اینکه در سه شهرستان اهلسنتنشینِ؛ تالش، رضوانشهر و آستارا، با هشت بخش، تنها یک معاونِ فرماندارِ اهلسنت وجود داشته باشد، چیزی بیشتر از «احساس»، و یک واقعیت تلخ است.
متاسفانه در کشور ما این یک رویه شده است که هرگاه طیفهای سیاسی در سطح کلان کشوری با هم درگیر میشوند، به بزرگان یا معتقدات اهلسنت میتازند. یک روز به حضرات «طلحه» و «زبیر» ـ رضیاللهعنهما ـ و روزی به دیگر معتقدات.
میسزد که حکام و فرمانروایان جهان اسلام و اولیای امور مسلمانان بیش از پیش بهخود آیند و با درک اوضاع و شرایط کنونی و با تأسی از بهترینهای تاریخ و با توکل بر الله و الهام از قرآن و سنت و استفاده از عقل سلیم و تجارب نیکوی بشری، بر خود و ملتهای خود ترحم کنند. نهتنها از انتقاد عالمان دلسوز و فرهیختگان مخلص نهراسند، بلکه در این برهۀ حساس از افکار، نظرات و راهکارهای مفید و سازندۀ آنان استفاده نموده، منشأ اصلاح و تحول و خیر و سعادت گردند.
آنچه مسلم است این که دوران در حاشیه ماندن «اسلام» در اروپا و امریکا بهسر آمده است و در آینده، حضور پررنگتری از مسلمانان در جوامع مسیحی دیده خواهد شد.
اینکه یک زن بلوچ اهل سنت به عنوان سفیر ایران در یک کشور خارجی مشغول به کار خواهد شد قطعاً نهتنها پیامی مثبت به داخل کشور و اقوام و مذاهب گوناگون است که حتی میتواند در دیسیپلین خارجی جمهوی اسلامی ایران در عرصه بینالمللی نیز تأثیر سازندهای داشته باشد.
اینکه زنی اهلسنت از قوم «بلوچ» سفیر میشود یعنی تابوی بکارگیری نخبگان اهل.سنت شکسته شده است…یعنی پرداختن به مطالبات اهلسنت یک استراتژی لازم است.
اینکه اهلسنت را سفیر میکنند یعنی در رده.های دیگر هم میشود اقداماتی مثبت انجام داد.
بهتر است در قبال این قضیه بهدور از هرگونه پیشداوریهای احساسی، عجولانه و بعضاً مغرضانه، تلاش کنیم تا به گفته کاظم جلالی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، این موضوع و حواشی آن «بهصورت جامع» دیده شده و «کالبدشکافی» شود و «قانون» بهعنوان میثاق ملی بین تمام مدعیان یا متهمان این ماجرا قضاوت کند.
حوادث اخیر چابهار بار دیگر موجب طرح واژهها و کلماتی بر زبانها شد. گاهی حوادث تلخی که در جامعه اتفاق میافتد چنان مضطربکننده و هولناکاند که با وحشتآفرینی خود موجب ایجاد سکوت و عدم اظهارنظر دربارۀ آن میشود. به نظر نگارنده اتفاقا بهترین وقت و زمان برای ریشهیابی چنین اعمال غیرانسانی و خشونتآمیز پس از […]
اگر به دید قاطبه جامعه بنگریم بیشتر، دانشجو و جنبشهای دانشجویی را حرکت و ابزاری در برابر حاکمیت میبینند، درحالیکه جنبشها و حرکات دانشجویی را اگر واقعبینانه و منصفانه تجزیه و تحلیل و نقد کنیم بیشتر بهسان قاضی و یاوری منصف با حق و عدالت باید دید.
آیا بهتر نبود به جای هزینهی دهها میلیارد تومان سرمایه ملّی در کنفرانسهای با نام وحدت، عملاً در راستای رفع ظلم و تبعیض و ایجاد الفت و برادری و برابری گام برداشته شود؟ مطمئناً اقدام مثبت عملی، پیشرفت و ثبات نظام و کشور را در داخل موجب شده و اقتدار واقعی خارجی را هم به کشور خواهد بخشید.