- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

اهل‌ بیت نبوی و جایگاه آنان از دیدگاه اهل‌سنت و جماعت [بخش نخست]

 چكیده: محبت اهل‌بیت حضرت خاتم‌‌‌‌‌النبیین صلی‌الله علیه و آله و سلم، یك واجب شرعی است، و بر هر فرد مسلمان لازم است جایگاه، ویژگی‌ها و مناقب اهل‌بیت نبوی را در پرتو قرآن و سنت بشناسد و چنان كه باید ارج بنهد. همچنین وظیفه دارد از افراط و تفریط در حق آنان دوری جوید و میانه‌ترین گزینه را كه مقتضای عدالت و انصاف است برگزیند و از خوارج و نواصب و غالیان اعلام برائت كند. این تحقیق می‌كوشد تا سیمای راستین اهل‌بیت و محبان واقعی آنان را در پرتو منابع معتبر اسلامی ترسیم كند.

كلید واژه‌ها: اهل‌بیت، تطهیر، اهل‌كساء، نساءالنبی، عصمت، اهل، آل، عشیره، عترت.

مقدمه
دوستی با اهل‌بیت رسول‌الله صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم قضیه‌ای است كه نیاز به اثبات ندارد؛ همه فرق اسلامی آن را قبول دارند و به آن مباهات می‌كنند. اما در تعیین مصداق اهل‌بیت نبوی اختلاف‌نظر وجود دارد و این موضوع از دیرباز مورد مناقشه و بحث كلامی بوده است. در این نوشتار كوشیده‌ایم به دور از مناقشه‌های لفظی با توجه به تعابیر رسول‌الله صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم و فهم مستمعان كلام الهی با زبان ساده و عام فهم، واقعیت مسئله را به تصویر بكشیم.
موثق‌ترین منابع شناخت اهل‌بیت در یك نگاه عبارتند از:
1ـ قرآن كریم؛ 2ـ سیره عملی رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم؛ 3ـ دیدگاه صحابه و مستمعان كلام نبوی و مشاهده‌كنندگان رفتار پیامبر؛ 4ـ سیره و گفتار خود اهل‌بیت.
نخست به واژه‌شناسی «آل» و «اهل» می‌پردازیم و سپس به شناخت مصادیق اهل‌بیت در پرتو منابع پیش‌گفته روی می‌آوریم.
 
معنی «آل» در لغت‌نامه‌ها
در كتابهای لغت، واژه «آل» و «اهل» را این‌گونه معنی كرده‌اند:
آل: دودمان، اهل‌خانه، خاندان، فرزندان، خانواده، منسوبین، خویشاوندان، پیروان، بستگان.
اهل: همسر، زوجه، افراد خانواده.
تأهل: ازدواج كردن؛ متأهل: همسردار.
اهل‌بیت: اهل‌خانه، مردم خانه، افراد خانواده، اهل‌‌بیت پیامبر.(1)

فرق بین آل و اهل
اغلب، این دو واژه به جای یكدیگر به كار می‌روند و بعضی گفته‌اند: «آل»، در اصل «اهل» بوده است، هاء به همزه بدل شده و همزه ثانی به واسطه توالی همزتین به الف تبدیل شده است.(2) این نظریه سیبویه و جمهور نحویان بصری است.
اما عده‌ای دیگر از علما می‌گویند: لفظ «آل» در اصل «اَوَل» بوده است؛ واو ما قبل مفتوح به الف تبدیل شده است، مانند «قَال» كه در اصل «قَوَلَ» بوده است. این قول از امامان نحو، مانند كسائی و یونس نقل شده است و محققان نیز آن را برگزیده‌اند و مطابق با قیاس نیز هست. این گروه می‌گویند: اهل و آل از نظر معنی و كاربرد و مصداق، تفاوت‌های زیادی با هم دارند.
علامه موسی روحانی بازی، در كتاب «لطائف البال فی الفروق بین الأهل والآل» درباره تفاوت‌های این دو واژه، محققانه بحث كرده است و بیش از سی فرق بین این دو واژه برشمرده است كه نقل آنها از حوصله این نوشتار خارج است، علاقه‌مندان می‌توانند به این كتاب مراجعه كنند.
 
واژه اهل‌بیت در اصطلاح قرآن
واژه «اهل‌بیت» در قرآن كریم  به طور مجموع (اعم از صیغه معرفه و نكره) سه بار آمده است، و در هر سه مورد به خانواده و همسر اطلاق شده است، هر چند این اطلاق به معنای تخصیص واژه نیست. به آیه‌های زیر توجه كنید:
1ـ «قالوا أتعجبین من أمر الله، رحمةالله و بركاته علیكم أهل‌البیت»[هود: 73]؛ فرشتگان گفتند: آیا از قدرت  خدا تعجب می‌كنی؟! رحمت و بركات خدا بر شما اهل‌بیت باد.
آیه بالا خطاب به ساره، همسر حضرت ابراهیم علیه‌السلام، است.
2ـ «فقالت هل أدلكم علی أهل‌بیت یكفلونه»؛ خواهر حضرت موسی گفت: آیا می‌خواهید اهل‌خانه‌ای را كه كفالت او را بر عهده گیرند به شما معرفی بكنم؟
منظور از اهل‌بیت در این آیه، همسر عمران، مادر حضرت موسی علیه‌السلام، است.
3ـ «إنّما یرید الله لیذهب عنكم الرجس أهل البیت»[احزاب: 33]؛ خدا می‌خواهد پلیدی و زشتی را از شما ای اهل‌بیت دور كند.
این آیه خطاب به همسران و اهل‌بیت پیامبر اسلام است.

اهل‌بیت پیامبر چه كسانی هستند؟
درباره مصداق انحصاری اهل‌بیت حضرت رسول صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم، نظریه‌های متفاوتی نقل شده است كه به برخی از آنها اشاره می‌شود:
الف: اهل‌بیت، كسانی هستند كه زكات بر آنان حرام قرار داده شده است؛ یعنی بنی‌هاشم و بنی‌عبدالمطلب، یا تنها بنی‌هاشم، اما در این میان بعضی از اهل‌بیت مانند: حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین رضی‌الله‌عنهم از دیگران خاص‌ترند.(3)
ب: اهل‌بیت «ازواج و ذریه» پیامبر هستند.
ج: اهل‌بیت تنها علی، فاطمه، حسن و حسین رضی‌الله‌عنهم هستند.
د: اهل‌بیت تنها امهات‌المؤمنین و همسران آن‌حضرت صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم هستند.
نظریه‌های دیگری هم وجود دارد كه مورد بحث نیستند. صاحبان هر یك از دیدگاههای یاد شده برای خود دلایلی دارند و آیات و احادیث را به گونه‌ای تفسیر می‌كنند كه مؤید دیدگاه آنان باشد.

اهل‌بیت نبوی در قرآن
نخست ببینیم كه به طور اساسی چه كسانی در قرآن كریم اهل‌بیت نبوی نامیده شده‌اند. در قرآن، همان‌گونه كه واژه «اهل‌بیت»، برای حضرت ابراهیم و خانواده‌اش به كار رفته است، برای حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و خانواده‌اش نیز به كار رفته است. آیه‌های زیر را با دقت بخوانید:
«یا نساء النبی لستن كأحد من النساء إن اتقیتن فلاتخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولاً معروفا و قرن فی بیوتكن و لاتبرّجن تبرّج الجاهلیة الأولی و أقمن الصلوة و آتین الزكوة و أطعن الله و رسوله إنّما یرید الله لیذهب عنكم الرجس أهل‌البیت و یطهركم تطهیرا و اذكرن ما یتلی فی بیوتكن من آیات الله و الحكمة إنّ الله كان لطیفاً خبیراً» [احزاب: 34 ـ 32]؛ ای همسران پیامبر! شما مانند هیچ یك از [سایر] زنان نیستید، اگر پرهیزگار باشید؛ پس هنگام سخن گفتن صدا را نرم و نازك نكنید كه انسان بیماردلی طمع كند. و به صورت شایسته و برازنده سخن بگویید. و در خانه‌های خود بمانید و همچون زینت‌نمایی [عصر] جاهلیت پیشین اظهار زینت و خودنمایی نكنید. و نماز برپای دارید و زكات بپردازید و از خدا و پیامبرش اطاعت كنید. [هدف از این دستورالعمل آن است كه] همانا خداوند می‌خواهد پلیدی را از شما ای اهل‌بیت [پیغمبر] دور كند و چنانكه باید شما را پاكیزه گرداند. و هر آنچه از آیات خدا و حكمت‌ در خانه‌های شما خوانده می‌شود [بیاموزید و برای دیگران] یاد كنید، همانا خداوند باریك‌بین و آگاه است.
خداوند در این آیه‌ها ابتدا همسران پاك شده پیامبر اسلام را به رعایت امور خاصی سفارش می‌كند و تذكر می‌دهد كه شما مانند سایر زنان نیستید و به دلیل انتساب به بیت نبی از مقام والایی برخوردار هستید؛ سپس می‌فرماید: این دستور‌العمل‌ بدان منظور است كه خداوند می‌خواهد آلودگی‌ها را از شما اهل‌بیت نبوی دور كند و شما را پاك و پاكیزه بگرداند، پس باید این دستور‌العمل را رعایت كنید.
از دیدگاه علمای اهل‌سنت آیه تطهیر با آیه‌های قبل و بعد از آن در شأن ازواج و همسران گرامی برترین رسول رب‌العالمین فرود آمده است و سبب نزول آیه، ازواج هستند و پس از نزول آیه، رسول اكرم اهل‌ كساء را بر اساس مفهوم كلی و عمومی اهل‌بیت به این شرف مفتخر گردانیده است. بنابراین، مراد از ‌اهل‌بیت در آیه، ازواج و ذریه پیامبر گرامی اسلام هستند.(4)
دلالت آیه به همسران پیامبر چنان قوی و صریح است كه جای هیچ‌گونه تأویل و شك باقی نمی‌ماند. از اینجا است كه عده‌ای مانند عكرمه، اهل‌بیت نبوی را فقط به همسران پیامبر منحصر می‌دانستند، اما صحیح آن است كه ازواج، گروهی از اهل‌بیت هستند.(5) رئیس مفسران، حضرت ابن‌عباس و سعیدبن جبیر و عروة بن زبیر می‌گویند: این آیه در حق همسران پاك پیامبر فرود آمده است.(6)
به همین دلیل، واژه «مطهرات» به همسران رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اختصاص یافته است.

بررسی چند شبهه
در این جا چند سؤال مطرح شده است كه به ظاهر ایجاد شبهه می‌نمایند:
شبهه اول:‌ اگر واژه «اهل‌بیت»، در برگیرنده  زنان پیامبر است چرا به جای ضمیر مؤنث، ضمیر جمع مذكر (منكم ـ یطهركم) به كار رفته است؟
پاسخ نخست: اصولاً در قرآن كریم هر جا واژه «اهل» به كار رفته است با ضمیر مذكر آمده است؛ زیرا لفظ «اهل» علاوه بر مذكر بودن، یك كلی است كه در برگیرنده افراد مذكر و مونث است و همواره با صیغه مذكر به كار می‌رود، و این مطابق با فصاحت و بلاغت است، به آیه‌های زیر توجه كنید:
«قالوا أتعجبین من أمرالله رحمة الله و بركاته علیكم أهل البیت» [هود: 73]. همانگونه كه مشاهده می‌كنید این آیه خطاب به ساره، همسر حضرت ابراهیم، است كه فرشتگان به او مژده فرزندی به نام «اسحاق» دادند و با آنكه مخاطب، یك فرد مؤنث است ضمیر جمع مذكر «علیكم» به كار رفته است؛ سبك و سیاق این آیه با آیه تطهیر هیچ تفاوتی ندارد.
همچنین در آیه‌ 29 سوره قصص، آیه 10 سوره طه و آیه 7 سوره نمل با وجود آنكه مخاطب همسر حضرت موسی است، ضمیر جمع مذكر به كار رفته است: «فقال لأهله أمكثوا ـ آتیكم ـ لعلكم».
خود رسول ‌اكرم صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم همسران خود را به ضمیر مذكر «كُم» خطاب كرده است؛ در روایتی آمده است كه یك بار رسول ‌اقدس صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم از حضرت عایشه رضی‌الله‌عنها پرسید: «هل عندكم شیء؟ قالت: لا إلا أنّ نسیبة بعثت إلینا …»(7)؛ آیا نزد شما چیزی برای خوردن وجود دارد؟ او گفت: خیر چیزی وجود ندارد جز آنچه نسیبه برای ما فرستاده است.
در اینجا رسول اكرم صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم  همسر گرامی‌اش را كه یك  نفر بود با ضمیر جمع مذكر خطاب كرده است.
رسول اكرم صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم پس از ازدواج با «زینب بنت جحش» رضی‌الله‌عنها به خانه أم‌المؤمنین عایشه رضی‌الله‌عنها وارد شد و فرمود: «السلام علیكم اهل‌البیت و رحمة الله و بركاته». سپس به حجره‌های همه همسرانش ‌رفت و همین جمله را تكرار ‌نمود.(8)
در اینجا همسرانش را با ضمیر جمع مذكر و با واژه «اهل‌البیت» خطاب كرده است.
نیز خطاب به همسرانش فرمود: «هو علیها صدقة و لكم هدیة فكلوه»؛ آنچه مردم به «بریره» صدقه می‌دهند در حق او صدقه است و برای شما هدیه به شمار می‌رود؛ لذا می‌توانید آن را بخورید.(9)
در كتاب‌های اهل‌تشیع نیز آمده است كه رسول اكرم صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم هنگام عروسی حضرت زهرا رضی‌الله‌عنها خطاب به همسرانش فرمود: «هیئوا لابنتی و لابن عمی»؛ مقدمات مراسم عروسی دخترم و پسرعمویم را فراهم كنید.(10)
با بودن این همه شواهد از قرآن و سنت، بدون تردید نخستین مخاطب آیه تطهیر، همسران رسول الله صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم هستند.
پاسخ دوم: ضمیر جمع برای نمایاندن عظمت خانواده نبوی است، چنانكه پیامبر اسلام و حضرت موسی علیهماالسلام همسران خود را با ضمیر جمع مذكر خطاب كرده‌اند. این سبك در كلام عرب رایج بوده و مطابق با فصاحت است. شاعر عرب، خطاب به یگانه همسر خود می‌گوید: «إن شئت‌ِ حرمت النساء سواكم».
حكمت دیگر در كلام بلیغ الهی این است كه ضمیر مذكر اشاره به این نكته است كه هر چند مخاطبان نخستین و سبب نزول آیه همسران نبی‌ اكرم صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم هستند، اما نباید اهل‌بیت نبوی را فقط به همسران ایشان منحصر دانست؛ بلكه گستره آن وسیع‌تر است و همه مردان و زنان اهل‌بیت را دربر می‌گیرد.
این موضوع را در قالب یك مثال می‌توان این گونه تفهیم نمود: به طور مثال رئیس‌جمهور كشوری دیگر در مراسم تقدیر از برگزیدگان یك المپیاد علمی، به چند ایرانی كه در آن المپیاد به رتبه‌های ممتازی دست یافته‌اند، بگوید: «شما اهل ایران از هوش بالایی برخوردار هستید»؛ مسلم است كه هر چند شأن ورود این جمله و مخاطب اصلی آن همان چند نفر هستند، اما همه ایرانیان در مفهوم «اهل ایران»  داخل هستند، گرچه ضریب هوشی‌ تك تك ایرانیان با آن چند نفر ممتاز برابر نباشد. در این جا نیز هر چند روی سخن به ازواج مطهرات است، اما همان‌گونه كه احكام بیان شده در این آیه‌ها مخصوص ازواج نیست، بلكه همه زنان مسلمان را دربرمی‌گیرد، واژه اهل‌بیت نیز مخصوص آنان نیست و برای همه اهل‌بیت نبوی عام است.
پاسخ سوم: این اعتراض مانند آن است كه كسی بگوید چرا لفظ «أحَد» در ابتدای آیه با صیغه مذكر آمده است: «لستن كأحَد من النساء». هر توجیهی كه در مورد كلمه «أحَد» گفته شود، درباره لفظ اهل و تذكیر ضمیر آن نیز صدق می‌كند.   
علامه دهلوی می‌گوید: «اهل‌البیت» اسم جنس است و اطلاق آن بر كثیر و قلیل جایز است.(11)
تركیب «اهل‌بیت» گرچه از نظر لفظ مذكر است، اما مصداق آن فقط به مذكر اختصاص ندارد. در ادبیات عرب نظایر زیادی وجود دارد كه اعتبار لفظ با معنا متفاوت است و در چنین مواردی، گاه لفظ را لحاظ می‌كنند و گاه معنا را. به طور مثال لفظ «مِن» به اعتبار لفظ مفرد است ولی به اعتبار معنا جمع است. در یك آیه قرآن هر دو جنبه رعایت شده است: «و من النّاس من یقول آمنا بالله و بالیوم الآخر و ما هم بمؤمنین». در این آیه، نخست نظر به رعایت لفظ، صیغه واحد «یقول» آمده است، و در آخر آیه به اعتبار معنا، ضمیر جمع «هم» به كار رفته است. در آیه تطهیر نیز نظر به ظاهر لفظ «اهل‌بیت» كه مذكر است، ضمیر «كم» آمده است.
از اینجا دانسته می‌شود كه لفظ «أهل» همانند كلمه «النّاس» اسم جنس است و برای مذكر و مؤنث یكسان به كار می‌رود.
نكته: مراد از طهارت، طهارت تشریعی است، نه تكوینی كه آن ویژه انبیاست؛ زیرا واژه «اذهاب» كه به معنای زدودن و پاك كردن است، نظریه عصمت اهل‌بیت را از گناه رد و نقض می‌كند، و چنین استدلالی از آیه، با سبك بلاغت قرآنی هماهنگ نیست؛ زیرا آیه به وجود رجس دلالت دارد؛ یعنی رجس وجود داشته است و بعد خداوند آن را پاك كرده است. و آنگهی  اگر منظور عصمت می‌بود، واژه عصمت به كار می‌رفت، چنان كه در دعاهای ماثوره آمده است: «اللهم اعصمنی فی هذا الیوم من شر كل مصیبة نزلت من السماء» و در سوره هود آمده است: «لاعاصم الیوم من أمرالله»؛ یا واژه «صرف» به كار می‌رفت، چنانكه در حق حضرت یوسف علیه‌السلام آمده است: «كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء». «صرف» یعنی بازداشتن و جلوگیری قبل از اصابت و ارتكاب؛ و «اذهاب» یعنی از بین بردن و پاك كردن بعد از وجود شیء.
در تمام قرآن واژه «اذهاب» به معنای زدودن و از بین بردن یك شیء موجود به كار رفته است. به شواهد زیر توجه فرمایید:
1) «و قالوا الحمدلله الذی أذهب عنّا الحزن» [فاطر:34].
2) «و یذهب عنكم رجز الشیطان» [أنفال:11].
3) «و یذهب غیظ قلوبهم» [توبه:15].
4) «لیذهب عنكم الرجس أهل البیت» [احزاب:33].
و مراد از اراده نیز اراده تكوینی نیست. اگر مراد اراده تكوینی باشد به این معناست كه خداوند شما را در ازل پاك كرده است و هر كس، حتی جاهلان نیز می‌دانند كه چیز پاك نیاز به پاك كردن ندارد كه خداوند بفرماید در آینده شما را پاك می‌گردانیم. اگر هدف تطهیر ازلی و تكوینی می‌بود، با صیغه ماضی می‌فرمود: «إن الله أذهب عنكم الرجس و طهّركم تطهیرا»، و معنی اراده تكوینی نیز همین است. اگر اراده خدا نسبت به پاكی و رفع رجس از آنان واقع شده بود چگونه رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وسلم بار دیگر دعا می‌كرد و پاكی آنان را از خدا درخواست می‌كرد؟ در این صورت شایسته بود كه پیامبر به جای این دعا سپاس خدا را بجا آورد و بگوید: «الحمدلله الذی طهّركم» (سپاس برای خدایی كه شما را پاك گردانید.)
علامه دهلوی نوشته است: «اگر این كلمه مفید عصمت می‌بود، بایستی همه صحابه، بخصوص شركت‌كنندگان در جنگ بدر، معصوم می‌بودند؛ زیرا خداوند در حق آنان نیز فرموده است: «و لكن یرید لیطهركم و لیتم نعمته علیكم لعلكم تشكرون.»(12)

شبهه دوم:‌ سیاق آیات در مورد همسران، با عتاب و تهدید همراه است، ولی سیاق آیه تطهیر همراه با تمجید و مدح است.
پاسخ: اول اینكه آنچه را شبهه‌پردازان، آیه تطهیر می‌‌‌نامند، یك آیه مستقل نیست، بلكه یك جمله از آیه طولانی 33 سوره احزاب است. گلچین كردن یك جمله از تمام آیه و بریدن آن از ماقبل و مابعد از دیدگاه خِرَد محكوم است، و این كار به بافت آیه ضربه اساسی وارد می‌كند؛ زیرا جمله «إنّما یرید الله…» در مقام تعلیل آمده است؛ یعنی در این جمله فلسفه رعایت مقررات و دستورالعمل پیش‌گفته، توضیح  داده شده است. از این رو این تقسیم‌بندی و قائل شدن به انقطاع از ماقبل و مابعد در مورد آیات، در كل درست نیست.
دوم اینكه لحن آیه تهدیدآمیز نیست، بلكه به مقام شامخ ازواج مطهرات دلالت دارد. اگر حاكی از عتاب هم باشد می‌توان با نگاهی به سبب نزول آیات، به راز این تعبیر پی برد. مفسران در سبب نزول آیه گفته‌اند: همسران پیامبر زندگی بسیار ساده و فقیرانه‌ای داشتند تا جایی كه در روایات آمده یك ماه می‌گذشت و آتشی برای پخت‌وپز در خانه پیامبر روشن نمی‌‌شد و اهل خانه شب‌های متوالی گرسنه می‌خوابیدند. بعد از غزوه احزاب دروازۀ فتوحات گشوده شد و فتوحات بنونضیر و بنوقریظه روی داد و اموال غنیمت بین مسلمانان تقسیم شد. همسران پیامبر عرض كردند كه ما زندگی را به سختی می‌گذرانیم، لذا شایسته است با برخورداری از موقعیت پیش‌آمده اندكی وضع زندگی ما نیز بهبود یابد. پیامبر از این بابت دلگیر شدند؛ زیرا ایشان می‌خواستند اهل‌بیتش شادكامی‌ها را برای زندگی آخرت ذخیره كنند و مصداق «أذهبتم طیباتكم فی الحیاة الدنیا» نباشند. از این جا بود كه اختیار داده شدند تا آزادانه از دو راه، یكی را برگزینید، یا زندگی همراه با رفاه دنیا را خارج از خانه پیامبر اسلام، و یا انتخاب خدا و رسول و زندگی جاودانه آخرت و تحمل سختی‌ها را. پس از آنكه آنان خشنودی خدا و ماندن در جوار رسول‌الله صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم و زندگی آخرت را برگزیدند، در برابر این حُسن انتخاب، پاداش و انعامی برایشان مقرر شد كه عبارت است از:
1). در برابر اعمال نیك دو برابر پاداش می‌یابند: «نؤتها أجرها مرتین.»
2). مادران مؤمنان هستند، و بعد از پیامبر كسی حق ازدواج با آنان را ندارد: «و لا أن تنكحوا أزواجه من بعده.»
3). پیوندشان تا قیامت با پیامبر مستحكم خواهد ماند و رسول‌الله صلی‌الله‌‌علیه‌وآله‌وسلم نمی‌تواند آنان را از خود جدا كند: «و لا أن تبدل بهن من أزواج.»
آری! یك مربی آگاه و دلسوز، هرگاه بخواهد خطای شاگردی را گوشزد كند ابتدا او را سرزنش می‌كند و آن‌گاه كه شاگرد به خطای خود اعتراف كند او را مورد تشویق قرار می‌دهد و به وی جایزه می‌دهد. متخصصان تعلیم و تربیت متفق‌اند كه تشویق و تهدید در كنار هم مؤثر است: «درشتی و نرمی به هم در به است». نیز خداوند كه حكیم‌ترین مربی و مهربانترین فرد به بندگان است، ابتدا به ازواج پیامبر تفهیم نمود كه این خواسته در شأن همسران پیامبر نیست، و آن‌گاه كه آنان خدا و رسول و زندگانی آخرت را برگزیدند، جایزه و پاداش یافتند.
در این جا به این نكته باید توجه كرد كه مطالبه نفقه از سوی همسران پیامبر، كاری ناجایز و گناه نبود، اما چگونگی مطالبه، در شأن اهل‌بیت نبی نبود. از این رو همین خطای كوچك، بسیار بزرگ دانسته شد، چنانكه لغزش كوچك پیامبران بسیار بزرگ تلقی شده و حتی از آن به معصیت تعبیر شده است: «فعصی آدم ربّه فغوی.»
افزون بر آن، حضرت فاطمه رضی‌الله‌عنها نیز با وجود آنكه نفقه‌اش بر پیامبر لازم نبود، برای گرفتن خدمتگزار به حضور پیامبر رفت، ولی آن‌حضرت به او جواب منفی داد و در عوض، 33 بار تسبیح (سبحان الله)، 33 بار تحمید (الحمدلله) و 34 بار تكبیر (الله‌اكبر) را به او آموخت. (آنچه كه به تسبیحات فاطمی مشهور است) و فرمود: اینها بهتر از آن چیزی است كه درخواست كرده‌ای.(13)

شبهه سوم: شبهه‌ای دیگر، این گونه مطرح شده است كه پیامبر همسران خود را از اهل‌بیت خارج كرده است و در پاسخ استفسار آنان گفته است: شما از اهل‌بیت نیستید؟
پاسخ: ظاهراً ماجرای كساء چند بار تكرار شده است، (هر چند اغلب روایات بر معیار روایت و درایت منطبق نیستند.)(14) و در هیچ یك از روایات معتبر نیامده است كه پیامبر هنگام استفسار همسرانش بگوید: شما از اهل‌بیت نیستید؛ بلكه اهل‌بیت بودن آنان را تایید كرده است؛ به دلیل اینكه پاسخ پیامبر به شرح زیر بوده است: «أنتِ إلی خیر»(15) «إنّ لكِ عندالله خیراً»(16) «إنّكِ علی خیر»(17) «أنتِ إلی خیر و أنتِ مِن أزواج النبی»(18)؛ «أبشری یا أم‌سلمة! فإنّكِ إلی خیر»(19)؛ یعنی شما مقام نیكویی دارید و بنابر نص صریح قرآن از اهل‌بیت هستید و نیازی به داخل شدن زیر كساء ندارید.
گذشته از این، در دسته‌ای دیگر از روایات تصریح شده است كه پیامبر اكرم در پاسخ سوال آنان فرمودند: «آری شما از اهل‌بیت هستید.» چنانكه در پاسخ أم‌سلمه گفت: «بلی إن‌شاءالله! آری تو از اهل‌بیت هستی إن‌شاءالله.»(20) كلمه «إن‌شاءالله» برای تبرّك است. «أنت و ابنتك من أهل‌البیت».(21) در برخی روایات تصریح شده است كه ام‌سلمه را زیر پارچه قرار داد و فرمود: تو از اهل‌بیت هستی [«قال: بلی، فادخلی فی الكساء»].(22)
در یك روایت آمده است كه پیامبر بقیه دختران و خویشان و همسرانش را نیز زیر كساء داخل كرد.(23)  
از سوی دیگر داخل نكردن در كساء به معنای اخراج از اهل‌بیت نیست و اگر به فرض به این معنا هم باشد، از اهل‌بیت نسبی خارج می‌شوند نه از مفهوم اهل‌بیت. لذا از این روایات به هیچ وجه نمی‌توان برای اخراج ازواج از اهل‌بیت استدلال نمود، وانگهی قراین و شواهد فراوان از جمله واژه‌‌های «خاصتی» و «هولاء أحق»(24)، دلیل صریح است كه این دعای پیامبر پس از نزول آیه در حق همسران ایشان بوده است وگرنه دلیلی نداشت كه پیامبر اكرم با این همه اصرار و الحاح از خداوند چنین درخواستی بكند و خاطرنشان سازد كه اینها سزاوارترند.
سبب اینكه پیامبر اهل‌بیت نسبی خود را در زیر كساء قرار داد، این بود كه پس از نزول آیه در حق همسران ایشان، این توهم وجود داشت كه شاید آیه، اهل‌بیت نسبی را دربرنمی‌گیرد؛ لذا رسول اكرم صلى‌الله‌علیه‌وسلم برای رفع این توهم اهل‌بیت نسبی را گاه زیر یك پوشش قرار می‌داد و گاه با واژه اهل‌بیت خطاب می‌كرد تا بدین وسیله تبیین نماید كه آِیه شامل هر دو گروه است.(25)

اهل‌ بیت در آینه حدیث كساء
حضرت عایشه رضی‌الله‌عنها روایت كرده است كه یك روز صبح رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله وسلم تشریف آورد و ردایی سیاه رنگ و خط‌‏‏‏دار پوشیده بود، ناگاه حسن بن علی آمد، او را زیر رداء قرار داد، سپس به ترتیب، حسین، فاطمه و علی [رضی‌‌الله‌عنهم] آمدند آنها را نیز زیر رداء قرار داد و این آیه را قرائت كرد: «إنما یرید الله لیذهب عنكم الرجس أهل‌البیت.»(26)
در روایت دیگری آمده است كه پیامبر اكرم این چهار تن را زیر پارچه‌ای قرار داد و فرمود: «اینها اهل‌بیت من هستند، پس آنان را پاك گردان.»(27)
طبق تصریح این روایت، حضرت علی، فاطمه و حسنین رضی‌الله‌عنهم از اهل‌بیت نبوی هستند.

نتیجه سخنان پیشین
همان‌گونه كه ملاحظه كردید، درباره مفهوم اهل‌بیت دو نص وجود دارد: نص قرآن و نص حدیث. با كنار هم گذاشتن این دو نص، ثابت می‌شود كه همسران پیامبر، بنابر نص صریح قرآن اهل‌بیت ایشان هستند، و حضرات علی و فاطمه و حسن و حسین، بنابر نص صریح سنت و فرموده نبوی اهل‌بیت ایشان‌اند.  اهل‌بیت بودن همسران رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، هیچ منافاتی با حدیث كساء ندارد؛ زیرا در این حدیث آمده است: «خدایا اینها اهل‌بیت من هستند.» و این بدان معنا نیست كه اهل‌بیت ایشان فقط همین چهار نفرند و بس. اگر چنین باشد پس اولاد و احفاد حضرت حسن و حسین و شهدای كربلا رضی‌الله‌عنهم نیز از اهل‌بیت نخواهند بود.
در ادبیات عرب تركیب‌هایی مانند: «هولآء أهل‌بیتی» بر انحصار دلالت ندارد؛ چنانكه با اشاره به چند نفر گفته شود: «هولاء أهل بلدی» اینها همشهریان من هستند؛ مسلم است كه منظور گوینده آن نیست كه همشهریان او فقط همین چند نفر هستند. همچنان‌كه حضرت ابراهیم علیه‌السلام با اشاره به میهمانان خود گفت: «إن هولآء ضیفی» [حجر:66].
حداكثر آنچه از حدیث ثابت می‌شود این است كه این چهار نفر از نخبگان و خاصان اهل‌بیت نبوی هستند؛ چنانكه طبق یك روایت، پیامبر فرمود: «أللهم هؤلاء أهل‌بیتی و خاصتی.»(28)
 در مورد اینكه اهل كساء جزء اهل‌بیت پیامبر هستند اختلاف‌نظری وجود ندارد؛ لذا به بحث در این موضوع نیازی نیست؛ اما اختصاص اصطلاح اهل‌بیت به همین چهار نفر، مورد بحث است.   
شواهد متعددی وجود دارد كه خود رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم لفظ «أهل» و «آل» را هم برای همسران خود و هم برای خویشان نزدیك خود به كار برده و گویا بدین وسیله اهل‌بیت خودش را معرفی كرده است. و مسلّم است كه رسول‌الله صلی‌الله علیه وآله‌وسلم به قرآن و مفاهیم آن و به لغت عرب از دیگران آگاه‌تر بوده است.

ادامه دارد…

پی نوشت:
1) ر.ك: فرهنگ بزرگ جامع نوین، احمدسیاح؛ فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، آذرتاش آذرنوش؛ فرهنگ عمید، لسان‌العرب، معجم مقاییس اللغة، القاموس‌المحیط و صحاح‌اللغة.  
2) فرهنگ جامع نوین، به نقل از لسان‌العرب.
3) منهاج‌السنة، ج7، ص:78ـ75.
4) برای تفصیل بیشتر رجوع شود به تفسیر قرطبی و المنتقی للذهبی و تكملة فتح‌الملهم للشیخ محمدتقی العثمانی: 5/106؛ بنات‌ اربعة، تألیف شیخ محمدنافع.
5) سید حسن حسینی، مرحبا بأهل‌البیت، ص:17، دارالبشائر الاسلامیة.
6) واقدی، أسباب النزول، ص:203، دارالكتب العلمیة، بیروت، 1402؛ لطائف‌البال، ص:49؛ الدرالمنثور:5/198؛ فتح‌القدیر:4/337؛ تفسیر ابن‌كثیر: 6/542، دارالفتح شارقه، 1419هـ؛ خالد عبدالرحمن، جامع أسباب‌النزول، ص:274، كراچی، بی‌تا.
7) صحیح مسلم، كتاب الزكاة، باب إباحة الهدیة، حدیث:1076، دارإحیاءالتراث العربی.
8) صحیح بخاری، كتاب التفسیر، حدیث: 4793.
9) صحیح مسلم، حدیث: 1075.
10) طوسی، امالی، ص:40، چاپ نجف، ذیل داستان عروسی حضرت فاطمه.
11) لكنوی، تحفه اهل‌سنت، ص: 717.
12) دهلوی، تحفه اثناعشریه، ص: 204، بحث آیه تطهیر.
13) بحارالانوار: 43/84.
14) ر.ك: ‌پاورقی تفسیر ابن‌كثیر، ذیل آیه 33 سوره احزاب،‌ چاپ دارالفتح، شارقه، 1419.
15) سنن ترمذی، كتاب المناقب، حدیث: 3787.
1) مشكل‌الآثار: 1/336، دارصادر، بیروت.
17) جمع‌الفوائد من جامع الاصول و مجمع الزوائد، المجلس العلمی كراتشی، 1420، حدیث: 9007.
18) طبری، جامع‌البیان: 12/10، دارالفكر، چاپ اول 1421هـ.ق.
19) قمی، تفسیر كنزالدقائق، جلد:10، ص:374، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1411.
20) عثمانی، قاضی ثناءالله پانی‌پتی، تفسیر مظهری:7/344
21) جمع‌الفوائد، حدیث:8998؛ طبرانی، معجم‌الكبیر: 3/46.
22) مسند احمد، حدیث:26550، بیت‌الافكارالدولیة.
23) آلوسی، تفسیر روح‌المعانی، جلد:22، ص: 15، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1415؛ اسعاف‌الراغبین فی سیرة المصطفی و اهل‌بیته الطاهرین، علی هامش نورالابصار، ص:107، چاپ قدیم.
24) مسند احمد، حدیث: 16988.
25) ر.ك: ابن‌حجر، الصواعق المحرقة، باب 11، فصل اول، ص:120ـ 115 ؛ ابن‌قیم، جلاءالافهام، ص: 338.
26) صحیح مسلم، كتاب فضایل‌الصحابة، باب فضائل اهل‌بیت‌‌النبی، حدیث:2424.  
27) سنن ترمذی، كتاب‌المناقب، حدیث:3787.
28) مسند احمد، حدیث:26508، بیت‌الافكارالدولیة؛ سنن ترمذی، حدیث:3871. «خاصه» به معنای «نخبه» چنانكه حضرت علی از پیامبر نقل كرده است كه «أهل‌القرآن أهل‌الله و خاصته» (جامع‌الصغیر،1/164، دارالكتب العلمیة بیروت).