اسباب و عوامل بخل و تنگ چشمی
1- دنیادوستی و ترس از فقر؛ گاهی عشق و علاقه به فریبندگیها و زیباییهای دنیا به بخل و تنگ چشمی منجر میگردد، زیرا این گونه افراد گمان میبرند که چنانچه دست به جیب ببرند و مستمندان و نیازمندان را یاری دهند، دستشان به ته جیب خواهد رسید. و در نتیجه مال و سلامت و حیثیت و احترام خود را در میان مردم از دست خواهند داد و خود را در معرض مشکلات مادی و معنوی ناشی از ناداری قرار خواهند داد، پس بهتر آن است که دودستی مال و دارایی و خیر خویش را بچسبند و برای دوامشان آنها را از دیگران دریغ دارند، اما این گونه افراد فراموش میکنند که خداوند فرموده است: «و ما انفقتم من شئٍ فهو یخلفه» [سبا: 39]
هرآنچه را ببخشید و صرف کنید، خداوند جای آن را پر میکند.
2- عدم اطمینان به وعدههای خداوند؛ نداشتن یقین و اطمینان به وعدهها، اجر و پاداش الهی یکی دیگر از اسباب بخل ورزی است. زیرا کسی که به وعدههای خداوند و اینکه هر چه را انسان در راه خدا بخشش و هزینه کند، خداوند بیشتر از آن را به او پاداش میدهد، و همه چیزهایی را هم که دارد متعلق به الله است و از خود چیزی ندارد و اگر کار خیر و مثبتی را هم انجام دهد به خاطر خیر و مصلحت دیگران و تصفیه و تزکیه خود اوست. کسی که این یقین و اطمینان را نداشته باشد، دچار تنگی چشم و بخل ورزی میشود.
3- خود فراموشی و اهمال تزکیه نفس؛ گاهی هم بیتوجهی به تربیت نفس و رها کردن آن زمینهساز پیدایش پدیده بخل ورزی است. زیرا خوی خود دوستی و ترجیح منافع خویش بر مصالح دیگران جزو سرشت طبیعی انسان است.
در قرآن میخوانیم: «إن الانسان لربه لکنود و انه علی ذالک لشهید و انه لحب الخیر لشدید» [العادیات8-6]
انسان نسبت به پروردگار خود بسیار ناسپاس و حق نشناس است، خود انسان نیز بر این معنی گواه است و او علاقه شدیدی به دارایی و اموال دارد.
4- محیط وهمنشینی؛ برخی از اشخاص به خاطر نشو و نما در میان خانوادهای معروف به بخل و تنگ چشمی با دوستان وهمنشینانی که از این بیماری رنج میبرند، به خاطر آنکه دارای بینش و نگرش کافی برای معنویت نیستند به آن مبتلا میگردند و هرچه خیر و نیکی که در امکانشان هست دریغ میورزند.
5- غفلت از پیامدهای بخل ورزیدن؛ گاهی اوقات غفلت و یا ناآگاهی از تبعات ناگوار دنیوی و اخروی بخل، زمینه ساز در دام افتادن این آفت است. [با تعبیر اندک از کتاب آفتهای دینداری و دعوتگران]
داستانهایی از بخیلان
گفته شده در شهر بصره مردی بود توانگر و بخیل، روزی همسایهاش او را به کوفته و تخم مرغ دعوت کرد، هنگام غذا بسیار خورد و پی در پی آب هم مینوشید تا اینکه شکمش باد کرد و دچار ناراحتی گردید و به حال مرگ درآمد. وقتی از پای در آمد مجبور شد جریان را با پزشک در میان بگذارد. دکتر گفت: جای نگرانی نیست آنچه را خوردهای استفراغ کن! گفت: عجب! من کوفته و تخم مرغ را استفراغ کنم! مرگ را میپذیرم ولی دست به چنین کاری نخواهم زد.
گویند: یک مرد اعرابی که میخواست شخصی را ملاقات کند در حالی نزد وی آمد که انجیر جلویش گذاشته بود، آن مرد بلافاصله انجیر را زیر عبایش پنهان ساخت. اعرابی نشست. مرد به او گفت: میتوانی مقداری قرآن برایم بخوانی؟
اعرابی گفت: آری! شروع به خواندن کرد و گفت: «والزیتون و طور سنین» آن مرد پرسید: پس کلمه والتین کجاست؟!
اعرابی پاسخ داد: در زیرعبا پنهان شده است. [احیاء العلوم الدین، غزالی3/334]
پارسای بخیل
حضرت یحی بن زکریا علیها السلام ابلیس را دید، گفت: کیست که وی را دشمنتر داری، و کیست که وی را دوستترداری؟
ابلیس گفت: پارسای بخیل را دوستتر دارم، که او جان همی کَند و طاعت همی کند، اما بخل وی آن همه را باطل گرداند. و فاسق بخشنده را دشمنتر دارم که او خوش زندگی کند، و همی ترسد که خدای – تعالی – بر وی به سبب سخاوتش، رحم کند. و وی را توبه دهد. [کیمای سعادت 2/172،با اندکی تغییر درالفاظ]
آثار و پیامدهای بخل ورزیدن
1- پریشانی و اضطراب روانی؛ انسان بخیل بخاطر آلوده شدن به انواع گناهان و زشتیهای کوچک و بزرگ و پیدا و پنهان مورد مجازات خداوند قرار میگیرد که یکی از مجازاتهای او همین نگرانی و اضطراب روانی است.
2- مبتلا شدن به کارهای ناروا؛ هرکس به بیماری بخل گرفتار شود و از کارهای خیری که از دستش برآید دریغ ورزد، به ناچار برای پر کردن اوقات و بکارگیری استعداد و انرژی خود نیاز دارد که به کاری مشغول شود و چون این انسان انگیزهای برای انجام کارهای نیک ندارد قهراً به اعمال منفی رو آورده و انرژی و استعدادش را صرف آن خواهد کرد.
3- عذاب اخروی؛ عقاب و مجازات بخل ورزی تنها به پریشانی و بیماری روانی در دنیا خلاصه نمیشود، بلکه عقاب اخروی نیز درانتظار اوست.
مداوای بخل ورزیدن
1- توجه و دقت در آثار و تبعات دنیوی وزاخروی آن از قبیل ایجاد نفرت عمومی در جامعه و مجازات روز رستاخیز؛ زیرا توجه کافی به زیانهای سنگین آن چه بسا نفس را در هراس بیندازد و از درون آن را در راستای اصلاح و مداوای خویش به خیرش وا دار کند.
2- ایمان و اطمینان کامل به تحقق وعده و پاداشهایی که خداوند و رسول او بیان فرمودهاند: «وما عندالله خیر وابقی افلا تبصرون» [قصص:60] ولی آنچه در نزد خدا – در آن سرا است – بهتر و جاودانهتر است، آیا نمیدانید؟
3- همنشینی و همزیستی مداوم با قرآن برای آگاهی از زشتی بخل ورزی و عاقبت شوم بخیلان و هم چنین پاداشها و اجرهای بیشماری که در انتظار اهل خیر و نیکی است این اهتمام به آیات قرآن راه را برای دوری از رهروی و دنباله روی تنگ چشمان باز میکند و انسان را برای پیروزی و همراهی با سخاوتمندان و نیک نفسان وادار مینماید.
4- مطالعه و تدبر در سنت و سیره و منش رسول خدا که چگونه بیشتر آن نعمتهایی را که به ایشان داده بود، بدون کمترین بخل ورزی درراه خدا انفاق میکردند.
5- با این نگرش نعمتهای خداوند را بنگریم که دارایی شخصی ما نیستند که آن را از بندگان نیازمند خداوند دریغ داریم، بلکه در اصل متعلق به خداوند هستند و ما وکیل و نماینده او هستیم و امانتدار موظف است گوش به فرمان صاحب مال و نعمت باشد و بر اساس خواست او عمل کند و او ما را به یاری و همکاری با مستمندان و نیازمندان سفارش فرموده است و در مقابل همین نعمت که متعلق به خود اوست، ما را به اجر و پاداش فراوان وعده داده است: «آمنوا بالله ورسوله و انفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه فالّذین امنوا منکم و انفقوا لهم اجرٌ کبیر» [الحدید: 7] به خداوند و پیغمبرش ایمان بیاورید و از چیزهایی ببخشید که شما را در آنها نماینده – خود در تصرف، و جانشین دیگران در بدست گرفتن اموال – کرده است زیرا کسانی که از شما ایمان بیاورند – و در راه خدا بذل و بخشش کنند – پاداش بزرگی دارند.
6- چنانچه آدمهایی که به بخل و خست شهرت دارند، گاهی دست به جیب بردند و حاتم بخشی نمودند، و یا از علم و دانش و قدرت و امکانات خویش گوشه چشمی به دیگران داشتند، آنان را تشویق و ترغیب کنند. چرا که گاهی تعریف و تشویق، اشتیاق و انگیزه لازم را برای ادامه کار فراهم میکند.
7- کسب آگاهی در مورد تعریف عواقب بخل ورزان
8- بیرون کردن حب مال از دل به وسیله یاد کردن مرگ و کاهش دادن آرزوهای نفسانی.
9- از همه مهمتر افراد مبتلا به بخل بر ضد این بیماری اخلاقی اقدام به بخشندگی نمایند و از همکاری مالی و فکری با دیگران دریغ نورزند و آن قدر در این زمینه تلاش نمایند تا از این رذیله اخلاقی فاصله گرفته و سخاوت و بخشندگی جای گزین آن گردد. (آفتهای دینداری و دعوتگری؛ دکترسید نوح)
خوانندگان عزیز! آیا عاقلانه است انسان در این دنیا با تصرف، فقط به جمع آوری اموال سرشار بپردازد و این بینش توحیدی را که مالک اصلی خداست و انسانها امانتدار او هستند به فراموشی بسپارد و با بخل ورزیدن زمینه استفاده از مال را از خود، خانواده، اطرافیان و نیازمندان سلب نماید. بیگمان بر نفس و دل انسان دشوار و سخت است که کسی را ببیند با جامه پاره شدهای که ممکن است عورتش را آشکار نماید یا اینکه او را پا برهنه ببیند که انگشتان و قوزکهای پایش را خاک و زمین خورده باشد یا اینکه گرسنهای را ببیند که به طعامهای مختلف چشم دوخته سپس با محرومیت و حسرت برمیگردد.
به راستی کسانی که این تصاویر دلخراش را میبینند و بدانها اهمیت نمیدهند و تحت تأثیر قرار نمیگیرند، آنان نه بشرند و نه مؤمن. دارایی چنین ثروتمندانی جز حسرت و اندوه و مجازات الهی بهرهای برای صاحبانشان ندارد و اینان بجای استفاده بهینه از مال و سرمایه گذاری اخروی، آن را برای خود وبال آخرت قرار دادهاند.
بار الها! ما را از این صفت زشت و نکوهیده مصون دار. (آمین)
Page: 1 2
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید با بیان اینکه «جای چنین منتقد صادقی در زندان نیست»، بر لزوم…
منابع خبری افغانستان از افزایش آمار جانباختگان سیل چند روز اخیر در مناطق مختلف این…
رتضی نجفی قدسی، روزنامهنگار و مؤسس دارالقرآن علامه طباطبائی، در بخشی از یادداشت خود که…
فلسطین، قطر، کویت، عمان، عراق و پارلمان عربی با انتشار بیانیههایی جداگانه از تصویب پیشنویس…
«طرح توسعۀ سواحل مکران»، «خطمشی مدرسۀ علوم دینی انوارالحرمین پشامگ»، «استقبال از نقدهای سازنده»، «نظارت…
سیل در ولایتهای بغلان و بدخشان در شمال و هرات و غور در غرب افغانستان…