دومین مطلبی که ایمان آوردن بر آن لازم است ایمان به آخرت است. در قرآن مجید، در بسیاری از آیهها، همراه با ایمان بالله، ایمان بالیوم الآخر نیز ذکر گردیده است؛ «من آمن بالله و الیوم الآخر»، «یؤمنون بالله و الیوم الآخر»
منظور از ایمان به آخرت چیست؟
منظور از ایمان به آخرت این است که باید این واقعیت را پذیرفت و به آن یقین کرد که بعد از زندگی این دنیا، جهانی دیگر و زندگی دیگر، آمدنی است. در آن روز به حساب انسانها رسیدگی میشود. انسانها هر چه در این دنیا انجام دادهاند در آن روز پاداش کارهای خوب و کیفر کارهای بد را خواهند دید. این است عقیده اجمالی آخرت، اما تفصیل آن در قرآن مجید و احادیث رسول اکرم مشروحا بین شده است.
آخرت از دیدگاه عقل
درباره ضروری بودن آخرت به عنوان روز جزاء هر شخصی این قدر میتواند بفهمد که باید روزی بیاید که در آن انسانها به جزا و سزای اعمال خود برسند، زیرا ما در این دنیا زیاد میبینیم که بسیاری از مردم مدتها در بدی مشغول میشوند؛ دزدی و راهزنی میکنند، خون فقرا را میمکند، رشوه میگیرند، بر بیچارگان ستم روا میدارند، مردم را استثمار میکنند و در عین حال همیشه شاد و خرم زندگی میکنند و بالاخره در همین حال میمیرند. و برعکس عدهای [را] چنان میبینیم که بسیار نیکوکارند؛ بر کسی ظلم نمیکنند، کسی را نمیفریبند، حق هیچ کسی را نمیخورند، در عبادت و بندگی خداوند و خدمت به مخلوق خدا پیوسته مشغولاند، اما با وجود این همه اعمال خوب و شایسته میبینیم که در نهایت سختی و تنگی بهسر میبرند؛ گاهی مریض و بیمار میگردند، گاهی ناراحت و پریشان میشوند و بالاخره با همین حال از دنیا رخت سفر میبندند و زندگی را بدرود میگویند.
وقتی حال دنیا این چنین است و ما معتقدیم که خداوند این دنیا را آفریده است و او اعمال بد و خوب ما را میبیند. منتها در این دنیا نه به نیکان پاداشی داده میشود و نه به بدکاران و مجرمان مجازات و کیفر میرسد. پس باید معتقد باشیم که حتما روز دیگری هست که در آن به نیکو کاران پاداش و به بدکاران کیفر داده شود و گرنه لازم میآید که در بارگاه خداوند عدالت اجرا نشود و پیش او نیکوکار و بدکار مساوی و برابر باشند. [اگر] کمی فکر کنید یک انسان عادی نمیتواند اینچنین طرز عملی را اتخاذ کند، پس چگونه خداوند بزرگ و برتر، عادل و مهربان با نیکان و بدان بهطور یکسان رفتار مینماید.
قرآن مجید همین حقیقت را چنین آشکار میفرماید: «أفنجعل المسلمین کالمجرمین» [القلم: 35] (آیا میشود که ما فرمانبرداران را با نافرمانان برابر قرار بدهیم.)
به هر حال از اینکه در این دنیا پاداش و سزا متحقق نمیشود خودبهخود انسان پی میبرد که باید بعد از این زندگی، زندگی دیگری باشد که در آن پاداش و کیفر صورت بگیرد.
یک مثال جالب دیگر
سخن بالا را میتوان با مثال دیگری توضیح داد؛ ما در این دنیا میبینیم که هر چیز خاصیت و تأثیری دارد. مثلا آتش میسوزاند. آب تشنگی را برطرف میکند و موجب پاکیزگی و نظافت است. همینطور هر گیاه و درختی خاصیت مخصوصی دارد. به همین ترتیب میبینیم که کارهای مادی انسان دارای خواص و تأثیرهائی میباشند. مثلا انسان غذا میخورد و گرسنگیاش رفع میشود، در نتیجه احساس آرامش میکند. آب مینوشد و تشنگیاش دور میشود. اگر چیز مضری بخورد شکمش درد میگیرد. چنانچه زیاد بخورد مبتلا به سوءهاضمه میگردد. زهر بنوشد میمیرد. دارو مصرف کند شفا و بهبود مییابد. اگر غذا یا داروی مقوی و ویتامیندار بخورد قوی و نیرومند میشود. وقتی اعمال مادی انسان دارای خاصیت و بازتاب هستند چگونه اعمال اخلاقی وی که به مراتب مهمتر و برتراند بدون خاصیت و تأثیر میباشند؟ یک شخص غذای خود را به جای اینکه خودش بخورد به گرسنهای دیگر میدهد و آبی را که بدان نیاز دارد به تشنهای دیگر میدهد، یا یک بیمار بیسرپرست را کمک میکند، به فقرا و مستمندان و یتیمان و بیوهزنان رسیدگی میکند و از دسترنج خود بر آنان خرج مینماید. در عین حال بندگی خداوند متعال را انجام میدهد. آیا بر مبنای عقل و فطرت نباید چنین فردی خاصیت و تأثیر اعمال مهم خود را مشاهده نماید؟ در صورتی که خاصیت اعمال مادی و نتائج آن ظاهر میگردد.
یک فرد ظلم میکند.، زیردستان را میآزارد. مرتکب خیانت و حقه بازی میشود. رشوه میگیرد. دزدی و راهزنی را پیشه میگیرد. قاتل بیرحم است و خون مردم بیگناه را میریزد. اصلا به یاد خدا نمیافتد. همچون فرعون و نمرود زندگی میکند. قضاوت عقل ما درباره چنین فردی این است که باید او نتائج و کیفر سنگین تبهکاریهای خود را ببیند. وقتی در این دنیا انسان نتائج پارهای از اعمال خود را میبیند چرا نتائج و کیفر جنایتهای بزرگ اخلاقی را نباید ببیند؟
گندم از گندم بروید جو ز جو از مکافات عمل غافل مشو
قرآن مجید همین واقعیت را چنین اظهار میفرماید: «أم حسب الذین اجترحوا السیئات أن نجعلهم کالذین آمنوا و عملوا الصالحات سواء محیاهم و مماتهم سآء ما یحکمون» [جاثیه: 21]
ترجمه: آیا پنداشتند آنانکه کردند جرمها که بکنیم ایشان را مانند آنانکه ایمان آوردند و کارهای شائسته کردند یکسان. باشد زندگانی ایشان و مردن ایشان بد. حکم ایشان است این حکم.) (ترجمه از شاه ولیالله دهلوی)
به هر حال وقتی با چشم سر میبینیم که انسان در این دنیا اغلب نتائج اعمال مادی خود را میبیند اما نتیجه اعمال اخلاقی و معنوی او ظاهر نمیشود، اینجاست که عقل و فطرت چنین حکم میکند که زندگی دیگری بعد از این زندگی دنیا باید باشد که انسان خاصیت و نتائج اعمال خود را در آن مشاهده نماید و در آن زندگی به نیکوکاران پاداش و به بدکاران مجازات داده شود.
چرا در این جهان پاداش و کیفر داده نمی شود؟
ممکن است کسی بپرسد چرا در همین جهان پاداش و کیفر تمامی اعمال متحقق نمیشود؟ در رابطه با این سؤال باید دانست که زندگی دنیا بهمنزله دار امتحان است. اگر قرار باشد انسان پاداش هر نیکی و کیفر هر بدی را در این جهان ببیند دیگر دنیا جایگاه آزمایش و امتحان نخواهد بود. خداوند متعال عذاب و ثواب پاداش و کیفر را بدان خاطر در پرده غیب قرار داده است که میخواهد ببیند چه کسانی گفته پیامبران را باور نموده و به امید اجر و ثواب فرمانبرداری میکنند و چه کسانی سرکشی و طغیان در پیش گرفته و به گناه و معصیت میپردازند؟ مسلما اگر جزا و سزا در این جهان اجرا میشد هر کس از نافرمانی خداوند آنچنان پرهیز میکرد که از آتش دوری میجوید و هر شخص به نیکی و اطاعت چنان میشتافت که برای خوردن و آشامیدن میشتابد. آنگاه عذاب و ثواب و امتحان معنایی نداشت.
علت دیگری که خداوند متعال برای پاداش و کیفر اعمل، جهان دیگری را در نظر گرفته این است که این دنیا ظرفیت و گنجایش کامل پاداش و نعمتهایی را که برای فرمانبرداران در نظر گرفته شده ندارد. همینطور مجازات سختیای را که پروردگار متعال برای نافرمانان تعیین نموده، این دنیا گنجایش آن را ندارد. اگر آن مجازاتها در این دنیا ظاهر شود راحت و آرام بهطور کلی در این دنیا از بین میرود. زیرا این دنیا بینهایت محدود و کوچک است. خداوند متعال میخواهد نیکوکاران را در جهانی پاداش بدهد که آنجا هیچگونه کدورت و رنجی نباشد و این امر در این دنیا امکانپذیر نیست؛ اینجا راحت و رنج توأمند. همینطور مجازات کامل بدکاران در جهانی ممکن است که در آنجا هیچگونه آرام و راحتی موجود نباشد. لذا این دنیا به هیچ وجه برای مجازات و پاداشهای واقعی صلاحیت ندارد. اگرچه نوعی پاداشها و مجازاتهای نسبی در این دنیا نیز متحقق میگردد.
جهانی را که خداوند متعال برای پاداش و مجازات در نظر گرفته شامل دو بخش است؛ یکی بهشت که محل ظهور فضل و رحمت کامل خداوند است، و دیگری دوزخ که جایگاه قهر و غضب و خشم خداوند متعال است.
آخرت مظهر جلال و جمال خداوند است
گرچه در این دنیا ظهور صفات الهی نسبتا متحقق میشود، اما از آنجاییکه این دنیا محدود است امکانپذیر نیست که صفات خداوند متعال بهطور کامل ظهور نماید. این دنیا هرگز نمیتواند ظهور صفات جلال و جمال را متحمل شود. لذا به وجود جهان دیگری نیاز است که بهطور کامل مظهر صفات جلال و جمال گردد. در واقع هدف از آفرینش جهان این است که صفات الهی بهطور کامل ظهور نماید. اگر ما آخرت را نپذیریم پس این هدف در کجا متحقق شود؟ لذا ضروری است که بعد از پایان این دنیا، ما وارد جهان دیگری گردیم و بهطور کامل شاهد ظهور صفات جمال و جلال الهی باشیم.
تأثیر عقیده آخرت بر زندگی انسانها
پس از اینکه دانستید وجود جهانی دیگر بهنام آخرت و جهان پاداش و کیفر از دیدگاه عقل لازم است، حالا بیندیشید که این عقیده چه تأثیری بر زندگی انسانی دارد. کسانیکه با تاریخ جهان آشنایی دارند و صاحب فکر و اندیشه هستند این واقعیت را حتما میپذیرند که عقیده به آخرت در اصلاح انسانها بسیار موثر بوده و بزرگترین نیروی بازدارنده از بدیها و جنایات میباشد. درست است که قانون دولتها و احساس خوبی و بدی، شرافت نفس، پیشرفت تمدن و غیره تا حدی مانع انسان از بدیها و بداخلاقیها هستند، اما مسلم است که هیچ چیزی از اینها به اندازه عقیده آخرت و یقین به پاداش و کیفر موثر نیست. البته شرط این است که یقین و ایمان حقیقی و کامل باشند. بدیهی است که تنها نام ایمان و عقیده بدون محتوا دردی را دوا نمیکند. این امر با تجربه و مشاهده ثابت شده است؛ هر اجتماعی که به جهان آخرت و عدم حضور خود در بارگاه الهی ایمان و یقین نداشته باشد بدی و بدکاری در آن پدید میآید. اما آنانکه قلوبشان منور به نور ایمان و یقین میباشد بهقدری پرهیزگار میشوند که نه تنها از ارتکاب گناه تنفر دارند بلکه از وسوسه و تخیل نسبت به معصیت نیز اجتناب میورزند.
آری، آگاهان به تاریخ جهان به خوبی میدانند که همیشه پاکیزهترین و مبارکترین زندگی از آنِ کسانی بوده است که قلبشان سرشار از یقین و ایمان به آخرت بوده است. علت این امر آن است که عقیده به خدا و جهان آخرت انسان را در جاهایی از گناه و بدی بازمیدارد که نه کسی او را میبیند و نه قانون دولت به آنجا دسترسی دارد.
بدین ترتیب ثابت شد که عقیده به آخرت و جهان پس از مرگ علاوه بر آنکه یک واقعیت مسلّم میباشد و عقل ما آن را تائید مینماید، مصلحتهای بیشماری نیز به آن وابسته است.
آگاهی کامل به جزئیات آخرت فقط از طریق نبوت امکان دارد؛ تمام پیامبران امتهای خود را از تفصیلات آخرت و بهشت و دوزخ اطلاع داده بودند، اما آن امتها آن مطالب را بهطور کامل به خاطر نسپردند. لذا فقط از طریق قرآن مجید که به آنحضرت صلی الله علیه و سلم نازل شده و نیز احادیث رسول اکرم میتوان به تفصیل و جزئیات آخرت آگاهی پیدا کرد. ناگفته نماند که هیچ مطلبی از قرآن و سنت چنان نیست که از نظر عقل ناممکن و محال باشد.
چرا جزئیات آخرت بالاتر از علم و عقل است؟
در رابطه با این شبهه باید عرض کنیم که چون ما احوال آخرت را هنوز مشاهده نکردهایم بسیاری از امور آن را تعجبآور تصور میکنیم و به همین دلیل است که بعضی چیزها را مشکل و بعید از عقل میپنداریم. بچهای که هنوز در شکم مادر بهسر میبرد اگر به وسیلهای به او گفته شود که تو به زودی وارد جهانی میشوی که در آن زمینی پهناوری قرار دارد و دریاهای بزرگی و آسمان بلندی و خورشید و ماه و ستارگان بیشماری وجود دارند، هواپیماها پرواز میکنند، قطارها حرکت میکنند، جنگهایی اتفاق میافتد، از توپ و بمب اتم استفاده میشود و غیره، مسلّم است که برای یک بچه بسیار مشکل است این چیزها را باور نماید، زیرا جهانی که او فعلا در آن به سر میبرد بسیار محدود و مساحتش چند وجب هم نیست.
در واقع جهان آخرت در برابر این دنیا بسیار گسترده و نهایتا پیشرفتهتر خواهد بود، همانطور که دنیای ما در مقابل شکم مادر چقدر بزرگ و گسترده است. همانطور که بچه پس از تولد تمام چیزهایی را که دور از عقل میدانست با چشم سر مشاهده مینماید، همانطور انسان پس از ورود به جهان آخرت تمام چیزهایی را که پیامبران خبر دادهاند مشاهده خواهد نمود. به هر حال علت اینکه عدهای از مردم گاهی درباره پارهای از امور اخروی مبتلای شک و تردید شده و آن را شگفتانگیز میدانند این است که علم و مشاهده انسانها بسیار محدود و قاصر است.
لذا در این خصوص باید صرفا به سخنان خدا و رسول وی اعتماد کرد و آن را حق دانست. این مطلب از نظر عقل و فطرت کاملا درست است که ما چون آخرت را ندیدهایم باید به سخنان کسی اعتماد کنیم که آن را دیده و درباره آن خبر قطعی میدهد. رسول خدا صلی الله علیه و سلم کسی است که صداقت و پاکی وی ثابت شده است. لذا هر آنچه که او از طرف خداوند متعال خبر داده است ما باید بپذیریم و یقین کنیم که کاملا درست و حق است؛ «آمنا بالله و بالیوم الآخر»
تقاضای ایمان به خدا و روز قیامت
پس از اینکه ما عقیده بالا را پذیرفتیم باید بدانیم که این عقیده از ما میخواهد که دیگر مانند حیوانات زندگی را سپری ننماییم. بکوشیم فرمانبردار خدا و رسول باشیم. زندگانیمان توأم با اطاعت خدا باشد تا اینکه آفریننده و پروردگار ما از ما راضی شده و از عذاب وی رهایی یابیم و به نعمتهایی که او برای نیکوکاران وعده کرده دست یابیم. همانا او تواناست و همه چیز در دست اوست.
*برگرفته از کتاب “دین و شریعت”. مؤلف: علامه محمدمنظور نعمانی. مترجم: مولانا محمدقاسم قاسمی