نجــاری را در نظــر بگیریــد، او بــرای ســاختن یــک میــز قشــنگ بــه چــه چیزهایــی نیــاز دارد؟ چکــش، میــخ، چــوب و احیانــا چســب و مهمتــر از همــه بایــد در کارش خِبــره باشــد. اگــر یکــی از اینهــا کــم باشــد، میــزی بــهوجــود نخواهــد آمــد. بــاز اگــر بخواهــد آن میــز را بــا نقــش و نــگار تزییــن کنــد و میزی متفــاوت بســازد بایــد خلاقیــت داشــته باشــد. خلاقیــت بــه یکبــاره نمیآیــد بلکــه آن نجــار بایــد طرحهــای مختلــف ببینــد تا ذهنــش باز شــده و بــه تولیــد خلاقیــت بپــردازد. داســتان نویســندگی بــه تمــام و کمــال همیــن اســت.
«چگونــه بنویســم؟»، «از کجا شــروع کنــم؟»، «تا قلم بــرمــیدارم ذهنــم قفــل میشــود.»، «نوشــتن چقدر ســخت اســت.»؛ این جملات مأیوســانه را دائــم از افــراد مختلــف میشــنوم. معمــولا در پاســخ بــه چنیــن افــرادی گفتــه میشــود: برای نویســندهشــدن فقــط بنویس. جــز نوشــتن، راهــی بــه ســوی نویســندگی نیســت. حتــی یکــی از نویســندگان میگویــد: اگــر قلــم را برداشــتی و بــر صفحــه کاغــذ چرخانــدی، تــو نویســندهای. قطعــا پاســخ همیــن اســت. ایــن پاســخ بــهظاهر درســت و قانعکننــده اســت، امــا کــدام نجــار اســت کــه فقــط بــا در دســتداشــتن چکــش و چنــد تکــه چــوب، میــزی بــه غایــت زیبــا و با کندهکاریهــای ظریــف بســازد بــدون اینکــه نــزد اســتادی، شــاگردی کــرده باشــد یــا از طرحهــای دیگــران الهــام گرفتــه باشــد؟ چنیــن نجــاری نداریــم. ایــن پاســخ قــدری مبهــم اســت و راهــی مشــخص پیــش روی مخاطــب قــرار نمیدهــد. بــرای فتــح نویســندگی بایــد بــهســوی آن گام برداشــت؛ گامهایــی کوچــک و آرام امــا معجزهآســا.
بخوانید
یــک نویســنده خــوب قبــل از هــر چیــز بایــد یــک خواننــدهی حرفــهای باشــد. بدانــد چــه و چگونــه بخوانــد. قلــم بــه دســت میگیــری، یــک مفهــوم و مطلــب در ذهنــت دور میزنــد و تــو بایــد آن را در قالــب کلمــات بریــزی، امــا نمیتوانــی.
مشــکل اینجاســت کــه ذخیــرهی کلمــات کــم داری. بــرای هــر معنــا بایــد تعبیــرات مختلــف بلــد باشــی. تعبیــرات مختلــف از کتابهــای احــکام و مســائل بــه دســت نمیآیــد. بــرای تقویــت ادبیــات، بایــد کتابهایــی بــا طعــم ادبیــات خوانــد. خوانــدن کتابهــا و نوشــتههای نویســندگان بــزرگ در این زمینه راهگشاســت. «فارســی عمومــی» اثر دکتر حســن ذوالفقــاری گنجینهای از چنیــن نوشــتهها دارد و «کتــاب کار نــگارش و انشــا» نیــز. کتاب «قصــه ارباب معرفــت» از ســروش هم استعدادســاز اســت. عبدالحســین زرین کــوب، جلال آل احمــد، هوشــنگ مــرادی و ســایر پیشــگامان ادبیــات معاصــر ایــران، نوشــتههایی جانــدار و پرمایــه دارنــد. کلا آثــار ادبیات داســتانی چنیناند.
سوژه ها را بقاپید
موضوعــات زیــادی وجــود دارند کــه هنــوز کســی در مــورد آنها ننوشــته اســت. کافی اســت آنهــا را پیــدا کنیــد. ســوژهها هــر لحظــه امــکان دارند مهمــان ذهن شــما شــوند، اگــر آنها را گرامــی نداریــد می رونــد. هرگــز بــه حافظــه خــود اکتفــا نکنیــد بلکــه یــک دفترچــه با خــود داشــته باشــید و ســوژهها را در آن مانــدگار کنید.
اندکی دستور زبان و ویراستاری
هــر طــور دلتــان میخواهــد بنویســید. تعبیرهــای تــازه ایجاد کنیــد اما به قواعد دســتور زبــان و ویراســتاری پایبنــد باشــید. نوشــتهتان پر از «و » و «کــه» نباشــد. «چنانچــه» را بــا «چنانکــه» قاطــی نکنیــد. بــا اســتفاده بهجــا از ویرگــول و نقطهویرگــول، نوشــتهای خوانــا داشــته باشــید و بــه مخاطبتــان احتــرام بگذاریــد. نوشــته شــما بــدون دســتور زبــان و ویرایش لازم ماننــد غذای خوشــمزهای اســت کــه بــا بیســلیقگی تمــام جلــوی مهمــان بگذارند.
کم بنویسید، همیشه بنویسید
بــرای نوشــتن وقــت مشــخصی داشــته باشــید و هــر روز مقــداری بنویســید. چــه کاری بهتــر از اینکــه بــرای خود یک سررســید بگیریــد و روزی یــک صفحــه از آن را پر کنیــد. حتمــا ایــن کار را بکنید.
راهکار دکتر محمود احمدغازی
دکتــر محمــود احمــد غــازی رحمهالله، از علما و اندیشمندان معاصر جهان اسلام، می گویــد: شــما تا یــک ســال روزی صــد صفحــه مطالعــه کنیــد و ده صفحــه بنویســید، تــا پایــان ســال شــما نویســندهای ماهــر خواهید شد. مــن میگویــم اگــر صــد صفحــه زیــاد اســت، ده صفحــه مطالعــه کنیــد و یــک صفحــه بنویســید. ایــن کار زمانی ممکــن اســت کــه کل وقتتــان را بــه حســاب واتــسآپ و تلگــرام نریزیــد. ادبیاتتــان را از لای کتابهــا بگیریــد.
بهروز باشید
ادبیــات زودتــر از آنچــه فکــر میکنیــد کهنــه میشــود بــهویــژه در ایــن دنیــای مــدرن که هر لحظه در حــال پیشــرفت است. نگذاریــد ادبیاتتــان رنــگ کهنگــی بــهخــود بگیــرد. روزنامههــا و مجلات، بهروزتریــن ادبیــات و تعبیــرات یــک کشــور را دارنــد؛ از آنهــا غافــل نباشید.