- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

قرآن برنامه‌ای ابدی

کتایون محمودی / کرمانشاه

«ذلک الکتاب لاریب فیه [البقرة: 2]؛ این کتابی است که در آن شک و شبهه‌ای نیست». این جمله‌ی آغازین کتابی است که صاحبش با صراحت از هر عیب و نقص و شبهه‌ای بریئش می‌داند؛ برخلاف تمام کتاب‌های دست‌نویس بشر که نویسنده از خواننده عذر می‌خواهد و به عیب و نقص کتاب اعتراف می‌‌کند.

حالا این کتاب تا چه حد میان پیروانش مقبول است؟ اشتباه نکنید نمی‌خواهم در دلتان شک بیندازم، ولی وقتی عملکردها را می‌بینیم، می‌فهمیم که چه‌قدر از آن دور شده‌ایم. کتابی که برای هدایت بشر نازل شده و برنامه‌ی زندگی است؛ چنان برنامه‌ای که با توجه به آن می‌شود رستگار شد.
نگاه مسلمانان به قرآن، باید نگاهی تقدسی باشد، همراه با تأملی ژرف برای یافتن برنامه. کمی منصف باشیم. این نگاه را باید از کتاب رستگاری گرفت و برای جست‌وجوی راه‌حل‌ها، بارها در دستش گرفت. در طول روز، بارها و بارها از آن هاله‌ی نامرئی خارجش کنید و در پی جواب مجهول‌های‌تان باشید. باید از آغوش طاقچه‌ها و بستر پارچه‌های سبز جدایش کرد. دست‌به‌دست باید بگردد و ورق بخورد.
این کتاب برای خواندن بر سر گورستان و مراسم تعزیه نیست. مرده از آموزه‌های این کتاب چه سود می‌برد؟ این را باید بر زندگان خواند، برای کسانی که در حیرت کدام راه مانده‌اند. برای سر سفره‌ی عقد و ژِست مسلمانی گرفتن نیست، برای یافتن کلید زندگی باید صفحه‌هایش را ورق زد. چرا مسلمانان این را نمی‌فهمند که اگر قرار بر تبرک باشد، دیگر قرآن چه خاصیتی دارد؟ این کتاب پر از دستور است؛ دستوراتی که بر قفل‌های سنگین زندگی که گاهی از باز کردن‌شان عاجزیم کلید راه هستند.
این کتاب، کتاب فن، معما و داستان نیست. استفاده‌ی دیگران از این کتاب و ترجمه آن به زبان‌های غیرعربی، بیشتر از هر کتاب دیگر است. آنان از قرآن و لابه‌لای جملاتش چه می‌جویند که ما غافلیم؟ آنان چه می‌خواهند که ما از آن روی‌گردانیم.
دنبال داستان‌اند؟ در پی معمایند؟ ما دنبال چه هستیم؟ ما هم ژرف و دقیق دنبال جواب های‌مان هستیم یا نه؟
به‌راستی چرا قرآن میان‌مان چنین مهجور است؟ چرا هست و مثل تشنه دنبال آب می‌گردیم؟ چرا راه را اشتباه می‌رویم؟ چرا اعتماد نمی‌کنیم که این کتاب هدایت است؟ مگر خداوند با صراحت از آن نگفته است؟ چرا در ورطه‌ی شک افتاده‌ایم؟ چنان شکی که به مقصد یقین نمی‌رساند. چرا اجازه داده‌ایم از دلش فتوای وارونه استخراج کنند؟ چرا برای قسم خوردن و کلاه سر همدیگر گذاشتن وسیله‌اش کرده‌ایم؟ چرا این کتاب را برای نزدیکی به خدا وسیله قرار نداده‌ایم که هزار واسطه عَلم می‌کنیم تا به نزدیک‌ترین مقصد برسیم؟
صاحبش که از رگ گردن به ما ‌نزدیک‌تر است؛ چرا با واسطه برایش پیغام می‌فرستیم؟ مگر آدرس رسیدن به او در کتابش نیست؛ پس چرا کوچه علی‌چپ را انتخاب کرده‌ایم؟ این غفلت‌های آگاهانه از چیست؟ از کتابی که شک و شبهه‌ای در آن نیست؟ از کلماتی که رساتر و فصیح‌تر و بلیغ‌تر از آن در هیچ کجای دنیا نیست؟
مسلمانان را چه می‌شود که برای برنامه‌ها و حل مشکلات و گره‌گشایی کارهای‌شان به هر رمّال و دعانویس و جادوگری متوسل می‌شوند، امّا از آدرس دقیق روی برمی‌تابند؟ چه چیز مسلمان را از قرآن دور کرده است؟ چه حجابی این روشنی را تاریک کرده است؟ ما به کدام مسیر می‌رویم که به مقصد نمی‌رسیم؟ به چه‌کسی گوش سپرده‌ایم که دروغ تحویل‌مان می‌دهد؟
نکند از رانده‌شده‌ی او (ابلیس)، خط می‌گیریم؟ نکند پیرو خطواط‌شیطان شده‌ایم که همه‌ی مقصد ما به بُن‌بست می‌رسد؟ نکند جاپای باطل گذاشته‌ایم که در جا می‌زنیم! نمی‌بینید که خسارت این قهر با قرآن، چه سنگین است؟ چرا قبول نمی¬کنید که خدا آن را برای تزیین طاقچه‌ها و سفره‌ی عقد و سر قبرستان‌ها نفرستاده است؟ برای آن فرستاده تا جواب مشکلات‌مان را از قلبش بیرون بکشیم و روش زندگی درست را از آن بیاموزیم و از حقوق هم آگاه شویم و وظایف مردان در قبال زنان و زنان در قبال مردان را رعایت کنیم.
به‌راستی اگر قرآن را می‌شناختیم و اجازه نمی‌دادیم بچه‌هایمان ورقش بزنند و خودمان نیز در جست‌وجوی مجهولات‌مان زیرورویش کنیم؛ وضع مسلمانان این نبود که اکنون هست.

اگر قرائت‌های خشن و تفسیرهای غلط به آن وصله نمی‌زدیم، با دنیایی خالی از دغدغه زندگی می‌کردیم.
این کتاب رحمتی است برای همه، نه‌تنها مسلمانان. پس باید با این کلام و برنامه به استقبال بندگی، سعادت دنیا و عقبی برویم و اجازه ندهیم دیگران به این داشته‌ی نیرومند و بی‌عیب‌ونقص ما توهین کنند. اگر مسلمانان به آنچه قرآن فرموده است عمل می‌کردند، نه فقط اوضاع خودشان که اوضاع کل بشریت بسیار بهتر از این بود.