نظری دست یابند. 
به‌طور کلی می‌توان تمام دیدگاه‌هایی را که تاکنون برای حل این مشکل پیشنهاد شده‌ است، در  ذیل سه نظریه گنجاند و چنین مطرح کرد:
1. پیروی کامل از حروف و رسم‌الخط عربی و فارسی؛ طبق این نظریه باید تمام کلمات بلوچی را با در نظر گرفتن رسم‌الخط فارسی و عربی نگاشت. موافقان این نظریه حتی کلماتی را که از ریشه‌ی بلوچی برخوردار هستند و یا از قدیم اسم اشخاص بلوچ و مکان‌های بلوچی بوده‌اند را رنگ فارسی یا عربی می‌دهند و بدان شکل می‌نویسند. بدون تردید پذیرفتن این نظریه با در نظر گرفتن معیارهای زبان‌شناسی غیرمعقول است و چنین اقدامی می‌تواند بسیاری از لغات زبان بلوچی را تحت‌الشعاع قرار دهد و نسل‌های بعدی چنین گمان کنند که این کلمات از ریشه‌ی بلوچی برخوردار نیستند، بنابراین کلماتی مانند "سیاد"، "هیت" و "زامران" را «صیاد»، «حیط» و «ضامران» نوشتن، صحیح نیست. 
2. بیرون کردن تمام حروف عربی و فارسی؛ نظریه‌ی دوم این است که تمامی کلمات حتی اسامی اشخاص و مکان‌ها، همه برحسب تلفظ و آوای بلوچی نوشته شوند، مثلا کلماتی مانند: قرآن، عرب، توحید، عقل، عبدالغفور، ناصر و شعر باید «کران»، «ارب»، «توهید»، «اکل»، «ابدلگپور»، «ناسر» و  «شئر» نوشته شوند. پذیرفتن این نظریه با این عمومیت بسیار مشکل است. با این شیوه‌ی نگارش، نوآموزان زبان بلوچی که از طریق فارسی، اردو و عربی با الفبای بلوچی آشنا می‌شوند، در یادگیری زبان مادری‌شان با تضادهایی آشکار مواجه خواهند شد. همچنین این نظریه باعث نامفهوم شدن بعضی کلمات می‌شود، مثلا اگر واژه عربی «قمر» به معنی ماه را کسی «کمر» بنوییسد خواننده را سردرگم می‌کند، چنان‌که در شعر مولانا روانبد آمده است:
قمر پیشانی و بروان هلالیں / عطارد پیکر و زهره مثالیں
سره‌نویسی و ممنوعیت استفاده از واژگان همسایه  جلوی پیشرفت زبان را می‌گیرد، زیرا زبان‌های همسایه بده و بستان دارند.
3. رعایت شکل اصلی کلمات بلوچی، عربی و فارسی؛ این نظریه را می‌توان با این تفصیل بیان کرد: 
1.‌ تمام کلمات بلوچی را باید به شکل اصلی و با همان آوای بلوچی نوشت.
2. کلمات عربی و فارسی که در زبان بلوچی هضم شده‌اند و در مواردی قلب و تبدیل حروف صورت گرفته است، چنین کلماتی نیز با آوای بلوچی نوشته شوند. مانند: هبر «خبر»، لبز «لفظ»، زک «زق» هال «حال» و… .
3. کلماتی که در زبان مبدأ دارای دو تلفظ قدیم و جدید هستند و یا در میان ادیبان آن زبان، اختلاف نظر وجود دارد، همان تلفظی که به بلوچی نزدیک‌تر است اختیار شود. مانند: پارسی، گرماگ که به اعتراف ادیبان فارسی‌زبان تلفظ اصلی این دو کلمه به همین شکل بلوچی بوده است.
از آنجایی که ریشه‌ی زبان بلوچی و فارسی یکی است، بسیاری از لغات این دو زبان مشترک هستند و در این زمینه حساسیت زیادی وجود ندارد. چه بسا شکل بلوچی بسیاری از واژگان رایج در فارسی امروزی سالم‌تر باشند، چون زبان بلوچی در طول تاریخ کم‌تر دچار تغییر و تبدیل شده است و بهتر توانسته اصالت خود را حفظ کند.
4. نام‌های هر زبان به شکل اصلی خود نوشته شوند. مانند: عبدالله، عمر، اسحاق، احمد و… .
5. جملات دخیل مانند جملات دعائیه «سلام علیکم»، «صلی‌الله‌علیه‌وسلم» و «رضی‌الله‌عنه» به شکل اصلی خود نوشته شوند. نوشتن این جملات با آوای بلوچی اشتباهی‌ست فاحش.
6. اصطلاحات علمی و دینی به شکل اصلی و با آوای زبان مبدأ نوشته شوند. مانند: حج، فرض، عقیده، توحید و… .
7. اسامی مؤسّسات و ادارات، پست‌های حکومتی و موارد مشابه به شکل اصلی نوشته شوند. مانند: سازمان تبلیغات اسلامی، دارالعلوم حقانیه و… .
 نظریه‌ی سوم را می‌توان دیدگاهی میانه،واقع‌گرایانه و به‌دور از افراط و تفریط نامید. 

دلایل ترجیح نظریه‌ی سوم:
1. همانگونه که یادآور شدیم زبان بلوچی از مجموعه زبان‌های هند و اروپایی است، بنابر این باید با زبان‌های ‌هم‌خانواده‌ی خود مانند اردو، عربی و فارسی تقارب و نزدیکی داشته باشد. نباید زبان بلوچی را به‌گونه‌ای ارائه کرد که در میان زبان‌های دنیا برای مخاطب نامأنوس واقع شود، بلکه باید همراه و همسان با آنها حرکت کرد و از آنجایی که در آغاز راه قرار دارد در صورت نیاز از خط‌مشی آنان پیروی کند.
2. به‌طور کلی امروزه اغلب بلوچ‌ها در کشورهای ایران، پاکستان، افغانستان و کشورهای خلیج زندگی می‌کنند. در این کشورها سه زبان زنده‌ی عربی، فارسی و اردو رواج دارد که هرسه زبان دارای رسم‌الخطی واحد هستند. جز در چند حروف، سایر حروف الفبای آنها مشترک‌ است. بلوچ‌هایی که در این کشورها زندگی می‌کنند با شکل خاصی از کلمات روبه‌رو هستند، اگر همان کلمه را با شکل دیگر ببینند برای‌شان نامفهوم می‌شود. به‌طور مثال، قرآن در سه زبان عربی، فارسی و اردو به شکل «قرآن» نوشته می‌شود، چنانچه ما آن را با آوای بلوچی «کران» بنویسیم، برای بلوچی که تحصیلات خود را در سه زبان مذکور فراگرفته است، این لفظ گنگ و نامفهوم می‌شود، چون با این شکلِ آن آشنایی ندارد.
3. حذف تمام حروف غیربلوچی به ذخیره‌ی شعری و نثری ما آسیب می‌رساند، آنچه تابه‌حال در شعر و نثر بلوچی نوشته شده است اعم از کتاب‌های دینی، رمان‌ها، داستان‌ها و دیوان‌های شعری در تمام اینها حروف دخیل استفاده شده‌اند، از حذف تمام حروف غیربلوچی نسل جدید با این ذخیره‌ی تاریخی ناآشنا می‌شود.
4. پذیرفتن حروف غیربلوچی می‌تواند ما را در فهم بسیاری از کلمات یاری کند، بسیاری از کلمات بیگانه هستند که اگر با آوای بلوچی نوشته شوند، با بعضی از کلمات موجود در زبان بلوچی مشابهت پیدا می‌کنند، و تشخیص آنها برای مبتدی سخت می‌شود. مثلا لفظ «غم» و «مرَض» را اگر با تلفظ بلوچی «گم» و «مرَز» بنویسیم با «گُم» و «مَرز» تشابه پیدا می‌کنند و باعث سرگردانی خواننده می‌شوند.
5. ادیبان و نویسندگان گذشته‌ی ما بر پذیرفتن حروف غیربلوچی اتفاق نظر داشته‌اند، بسیاری از بزرگان ادبیات بلوچی مانند: مولانا خیرمحمد ندوی در کتاب «بلوچی معلم»، و گل‌خان نصیر  در «گلبانگ» و مولانا عبدالله روانبد در اشعار خود بر پذیرفتن حروف غیربلوچی تاکید کرده‌اند و این مطلب را با صراحت بیان کرده‌اند.
6. تفاوت بین نگارش و تلفظ در بسیاری از زبان‌ها رایج است، به‌طور مثال در زبان فارسی کلمات «قاشق» و «قرآن» را به همین شکل می‌نویسند، اما «غاشغ» و«غرآن» تلفظ می‌کنند. در زبان عربی در برخی از لهجه‌ها کلمات «قطر»، «یقول»، «جبرئیل» و «کیف» را به همین شکل می‌نویسند اما در وقت لفظ به ترتیب « گطر »، «یگول»، «گبرئیل»‌ و «چیف» آنها را تلفظ می‌کنند. در زبان اردو «بِالکُل»، «نصیحت» و «ثانیه» به ترتیب «بِلکُل»، «نسیهت» و «سانیه» تلفظ می‌شوند. همچنین در زبان انگلیسی با وجود تفاوت لهجه‌ها، کلمات به یک شکل نوشته می‌شوند، مثلا حرف S در انگلیسی آمریکایی صدای «ز» را می‌رساند، اما به همان شکل نوشته می‌شود. آمریکایی‌ها به «خان» می‌گویند «کان»، اما می‌نویسند Khan. به «اسلام» می‌گویند «ازلام»، اما در نوشتن Islam می‌نویسند نه Izlam. حرف قاف و غین را هم مثل "ک" و "گ" تلفظ می‌کنند،‌ اما شکل آن را تغییر نمی‌دهند.

بررسی دیدگاه سیدظهورشاه هاشمی
دیدگاه حذف تمام «حروف مهمان» از زبان بلوچی دیدگاه تعدادی از جوانان بلوچ است که تازه در وادی ادبیات بلوچی گام نهاده‌اند. در گذشته هیچ‌کس با این عمومیت چنین دیدگاهی را مطرح نکرده است. این جوانان تازه‌وارد گرچه دیدگاه خود را به مرحوم سیدظهورشاه هاشمی نسبت می‌دهند، اما با بررسی دیدگاه سید چنین به‌نظر می‌رسد که دیدگاه وی با آنچه که امروز مشهور شده است در تضاد است. سیدظهورشاه هاشمی در صفحات 39 و 40 کتابش «بلوچی سیاهگءِ راست نبیسّگ» به بیان دیدگاه خود پرداخته است. خلاصه‌ی دیدگاه ایشان بدین شرح است: 
1.  سید ظهورشاه معتقد است، کلمات عربی که در زبان بلوچی ریشه دوانده و کاملا هضم شده‌اند به شکل بلوچی نوشته شوند، مانند: اقرار، عهد، عشق، عجب، حیران، ثواب، خیال، قاصد، ضد، فقیر، ظاهر و عرض.
 سید این کلمات را به عنوان کلماتی مطرح کرده است که در بلوچی ریشه دوانده و هضم شده‌اند و باید به شکل بلوچی نوشته شوند، این نظریه‌ی ایشان بجاست، اما در رابطه با اینکه کلمات مذکور آیا واقعا به‌طور کامل هضم شده‌اند یا نه؟ باید گروهی از بزرگان ادبیات بلوچی نظر بدهند. 
2. سید معتقد است کلمات مشترک بلوچی و فارسی باید به شکل بلوچی نوشته شوند، کلماتی مانند: مرغ، خشت و گفتار به شکل بلوچی نوشته شوند.
این نظریه نیز کاملا سنجیده است، چنین کلماتی باید به شکل بلوچی نوشته شوند، البته زمانی که اشتراک آنها ثابت شود.
3. در رابطه با اسامی عربی و فارسی افراد، گرچه سیدظهورشاه شخصا اقدام به چنین کاری نکرده است، ولی چنین کاری را دوست داشته است، البته در ادامه‌ی همین بحث سه نکته خیلی مهم را یادآور شده است:
1.‌ چنین کاری شکلی نامتعارفی از اسامی را به نمایش می‌گذارد؛
2. فعلا این اسامی به شکل اصلی خود نوشته شوند و چنین کاری را به آینده موکول کرده است؛
3.  زیاد لازم نیست در رابطه با اسامی بحث شود.
آنچه ذکر شد دیدگاه سیدظهورشاه بود. بنابر این نمی‌توان ادعا کرد وی معتقد به حذف تمام حروف مهمان و غیربلوچی بوده است، بلکه گفته است تمام کلمات به شکل بلوچی نوشته شوند.

نتیجه‌ی بحث 
با توجه به آنچه ذکر شد، مشخص می‌شود نظریه‌ی حذف تمام حروف غیربلوچی و نگارش تمام کلمات به شکل بلوچی، نامعقول به نظر می‌رسد. بلکه در نگارش کلمات بلوچی تفصیل وجود دارد؛ نه تمام حروف مهمان طرد می‌شوند و نه مطلقا پذیرفته می‌شوند، بلکه در مواردی که ذکر شد به‌کار برده می‌شوند و در مواردی که نیاز نیست کاربردی ندارند. 
نکته دیگر این است که در وضعیت فعلی باید بیشتر تمرکز جوانان ما به حفظ اصل زبان بلوچی باشد و به تبعیت از مرحوم هاشمی بحث‌های جانبی و حاشیه‌ای را کنار بگذارند.
نکته مهم اینکه بحث‌های علمی و ادبی در ادبیات هر زبان و ملتی رواج داشته است، نباید آن را دشمنی تلقّی کرد و کینه و بغض در سینه راه داد، بلکه با رعایت ادب و احترام به نقد و بررسی دیدگاه مخالفان پرداخت.
در پایان شایان ذکر است تشکیل «فرهنگستان زبان و ادب بلوچی» بزرگترین نیاز ادبیات بلوچی است؛ این‌کار اگرچه به‌شکل سازمان‌یافته و پیشرفته در وضعیت فعلی بعید به نظر می‌رسد، اما نمی‌توان آن را ناممکن تلقی کرد. شایسته است ادیبان بلوچ در حد توان خود برای تشکیل این فرهنگستان گام بردارند.