- سنی آنلاین - https://sunnionline.us/farsi -

اهمیت وجایگاه زکات در دین

Imageبعد از شهادت به توحید و رسالت (لا اله الاالله و محمد رسول الله) و اقامه نماز، زکات سومین رکن اسلام است. در قرآن مجید بیش از هفتاد جا اقامه نماز و ادای زکات در کنار هم ذکر شده است. به همین جهت بعد از وفات رسول اکرم صلی الله علیه وسلم وقتی عده ای از کسانی که اسلام را قبول کرده بودند و به توحید و رسالت اعتراف کرده، نماز هم می خواندند ولی از دادن زکات خودداری کردند، حضرت صدیق اکبررضی الله عنه علیه آنها حکم جهاد را بر همین مبنا که آنها بین نماز و زکات فرق و تفاوت قائل شده اند، صادر فرمود، زیرا این امر انحراف و نوعی ارتداد محسوب می شد.

روایتی در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است که صدیق اکبر در پاسخ به عمر فاروق رضی الله عنه فرمود: «والله لأقاتلنّ من فرّق بین الصلاة و الزکاة»؛ (به خدا سوگند با کسانی که میان نماز و زکات فرق قائل شوند، خواهم جنگید). آنگاه تمام صحابه کرام این نظر را قبول کرده و بر آن اجماع کردند. اینک پاره ای از آیات و احادیثی که بر نزدیک بودن جایگاه نماز و زکات دارد بیان می گردد؛

زکات در قرآن
خداوند متعال در ابتدای سوره بقره در بیان اوصاف"متقین" می فرماید« الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» [بقره:3]؛ یعنی به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه روزیشان گردیده است انفاق می کنند.
در آیات دیگری خداوند در مورد اهمیت زکات می فرماید: «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآَتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ » [بقره:110] « إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ » [بقره: 277]. در سوره بینه می فرماید: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» و در سوره توبه می فرماید:« فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآَتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَنُفَصِّلُ الْآَيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ».

زکات در احادیث
1- عن ابن عمر رضی الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: بنی الاسلام علی خمس:شهادة أن لاإله إلا الله و أن محمداً عبده ورسوله وأقام الصلاة و إیتاء الزکاة والحج وصوم رمضان. رواه البخاری ومسلم.
ترجمه: حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه می فرماید: آن حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند: اساس و پایه اسلام بر پنج ستون استوار شده است؛1- گواهی دادن به این که جز الله دیگر معبودی نیست و محمد بنده و رسول او است 2- بر پا داشتن نماز3- ادای زکات 4- حج خانه کعبه 5 روزه ماه مبارک رمضان.
2- عن ابن عباس رضی الله عنه قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم لمعاذ بن جبل حین بعثه إلی الیمن: «إنک ستأتی قوماً من أهل الکتاب، فاذا جئتهم فادعهم إلی أن یشهدوا أن لاإله إلا الله و أن محمداً رسول الله، فإن هم أطاعوا لک بذلک فأخبرهم أن الله قد فرض علیکم خمس صلوات فی کل یوم ولیلة، فإن هم أطاعوا لک بذلک فأخبرهم أن الله قد فرض علیکم صدقة توخذ من أغنیائهم فترد علی فقرائهم، فإن هم أطاعوا لک بذلک فإیّاک و کرائم أموالهم واتّق دعوة المظلوم فإنه لیس بینه و بین الله حجاب»؛ از حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنهما روایت است که فرمودند: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم معاذبن جبل رضی الله عنه را به سوی یمن فرستاد، در حالی که او را بدرقه می کرد خطاب به او فرمود: هنگامی که نزد قومی از اهل کتاب برسی نخست آنها را دعوت به این امر کن که گواهی دهند که بجز الله دیگر معبودی نیست ومحمد صلی الله علیه وسلم رسول اوست، اگر آنان این سخن تو را پذیرفتند وچنین شهادت دادند آنگاه به آنها اعلام کن که خداوند در شبانه روز پنج بار نماز را بر شما فرض گردانیده و چون این حرف تو را هم پذیرفتند به آنان اعلام کن که خداوند زکات را بر شما فرض کرده از کسانی که اغنیا هستند گرفته می شود و میان فقرای آنان تقسیم می شود. پس اگر آنان این حرف شما را هم پذیرفتند گزیده مال آنها را انتخاب نکن و از دعای بد مظلوم بر حذر باش زیرا میان او و الله هیچگونه پرده و حجابی نیست.
3- عن ابن عمر رضی الله عنه ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال:«أمرت أن أقاتل الناس حتی یشهدوا أن لاإله إلا الله و أن محمداً رسول الله و یقیموا الصلاة و یؤتوا الزکوة فإذا فعلوا ذلک عصموا منی دمائهم و أموالهم إلا بحق الاسلام و حسابهم علی الله».[رواه البخاری و مسلم]؛ از حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت است که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: به من دستور داده شده است که با مردم بجنگم تا اینکه شهادت دهند که؛ بجز الله دیگر معبودی نیست و محمد پیامبر خدا است ونماز را برپا کنند و زکات بدهند، پس هرگاه چنین کردند، جان و مال خود را از من در امان و حفاظت قرار دادند و حساب آنان محوّل به خدا است.
به هر حال در قرآن مجید وارشادات وخطبه های رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وسلم اقامه نماز و دادن زکات عموماً باهم ذکر شده اند.

زکات درادیان پیشین
زکات یک عبادت قدیمی است که در آئینهای آسمانی پیشین شناخته شده است و حکم زکات به خاطر اهمیت آن درشرایع قبلی نیز همراه با نماز ذکر شده است. در سوره انبیا درباره حضرت ابراهیم، حضرت اسحاق و حضرت یعقوب- علیهم السلام- می فرماید:« وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» [انبیاء:73]؛ انجام نیکی ها و اقامه نماز و دادن زکات را بده آنان الهام نمودیم و پرستنده ما بودند.
در سوره مریم دربارۀ حضرت اسماعیل علیه السلام فرموده است: « وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ» [مریم:55]؛ خاندان واطرافیان خود را به نماز و زکات فرا می خواند.
همچنین درسوره بقره در شمار پیمانهای خود با بنی اسرائیل، زکات را ذکر نموده است « وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآَتُوا الزَّكَاةَ» [بقره:83]؛ نماز را بپای دارید و زکات را بدهید.
در سوره مائده نیز می فرماید: «وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآَتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآَمَنْتُمْ بِرُسُلِي».
از زبان مسیح نوزاد نیز در قرآن آمده است:«وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا».
از این آیات قرآن مجید معلوم است که نماز و زکات پیوسته از شعائر و ارکان خاص ادیان و شرایع پیشین بوده اند. البته در حدود و احکام تفصیلی آنها فرق و تفاوت وجود داشته است.

زکات پیش از هجرت
قبل ازهجرت- در دوران زندگی مکی- نیز دستوراتی مبنی بر ادای زکات نازل شده است. (چنانکه در آیات ابتدائی سوره های مؤمنون، نحل و لقمان از صفات لازمی اهل ایمان اقامه نماز و پرداخت زکات ذکر شده است، در حالی که این هر سه سوره مکی هستند).
البته در آن زمان هدف از زکات فقط این بود که از مال خود بر بندگان نیازمند و در سایر کارهای خیر خرج کنید و احکام تفصیلی زکات درآن موقع نازل نشده بودند، بعد از هجرت در مدینه منوره احکام تفصیلی نازل شدند.
آن دسته از مورخان که نوشته اند حکم زکات در سال دوم هجری و یا بعد از آن نازل شده است، غالباً منظور آنان همین است که حدود و احکام تشریحی زکات در آن موقع نازل شدند و گرنه حکم مطلق زکات در دوران ابتدائی اسلام و پیش از هجرت نازل شده بود، این مطلب علاوه بر آیاتمربوطه در سوره های مکی، از روایت ام المؤمنین حضرت ام سلمه رضی الله عنها نیز ثابت است که در آن داستان هجرت به سوی حبشه و گفتگوی حضرت جعفر رضی الله عنه در جواب پادشاه حبشه- نجاشی- نسبت به اسلام و معرفی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم بیان شده است که در آن، این الفاظ موجودند: «و یأمرنا بالصلاة و الزکاة»؛ و او ما را به نماز و دادن زکات دستور می دهد. و این هم معلوم است که حضرت جعفر و همراهان وی قبل از هجرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به سوی مدینه به حبشه هجرت کرده بودند. نیز طبق روایت صحیح بخاری و غیره در جریان صحبت ابوسفیان رضی الله عنه، با هرقل پادشاه روم، ابوسفیان در توضیح برنامه های پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم می گوید:«یأمرنا بالصلاة والزکوة والصلة و العفاف»؛ او ما را دستور به نماز و زکات می دهد و به سوی صله رحمی و پاکدامنی تشویق می کند.
لذا از این دلایل معلوم می شود که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم قبل از هجرت به مدینه، دردوران زندگی مکی نیز مردم را به سوی نماز و زکات دعوت می دادند. البته نظام تشریحی زکات و حدود و مسایل آن بعد از هجرت نازل شده و برنامه دریافت زکات به طور رسمی بعد از سال هشتم هجری اجرا گردید.

اهداف و حکمتهای زکات
واژه زکات در زبان عربی دومعنی دارد: 1- پاکی و نظافت 2- رشد وافزایش .
بنابراین زکات، هر دو مفهوم پاکی و رشد را دارا می باشد. از طرفی به معنی طهارت درونی فرد ثروتمند از پلیدیهای بخل می باشد،- همان آفت روانی بزرگی که هر فرد یا جامعه ای که گرفتار آن باشد رستگار نمی شود-؛«ومن یوق شحّ نفسه فأولئک هم المفلحون»[حشر:9]؛ کسانی که از بخل نفس خود محفوظ شوند آنان سرافرازانند. از طرف دیگر زکات باعث طهارت نفس فقیر از حسد و بدخواهی نسبت به ثروتمند می گردد. زیرا که لازمه بخشش و نیکی، انعطاف قلب انسان است. زکات باعث مصونیت کل جامعه (چه ثروتمند و چه تهیدست) از عوامل نابودی و تفرقه و فتنه و تباهی است و شاید آیه کریمه «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا» یعنی از اموالشان صدقه ای (زکاتی) بگیر، که بوسیله آن پاکیزه شان کنی، اشاره به همین مطلب داشته باشد.
زکات، باعث پاکی مال نیز می شود. چون وقتی که حق کس دیگری به مال تعلق گرفت آن را آلوده می سازد و این آلودگی تا وقتی که حق مزبور از آن جدا نگردد باقی خواهد ماند. گذشته ازطهارت وپاکی، زکات دربردارندۀ رشد و فزونی است؛ رشد شخصیت فرد ثروتمند به عنوان انسانی که خیر می رساند ونیکی می کند و از دارایی و دستاورد خود می بخشد تا برادران دینی و انسانی خود را سربلند کند و حق خدا را بجای آورد. در درون احساس شخصیت پیروزمند به او دست می دهد و می بیند که عملاً بر ضعف خود و بر شیطان حرص و هوای نفس غلبه یافته است. همچینین زکات، باعث رشد شخصیت فقیر می باشد، زیرا او خود را به خاطر فقر و ناتوانی در جامعه پایمال و بی اهمیت و متروک احساس نمی کند، و دیگر این که زکات، سبب رشد مال و برکت در آن می شود. شاید گروهی از این سخن تعجب کنند و آن را بعید بدانند زیرا زکات، در ظاهر چیزی می کاهد و چگونه ممکن است عامل ازدیاد و افزایش آن باشد؟!. اما آگاهان می دانند که در پشت این کاهش ظاهری، یک افزایش حقیقی وجود دارد. افزایش در مجموع ثروت جامعه و حتی افزایش در مال شخص توانگر، زیرا این مبلغ پرداختی اندک از طریق دیگری دانسته یا ندانسته بصورت چند برابر به او بر می گردد. آیات ذیل به همین مطلب اشاره دارند:
«وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ»؛ هر چیزی را انفاق کنید [خداوند] جای آن را پر می کند و او بهترین روزی دهنده است.
«وَمَا آَتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ»؛ هر زکاتی را که بخاطر خدا بدهید، از کسانی خواهید بود که فزونی می گیرند.
علاوه بر آنچه گفته شد، زکات یکی از وسایل تضمین اجتماعی است که از طرف اسلام مطرح گردیده است. اسلام نمی پذیرد که درمیان جامعه و امتش کسانی یافت شوند که امکان تأمین روزی کافی،لباس، مسکن و پناهگاهی برای خود نداشته باشند، اینها ضروریاتی می باشند که فرد مسلمان می باید این ضروریات و سایر نیازمندیها را از طریق سعی و تلاش خود بدست آورد. اما اگر فردی در جامعه اسلامی قادر به این کار نباشد بوسیله جامعه تأمین و تضمین می گردد و زکات برنامه اساسی این کفالت اجتماعی که از سوی اسلام مقرر شده است.

کیفر ندادن زکات
عن أبی هریرة قال: قال رسول الله صلی الله علیه وسلم من آتاه الله مالاً فلم یؤدّ زکاته مُثّل له یوم القیامة شجاعآً أقرع له زبیبتان یطوقه یوم القیامة ثم یأخذ بلهزمتیه یعنی شدقیه ثم یقول: أنا مالک، أنا کنزک، ثم تلا« و لا یحسبن الذین یبخلون…»: از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند: هر کس را خداوند مال عطا کرد و او زکات آن را نداد، آن مال در روز قیامت به صورت اژدهایی در مقابل آن شخص ظاهر می شود و چنان زهر خطرناکی دارد که در اثر آن موهای سر او ریخته اند و کچل است و بالای هر دو چشم او دو نقطه سفید وجود دارد، (هر ماری که دارای این دو حالت باشد زهر آن بی نهایت خطرناک خواهد بود) سپس آن اژدها بر گردن آن شخص حلقه می زند. هر دو لب او را می گیرد و می گزد و می گوید: من مال تو هستم، من خزانۀ تو هستم. بعد از این بیان رسول اکرم صلی الله علیه وسلم این آیه را تلاوت فرمود: «وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»
عن عائشة قالت: سمعت رسول الله صلی الله علیه وسلم یقول ما خالطت الصدقة مالاً قطُّ إلا أهلکته. [رواه البخاری فی تاریخه و الحمیدی فی مسنده]: از عایشه صدیقه روایت است که من از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم شنیدم که می فرمود: مال زکات چون با دیگر مالی مخلوط شود، حتما آن را نابود خواهد کرد. امام حمیدی که استاد امام بخاری است در مسند خود این روایت حضرت عایشه رضی الله عنها را نقل نموده و مطلب آن را چنین بیان داشته که اگر بر شخصی زکات واجب است و او آن را ادا نکند، مال او در اثر بی برکتی هلاک و نابود خواهد شد.

مصرف زکات
اسلام موارد مصرف زکات را معین نموده است. خداوند متعال می فرماید: «إنما الصدقات للفقراء إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» [توبه:60]: زکات مخصوص فقرا، مسکینان، کارگزاران جمع آوری زکات، کسانی که لازم است دل آنها بدست آورده شود ،آزادی بردگان، پرداخت بدهی بدهکاران، کارها و طرحهای عام المنفعه در راه خدا، مسافران وامانده از راه است. این فریضه ای است از طرف خداوند و خداوند از(مصالح بندگان) آگاه و (در وضع قوانین) با حکمت و تدبیر است.
توضیح موارد مصرف زکات
1- فقیر: به کسی گفته می شود که به اندازۀ برآورده شدن نیازهای ضروری لباس و غذا و مسکن دارای مال و ثروت نباشد، هر چند دارایی اندکی را هم دارا باشد.
2- مسکین: به کسی گفته می شود که وضع او اندکی از فقیر بهتر یا دارای مقداری کمی درآمد باشد. برخی از علما می گویند: آدم فقیر کسی است که هیچ دارایی و در آمدی ندارد و انسان مسکین کسی است که مخارج مشروع و معمول او از درآمدش بیشتر باشد.
3- عاملین و کارگزاران: عاملین زکات کسانی هستند که به نحوی در جمع آوری و تقسیم زکات کار و مسئولیتی را انجام می دهند. به آنان هر چند دارا و بی نیاز باشند، مقداری از زکات به عنوان حقوق پرداخت می شود.
4- مؤلفة القلوب: کسانی که ایمانشان چندان استوار نگردیده، یا در میان مردم و طایفه و گروهی مورد احترام می باشند و به سخنانشان توجه می کنند، بخاطر بدست آوردن دل آنها و گرایش بیشتر به اسلام و رسانیدن نفع بیشتر به اسلام و مسلمین، به آنان نیز زکات داده می شود. خلاصه، همه افرادی که تألیف قلب و دلجوئی آنان برای مصلحتهای مهم دینی وملی ضروری و لازم باشد، آنان اگر چه ثروتمند باشند باز هم از مال زکات به آنها دادن جایز است.
5- رقاب: یعنی آزاد سازی غلامان و بردگان، استفاده از مال زکات برای این منظور نیز جایز است.
6- غارمین: بدهکارانی که در کار و تجارتی مشروع مقروض شده اند و خود نمی توانند آن را پرداخت نمایند، به اندازه مقدار بدهکاریشان به آنان زکات داده می شود.
7- فی سبیل الله: منظور از راه خداوند همه کارهایی است که خداوند از آن خشنود می شود، مانند: جهاد در راه گسترش و تقویت دین خدا- بدین معنی که به اهل جهاد اعم از نظامی، فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هر چند نیازمند نباشند زکات داده می شود-.
8- ابن السبیل: مسافر وامانده به کسی گفته می شود که توشه و هزینه مسافرتش را به هر صورت از دست داده و به شهر یا روستای محل سکونت خود دسترسی ندارد، به اینگونه افراد- هرچند درمحل خود دارای سرمایه هم باشند به اندازه کافی از درآمد زکات کمک می شود. به نظر بعضی از علما، مسلمانان پناهنده و ستمدیده ای که از ظلم فرمانروایان کافر یا شبه کافر گریخته اند نیز از این جمله بشمار می روند و مسحق زکات قرار می گیرند..